ساختن دولت مُصلح بدون «تقویت جامعه مدنی» ممکن نیست

-فرشگرد در بدو تاسیس در بیانیه خود، «گام نخست اصلاح» را سرنگونی جمهوری اسلامی می‎داند و مستقیم به نقش اعتصاب و تظاهرات و مبارزات مدنی که اساساً خاستگاه آنها جامعه مدنی و مردم است اشاره می‌‏کند.
-این که جامعه مدنی در ایران به دلایل عمده در این مقطع زمانی توان ایفای نقش موثر در برخی حوزه‎ها را ندارد یک واقعیت است اما چرا باید مسئولیتی را که اساساً وظیفه جامعه‎ست روی دوش شاهزاده پهلوی گذاشت؟

سه شنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۸ برابر با ۲۰ اوت ۲۰۱۹


حامد محمدی – رابطه میان جامعه مدنی و دولت به درازای تاریخ است و پر از تز و آنتی‌تز و سنتز.

یک گرافیتی با مضمون اجتماعی در تهران: «من بوق نیستم»

علیرضا کیانی از اعضای فرشگرد در یادداشتی می‎نویسد، «در ایران تا اطلاع ثانوی، دولت، مصلح نهایی است یا باید باشد. این به معنای دولتی‌کردن مسائل نیست؛ به معنای مدیریت کلان دولت است. به بیان دیگر، راه نجات ایران از کانال سیاست‌گذاری می‌گذرد نه در تقویت جامعه مدنی! برای نجات کشور باید تصمیم ساخت و آنجا که تصمیم ساخته می‌شود و ضمانت اجرا دارد، دولت است.»

او معتقد است هر که برای اصلاح مملکت از نقش جامعه سخن می‌گوید، دقیقا آدرس «هیچ» می‌دهد و با مثال‎هایی این را بیان می‎کند که جامعه نمی‌‌تواند برای حل بحران‎های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی چاره‌اندیشی کند اما دولت می‎تواند و ضمانت اجرایی هم دارد.

کیانی در ادامه این یادداشت می‎گوید، عاجل‌ترین راه اصلاح ایران، سرنگونی جمهوری‌ اسلامی‌ست و دلایلی بر ضرورت آن شرح می‎دهد و در پایان می‎نویسد: «در این میان وجود یک عنصر وحدت‌بخش که هم همه ایرانیان او را بشناسند و هم محبوبیت فوق‌العاده‌ای داشته باشد، یک نعمت است. نقش و جایگاه نمادین شاهزاده رضا پهلوی، به ضرورت نیاز مملکت خسته ما، یک نعمت است».

آنچه این فعال سیاسی در مورد «نقش سیاست‌گذاری‌ها و مدیریت کلان دولت در ایجاد اصلاحات» می‎گوید منطقی است. باز کردن حساب ویژه روی جامعه‎ای که از ارتجاع سرخ و سیاه آسیب خورده منطقی نیست و نباید بیشتر از ظرفیتش از آن توقع داشت اما به نظرم نقش جامعه مدنی برای حل بحران‎ها در هر دورانی بی‌بدیل است.

غیرقابل انکار است که در ایران جریان موسوم به اصلاح‌طلب همواره با عوام‎فریبی و تاکید روی نقش جامعه مدنی در معادلات از پتانسیل مردم سوء استفاده کرده و بخشی از جامعه را زیر شعارهای شیک و به ظاهر مُدرن ولی در عمل به عنوان نردبانی برای بالا رفتن از قدرت و منافع قبیله‎ای به کار گرفت اما این تجربه نباید دلیلی برای نادیده گرفتن نقش جامعه مدنی در تحولات باشد.

هرگونه اصلاح و تغییر بدون اراده و مشارکت مردم «هیچ» است و احتمالاً نویسنده این را می‎داند و اتفاقاً تاکید کرده «دولت مصلح نهایی است و به معنای دولتی‌کردن مسائل نیست» اما آنچه در ادامه یادداشت استدلال کرده با آنچه در بیانیه اعلام موجودیت فرشگرد به همراه ۳۹ نفر دیگر امضا کرده در تضاد است. در بخشی از این بیانیه (شهریور ۹۷)  آمده، «گام نخست اصلاح امور در ایران، سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی است. به باور ما سرنگونی جمهوری اسلامی از طریق اعتصابات گسترده، تظاهرات سراسری و مبارزات مدنی، هم ممکن است و هم مطلوب و هم تنها گزینه برای حفظ ایران».

فرشگرد در بدو تاسیس در بیانیه خود «گام نخست» اصلاح را سرنگونی جمهوری اسلامی می‎داند و مستقیم به نقش اعتصاب و تظاهرات و مبارزات مدنی که اساساً خاستگاه آنها جامعه مدنی و مردم است اشاره می‌‏کند. بنابراین برای شفاف‎تر شدن آنچه کیانی نوشته و از رسانه رسمی فرشگر منتشر شده به توضیحات و واکاوی بیشتری نیاز است.

پُل والری نویسنده و ادیب ایتالیایی می‌گوید، «سیاست فن بازداشتن مردم از مشارکت در اموری است که در حقیقت مربوط به خودشان است» و چون این احتمال وجود دارد که مخاطب یادداشت برداشت‎های مختلفی از آن کند توضیح بیشتر در مورد آن ضروری است.

