نیکزاد سپاسگزار – این پرسش که بسیار زیر تاثیر خبر مرگ جانگداز دختر آبی اهمیت پیدا کرده در ذهن هر فوتبالدوست و هوادار ورزشی ایجاد میگردد و نیز مقوله تحریم ورزشگاه در ذهن کسانی که سکوهای ورزشگاه را جایگاه اعتراضی مغتنمی میشمارند و روی صدای اعتراضی آن حساب باز کردهاند این نگرانی را ایجاد میکند که: «با این کار (نرفتن به ورزشگاه) مخالفین نظام تنها عرصه مهمی را به حکومت واگذار کرده و قافیه را باختهاند» به ویژه آنکه در تحریم ورزشگاهها چندی از اصلاحطلبان و سلبریتیهای حکومتی نیز همراهی کرده و شک و شبهه را دامن زدهاند. به همین خاطر بندهای زیر را جهت روشن شدن برخی زوایا مینویسم تا روشن گردد که تحریم ورزشگاهها چه دستاوردهایی میتواند داشته باشد.
۱-ورزش و ورزشکاران همواره جایگاه ویژهای در قلب هوادارانشان دارند و تمام انگیزه و انرژی موجود در ورزش از سوی هواداران ایجاد گردیده و مفهوم پیدا میکند. حکومت ایران با دانستن این مهم در سیستم ورزشی ایران یک امپراتوری بزرگ دینی به راه انداخته و از راه ایجاد زرق و برقهای نصفه و نیمه توانسته کار خود را پیش ببرد و بخش بزرگی از مردم را سرگرم هواداری از ورزشکاران و یا ورزش مورد علاقه خویش نماید. این روزها اما اوضاع اندکی دگرگون شده و نه تنها دست نظام در ظاهر سازیهای فریبنده رو گردیده بلکه برخی پیامدها نظیر پناهنده شدن ورزشکاران و نیز موضوع تحت فشار قرار دادن فیفا و دست آخر خودسوزی دختر آبی آنها را در اجرای سیاست عوامفریبانه به چالش کشیده است. در نتیجه تحریم ورزش و ورزشگاههای حکومتی نه تنها قافیه باختن نیست بلکه خود نوعی اعتراض آشکار است نسبت به فریبکاری و فریبندگی نظام و نشان میدهد مردم دیگر فریب این ظاهرسازیهای حکومت را نمیخورند و تغییر قوانین را میخواهند.
۲-اعتراضات در ورزشگاهها همواره بوده و حکومت همیشه آماده سرکوب مردم مخصوصا در محیطهای بسته ورزشگاهها هست و زمانی این جایگاه میتواند جایگاه اعتراضی مفیدی باشد که با عرصهها و قشرهای گوناگون جامعه گره خورده و همبستگی داشته باشد نه امروز که زنان را با تحقیر و به ورزشگاه راه نمیدهند به این بهانه که امنیت ندارند. درواقع کسی که امروز به ورزشگاه میرود ناخواسته سالهاست بر این ادعای حکومت صحه گذاشته و با زبان رفتار اعتراف کرده است که با وجود ما «مردان و پسران بیفرهنگ» حکومت حق دارد که اجازه ورود زنان را صادر نکند و چنانچه بدون حضور زنان اعتراضی نیز بکنند دوباره اعتراف نمودهاند که ورزشگاههای ایران حقیقتا جای امنی برای هیچکس نیست و اغتشاش و اعتراض هر لحظه امنیت آنجا را تهدید مینماید. درنتیجه فضای امروز سکوهای ورزشی فضای بالقوه و مناسبی برای اعتراضات مدنی نیست و برای اینکه چنین قابلیتی را به دست آورد نیاز به یک حرکت پیشزمینه و رشددهنده (همانند تحریم و همدلی و همسویی با حقوق زنان هوادار) دارد.
