شعری از رضا مقصدی به خاطره‌ی خونینِ امیر جوادی فر؛ شهر غمگینِ بارانیِ من!

جمعه ۲۸ تیر ۱۳۹۸ برابر با ۱۹ ژوئیه ۲۰۱۹


(+ویدئو) امیر جوادی فر در کنار «ندا» وُ «سهراب» وُ «سینا» و «امیر ارشد» از تبارِ آب وُ آینه‌ست که شعرِ سپیدِ عشق را با زبانی سرخ سروده‌اند. «نامشان زمزمه‌ی نیمه شبِ مستان باد». امیر جوادی‌فر روز ۲۳ تیرماه ۸۸ زیر شکنجه در زندان درگذشت.

امیر جوادی فر
امیر جوادی فر

به خاطره‌ی خونینِ امیر جوادی فر

از تو دورم، من از تو چه دورم
شهر ِغمگینِ بارانیِ من !

گرچه، ای همنشینِ همیشه !
واژگانِ درختانِ سیب‌ات
در کنارِ انارِ دلم نیست
مثلِ لبخنده‌ی یک شقایق
عاشقِ لحظه‌های صبورم .

با دل از رمز وُ رازِ تو گفتم
با تو در کوچه‌باغت شکفتم
یک صدا، یک صدای صمیمی
از غزلواژه‌های تو گفته‌ست .

با بُلندایِ آوازهایش
جانِ ما را به دریا سپرده‌ست .

پیک وُ پیغام ِ« چمخاله»‌یی تو !
آتشِ هر نی وُ ناله‌یی تو !
تو منی، من توام، تلخ وُ غمگین .

روی گلدانِ ایوانِ جانت
یادگارِ دلِ ما نوشته ست .
دستِ شوریده‌ی سبزِ نقاش
آهِ ما را چه آبی، کشیده‌ست .

این همان، آبی‌ی عاشقان است .
رنگِ آهنگِ زیبای جان است .

شهرِ من! شهرِ رنج وُ برنجم !
یک صدا، یک صدای صمیمی
درشبِ شوم ِ دنباله‌دارت
از بُلندایِ مِهرش فرو ریخت .

تا که با جانِ باران، نشیند
با صدای «ندا»یش در آمیخت .

این صدا همصدای غزل بود
با من وُ آرزوهای من زیست .
کیست اینک نداند، نخوانَد :

این صدا از برای غزل بود .

شهرِ غمگینِ بارانیِ من !
این تو وُ این غزلخوانیِ من .

کُلن . خرداد، ۸۹

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱ / معدل امتیاز: ۵

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=18469