همکاری دیانت و سیاست در تجارت «نفت در برابر سلاح»

چهارشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۸ برابر با ۱۹ ژوئن ۲۰۱۹


عباس طباطبایی – در هفته‌های اخیر، اخبار مربوط به تظاهرات و ناآرامی‌های مردم ونزوئلا و همچنین تحریم خرید نفت ایران و در پی آن تحریم خرید فلزات یکی از بحث‌های مهم رسانه‌ها بود. در این مقاله تلاش شده تا نشان داده شود که این تحریم‌ها در واقع راهگشای گسترش تجارت‌های غیرقانونی و در پس پرده است که همواره در چنین شرایط بحرانی رونق می‌گیرد و به دلیل عدم دسترسی مردم، رسانه‌ها و سازمان‌های ملی حسابرسی مانند سازمان برنامه و بودجه و بانک مرکزی، به اسناد و درآمد حاصل از این تجارت پشت پرده، امکان ردیابی و شناسایی راه‌های خرید و فروش کالای تحت تحریم وجود نخواهد داشت. در چنین شرایطی به بهانه وجود تحریم‌ها، اموال ملی به مافیای تجارت غیرقانونی واگذار می‌شود و درآمد و عواید آن به دلیل عدم شفافیت در معاملات و مشکلات بانکی ناشی از تحریم‌ها، هیچ گاه به خزانه ملی واریز نمی‌شود، بلکه به حساب اشخاص و سازمان‌های مافیایی وابسته به حکومت فاسد در نقاط مختلف جهان منتقل می‌گردد و گاهی به بهانه اقدامات تروریستی رژیم، از سوی مراجع قضایی بین‌المللی مسدود و یا مصادره می‌گردد.

به این ترتیب، دیانت و سیاست هر دو بستری را فراهم می‌کنند که پلیدترین و فرصت‌طلب‌ترین افراد یک جامعه با بهره‌گیری از این بحران‌ها، به درآمدهای نامشروع دست یابند و سود حاصل از تجارت غیرقانونی خود را در راه جاه‌طلبی و اهداف غیرانسانی خود به کار گیرند. از طرف دیگر بسیاری از دیگر تاجران فرصت‌طلب در سطح جهان وجود دارند که در راستای منافع خود، دست یاری به سوی چنین حکومت‌های فاسد دراز می‌کنند و مسیر آنها را در پیشبرد اهداف خود آسان‌تر می‌سازند. بنابراین از نقطه نظر دکترین بدون مرز، گرفتاری انسان‌ها هم از دیانت است هم از سیاست که در کنار هم و با همکاری همدیگر سال‌ها است که مردم را استثمار می‌کنند و وضعیت فعلی جهان در واقع حاصل عملکرد این دو است!

تجارت غیرقانونی نفت ایران

در هفته‌های اخیر معافیتی که آمریکا برای چند کشور مشتری نفت ایران در نظر گرفته بود، پایان یافت. اتفاقی که موجب شد قیمت نفت با وجود پیش‌بینی‌ها افزایش نیابد و به دلیل انتشار گزارش‌های افزایش تولید و ذخایر نفت آمریکا و ارائه تضمین عربستان و امارات به بازارها برای جلوگیری از کمبود نفت، زیر ۷۰ دلار ثابت بماند.

ولی بر اساس تجربه موجود در چگونگی بقای حکومت اسلامی ایران، باید به واقعی بودن این تحریم‌ها و اهداف آن با دیده تردید نگریست و می‌توان گفت که اصولا تحریمی‌در کار نیست و تمام این سخن‌پراکنی‌ها، در واقع به سخره گرفتن افکار عمومی و بازی‌های سیاسی با یک حکومت مذهبی دست نشانده است. برای اثبات این ادعا، باید تاریخچه تولید و فروش نفت ایران را به دقت مورد بررسی قرار داد که در این راستا اطلاعات آماری شرکت بریتیش پترولیوم در این ویدئو استفاده می‌شود، چون به نظر نمی‌رسد معتبرتر از این آمار در جایی وجود داشته باشد.