۳-اصولگراها و اصلاحطلبان فریبکار حکومتی گرچه گاهی توانستهاند مردم را فریب داده یا بترسانند اما تجربه نشان داده که هرگاه آنها برای پیشبرد اهداف خود آشکارا به مردم رجوع کردهاند نه تنها نتوانستهاند به مقصود برسند بلکه هزینههای جبرانناپذیری نیز پرداختهاند. نظیر وقایع انتخابات ۸۸ و نیز اعتراضات اصولگرایان در مشهد سال ۹۶ که منجر به اعتراضات سراسری مردمی گردید. حال تصور کنیم اصلاحطلبان خواسته باشند از این طریق مردم را از صحنه اعتراضی ورزشگاهها دور کنند و برای این کار قانون و قوه قضاییه و علما و مراجع قم را به شدت زیر سوال برده و بدنام کردهاند. چه نتیجهای برایشان حاصل شده؟ هیچ. درواقع کسانی که هواداران تیمها هستند با تحریم ورزشگاهها نابود نشده و از میان نرفتهاند بلکه پتانسیلی هستند برای آزادیخواهی که تا دیروز همچون جانداران شرطی و خوابزده به ورزشگاههای حکومتی و دینی کشانده میشدند و گاهی هم اگر تیمشان میباخت شعار «رضا شاه روحت شاد» سر میدادند.
۴-درست است که اصلاحطلبان سابقه پلشت و منفعلی از خود بر جای گذاشته اند و امروز بسیاری از کسانی که سابقه حمایت از کاندیداتورهای اصلاحطلبی را دارند تداعیکنندهی همان پلشتیها و انفعالها هستند اما این رویداد نمیتواند منجر به جدایی و حصارکشی میان بخشهای جامعه و تودهها گردد و انگهای داییجان ناپلئونی بیافریند و یا همچون جمهوری اسلامی هرکس را که نخواهد برچسب بیگانه رویش میچسباند ما نیز همان کار را بکنیم. خیر! درست نیست. اولا اینکه اصلاحطلبان هرگز در این مقطع چنین جرأتی را در خود نمیبینند که بخواهند به خاطر عملکرد زشت حکومت بخش حساس ورزش را چنین تحریم کنند و این حرکت تحریم کاملا خودجوش و مردمی است؛ دوم اینکه اگر این حرکت برنامهریزی شده میبود بسیاری از سلبریتیهای حکومتی بودند که در ابتدای کار بخواهند به چنین کمپینی بپیوندند؛ و سوم اینکه اصلاحطلبان موضع خود را کاملا بیان کردند که چندان فاصلهای با اصولگرایان ندارد و شدیدترین آنها راه حل پیشنهادی مضحک صادق زیباکلام بود که یک دقیقه سکوت را تجویز فرموده بودند. در نتیجه اصلا بجا و سنجیده نیست که ما یک حرکت مدنی، معترض به قوانین پوسیده و کاملا رشددهنده را به خاطر افکار داییجان ناپلئونی مردود نماییم و آن را مصداق خودزنی بدانیم حال آنکه از این ورزشگاهها چیزی جز تحقیر و سرگرمیهای زننده و چند شعار تکراری و هول هولکی ارمغان بیشتری نصیبمان نشده است.
این بندها بطور کوتاه مواردی را در بر دارد که نشاندهنده نادرست بودن ترس از تحریم ورزش و ورزشگاه و ورزشکاران حکومتی است و اگرچه ممکن است کامل و جامع نباشد اما میتواند انگیزهدهنده و انرژیبخش برای شروع یک حرکت بزرگ سراسری و ضدحکومتی با قوانین و دستورات پوسیده دینیاش باشد.
در پاسخ به حامد محمدی و حامد که مخالف مقاله بودند مینویسم که تحریم و مبارزات مدنی هم شجاعت بیشتری میخواهد و هم قابل مطالعه و مشاهده است. یک شکست عبرت آموز دست کم مختصات جامعه را نشان میدهد و به ما میگوید که مردم چه اندازه آگاه هستند و ما مخالفان ورزش حکومتی چه اندازه در اندیشه و دلشان جای داریم. جایگاه اعتراضی ورزشگاه را قبول دارم اما به شرطی که اعتراض آگاهانه باشد نه صرفا یک هوچی گری عصبی و گذرا. تحریم ورزشگاه و ورزشکاران گرچه ممکن است دیر نتیجه دهد اما از دید من یگانه راه ضربه زدن به این ورزش مسخره است و بیگمان نتیجه هم میدهد چراکه برخاسته از اندیشه است نه صرفا راه انداختن سیاهی لشگر حواس پرت.
به جای تحریم همه درسراسر ایران مراسم چهلم سحر را با رنگ ابی در خیابانهای شهرهای بزرگ و کوچک برای حق طلبی زنان و خوهران و دختران تظا هرات باشکوه وبی وقفه را شروع کنیم . پرچمداران این تظاهرات قهرمانان ملی چون علی کریمی ، علی دائی ، علی پروین و دیگر ورزشکاران و هنرمندان ایراندوست ودیگر وطن پرستان در داخل و خارج میتوانند باشند تا بتوانیم حق ملت را بیان و درخواست کنیم .
