همایون نادریفر – آنچه مسلم است و از نظر علم سیاست بینالملل، باید مد نظر آمریکا و شخص دونالد ترامپ باشد، این مهم است که در شرایط موجود و مشهود بودن عدم مشروعیت رژیم در داخل ایران، اینگونه و با ولع به دنبال مذاکره با حکومتی چنین ورشکسته سیاسی چه در داخل و چه خارج از ایران، نباشد .
در حالی که رژیم جمهوری اسلامی و بازوی تروریستی آن در جهان یعنی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مدتهاست که به دنبال ماجراجویی و شیطنت در منطقه بوده و با حملات کوچک و بزرگ خود که آخرین آن دخالت مستقیم در حملات موشکی به تاسیسات نفتی عربستان و وارد کردن شوک به اقتصاد جهانی بود، اینگونه اصرار بر مذاکره با چنین رژیمی سرکش و ناقض تعهدات بینالمللی، به دور از دانش سیاسی و دیپلماتیک است .
دولت آمریکا و شخص دونالد ترامپ بایستی ضمن قرار دادن حکومت ایران و رهبری آن در یک انزوای دیپلماتیک و تحریم سیاسی آن، رویکرد تفاهم و همکاری را با مردم ایران در اعتراضات گوناگونی که در ایران درجریان است در پیش بگیرد و ضمن تأکید بر عدم مشروعیت این رژیم در نشستن پای مذاکره «به علت عدم مقبولیت داخلی و عدم نمایندگی مردم ایران»، اپوزیسیون را به رسمیت بشناسد و از مردم ایران بخواهد تا برای جلوگیری از آسیبهای ناخواسته، هر چه سریعتر تکلیف خود را با این حکومت و فرقه تبهکار، یکسره کنند .
تلاش جمهوری اسلامی برای ایجاد فضای جنگی و در ادامه آن مظلومنمایی و برهم زدن تمرکز افکار عمومی داخل کشور از موضوع گذر از این رژیم، خوشبختانه تا امروز به نتیجه نرسیده و هوشیاری و خویشتنداری آمریکا و بخصوص عربستان در عدم پاسخگویی به ماجراجوییهای رژیم، فعلا این سناریو فریبکارانه را عقیم گذاشته و امید میرود که همچنان وارد بازی جنگ با رژیم نشوند و اگر قرار بر اقدام نظامی باشد، زمانی این مهم را عملی سازند که با قصد کمک به سرنگونی رژیم و یاری رساندن و دفاع از مردم ایران باشد .
و اما آنچه مسلم است و قابل کتمان نیست، کمکهای استراتژیک و نظامی رژیم جمهوری اسلامی ایران به حوثیهای یمن در تقابل مستقیم با دولت قانونی آن کشور است که به علت ناتوانی در مقابله با شورش حوثیهای وابسته به جمهوری اسلامی ایران، از کشورهای متحد در خلیج فارس همچون عربستان و امارات متحده درخواست کمک در برابر حوثیها نموده و ادامه این پشتیبانیهای رژیم، شرایط برقراری صلح را در یمن هر روز دشوارتر میکند .
استراتژی جنگ نیابتی رژیم توسط بازوهای تروریستی خود در منطقه، چیزی نیست که از چشمان سیاستمداران منطقه و جهان پوشیده بماند. تهدیدهای متعدد از سوی مقامات رسمی و غیررسمی رژیم در جهت ایجاد اخلال در امنیت و ثبات منطقه، گواهی است بر جنگطلبی و آتشافروزی رژیمی که درصد بالایی از خبرها را، مدتهاست به خود اختصاص داده است .
به نظر میرسد که اشتباهات محاسباتی رژیم جمهوری اسلامی در جهت اخلال در تمرکز نیروهای برانداز در داخل و خارج از ایران بر امر سرنگونی رژیم با توسل به فریب عوام، میرود تا شرایط سختی را بر ملت ایران مهیا سازد .
شرایطی که حتی در صورت ادامه خویشتنداری جامعه بینالملل بر شروع یک جنگ خانمانسوز و ویرانگر، میتواند شرایطی چون کره شمالی و فقر و انزوا را برای مردم به ارمغان آورد .
بیشک تنها راه خروج از این شرایط اسفناک و جلوگیری از نابودی زیرساختهای اقتصادی و منابع کشور، چه با جنگ و چه با تحریمهای خردکننده، خیزش مردم و خروج از این فضای بیتفاوتی و بیعملی است که در آن گرفتار شدهاند .
اپوزیسیون خارج از کشور و بخصوص افرادی که امکان ارتباط گرفتن با سیاستمداران کشورهای تأثیرگذار در معادلات سیاسی دنیا را دارند بایستی ضمن آگاهیرسانی به آنها در زمینه لزوم تحریمهای سیاسی و بایکوت کردن رژیم جمهوری اسلامی، لزوم مذاکرات با نمایندگان واقعی مردم در اپوزیسیون را گوشزد کرده و راهکارهای گذر هر چه سریعتر از این شرایط خطیر را که نه تنها امنیت منطقه، بلکه امنیت جهانی را تهدید میکند را در اختیار آنان قرار دهند .
بدیهی است ادامه بیتفاوتی مردم و عدم معرفی آلترناتیو مناسب جهت جایگزینی رژیم کنونی ایران، باعث ادامهی معاملهی جامعه بینالملل با رژیم و چشمپوشی از حقوق مردم ایران در قبال منافع اقتصادی این کشورها خواهد شد و تنها بازنده این زد و بندها و تانگوهای سیاسی میان غرب و رژیم جمهوری اسلامی، مردم ایران خواهند بود و بس!
به جهان غرب، یعنى نشناختن آن. سیاستمداران غربى احمق نیستند و از توان پشتیبانى بالایى برخوردارند.
براى آنان بقیه جهان در حد حال و آینده کشور خود مهم است و البته مهم است ولى هر ملتى باید حواسش به خودش باشد تا این اهمیت را در راستاى منافع خود قرار دهد.
ملتى که در ۵٧ انقلاب کرد و در ۵٨ با غریو شادى سفارت آمریکا، تو بخوان سرزمین آمریکا، را اشغال کرد، شایسته چنین وضعیت اسفبارى است.
قبل از هر چیز سیاستمداران و مردم ایران نیازمند نصیحت و تربیت هستند، نه سیاستمداران غرب.
???
مرگ بر انقلابیون ۵٧