تاریخچه تولید نفت ایران: سال‌های ۱۹۸۰ و پیش از آن

اگر وضعیت تولید و تجارت نفت از آغاز دهه ۶۰ میلادی (تصویر ۱) بررسی شود، در سال ۱۹۶۶ تولید نفت جهان حدود ۳۱ میلیون بشکه در روز بود که آمریکا با ۹ میلیون ، عربستان سعودی با ۲ میلیون و ایران هم در همان حد دو میلیون، از تولید کنندگان عمده محسوب می‌شدند. در سال‌های پایانی دهه ۶۰، شوروی ، ونزوئلا و کویت هم به تدریج به جرگه تولیدکنندگان عمده نفت پیوستند. در سال ۱۹۷۱، آمریکا همچنان با ۱۱ میلیون بشکه در روز پیشتاز بود و شوروی ۷ میلیون، ونزوئلا بیش از ۳٫۵ میلیون و ایران و سعودی هر کدام نزدیک به ۴  میلیون بشکه در روز تولید داشتند که کل تولید جهان ۴۸ میلیون بشکه در روز برآورد شده است.

تصویر ۱: روند تولید نفت در اواسط دهه ۶۰ میلادی

در سال ۱۹۷۴ که سال‌های بحران نفت نامیده می‌شود، تولید ایران و سعودی جمعا به حدود ۱۴ میلیون رسیده، که سعودی اندکی جلوتر بود، آمریکا در حد ۱۱ و شوروی نزدیک به ۹ میلیون بشکه در روز تولید می‌کردند. شاه در این سال‌ها به کمپانی‌های نفتی اعتراض می‌کرد که چرا تولید سعودی از ایران جلوتر افتاده  است (۸ میلیون در برابر ۶ میلیون). شاه کنسرسیوم را به دلیل عدم استفاده درست از منابع نفتی ایران تهدید می‌کرد که قرارداد نفت را تمدید نخواهد کرد. ولی شاه فراموش کرده بود که در برابر یک دنیا ایستاده و گرانی نفت به اسم او تمام شده، پس تلاش این کشورها این است که نگذارند ایران یک کشور کلیدی در تولید نفت باشد. درواقع ایران در طی سال‌های ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۸ با تولید نزدیک به ۶ میلیون در مقابل کل تولید جهان که ۶۰ میلیون بشکه در روز بوده است، تنها ده درصد بازار نفت را تحت تاثیر قرار می‌داد. در حالی که دنیا پذیرفته بود که شاه عقاب اوپک و تنها تصمیم‌گیرنده در قیمت نفت است. سود افزایش قیمت نفت را دیگران می‌بردند و بدنامی‌آن برای ایران و شاه بود! در آستانه انقلاب ۱۹۷۹، تولید ایران در حدود ۵٫۵ میلیون بشکه نفت در روز متوقف مانده بود، ولی سعودی ۹ میلیون، آمریکا همچنان ۱۱ میلیون و شوروی ۱۰ میلیون بشکه در روز تولید می‌کردند و تاثیرگذاری ایران در تجارت نفت جهانی همچنان نزدیک به ۱۰ درصد باقی ماند.

پس از انقلاب ۱۹۷۹، تولید نفت ایران به کمتر از ۲ میلیون کاهش یافت، در حالی که تولید جهانی به ۶۵ میلیون افزایش یافت و قمیت نفت هم نزول کرد. در پی فعالیت‌های مخرب حکومت اسلامی از جمله حمله و اشغال سفارت آمریکا در تهران، برای اولین بار تحریم نفتی اتفاق افتاد. هر چند پیش از آن نیز کنسرسیوم و شرکت‌های خارجی از ایران رفته بودند و کارکنان شرکت نفت که عادت داشتند با وجود کم‌کاری و اعتصاب و تعطیلی کار، همچنان حقوق و مزایای خود را دریافت کنند، حاضر به تلاش برای افزایش تولید نبودند. پس اگر ایران تحریم هم نمی‌شد، نمی‌توانست تولید کند و نقشی موثر در بازار داشته باشد.

ملاها و تاجران غیرقانونی نفت

پرسش اینجاست که آیا حکومت اسلامی فلج شد؟ هرگز! نه تنها فلج نشد، بلکه وارد جنگی ۸ ساله هم شد که هزار میلیارد دلار خسارت به ایران وارد آمد و از طرفی با وجود تحریم‌ها، میلیاردها دلار اسلحه از کشورهای مختلف ازجمله از اسرائیل خرید که خود ماهیت و چهره دروغین طراحان شعار مرگ بر اسرائیل رژیم و راهپیمایی روز قدس را به چالش می‌کشد.

