پویا مهرفر- ورود حشدالشعبى همه اپوزیسیون را حساس کرد. به اعتقاد من جمهورى اسلامى هیچ اعتقادى به اسلام و فلسطین و خدا و پیامبر ندارد. این گروه پس از انقلاب بقاى خود را با نوعى اعتقاد گره زده و اصل، چنانکه خمینى گفت، بقاى رژیم است و از این رو به راحتى از خط قرمزهاى اعتقادى مىگذرد و باز هم به قول خمینى حتى نماز را هم تعطیل مىکند، نمازى که از آن به عنوان یکی از ستونهای اصلی دین نام برده شده است. زیرکى این گروه که مشتى آخوند حتى در دایره کار و به قولى تخصص خود، از کمدانش ترینها هستند، این است که گروه کثیرى از معتقدین کمدانشتر را همراه خود دارند و چنان آنان را اداره مىکنند که از تسلط افراد بىاعتقاد، بىخبر بمانند. در دایره محافظان خامنهاى نیز این دو گروه هستند. نزدیکترین افراد به خامنهاى که از او با خبرند از قشر بىاعتقاد هستند و دو دایره میانى و پایینى سرابى از خامنهاى مىبینند. تزویر و ریاى رهبران و نزدیکان جمهورى اسلامى مجالى براى این معتقدان ناآگاه نمىدهد که وى را بشناسند.
در نوشتار قبلى زیر عنوان «سیاست بازی لحظهها» درجه بالاى هوش هیجانى افراد جمهورى اسلامى را عنوان کردم. زمان چندانى از انقلاب نگذشته بود که افراد شاخص جمهورى اسلامى درک کردند که پایگاهى اصولى در میان مردم ایران ندارند. خانوادههاى مذهبى واقعى با آنان همراه نمىشدند و حتى بطور علنى علیه اقدامات ضد دینى خمینى اعتراض مىکردند. خمینى براى بىاثر کردن این گروه فتوایى مخالف همه مفتیان قبلى صادر کرد. او نماز جمعه را واجب کفایى اعلام کرد و امامان جمعه را بر رأس همه امور قلمرو خود گمارد. این اقدام کار دوگانهاى بود و علاوه بر هدف کنترل مذهبیون واقعى، سازمانى موازى دولت تشکیل داد. جوانانى پر شرّ و شور و آخوندهایى کمسواد و شرور جمع اصلى طرفداران خمینى را تشکیل مىدادند. در میان این گروه نیز طرفداران بنىصدر بسیار بیشتر از طرفداران حزب جمهورى اسلامىبودند. مردم از آخوند متنفر بودند. مردم خمینى را متفاوت از آخوند میدیدند و ژست گمراهکننده خمینى موجب اقبال افراد کمدانشى چون بنى صدر و طرفدارانش حول وى شده بود. خمینیستها میدانستند که باید از افراد بسیار ناآگاه و لمپنها استفاده کنند. آنان در پناه شعار مستضعفین جامعه جدیدى از مذهبیون ناآگاه را تشکیل دادند و زنان کمدانش را در مساجد تحت عناوین «زینبیون» و «فاطمیون» و… سازمان دادند. آنان همزمان به سازماندهى ارگانهاى نظامى موازی و نامتعارف و تروریستى متعدد پرداختند. معروفترین این ارگانها سپاه و کمیته بودند. از بسیج به عنوان انبار تغذیه این گروههاى نظامى و نیز پشتیبانى آنان استفاده شد. امتیازات مادى معینى براى آنان در نظر گرفته مىشد. در اختیار کامل داشتن اداره دولت و ماوراى قانونى بودن آخوندهاى خمینیست و ضبط اقتصاد کشور به آنان امکان هرگونه مانور را داده بود. اما آنان فقط به این مقدار بسنده نکردند بلکه در طى برخوردهاى اولیه با اپوزیسیون نظام دریافتند که باید تشکلهاى غیرقانونى و زیرزمینى نیز داشته باشند. این دو تشکل همواره از طرف اپوزیسیون نادیده گرفته شده است. من از گوشه و کنار اخبار مردمى، از این دو تشکل صداهاى مبهمى را شنیدهام. افرادى در قالب شبه داعشى که وصیت خود را نوشتهاند و براى روزهاى به شدت بحرانى نگاه داشته شدهاند. این گروه افراد انتحارى هستند. حتى خانوادههاى این افراد از وضعیت اینان با خبر نیستند. از این افراد حمایتهاى مادى خاصى انجام مىشود و آنان در مسائل عمومى وارد نمىشوند و مانند یک فرد عادى معتقد زندگى مىکنند. گروه دیگر لمپنهاى جانى هستند. آنان خانههاى تیمى شکل دادهاند. این گروه بر خلاف گروه قبلى اعتقادى به هیچ چیز ندارند و فقط دستورات را از رهبرى دریافت و اجرا مىکنند. این خانههاى تیمى یکى از خطرناکترین بخشهاى نظامى علیه مردم هستند و تقریباً در همه جاى کشور پراکندهاند.
