روش فریبکارانه بد و بدتر گریبان خود نظام را گرفته: یا مذاکره یا جنگ!

- مذاکره، یک واقعیت انکارناپذیر است. هیچ راه دیگری برای این حکومت وجود ندارد. نمی‌تواند انتخاب نکند. حکومت اسلامی، این قلدر منطقه، اینک به مرحله‌ای رسیده که باید تصمیم بگیرد که با قطع پاهای عفونی‌اش موافقت کند و یا اینکه به انتظار مرگ بنشیند.
- حالا روش فریبکارانه انتخاب بین بد و بدتر گریبان خود نظام را گرفته؛ مذاکره بد است و جنگ بدتر. هر دو درنهایت به سقوط حکومت اسلامی منجر خواهند شد اما یکی ناگهانی ست و دیگری تدریجی.

شنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۸ برابر با ۱۳ ژوئیه ۲۰۱۹


محمدرضا حسینی – در نوشته قبلی نظر دادم که جنگی در نخواهد گرفت و جمهوری اسلامی، با وجود میل شدیدش به آتش‌افروزی و «مبارزه با امپریالیسم»، ناتوان‌تر از همیشه بوده و نهایتا راهی بجز مذاکره نخواهد داشت. مذاکره‌ای که حتی اگر نامش را برجام دوم هم بگذاریم ولی تفاوت‌های بسیار اساسی با برجامِ بدفرجام اول خواهد داشت زیرا موضوعات مذاکرات بعدی علاوه بر مسئله هسته‌ای، دو نکته حیاتی دیگر یعنی دخالت‌های جمهوری اسلامی در خاورمیانه و موشک‌های دوربرد را نیز شامل خواهند شد.

جمهوری اسلامی با نگرانی از نتایجی که می‌تواند موجودیت‌اش را به خطر بیندازد از مذاکره طفره رفته و در توهمِ بهره بردن از شکاف بین اروپا و آمریکا، آخرین توشه‌های خود را مصرف می‌کند.

سیاست آمریکا و اروپا در قبال ایران و برجام، با وجود تفاوت‌هایی نه چندان بنیادی، درواقع سیاست یکسانی ست که با روش معروف به «پلیس خوب- پلیس بد» در جهت رام کردن حکومت اسلامی اعمال می‌شود. این شیوه مؤثر، تا کنون توانسته ترمزی بر اقدامات جنون‌آمیز حکومت اسلامی باشد و احتمالا همسو با تداوم تحریم‌های فلج‌کننده، نهایتا به میز مذاکره منجر خواهد شد و واقعیت‌ها، ضربه سنگینی بر حکومت اسلامی، که هم نسبت به توان خود متوهم است و هم از هماهنگی سیستم جهانی بی‌خبر، وارد خواهد آورد.

علت طفره رفتن جمهوری اسلامی از مذاکره با آمریکا به این علت است که فکر می‌کند در مذاکره با اروپا حتما شانس بیشتری خواهد داشت. به همین دلیل تنش با انگلیس شدت می‌یابد به این امید که مدیریت بحران از آمریکا به انگلیس (و فرانسه) واگذار شود. مسئولین حکومت همچنان به همان روش احمدی‌نژاد جهان را تهدید می‌کنند زیرا سیاست ایجاد تنش، روش معمول جمهوری اسلامی برای زمینه‌سازی مذاکرات است. جمهوری اسلامی از همان ابتدای تولدش همواره از سیاست ایجاد تنش، برای گرفتن امتیاز بیشتر به اشکال مخالف استفاده کرده است. اشغال سفارت برای گرفتن تضمینِ عدم کودتا از سوی آمریکا، پروژه ساخت بمب اتم برای گرفتن تضمین از غرب برای عدم سرنگونی، گروگانگیری برای باج‌خواهی و… نمودارهای مشخصی از سیاست خارجی جمهوری اسلامی هستند.

به نظر می‌آید که بازیگران قدیمی یعنی انگلیس و فرانسه (و روسیه) نقش فعال خود در خاورمیانه، که مدتی کمرنگ شده بود را از سر می‌گیرند. برنامه‌ریزی‌های انگلیس برای تقویت نظامی‌اش در خاورمیانه از سال‌ها پیش برنامه‌ریزی شده بود تا آمریکا بتواند با تمرکز بیشتری به آسیای شرقی بپردازد.

اما وضعیت در داخل ایران اصلا به نفع حکومت نیست. ادامه سیاست چهل ساله سرکوب در ترکیب با اقتصاد ورشکسته، نهایتا مردم عاصی را به خیابان‌های اعتراض و انقلاب خواهد کشاند.

چسبیدن به طناب نامطمئن «اردوگاه شرق» و تحلیل‌های پی‌درپی غلطِ مبتنی بر تفکر ایدئولوژیک و… در یک کلام، سیاست گیج و روزمره، گذشت هر روز و هر هفته را برای حکومت اسلامی تبدیل به پله‌هایی برای سقوط کرده است. برخی از بدنه حکومت از هم‌اکنون  به کسانی که در رأس سیستم هستند فشار می‌آورند که تا دیر نشده به پای میز مذاکرات بروند.

تقسیم‌بندی‌های عناصر حکومت، بر اساس «مذاکره»، «جنگ» و یا «مقاومت (یعنی انفعال و انتظار)»، بر شکاف‌های درونی حکومت اسلامی افزوده و سیستمِ مغشوش را ناتوان‌تر از همیشه می‌کند.