پس ایران هم پول برای بقای خود داشت، هم برای خرید اسلحه! به راستی این پول از کجا آمد؟ ایران در دهه ۱۹۸۰ با وجود تحریم چطور نفت فروخت؟ اگر پاسخ به این سوال داده شود، آنگاه خواهیم فهمید که چرا سران رژیم از همان سال‌ها تا کنون همواره با قلدری و بی‌پروایی راجع به به تحریم و حتی قطعنامه‌های محکومیت صادره از سازمان ملل صحبت می‌کردند و می‌کنند. علت این است که کشورهایی که تحریم می‌کنند، راه حل را هم ایجاد می‌کنند. نفت باید برود و سلاح، جنگ و ناامنی، کشتار و آوارگی جایگزین آن شود. اصولا دین و سیاست برای همین ایجاد شده است، پس راهکار مقابله با تحریم هم همیشه روی میز گذاشته می‌شود.

کسانی هستند که به گفته خودشان با سیاست کاری ندارند، می‌گویند فروشنده نفت که هست، خریدار هم که هست، ما هم که بیزنس بلد هستیم، پس چرا نه!

در اینجا یک نمونه از این مردان عرصه تجارت حضور شما معرفی می‌گردد. کسانی که تحریم کردند، این افراد را به حال خود واگذاشتند. در مقاله منتشر شده در سایت اکونومیست در سال ۲۰۱۳، در مورد  مارک ریچ و نقش وی در تجارت غیرقانونی نفت با ایران بطور آشکار بحث شده است. او دنیا را اسکن می‌کرد تا ببیند بحران کجاست، جنگ و کمبود کجا روی می‌دهد. جنگ کره، قطع صادرات نفت اعراب در پی جنگ اعراب و اسرائیل، او همه جا حضور داشت. خرید کالا زیر قیمت را همچون درآوردن یک شیرینی از دست یک کودک می‌دانست.

برای او، انقلاب ۱۹۷۹ و تحریم نفت ایران در واقع یک فرصت بود، فرصتی برای تجارت سودمند، بطوری که نفت ایران را به قیمتی که می‌خواست می‌خرید و به اسرائیل می‌فروخت و حتی برای سهولت در این معامله، خط لوله‌ای هم ایجاد کرده بودند.

وی خیلی زود تبدیل به بزرگترین تاجر نفتی مستقل در جهان شد که گردش مالی شرکت وی در سال ۱۹۸۰ به ۱۵ میلیارد دلار رسید. برای مقایسه باید گفت درآمد نفتی ایران در سال‌های اوج آن در قبل از انقلاب کمابیش ۲۰  میلیارد دلار و در سال‌های پس از انقلاب به مراتب کمتر بود.

این تجارت به مدت ۱۵ سال ادامه یافت. مسئله‌ای که اهمیت داشت، اینکه تحریم‌های آمریکا به راحتی شکسته می‌شد، نفت ایران به فروش می‌رفت، مارک ریچ سود کلانی از راه دلالی به دست می‌آورد و پول نفتی که سهم ایران انقلابی بود، روانه اسرائیل می‌شد و اسرائیلی‌ها برای تامین تسلیحاتی ایران در جنگ با عراق به تکاپو می‌افتادند و سلاح‌ها را مخفیانه به چندین برابر قیمت به ایران می‌فروختند تا پول نفت را بازپرداخت کنند. در نهایت هم پس از چند بار رسوایی مانند ماجرای ایران‌کنترا موضوع فاش شد، رییس جمهورکلینتون، ریچ را مورد عفو قرار داد، البته  به سفارش نخست وزیر اسرائیل، رییس پیشین موساد و همسر  مارک ریچ که از حامیان سخاوتمند کمپین دموکرات‌ها بود!

۱۵ سال خرید و فروش نفت و در نهایت هم عفو، در جایی که ایران تحریم بود و آمریکا هم در خلیج فارس حضور داشت و حتما مواظب هم بود که تحریم‌ها لغو نگردد!

در مقاله دیگری در روزنامه گاردین، به همین مسئله اشاره شده، از قول  مارک ریچ که دیگر به «سلطان نفت» موسوم شده بود، گفته شده: من خدمات ارائه می‌دهم، کسانی هستند که می‌خواهند به من نفت بفروشند، کسان دیگری که می‌خواهند بخرند! من تاجر هستم نه سیاستمدار! او حتی فاش کرده که شخص خمینی هم در جریان انتقال و فروش نفت ایران به اسرائیل بوده است.