اولاً، «دولت ناجی» مورد اشاره کیانی نمی‎تواند بدون اراده جامعه مدنی از پس سرنگونی رژیم که گام نخست اصلاح است برآید. سیاست فرشگرد که رسیدن به «میدان میلیونی» است بطور طبیعی بر جامعه مدنی متمرکز است که اکنون تا «روز موعود» در حال تقویت آن است.

ثانیا، مگر قرار است در فردای براندازی دولتمردان بسته‎های وارداتی از کشورهای همسایه یا سیارات دیگر باشند؟ نه! اتفاقاً حق جامعه مدنی است که مستقیم برای اصلاح امور مشارکت کند و خاستگاه این مشارکت حضور در دولت است. درواقع دولت و جامعه مدنی اجزای جدا از هم نیستند که اگر باشند جمهوری اسلامی پرچمدار آن است! جامعه مدنی مسئولیت مدنی دارد. نقش جامعه مدنی نقش بازیکن خسته یا آسیب‌دیده‌ی مسابقه فوتبال نیست که قابل تعویض باشد، اگر مردم نتوانند ادامه دهند کل آن مسابقه در هر زمانی که باشد لغو می‎شود.

ثالثاً، طرح، پیشنهاد، تئوری، فرضیات و ذهنیات در حیطه نظری و بحث و نقد و همفکری در مورد آن ضروری است. در جایی که این احتمال هست نوشتار و گفتار با انواع و اقسام برداشت‎ها روبرو شود، هزینه کردن از آنچه «محور وحدت‌بخش» است خطاست. بحث درباره رابطه میان جامعه مدنی و دولت به درازای تاریخ است و مملو از تز و آنتی تز و سنتز. چرا باید در طرح چنین مباحثی که ممکن است از آن کمرنگ شدن نقش جامعه مدنی برداشت ‎شود روی نقش رضا پهلوی تاکید کرد و طوری نوشت که خواننده گمان کند قرار است او منجی باشد؟ اینکه جامعه مدنی در ایران به دلایل عمده در این مقطع زمانی توان ایفای نقش موثر در برخی حوزه‎ها را ندارد یک واقعیت است اما چرا باید مسئولیتی را که وظیفه جامعه ا‎ست بر دوش شاهزاده پهلوی گذاشت؟ و این امیدواری را تبلیغ کرد که همه چیز، از جمله اصلاحات، در او خلاصه می‎شود؟!

«رضا پهلوی» به عنوان یک فرد که پتانسیل وحدت آفرینی دارد مسئولیت‎های دیگری دارد که باید آن را از مسئولیت‎هایی که بر دوش جامعه مدنی است تفکیک کرد، اتفاقاً خود او بخشی از همان جامعه مدنی است که به پشتوانه دلایل مختلف از جمله محبوبیت، نقش وحدت‎ساز دارد.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=166954

3 دیدگاه‌

  1. ١٣

    هـمانطور که مردم تهـران خواهـان حظور ترامپ براى راهـپیمایى هـستند
    افراد و گروه هـاى مثلا سیاسى هـم خواهـان افتتاح ((کافه نادرى ))معروف براى مشتى نویسندهو روشنفکر و شاعر ووووو در
    لوسانجلس توسط شاهـزاده هـستند

  2. ناشناس

    فقط و فقط با یک قدرت منسجم میتوان ، حکومت جمهوری مشروعه اخوندیزم را از میدان بدر کرد و انهم با پافشاری همه گروه ها و احزاب برای برپائی مشروطه شاهنشاهی پارلمانی سکولار دموکرات و اقتصاد لیبرال . اتحاد در این خواسته زنجیر گونه و قدرت مشترک مشروطه خواهی مبارزین و ایرانسازان را ملت ایران بیاد دارند و اسناد تاریخی چگونگی نجات ایران از روزگار فلاکتبار قاجار ، بدست فرزندان خردمند این سر زمین موجود است . باید اول به ازادی و ابادی ایران اندیشید و دوم ستورات سازمانی و حزبی در راه تحقق بخشیدن در پارلمان داخل کشور . نه در بی بی سی و یا صدای امریکا و و و

  3. ناشناس

    اگر روشنگران و گروه ها و مخالفین قبول کنند شاهزاده پهلوی به خواسته مردم ، میتواند از مقامی که مشروطه شاهنشاهی که با خون مبارزین و ازادی خواهان تابه امروزه به او واگذار شده میتواند با حمایت زنجیر وار از او در قدم اول سرنکونی با سرعتی باور نکردنی رقم بزند و این حتما به وقوع خواهد پیوست . عجیب است که همین جماعت متحدین سرخ + سیاه برای بیرون کردن مشروطه شاهنشاهی سکولار و به جای ان ، اوردن مشروعه شیخ فضل الله با نام جمهوری ، همه باهم به رهبری اخوند ضحهاک صفت متحد شدند و خود زنی دست جمعی کردند . توقیف مدرنیته رفاه نسبی جامعه و تولید را بدور انداختند و جهالت ارتجاعی را و اقتصاد مال خره ، یا اقتصاد دلالی و مافیائی را پذیرفتند ، اسنادش به وفور موجود . اما چهل ساله نتوانستند درک کنند که راه نجات ، باز گشت به مشروطه شاهنشاهی است ، ولی متاسفانه همچنان سرگردان در تئوریها و ایدئولوژی ها و دسته بازی ها بدونه قطب نمای سیاسی برای بازگشت به خانه اول .

Comments are closed.