آنان حتى به این بسنده نکردند و به دنبال قشر ناآگاهتر منطقه رفتند که شیعیان عراق و پاکستان از اولینها بودند. شیعیان افغانستان و پاکستان و حتى حوثىهاى یمن و هر جا که مىتوانستند دایره فعالیتى بیابند، را درنوردیدند. رفتار آنان در مورد شیعیان خارجى و مردم خارجى با ایرانیان متفاوت است. ایران فقط منبع درآمد و محل حکومت و تمرکز نیروهاست. این صاحبان جدید نه ایران مىخواهند نه ایرانى. اینان فقط حفظ نظام را به عنوان منبع مالی مىخواهند و از این رو همه چیز را براى این هدف خرج مىکنند. در حالی که میلیاردها دلار صرف گروههاى تروریستى از سپاه پاسداران تا گروههاى اقماری چون حشدالشعبى مىگردد، خامنهاى از کمک به سیلزدگان علناً خودداری و جلوگیرى مىکند و گستاخانه در مقابل درماندگى روحانى هم مىایستد. نام روحانى باید لکه ننگى شود و روحانى باید قربانى گردد تا رژیم بماند. این سنت جمهورى اسلامى است.
از طرف دیگر میلیاردها دلار در خارج از ایران به صورتهاى مختلف براى روز مبادا ذخیره شده است. این دلارها در اختیار افراد خاص رژیم است. بعید نیست که از آنان گروکشىهاى خاصى شده باشد. این دلارها صرف مشکلات مالى کشور نخواهد شد. این هم دلیل دیگرى که ایران و ایرانى ارزشى ندارد.
جمهورى اسلامى اعتقادى به اسلام ندارد و از این رو برایش اهمیتى ندارد که همراه خود، اسلام را قربانى کند. مردم عادى از تجربهها درس مىگیرند و درس جمهورى اسلامى قربانى کردن اسلام است.
امروز مردم ایران زندگى بسیار بدى دارند و شرایط بسیار سختى را مىگذرانند. مردم به تجربه دریافتهاند که این شرایط از بىلیاقتى افراد جمهورى اسلامى است و از این رو از این رژیم متنفرند. افراد جمهورى اسلامى علناً مردم را مورد تمسخر قرار مىدهند و بسیار گستاخاند. آنان آشکارا مردم را با حشدالشعبىها تهدید مىکنند. براى آنان مردم اهمیتى ندارند.
این رژیم را با هیچ نظامى در تاریخ بشریت قیاس نکنید. این اشتباه مهلکى است. از هماکنون آماده خطر کردن باشید و خود را و ایران را نجات دهید. این یک انتخاب نیست. نجات ایران و ایرانى بهم گره خورده است.
با ورود حشدالشعبى زنگها به صدا درآمده است. براى همه مردم ایران، براى اپوزیسیون داراى هوش هیجانى در سطح پایین و حتى براى حسن روحانى. جمهورى اسلامى براى مردم و ایران خط و نشان کشیده است.
براى گذر از این شرایط سخت به حداقلها باید قانع شد. بیاید همراه شاهزاده یکصدا شویم. حزب خود را داشته باشید. مانند من اعتقاد خود را داشته باشید ولى براى همصدا شدن، حول شاهزاده رضا پهلوى گرد هم آییم. بارها گفتهام که ما چارهاى جز این نداریم.
لس آنجلس