همین مطالب در روزنامه‌های داخلی اسرائیل مانند هاآرتز هم فاش شده و کسی ابایی ندارد که به مردم اسرائیل  بگوید چطور سیاستمداران شما، به تجارت رژیمی‌کمک می‌کردند که شعار نابودی اسرائیل را سر می‌دهد و به ویژه در آن سال‌ها هر روز رویداد تروریستی با حمایت ایران در جای جای سرزمین آنها اتفاق می‌افتاد، چون این مردم بودند که کشته می‌شدند و نه سیاستمداران! این مردم ایران بودند که در جنگ قتل عام می‌شدند و مردم عراق تلفات می‌دادند و نه رهبران دو کشور یا سیاستمداران مثلا تحریم‌کننده!

دوره‌های بعدی تحریم

تولید نفت ایران پس از سال‌های ۱۹۹۴ با وجود کمابیش تحریم‌ها، همچنان ادامه یافت، چرا که احتمالا آخوندها راه‌های بسیار بیشتری برای فروش نفت پیدا کرده بودند.

در این سال‌ها دو نوع آمار (تصویر ۲) وجود دارد، آمار روزنامه‌ای و رسانه‌ای که می‌گوید ایران به دلیل تحریم‌ها قادر به تولید یا صادرات بیش از دو میلیون بشکه در روز نیست، آنهم به آسیای شرقی، مثلا تصویر زیر نشان می‌دهد که ایران در سال ۲۰۱۷ فقط ۱ میلیون بشکه نفت صادر کرده است!

تصویر شماره ۲: روند تولید و صادرات نفت ایران بر اساس اطلاعات بعضی از رسانه‌ها

ولی آمار رسمی و علمی‌ بریتیش پترولیوم که می‌گوید ایران در سال ۲۰۱۷ نزدیک به ۵ میلیون بشکه نفت در روز تولید می‌کرده است. بالاخره ایران تحت تحریم است یا خیر و این اختلاف از کجا ناشی می‌شود؟ اگر صادرات هنوز ادامه دارد، ایران چگونه نفت می‌فروشد؟

دیگر افرادی مانند  مارک ریچ که اکنون درگذشته است، خود را بطور مستقیم وارد این گونه بازی‌ها نمی‌کنند. بانک‌ها در دست آنهاست، رژیم هرطور که تحریم را دور بزند، پول نفت وارد شبکه بانکی تحت کنترل آنها می‌رود و آنها هستند که سر موعد، حساب‌ها را بلاک کرده، چند شکایت به بهانه اقدامات تروریستی و شبیه آن علیه ایران تنظیم می‌کنند و میلیاردها دلار پول نفت را مصادره می‌کنند.

کافیست سری به بازارهای غیرنفتی و دلالی نفت بزنید، دلال‌ها حتی در گوگل و اینترنت هم حضور دارند، گماشتگان رژیم مانند سرداران سپاه و ایرانی‌های طمعکاری که شهروندی دیگر کشورها را با ترفند‌های مختلف به دست آورده‌اند، کار را برای آخوندها ساده کرده‌اند.

نفت ایران به هر میزان ممکن که لازم باشد، به فروش خواهد رفت. پول آنهم قرار نیست که به داخل کشور برود، چون مردم ایران سال‌هاست که با اسکناس‌های بی‌ارزش ریال زندگی می‌کنند. هر چهار سال یک‌بار، در پی  عدم عرضه ناگهانی دلار در بازار، ارزش پول ملی ایران یک سوم شده و در مجموع ثروت ایرانی‌ها هر چهار سال یک بار به یک سوم کاهش می‌یابد و مردم ما از انقلاب ۱۹۷۹ تاکنون همچنان درجا می‌زنند.

چشم‌انداز تاریک آینده

در آینده چه خواهد شد؟ اصولا چرا سیاست و دیانت اینطور دست به دست هم داده و میهن ما را به سوی نابودی می‌برد؟ برنامه بعدی چیست؟

باز هم نقش دین و مذهب در اینجا پررنگ خواهد بود، اگر خاورمیانه و جایگاه ایران در این منطقه در نظر گرفته شود، ایران همراه با جنوب عراق با مذهب شیعه در مقابل کشورهای سنی مذهب عرب مانند سعودی و شیخ نشین‌ها که سیاست‌های تندی علیه ایران دارند و کشورهای غیرعرب مانند پاکستان و ترکیه که سیاست ملایم‌تر توأم با همکاری دوره‌ای با ایران دارند (تصویر ۳)، نوعی صف‌آرایی مذهبی کرده‌اند. از طرفی جنگ‌های نیابتی در سوریه و یمن عمدتا بین حکومت‌های اسلامی شیعه در یک طرف و حکومت‌های سنی که سیاست مهار ایران را دنبال می‌کنند، ادامه دارد.

