بیش از ۳۰ سال است که هر سال در ماه‌های تابستانی و پائیزی در شهرهای مختلف جهان، ایرانیان مراسمی به یاد کسانی که در دهه ۶۰ و به ویژه سال ۶۷ بدون محاکمه اعدام شدند برپا می‌دارند و بر خواست شناسایی و محاکمه آمرین و عاملین آن جنایات تاکید می‌ورزند. شنبه ۱۲ اکتبر (۲۰ مهر) کلیسایی در منطقه ایلینگ لندن میزبان مراسمی بود که در آن برخی از بازماندگان آن سال‌ها رشته سخن به دست گرفتند. مرسده قائدی و مهدی اصلانی، هر دو از زندانیان سیاسی دهه ۶۰، از جمله سخنرانان در این مراسم بودند. در پایان هادی خرسندی، طنزپرداز و شاعر سرشناس نیز با طنز گاهی تلخ و گاهی شیرین خود روی صحنه قرار گرفت.

احمد رأفت در گزارشی در رابطه با این مراسم، با مرسده قائدی گفتگوی کوتاهی انجام داده است.

لینک مستقیم به ویدئو

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

4 دیدگاه‌

  1. سودابه

    ما تفاوت میگذاریم میان گردانندگان «سازمان» مجاهدین با پیروان فریب خوردهٔ آن.
    ازدیدگاه میهن پرستان ایرانی ، گردانندگان آن سازمان یک گروه «فرقه ای» با یک ایدئولوژی باقیمانده ازطرز فکر سالهای پس از جنگ جهانی دوم ، مخلوطی نامتجانس ازدین ( اسلام) وایدئولوژی کمونیسم فاتح آنزمان است که به «فردیت» وموجودیت «انسانی» پیروانش ارزشی قائل نیست چونکه «ایدئولوژی» رابالاترازهمه چیز وحرف گردانندگان سازمان را قابل اطاعت بی چون و چرا میداند.

  2. ژاله رهنما

    درود به شرف شما دوست عزیزی که نظر بالا را در مورد شهدای دهه شصت و بالاخص شهدای سازمان پر افتخار مجاهدین خلق ایران در ایران نوشته. گروه بسیار زیادی از به اصطلاه مخالفین سالیان سال هست سرشون را مصل کبک با اصرار توی برف نگه داشته و میدارن

  3. ناشناس /

    برادرم ، همکلاسی و بچه محلم باعنوان مجاهد اعدام شدند ، خودم هم به عنوان هوادار مجاهد کتک خوردم و زندانی شدم ، تا اینکه توانستم پس از سربازی اجباری با تخصصی که داشتم از کشور با مشقت خارج بشم و خودم را به یک کشور دموکراتیک اروپائی برسانم . وقتی با سازمان برای همکاری و پشتیبانی در خواست کمک کردم ، در جواب گفتن اول باید بروی عراق خدمت کنی و گرنه پشتیبانی را بیخیال . اولویت منافع لغت مجاهد است ، که ما نفهمیده بودیم . جهاد ، یعنی ، قتل و غارت و پرورش جهل و خرافات و ایدئولوژی ، دسته بازی و علم کشی و زنجیر زنی و گل مالی و قمه زنی و شام غریبان . یعنی فرم و اونیفورم ، مائو و استالین را حفظ کردن و به ملت خرافه زده فروختن . اگر پس از چهل سال نمیتوانیم حق مان را بگیریم ، علتش همین تفرقه ، فدائی ، مجاهد ، ضد قهرمانان ملی مشروطه و ضد پادهشاهی پهلویه . همین جماعت عشق کلاشینکف و چه گوارا ، این اتش را بپا کردن و ده ها هزار جوان خام و بی خبر از دنیا و سیاست را به کشتن دادند و از شمار کشته گان برای خود افتخار جعلی میسازند . برادرم و همکلاسی و بچه محلم برای ازادی بیان و باورشان اعدام شدند نه برای جهاد و قتل و غارت جهل و خرافات اسلامی و لچک بسر سر کردن زنان و دخترانمان . هرچند که اکثرا گول و فریب علی شریعتی و امثال اورا خورده بودیم . تنها داروی همگی ، چنگ زدن به ریسمان ایرانیت است و برکشیدن ان و به روز کردنش وظیفه همگانی .

  4. واقع بین

    همه و همه و تک تک قربانیان و کشته شدگان و اعدامی ها در طی این سالها ارزشمند و بر چشم ما قدر و ارزش دارند .
    باید با صدای بلند فریاد بزنید که بیش از ۹۵ درصد اعدامی ها بخصوص قتل عام و هولوکاست سال ۶۷ طرفداران سازمان مجاهدین خلق ایران بوده اند .. چرا کتمان میکنید ؟
    چرا فریاد نمیزنید ؟
    چرا اعتراف نمیکنید ؟
    چرا پنهان میکنید ؟
    چرا …..و چرا های بیشمار !
    چرا دشمنیتان با مجاهدین بیشتر از ملاها است ؟
    چرا کینه اتان با مجاهدین بیشتر از اخوندهاست ؟
    چرا بدگویتان با مجاهدین بیش از پاسدارهاست ؟
    چرا همرایتان با توده ای ها در این خصوص یکی است ؟
    و…….

Comments are closed.