تأملات بهنگام؛ حق و وظیفه‌ی براندازی در اعلامیه استقلال ایالات متحده

پنج شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۸ برابر با ۰۴ ژوئیه ۲۰۱۹


یوسف مصدقی- روز چهارم ژوییه سال ۱۷۷۶ میلادی، نمایندگان مستعمرات سیزده‌گانه بریتانیا در قاره آمریکا، اعلامیه استقلال این سرزمین‌ها از امپراتوری بریتانیا را در شهر فیلادلفیا، به اتفاق آراء تصویب کردند. آنچه از این تصویب حاصل شد، با همه نواقص و کاستی‌هایش، تا به امروز قدرتمندترین و پویاترین مردمسالاری تاریخ را شکل داده و به این سبب، خار چشم دشمنان آزادی و دموکراسی در سراسر دنیاست.

از چپ به راست: فرانکلین، آدامز و جفرسون روی متن اعلامیه استقلال کار می‌کنند

«اعلامیه استقلال ایالات متحده» (United States Declaration of Independence) به همراه «قانون اساسی ایالات متحده» (Constitution of the United States) و ده اصلاحیه نخستین آن با عنوان «منشور حقوق» (Bill of Rights)، سه سندی هستند که هویت قوی‌ترین دموکراسی جهان را شکل داده‌اند. به همین سبب، میان پژوهندگان حقوق اساسی آمریکا، این سه سند به «واژ‌ه‌هایی که آمریکا را ساخته‌اند» ( The Words That Built America)، مشهور شده‌اند. هم از این روست که برای فهم هویت آمریکایی و درک آمال و اهداف سازنده کشور ایالات متحده، خواندن این اسناد و اندیشه در مفاهیم مطروحه در آنها، راهگشا و ضروری است.

این جستار کوتاه اما تنها برای اشاره به چند سطر از مقدمه نخستین سند از این اسناد سه‌گانه، نوشته شده زیرا که مفاهیم طرح شده در آن مقدمه، در باب حقوق اساسی و جهانشمول هر ملتی در هر نقطه‌ی کره زمین از جمله ایرانِ استبدادزده، صدق می‌کند.

اعلامیه استقلال ایالات متحده- که زیر نظر کمیته‌ای پنج نفره متشکل از توماس جفرسون، جان آدامز، بنجامین فرانکلین، رابرت لوینگستون و راجر شرمن به قلم و انشای جفرسون نوشته شد- از مهمترین مکتوباتِ تاریخ انسان است. هرچند هیچیک از اصول این سند- بنا به قول نویسنده‌اش- بدیع و ابتکاری نبودند، اما پیش از نگارش آن، چنین مجموعه روشن و کارآمدی از اصول جهانشمول و سازنده یک جامعه آزاد و با کرامت، در یک سند مختصر، تدوین نشده بود. محتوای این سند، تا هر زمان که انسان‌ها در هر جای جهان برای کسب آزادی و دفاع از کرامت خود به مبارزه با استبداد برخیزند، همچنان زنده و معاصر خواهد بود.

سطور نخستینِ اعلامیه استقلال که به پیشگفتار (Introduction) و دیباچه (Preamble) این سند مشهور شده‌اند، مهمترین مفاهیم زیست اجتماعی انسان و فلسفه حقوق بشر را مختصر و مفید، به روشنی بیان می‌کنند. تأکید بر درک قوانین طبیعت، بدیهی دانستنِ برابری همه انسان‌ها و حق همگانی و سلب‌نشدنیِ همه آدمیان بر «زندگی، آزادی و جستجوی سعادت»، در چند جمله درخشانِ سرآغاز این اعلامیه، به استواری و به زبان سلیس و کم‌نظیر بیان شده‌اند. از پسِ این چند جمله اما ارجمندترین نکته این مقدمه رخ می‌نماید که همانا حق و در عین حال وظیفه همه آدمیان بر شورش علیه حکومت‌های مستبدِ زورگو و براندازیِ آنهاست.*