از این نوشته هدفم موافقت یا مخالفت با تحریم نیست بلکه خطاب به دوستان ساده اندیشی است که فریادهای اعتراضی و شعارهای ضد حکومتی حداکثر یک ضد هزار نفر را موثر در تغییر حکومت یا حتی تغییر در رفتار حکومت می دانند! دوستان من سیاست یک علم است و انقلاب و ایجاد اصلاحات و رفرم و هر تغییری در رفتار یک حکومت نیز جبرا براصول علمی استوار است که باید ببینیم آیا در جامعه ما آن اصول یافت می شوند یا نه مثلا وجود رهبر با کاریزمای خوب اولین نیاز یک انقلاب است که لطف کرده یک چنین شخص یا حتی گروهی را نشان دهید وقتی نزدیکترین حتی ۲ گروه بسیار نزدیک بهم از نظر فکری در بین اپوزیسیون داخل یا خارج از کشور را نمیتوانید بیابید که یکی را بعنوان رهبر اتلاف خود قبول کنند دل خوش کردن به شعارهای اعتراضی عده ای که در بین شعارهای اگزوز خاور…… و شیر سماور …… اصلا به گوش بغل دستی هم نمی رسد ساده اندیشی است.لازم است صزیح تر اضافه کنم اگر اهل استادیوم فوتبال رفتن بوده باشید حتما با من هم عقیده خواهید بود که ترکیبی از لمپن ها به معنی کسانیکه اهل ایجاد تغییرحکومتی نیستند شامل مرفهین بی درد و ارازل و اوباشی که با کارهای خلاف از نظر اقتصادی در حد خود تامین و قانع هستند و حتی گاه همکاری تنگاتنگی در سرکوب معترضین دارند و موثزتر از نیروها کادر و یا معتقدین حکومتی هستند و جمعیت جوانی که با زدن از پول توجیبی مختصر هفتگی و التماس به مادر و خواهر برای تکمیل پول خرید بلیط و هزینه رفت وبرگشت و حداکثر خرید ساندویچ تخم مرغ از بوفه ورزشگاه موفق شده اند با شعار عده ای دانشجو یا کارمند یا محصل و کاسب فوتبال دوست و مخالف حاکمیت هیچ تغییری را منتظر نباشید.
تحریم یا هجوم زن و مرد با هم بدون بلیت تا مامران را کنار بزنند و وارد ورزشگاه شوند و شعار دهند یا رفتن و در بیرون ورزشگاه با هم شعار دادن.
?????????
مرگ بر انقلابیون ۵٧
مرگ بر انقلابیون ۵٧
مرگ بر انقلابیون ۵٧
که حداقل آزادى ما را گرفتند
و آرزوهاى ساده ما را دست نیافتنى کردند.
من موافق این مقاله نیستم. استادیوم نباید تحریم شود. متاسفانه فقط بلدیم صحنه رو واگذار کنیم. جای این ترس و پس کشیدن و آفیت طلبی در خانه می توانیم با خانواده بریم جلوی استادیوم. توی شهرهای کوچک تر استادیوم بسیار مهم است. واقعا چه مشاورای خوبی چه اتاق فکری!!؟ اینطوری می خواییم این آخوندا رو پس بزنیم؟!! هر جمعه میتینگ نماز جمعه دارن و انجام تبلیغات و مغز شویی مردم ساده دل ایران در این مناسک به ظاهر مذهبی اونوقت برانداز چی؟!! هیچی. آفرین به ما. همیشه مهمترین صحنه ها رو واگذار کردیم. واقعا چرا؟!! تا کی اشتباه؟
آقای شاکر در این نوشتار این پاسخ را ندادند که آیا میدانند استادیوم ها از اصلی ترین مقرهای اعتراضی در ایران است یا خبر؟ اگر میدانند پس چرا موافق خودزنی هستند؟ چرا درصدد تقویت آن برنیاییم؟ اگر نمیدانند که این سکوها سنگر مبارزه است و از جنبش استادیوم بی خبرند، پس باید خبردار شوند با واکاوی جریان لیگ
در ثانی زمان زیادی لازم نیست تا ببینیم پیشنهاد تحریم استادیوم غیرواقعی و غیرعملی است