مذاکره، یک واقعیت انکارناپذیر است. هیچ راه دیگری برای این حکومت وجود ندارد. نمی‌تواند انتخاب نکند. حکومت اسلامی، این قلدر منطقه، اینک به مرحله‌ای رسیده که باید تصمیم بگیرد که با قطع پاهای عفونی‌اش موافقت کند و یا اینکه به انتظار مرگ بنشیند. انتخاب بین بد و بدتر، روشی که با آن ملت را می‌فریفت، اینک گریبان خودش را گرفته است. مذاکره بد است و جنگ بدتر. هر دو درنهایت به سقوط حکومت اسلامی منجر خواهند شد اما یکی ناگهانی ست و دیگری تدریجی.

اینکه پس از مذاکره با آمریکا و تن دادن به شرایط  «انفجار به درون» (implode)،  سرنوشت حکومت اسلامی چه خواهد شد به عوامل و عملکردهای متعددی بستگی دارد. با این حال دو مورد را می‌توان به وضوح پیش‌بینی کرد:

اول آنکه مسلم است پس از مذاکره و پذیرش شرایط آمریکا، بنیاد ایدئولوژیک رژیم به شدت کمرنگ شده و حکومت، اعتمادِ بخش بزرگی از بدنه خود را از دست خواهد داد. درنتیجه، چیزی که از این حکومت می‌ماند شیر بی یال و دُمی خواهد بود بدون هیچ دلیلی برای وجود داشتن. در آن صورت یک پرسش بزرگ حتی در بین هواداران حکومت شکل خواهد گرفت: چه نیازی به حکومتی است که دیگر نه شعاری برای سردادن دارد و نه دشمنی برای مبارزه، و نه تمایلی برای سازندگی نه توانی برای مدیریت کشور.
نکته دوم اینکه اگرچه ماهیت سرکوبگر حکومت تغییر نخواهد کرد ولی در توانایی‌اش برای سرکوب، خللی عمده رخ خواهد داد که باعث خواهد شد مردم، به تدریج، اعتماد به ‌نفس از دست ‌رفته خود را بازیافته و اعتراضات و نافرمانی‌های مدنی به شکل فراگیر رشد خواهد کرد.

آیا جامعه‌ای که چهل سال پیش بر اثر ناآگاهی همگانی از ریل خارج شد، می‌تواند دوباره به ریل طبیعی خود برگردد؟

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=162611

5 دیدگاه‌

  1. فرشته خو

    جمهوری اسلامی واقعا دنبال بمب اتم نیست و آنرا تبلیغ میکند تا باج بگیرد.

  2. ناشناس

    تحلیلی واقع بینانه با نشانه هائی روشن . سر انجام حکومت التقاطی مارکسیست اسلامی با جنگ خاتمه خواهد یافت . اصولا این نوع حکومتها در خاورمیانه برای سرکوب و غارت و جنگ افروزی خلق شده اند و پس از تاریخ مصرفشان به دور انداخته میشوند . مانند ، صدام حسین ، معمر قذافی ، وحالا نوبت یک تیر و چند نشان فرا رسیده وآن از میان برداشتن جمهوری اسلامی اخوندی میباشد . یعنی ازبین رفتن ، حزب الله ، حوثی ها ، حشدالشعبی ، طالبان ، فاطمیون ، حزب توده .

  3. آرش -صبحی

    رژیم جمهوری اسلامی در اساس از هم پاشیده است. درحکم دیوار شکسته ودر حال واژگونی است که با یک تیر چوبی بصورت موقت آنرا سرپا نگه داشته اند تا برای بعد از آوار شدن ( فروپاشی) خلاء قدرت پیش نیاید و مسئله به حرج ومرج کشیده نشود. با توجه به خشم ونفرت وکینه عمیقی که مردم از اصحاب این حکومت دارند، اگر چنان خلائی ولو برای یک هفته حادث بشود یک ملا و اعضای خانواده شان نمیتواند از چنگال خشم ونفرت مردم ایران جان سالم بدر ببرند.

  4. شهریار

    ترامپ به دنبال سرنگونی است حتی به قیمت آبرو و جان خودش. او نیک میداند که مردم از رژیم بریده اند و همین نکته او را شیر میکند. کار این رژیم تمام است. فقط بحث بر سر چگونگی سرنگونی و جایگزینی است.

  5. شهریار

    جنگ کوتاه مدتی در خواهد گرفت. بسیاری از مسئولین فرار میکنند. نظامی ها نافرمانی میکنند و کار برای رژیم بسیار سخت میشود. خوزستان علیه نظام می شورد و مدتی از کنترل خارج میشود و در نهایت جمهوری اسلامی مجبور به پذیرش شروط و نهایتاً سرنگون خواهد شد. حجاب اختیاری میشود و فقه اسلامی کنار میرود، انتخابات انجام میگیرد و کتاب رژیم جمهوری اسلامی و خصوصاً حکومت شیعی برای همیشه بسته میشود. آخوندها کناره میگیرند و کمتر در ملاء عام حاضر میشوند. مردم خویشتنداری میکنند و چندان خونریزی نخواهد شد و آن مسئولانی که فرار نکرده اند هم محاکمه میشوند. خیلی زود همه چیز آرام میشود گویی که جمهوری اسلامی هیچ وقت نبوده است

Comments are closed.