شورش به عنوان یک رفتار، سرشتی دوگانه دارد. به این معنا که شورش هم می‌تواند فردی باشد و هم به صورت رفتاری جمعی جلوه کند. شورش فردی، معمولا برای شورشگر پر هزینه و کم‌ بهره است و معمولا زمانی روی می‌دهد که فردی جان به لب‌رسیده راهی جز تمام قد ایستادن در برابرِ قدرت حاکم نمی‌بیند. استیصال و رنج چنین انسانی گاه آنچنان جامه عمل می‌پوشد که باقیِ ناراضیان را نیز به حرکت می‌آورد. شورش مورد نظر در اعلامیه استقلال ایالات متحده اما، نه شورشی فردی و از سر استیصال بلکه خیزشی از سنخ رفتاری جمعی برای براندازی حکومت ظالم و جایگزینی آن با نمایندگان واقعی مردم و محافظان حقوق اساسی آنهاست.

«حق شورش» (The Right of Rebellion) هم در چارچوب حقوق طبیعی (Natural Law) و هم در گفتمان حقوق اثبات‌گرا (Positive Law) قابل درک و دریافت است. یعنی هم می‌شود آن را بدون استناد به قانون نوشته‌شده و تنها بر مبنای عقل سلیم (Common Sense) درک کرد و هم می‌توان با ذکر «حق شورش» در قانون اساسی کشور، به آن صورتی قانونی برای حراست از آزادی‌های اساسی شهروندان داد.

دو نفر از اعضای کمیته پنج نفره تنظیم اعلامیه استقلال، جان آدامز و توماس جفرسون- که پس از جرج واشنگتن به عنوان دومین و سومین رئیس جمهور‌های ایالات متحده سوگند یاد کردند- هر دو حقوقدانانی پیرو اندیشه‌های جان لاک، فیلسوف انگلیسی، بودند و به این سبب، اعلامیه استقلال ایالات متحده، مُلهم از فلسفه لاک و اندیشه سیاسی لیبرالیسم کلاسیک است.

جان لاک فیلسوف شهیر انگلیسی، حق شورش و مقاومت و انقلاب را پشتوانه و ضمانت دفاع از سه حق اساسی انسان‌ها یعنی حق حیات، آزادی و مالکیت می‌دانست. طبق نظریه لاک درباره دولت، مشروعیت هر حکومتی، بر اساس یک قرارداد اجتماعی میان حکومت و شهروندان تعریف می‌شود. حال اگر حاکمان برخلاف این قرارداد عمل کنند و منافع عمومی شهروندان را زیر پا بگذارند، این حق برای شهروندان ایجاد می‌شود که با مقاومت و شورش، حکومت مستبد را تغییر دهند. از همین منظر، پدران بنیانگذار ایالات متحده آمریکا- که به لحاظ عملی مهمترین هواداران فلسفه لاک بودند- در اعلامیه استقلال ایالات متحده، مقاومت و شورش علیه حکومت مستبد و ناصالح را نه‌تنها حق شهروندان بلکه وظیفه‌ی آنها دانسته‌اند.

چنین اندیشه‌ای، چنانکه برای مستعمرات سیزده‌گانه بریتانیا در قرن هجده میلادی صدق می‌کرد، امروزه و در قرن بیست و یکم میلادی، نسبت به احوال ایرانیانِ تحت ستم فرقه تبهکار حاکم بر ایران نیز صادق است.

* When in the Course of human events, it becomes necessary for one people to dissolve the political bands which have connected them with another, and to assume among the powers of the earth, the separate and equal station to which the Laws of Nature and of Nature’s God entitle them, a decent respect to the opinions of mankind requires that they should declare the causes which impel them to the separation.