این وضعیت به سمت کجا می‌رود؟ چرا باید حکومت‌های حاکم بر ۲۰۰ میلیون شیعه در مقابل حکومت‌های حاکم بر ۸۰۰ میلیون سنی جنگ نیابتی راه بیندازند و خاورمیانه در آتش این جنگ بسوزد و مردم کشتار شوند و فرهنگ و تاریخ این سرزمین‌ها به نابودی کشانده شود؟

تصویر ۳: صف‌بندی حکومت‌های شیعه و سنی در خاورمیانه

پاسخ در اینجاست، لزوم ادامه تجارت نفت در برابر سلاح! که البته قبلا در زمان صدام گفته می‌شد نفت در برابر غذا! امروزه مافیای دین و سیاست دیگر چنین نمی‌خواهد، چون مردم گرسنه و بی‌سواد راحت‌تر برای جنگ بسیج می‌شوند و به این ترتیب سلاح به سادگی به فروش خواهد رفت. همانطور که شیعیان افغانستان و پاکستان، این دو کشور فقیر، تحت عنوان «مدافعین حرم» برای چندصد دلار حقوق ماهانه، به سوریه برده می‌شوند و جانشان را از دست می‌دهند.

اگر به آمار رسمی دولت آمریکا از ذخایر نفت جهان در آغاز سال ۲۰۱۷ نگاهی انداخته شود (تصویر ۴)، مشخص می‌گردد که ونزوئلا با ۳۰۰ میلیارد بشکه نفت ذخیره اول در جهان است. پس بحران باید در ونزوئلا هم باشد!

سعودی دیگر سلطان ذخایر نفت نیست، ذخایر سعودی به تدریج کاهش یافته، اکنون رسیده به ۲۶۶ میلیارد بشکه، که البته بیشتر در مناطق شیعه‌نشین شمال شرق عربستان قرار دارند.

ولی نکته مهم ایران و عراق، یعنی منظور استان خوزستان و مناطق جنوبی ایران همراه با استان‌های جنوب عراق است که عمده نفت عراق در آنجاست، مجموع ذخایر نفت این دو کشور هم به ۳۰۰ میلیارد بشکه می‌رسد،

اینجاست که نظریه ایجاد یک امارت اسلامی شیعه در این منطقه روی میز قرار گرفته است، اگر بنا بر تجزیه ایران و سعودی و عراق باشد، مجموع نفت این سه کشور در محدوده جغرافیایی حکومت شیعه‌ای که قرار است در آینده تشکیل شود، قرار خواهد گرفت.

هم‌اکنون بیش از ۵۰۰ میلیارد بشکه نفت در این مناطق قرار دارد. ولی مطمئنا تشکیل این حکومت با جنگ‌های خانمانسوز بیشتر و کشتار مردم همراه خواهد بود، پس آینده فروش سلاح هم تضمین خواهد شد که ادامه همان سیاست فعلی نفت در برابر سلاح می‌باشد.

تصویر ۴ : ذخایر اثبات شده نفت در جهان بر اساس میلیون بشکه (اداره اطلاعات انرژی آمریکا)

گفته می‌شود این نقشه تجزیه خاورمیانه در آینده است (تصویر ۵). بجز مافیای مخوف دین و سیاست هیچ کشوری از این نقشه‌های اهریمنی سود نخواهد برد، آنهایی که در گذشته اسلام را تقویت کردند، سپس آخوند و «امام» را آوردند، سپس جنگ به راه‌انداختند و همچنان در طی این سال‌ها نفت خریدند و سلاح فروختند و گاهی هم تحریم کردند، برنامه‌های مخرب‌تری نیز در سر دارند.

تصویر ۵: نقشه پیشنهادی مافیای دیانت و سیاست برای آینده خاورمیانه

راهی نیست جز بیداری ما، این ما مردم خاورمیانه هستیم که یک روز باید دست به دست هم بدهیم، مذهب و سیاست را به خود آنها برگردانیم و بگوییم دیگر بس است!

*عباس طباطبایی آنگونه که در مطلب ارسالی آمده است، از اعضای نهاد مدنی بروجردی است.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=159840