We hold these truths to be self-evident, that all men are created equal, that they are endowed by their Creator with certain unalienable Rights, that among these are Life, Liberty and the pursuit of Happiness.–That to secure these rights, Governments are instituted among Men, deriving their just powers from the consent of the governed, –That whenever any Form of Government becomes destructive of these ends, it is the Right of the People to alter or to abolish it, and to institute new Government, laying its foundation on such principles and organizing its powers in such form, as to them shall seem most likely to effect their Safety and Happiness. Prudence, indeed, will dictate that Governments long established should not be changed for light and transient causes; and accordingly all experience hath shewn, that mankind are more disposed to suffer, while evils are sufferable, than to right themselves by abolishing the forms to which they are accustomed. But when a long train of abuses and usurpations, pursuing invariably the same Object evinces a design to reduce them under absolute Despotism, it is their right, it is their duty, to throw off such Government, and to provide new Guards for their future security.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=161647

29 دیدگاه‌

  1. ناز نازی

    نخستین دموکراسی در نزد ایرانیان بوده است کوروش تنها نمونه ای از آن است بیاید به صه اصل زرتشت عمل کنیم

  2. پرویز

    آزادی آن نیست که «قانون» و «دادگاه» و«سرنیزه» به مردم یک کشور «تحمیل» کند ، آزادی آن است که خود مردم یک کشورآن رامحترم بشمارند. قانون اساسی آمریکا درقرن هیجدهم نوشته شد ولی «برده داری» و«آپارتاید» تا اواسط قرن بیستم درآن کشورجریان داشت (آپارتاید را پرزیدنت کندی باتوسل به پلیس ازایالتهای جنوبی بیرون کرد).
    درایران پیش از نظام دیکتاتوری اسلامی یک آزادی «طبیعی» ، باقیماندهٔ فرهنگ اصیل ایرانی وجود داشت با این برداشت عمومی که دراین کشورپهناورمردمی دارای دین ومذهب وزبان محلی ورنگ پوست وموسیقی ورقص وآداب زندگی، چون عروسی وسوگواری وغیره زندگی میکنند که همهٔ این مردم وآداب زندگی متنوع یک غنای فرهنگی ویک کشورخوشبختی بنام ایران را تشکیل میدهند.

  3. ناشناس

    از بهرام پارسی متعجبم که در تبرئه امریکا . میگوید چرا تازیخ را از انتها قضاوت کنیم ، اما در مورد عملکرد سیاسی امریکا در قبال ایران که مسئله روزمان میباشد و ناشناسی که در دفاع از تاریخ و بزرگان ایران که نقطه نظری توهین شده بود در مفابل هویت نوین امریکایی خواسته بود فاکتور ها را پیش رو بگذارد نظریه دفاع از هویت امریکا در مقابل ایران بیان میکنید و به دفاع مینشینید . لطفا بگوئید . ایا شما همان بهرام پارسی هستید ، یا شخص دیگری هم با این اسم فعال شده .

  4. ناشناس

    ۲- اسطورهایش ال کاپن گونه میدرخشند . اینجا انتقاد به دست اوردهای علمی و تکنولژی و مدیریت جهانی امریکا اصلا نمیتواند وارد باشد . بلکه مسلئه ما تولید و پرورش اندیشه خود را خار دیدن و دیگری را گل سر سبد هویت نوین جهان می باشد . همین امریکا در این تاریخ ۳۰۰ ساله خود دست از اسطورهای – جان وینی – خود بر نمیدارد و در سراسر جهان منتشر میکند و نقاشی کورش کبیر ما در سقف پارلمانش میدرخشد . انوقت ما فارسی نویسان برکشیدن نام و اعمالش را توهم و لنجزار بنویسم . چگونه بفهمیم چه کسی ، دوست ایران و به دنبال هویت ایرانی و برکشیدن ان است ، یا نقطه مقابل ، دوست دشمن نشان . ای بردار تو همان اندیشه ای . رضا شاه روحت شاد .

  5. ناشناس

    ۱- ای برادر تو همان اندیشه ای . . . نوشتار از ترواشات اندیشه هر شخص میباشد . و
    اینان دو دسته ، یک دسته باورمند به اندیشه خود و دسته دیگر نقاشان و روزی خوران . در ایالت متحده امریکا تا اوائل قرن بیستم سیستم برده داری رایج بود ولی کورش کبیر قبل از مسیحیت و اسلام ان را از هند تا افریقا و مصر و تونس تا اروپا و بلغارستان امروز از میان برداشت و ملغا کرد . حالا منشور و شخصیت کوروش و هویت ایرانی شده توهمات و اسطوره پروری لنجزار . و هویت نوین جهان . امریکا . نسل کش تاریخ برعلیه بومیان و سرخ پوستان و غارت و اخراج انان به شمال و جنوب امریکا و یا عصر هالیود و – ال کاپن – و – جان وین – و قدرت اتمی نظامی شدن جهانی ، شده گلستان و گلزاری که بجز دموکراسی چیزی صادر نمی کند.

  6. بهروز

    شگفت انگیزاست خواندن کمنت کسانی که ایالات متحدهٔ آمریکا را که «تاریخ»اش با همان قانون اساسی شروع شده وبنیانگذارانش گروه هائی از«مهاجرین» ، ایده آلیستهای «مذهبی» رانده شدهٔ اروپائی چون «آمیش»ها و «مورمون»ها بودند ، با «کشور»ی دارای یک تاریخ چندین هزار سالهٔ «فراز ونشیب» دیده ای چون کشورایران مقایسه میکنند وحقوقهای شهروندی درقانون اساسی آن کشور فدرال ؛ چون داوطلبانه بودن « عضویت ایالات و یا جدایی آنان از کشور» را تحسین میکنند.
    چنین قانونی درآن کشورجنبهٔ تئوریک دارد واگر یکی از ایالات بخواهد عملأ از آن برای «جدائی» استفاده کند خواهید دید چه بلائی برسرش خواهد آمد.

  7. ناشناس

    به عسگر اقا محترم . چرا دوستان مجادله میکنند . اگر به دقت توهین با لغت لنجزار بودن و توهمات خواندن اسطوره ها و بزرگان ایرانساز تارخ ایرانی را در کامنت جناب بشر بخوانید ، خواهید دریافت از کجا اغاز می شود . و اما چرا قادر نیستیم یک نظام سیاسی انسانی در سرزمین خود بر پا کنیم؟ راستی چرا؟ باید بگویم هموطن . ما در ایران نظام سیاسی انسانی شاهنشاهی سکولار را داشته و تجربه کرده ایم . نظام جمهوری را هم چهل ساله داریم میبینیم . رضا شاه روحت شاد .

  8. irani

    ۲- تا به امروز یعنی بی وقفه ، به مدت ۴۰ سال . نه شاه فقید خواستار جنگ و کشتار منطقه ای و جهانی بود و نه خمینی وخمینینسم عددی برای ایجاد جنگ جهانی سوم . در ضمن امار تلافات جنگهای کوچک و چشم پوشی و اخته بودن حقوق بشر در مقابل دهها امثال خمرهای سرخ و کشتار ملیونی افریقا و ایران وعراق و افغانستان وسودان در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی و تا به امروز درمجموع کمی از تلافات جنگ جهانی دوم ندارد . مقصود حمله به دمکراسی و دستاوردهای عظیم علمی و تکنولوژی برتر امریکا نمی باشد . بلکه چه زمانی ، این چرخه کاسبی سیاسی برپائی رژیمی دیکتاتوری بر ممالک در حال توسعه تحمیل کردن و چاپیدن و سرنگون کردن میخواهد باز بایستد ؟ با تشکر . – رضا شاه روحت شاد . –

  9. irani

    ۱- جناب محترم بهرام پارسی ، با اینکه تمام نظرات شما را دنبال میکنم ، در تبرئه امریکا از جنگ دوم و جلوگیری از جنگ سوم هم نظر نمی باشم . خواهشمندم در مورد سخنان شاه فقید ، محمدرضا پهلوی به سال ۱۳۵۵ خورشیدی در مورد تمدید نکردن قرار دادهای ذلت بار نفتی که تا سال ۱۳۵۷ بپایان میرسید . چرا دولت وقت امریکا با شریکان انسوی اتلانتیک ، سرنگونی متحد غرب خود را با بهانه نبود اجرای حقوق بشر و دروغهای دیگر سرنگون کردند و برقراری رژیم خمینی جنگ طلب به ظاهر ضد امریکایی و ضد اسرائیلی را به رسمیت شنناختند و مشغول به سرکوب و کشتار ازادیخواهان وطن توسط رژیم التقاطی برکشیده خود شدن و به غارت ایران و منطقه ، با شریکان پرداختند .

  10. بهرام پارسی

    این سادگی محض است که تاریخ را از انتها قضاوت کنیم .امریکا به ویتنام و عراق و افغانستان لشکر کشید ، بمب اتم انداخت ، سلاح می فروشد پس امریکا خیلی بد است .کسی در نظر نمی گیرد که امریکا ماشین کشتار ژاپن را در شرق و آلمان هیتلری را متلاشی کرد.کسی در نظر نمی گیرد رژیم های ظالمانه ی کمونیستی به کمک امریکا متلاشی شدند.امریکا اشتباهاتی داشت ولی هیچ کس در نظر نمی گیرد با تلاش امریکا و کشورهای آزاد و دموکراتیک ، جنگ جهانی سوم به جنگ های کوچکتر و کم دامنه تر تبدیل شد و به جای چند صد میلیون کشته و چند صد میلیون آواره و قحطی زده چندین جنگ کوچکتر رخ داده که کشته ها و آواره هایش بسیار بسیار کمتر از یک جنگ جهانی بود.

  11. ناشناس

    ۲- بدونه فحش و دروغ و تهمت . در دست یابی به حقیقت و واقعیتها باید شفاف باشیم و از نظراتمان دفاع کنیم . جز انکه با فاکتور ها ودلایل و عملکرد ثابت شده ، نظر باور داشته خود را ترک کنم و به علت جستجو برای دست یابی به حقیقت و واقعیتهای ملموس امروزی برای بازسازی خود بکوشم ، اگر چنین نکنم ، نه دموکراتم و نه باور به روز شدن را دارم . اغاز گر جدل از شروع نظرات جناب باریک بین – یا جناب بشر میباشد . و همه توهین و افترا ایشان فقط به خاطر باور من به قدرت شعار رضا شاه روحت شاد … شاه باید برگردد . و خواستار برگشت حکومت شاهنشاهی برای ایران می باشد . و اینکه چرا او نمیتواند از شخصیت باورهایش نام ببرد و خواستار حکومت مورد نظرش باشد . رضا شاه روحت شاد .

  12. ناشناس

    ۱- شکر خدای را که در جنگل مطبوعات و مدیا داخلی وخارجی دشمن ایرنیت ، روزنامه کیهان لندن ، تنها روزنه دموکراسی خواهان را برای علاقه مندان به ازادی ایران در ابراز واشتراک گذاشتن نظرات گوناگون باز گذاشته . دوستان هموطن . خیلی خوشحالم که از نظرات شما میاموزم و درد مشترکمان را همچنین خواست قلبی ازادی ایران و ایرانیت را با شما تقسیم میکنم . اما در برابر توهین و سنگ پرانی نوشتاری به بزرگان ایران و تاریخ و ایرانسازان ، نه تنها عقب نشینی و خفه خون نمیگیرم ، همانگونه سنگی که بسوی هویت ایرانی پرتاب شود را ، در مقابل هر عملی ، عکس العملی بسوی پرتاب کننده سنگ بر میگردانم ،

  13. دیدبان

    درست است که ما از رژیم مندیل به سرهای بی وجدان به تنگ آمده ایم. اما این موضوع نباید باعث شود که ایالات متحده آمریکا را کعبه آمال تصور کنیم. همین دموکراسی آمریکا که محصول آن اعلامیه است امروز با مردم ستیزترین حکومتها نظیر عربستان (که مردم را در خیابانها گردن می زند) نرد عشق می بازد و سلاحهای به توصیف رئیس جمهور آمریکا “زیبا” ی آمریکایی از کشته “دمو” های در آرزوی “کراسی” پشته می سازد. بین گفتار و عمل گاه فاصله بسیار است.
    __و اما از هم میهنانی که زیر مقالات یادداشت می نویسند تقاضا دارم که رعایت حال یکدیگر را بکنند و از برچسب زنی اجتناب کنند. اگر ما در اینجا حرمت یکدیگر و حق بیان نظر را زیر پا بگذاریم در فردای آن دموکراسی مورد انتظار چگونه با هم کنار خواهیم آمد؟

  14. عسگرآقا...

    تنها استفاده برجام: بسته شدن باب مذاکره با آمریکا و چخش ایرانیان با خود !

    و امام ره هم که گفت : ما رابطه با آمریکا را می خواهیم که چه بشد؟ آمریکا ۲۰۰۰ سالست که دنیا را استعمار میکند!؟ بدینوسیله ملک و ملت ۷۰۰۰ ساله از قانون کرامت و شان و منزلت انسانی یانکی ها محروم گشت. البته ۱۴۰۰ سال شان و کرامت و رحمت و به میهمانی رفتن خانه الله تازیان امت را کافی است!
    حال این دوستان کامنت نویس چرا جدل می کنند را کسی نمی فهمد! نخیر! راستی آنست که ما همه علوم قدیمه و مدرن را میدانیم، اما قادر نیستیم یک نظام سیاسی انسانی در سرزمین خود بر پا کنیم؟ راستی چرا؟

  15. بهرام پارسی

    مثال جالبی جوردن بی پیترسون می زند که دولت زنانه ی سوئد که به شدت فمینیست است در عشق مردان و حکومت های خاورمیانه ای روسری سر می کنند و به ایران می آیند و با عربستان ضد زن بیشترین روابط اقتصادی را دارد.

  16. بهرام پارسی

    هنر شکوهمند این مردان که پایه گذار راستین حقوق بشر بوده اند ایجاد تعادل میان ایمان به خدا و خردگرایی بود .گویی این بزرگمردان نیک می دانستند خردگرایی افسار گسیخته می رود تا انسان و سپس ابر انسان را جای خدا بگذارد و صدها میلیون انسان سلاخی شده به نام برابری اجباری کمونیستی و ابر انسان آریایی نوردیک برای بشر به ارمغان بیاورد.همان طور که ایمان کورکورانه به جنون طبقه ی روحانی منجر می شود و استبداد هولناک دینی ایجاد می کند که از به آتش کشیدن دگراندیشان لذت جنسی به روحانیان دست می داد ، خردگرایی و آزادی و برابریِ بی منطق به پست مدرنیزم و نومارکسیسمی ختم می شود که هر فرد هزاران هویت جنسی ، هزاران ارزش متناقض پیدا می کند و در این سرگیجه به استبداد پناه می برد .

  17. ناشناس

    ۲- کشتار بچه های بی گناه به جرم هواداری و فروش روزنامه مجاهد سر چهارراه ها . رهبری هم ال فرار به ابتدا پاریس و سپس بغداد . یاد مجتبی میر میران . یا باران بخیر . اخرش معلوم نشد . فکر مکینم کافی باشه . حرف وطن و حافظ و فردوسی و رضا شاه بزنیم تا روح و روانمان ارام بگیرد . بحث و جدل سیاسی با تهمت و دروغ و جعل واقعیتهای تاریخی را لاپوشانی کردن فقط اتلاف میباشد .

  18. ناشناس

    ۱-مظهر بع بع کنان جمعی ۴۰ ساله ، نماز جمعه بع بع نشان است ، و چگونگی پیدایش ان برای خودشیرنی پیش خمینی ضحها ک ، از طرف مجاهدین با درخواست از اقای سید محمود طالقانی اولین مرتبه در دانشگاه تهران برگزار شد . چرا که قبل از برپائی نماز جمعه در دانشگاه و به رخ کشیدن مسلمین در مقابل چپها و توده ا ی ها و فدائیان که هرروز فضای دانشگاه و اطراف را پرکرده بودند ، تاکتیک اوردن جماعت بع بع گویان اسلام کارگر شد ، ولی خمینی از این حلیه خدامش برعلیه انها اسفتاده کرد نخست سید محمود وطن دوست را از میان برداشت و بعد سراغ مجاهدین .

  19. ناشناس

    به جناب محترم بشر . لطفا توجه بفرمائید . ( پاسخ اصلی من به آن کامنت گزار ناشناس و هتاک را سانسور کردید. ) ( آنهایی که فقط فحاشی و یا مروج دروغ و یا مواضع سایبری هستند، منتشر نمی‌شوند . )

  20. ناشناس

    همه درد و جلز و ولیز جناب باریک بین دیروز و بشر هزار نشان این می باشد که من جرعت میکنم در پایان نظراتم بنویسم . رضا شاه روحت شاد . چرا که به نظر خودم باور دارم . اما بشر بیچاره ارزو به دلش مونده یکبار بنویسه مسعود رجوی روحت شاد . یا درود بر مجاهدین . چونکه در دلش باور و ایمان به رهبر و سازمانش ندارد . وگرنه می نویسد . مگوئید نه . حالا در جوابشان با صد ها نام دیگر میبینیم جرعت نوشتنش را دارد یا خیر . رضا شاه روحت شاد .

  21. بشر

    با تشکر از پاسخ شما. اما پاسخ اصلی من را به آن کامنت گزار ناشناس و هتاک سانسور کردید. به هر حال امیدوارم در رسالت خود موفق و همچنین مراقب ترفند های بسیجیان سایبری و ولایت معاشان استتار شده باشید. با احترام

  22. بشر

    ایران متعلق به ایرانیان است و نه گوسفند صفتان شیعه اثنی عشری همچون تو. ظاهرا فوران بع بع هایت با مجوز ویژه کیهان لندن همچنان ادامه دارد. یک صلوات برای رضا شاه می فرستی و کیهان لندن را سرخوش می کنی تا اراجیف پراکنی ات ادامه یابد.‌
    هیچ آدابی و ترتیبی مجوی
    هر چه بع بع می خواهی بگوی

  23. ناشناس

    ۳- حالا بنشین قصه هررزه ازپوتین جنایتکار و همراهان دیروزتان . مجا هد ، فدائی ، پیودتان مبارک توده ی ها و گواد لوپ و جرج سرس و عالم و ادم قصه بباف و نجات ایران فقط با مجاهدین بخوان . اگر در خون و فرهنگ ایرانی و روح و روان و جسمتان ذره ای عشق به ایران باشد ، دشمناش را باید متوهم بخوانی . نه تاریخ و هویت ایرانی را . رضا شاه روحت شاد .

  24. ناشناس

    ۲- مثلا بمب اتم هیروشیما و ناکازکی . یا جنگ ویتنام وکره و یا کودتاهای بیشمار امریکای جنوبی افریقا ، یا سرنگون کردن رژیم شاهنشاهی ایران و غارتش تا به امروز، با شریکان شرق غرب . توسط جیمی کارتر و حزب دمکرات و شما ضد ایرانی ها ، که کلیت تاریخ ۲۵۰۰ ساله را لجنزار میخوانید . بدانید که افکار وتشیکیلاتان کارخانه تولید لجن میباشد و لجن پرور . یک نگاهی به ان لچک ، لجن نشان بکن ، تا بفمهی چه دسته و گروهی به سال ۲۰۱۹ میلادی ، در توهم لجن فکری خود غرق شده و جزان چیزی دیگری از افکار و گفتار و رفتارشان تراوش نمیکند .

  25. ناشناس

    ۱- به جناب بشر ، بلبل روی درخت نارگیل ، مجا هد ینی که تا دیروز در کنار توده ای ها و فدائیان ، امریکا را جهانخوار وامپریالیست میخواندند و سربازانش را در مخالفت با شاه در ایران ترور میکردند و قانون اساسی تشکیلاتی شان تبئین جهان مسعود رجوی و اقتصاد بی طبقه توحیدی مارکسیستی میباشد . حالا برکشیدن کورش و فردوسی و ابن سینا و خیام و رضا شاه را توهمات و لجنزار می خوانند ، اما امریکا ی چماق دار اروپا و شرکا در جهان را ناجی هرچه هویت نوین بشریت .

  26. سعید

    بسیار ممنون که فرصتی ایجاد میکنید تا همه ایرانیان به درک درستی از حقوق مسلم و اولیه انسانی خودشان پی ببرند
    تصور من از مذهب ،بلا قید نوع آن ،ایجاد خطوط و دیوارهایی هستند که انسانیت آدم‌ها رو بنوعی از گروهی سلب و به گروه دیگر عطا می‌کند و متاسفانه حق حیات رو از دیگران به دروغ میگیرند
    مذهب امری فردی است و باید در مادون قانون بصورت انفرادی و بدون تحکم و تبلیغ به افراد واگذار بشود .
    زنده باشید و سلامت

  27. عسگرآقا

    ولایت فقیه مغز انسان ایرانی را بیکاره کرده است ؟!

    ۱. » به کسانی که مورد تجاوز قرار گرفته اند، اجازه جنگ داده شده است به خاطر ظلمی که به آنها وارد شده است و …« ۳۹ حج، قرآن
    ۲. » هر کس به شما تجاوز کرد، همانند آن بر او تعدّی کنید! « البقره ۱۹۱، ۱۹۴ و…

    خب پس چرا ایرانیان مسلمان قیام و شورش نمی کننند و حق خود را از حلقوم ملایان ظالم متجاوز، و دیکتاتور خودپرست ، بیرون نمکشند ؟! ( بدون اینکه به کسی ظلم ورزند، و یا از حد خود تجاوز کنند)…تازیان و مغولان و صفویه و ملایان مغز ما ایرانیان را بیکاره کرده اند؟ آری، ما همه جیز، فزهنگ، تمدن، ازادگی و… داشته و داریم اما چرا قادر نیستیم ؟! قانون اساسی آمریکا به چه کار ایرانی می آید؟

  28. بشر

    در این قانون کرامت و شان و منزلت انسان بر هر مفهوم یا توهمی همچون خون، نژاد، دین ، خاک و سرزمین و حکومت که باعث سرکوب و یا ‌محدودیت انسانها می شود، برتری و اولویت دارد.
    شایسته است که خود-فرهیخته پنداران و سوپر لیبرالها و اینتلیجنسیای ایرانی که بطرز عجیب و پارادکسیکال کماکان در لجنزار سنت و نظم کهن و توهمات اسطوره ایی و هپروتیات حماسی و افکار واپسگرایانه غوطه ور هستند، و‌آنچه برای آنان مهم نیست حقوق بشر و اصول آزادیهای فردی است، یکبار قانون اساسی آمریکا را بخوانند تا بلکه بوی آزاردهنده عفونت مغز خود را استشمام نمایند.
    این روز فرخنده بر همه آزادیخواهان جهان خجسته باد!!

  29. بشر

    در این مقاله کوتاه،‌آقای مصدقی به شیوایی و‌رسایی، قانون اساسی آمریکا را تشریح کرده اند. بنظرم این قانون، عصاره همه دستاوردهای نوع بشر در زمینه حقوق انسان و آزادیهای فردی و حق تعیین سرنوشت و عدالت در طول تاریخ است. مهمترین بخش آن، دیباچه اش است که با دو واژه بنیادین ( سه واژه در انگلیسی ) آغاز می شود : ما مردم We the People
    بسیاری از مواد این قانون و اصلاحیه هایش معطوف به محدود کردن حکومت است و نه تنها حق شورش بر حکومت به رسمیت شناخته شده، بلکه عضویت ایالات و یا جدایی آنان از کشور نیز داوطلبانه است.

Comments are closed.