فیروزه رمضانزاده- سالهاست که صاحبنظران و پژوهشگران زبان فارسی نسبت به عارضه آلودگی اجتماعی زبان فارسی هشدار میدهند. این روزها به کار بردن اشتباههای فاحش، عبارات و اصطلاحات عجیب و غریب و نیز بدزبانی، به کار بردن ناسزا و زشتگویی در زبان محاوره بسیاری از شهروندان ایرانی به امری رایج و گسترده تبدیل شده است.
این عارضهی جامعهشناختی نه تنها در زبان محاوره بسیاری از مردم کوچه و خیابان بلکه در گفتگوهای هنرپیشگان برخی از فیلمها و سریالهای تلویزیونی و نیز در قلمرو سیاستمداران و رهبران سیاسی جامعه امروز ایران نیز به چشم میخورد.
برای بررسی بیشتر این ابتذال زبانی کیهان لندن با فریدون فرحاندوز برنامهساز، گوینده با تجربه و نامآشنای رادیوتلویزیون ملی ایران گفتگو کرده است.
فریدون فرحاندوز از سال ۱۳۸۲ پس از کنارهگیری از صدای آمریکا، به مطالعه و انتخاب شعر برای شعرخوانی و ضبط و انتشار آثار بزرگان ادب پارسی به صورت سیدی پرداخت.
– آقای فرحاندوز، همانطور که میدانید سالهاست زبان محاورهای مردم ایران بهخصوص نسل جوان در کلانشهرهایی مثل تهران و همینطور زبان فیلمها و سریالهای تلویزیونی دچار آلودگی و عبارات و ترکیبات نوظهور و عجیب و گاه زشت شده است. به نظر شما علت گسترش این پدیده ناهنجار اجتماعی چیست؟
-علتش این است که ما اهمیت نمیدهیم به بزرگترین گنجینه ملیمان که همان زبان ماست و دردناک است؛ من گریهام میگیرد وقتی این کلمات عجیب و غلط را میشنوم؛ فکر میکنم مسئولان فرهنگی کشور به زبان عربی و زبان بیگانه بیشتر علاقه دارند تا به زبان فارسی و متاسفانه شاهد هستیم این زبان چقدر رو به انحطاط رفته. آن زمانی که ما در ایران کار میکردیم، زبان معیار مسئله بود که در رادیو و تلویزیون باید با چه زبانی صحبت کرد؟ آیا باید به زبان مردم کوچه و بازار صحبت کرد یا با زبان فردی که دیپلم دارد باید صحبت کرد؟ آیا باید با زبان فردی که دانشگاهی است صحبت کرد؟ به هر حال همیشه در مورد اینها بحث میشد. بالاترین اساتید زبان فارسی میآمدند در این مورد صحبت میکردند و بالاخره یک خط مشی را تعیین کردند.
الان متاسفانه شما خودتان میبینید در سریالهای تلویزیونی یا در نوع زبانی که مسئولان کشور به کار میبرند، واقعاً دردناک است، خیلی دردناک است. جالب است بعد از اینکه شما تلفنی با من صحبت کردید و گفتید میخواهید چنین گفتگویی بکنید، یک پیام از طرف یکی از دوستان در زیر یکی از برنامههای من در فضای مجازی آمد که برای شما هم فرستادم که نوشته «آقای فرح اندوز، فارسی صحیح در حال مرگ است تمنا میکنم آن را احیا کنید به ما آموزش دهید بگویید چه کنیم؛ گویی رادیو و تلویزیون و کوچه و خیابان و سیاستگذاران همه دست به دست هم دادهاند تا این زبان را با هجویات آغشته کرده و آن را مسموم و سپس نابود کنند. دیگر کسی درست نمینویسد، نوشتن پیشکش! دیگر کسی درست صحبت نمیکند و آنکس که سعی در زیبا صحبت کردن دارد مورد تمسخر واقع میشود! به ما آموزش دهید؛ ما تشنه یادگیری هستیم؛ یادگیری دکلمه، یادگیری صحبت کردن، تشنهی زنده نگاه داشتن زبانی که کوچه و پسکوچههایش را میشناسیم» این پیام واقعاً دل مرا به درد آورد و اشک به چشمانم آورد. چرا ما باید به این گنجینه، به چیزی که هویت ملی ماست، و ما را در طول تاریخ زنده نگه داشته در طول دههها، سدهها، هزارهها، از طرف خیلی از کشورها به ما حمله شده، اقوام مختلف آمدند به ایران حمله کردند و این زبان همیشه حفظ شده و این مایه افتخار ماست که امروز بچه ما زبانی را که فردوسی در هزار سال پیش شاهنامه را به آن سروده، میتواند بخواند و به راحتی درک کند و بفهمد؛ زبان خیام را ببینید که چه زبان ساده و سلیسی است و امروز ما میتوانیم بخوانیم و درکاش کنیم.
تا جایی که من میدانم معدودند زبانهایی در دنیا که امروزه متنی را که ۸۰۰-۹۰۰ و یا هزار سال پیش نوشته شده با روانی بتوان خواند و درک کرد. این زبان فارسی هویت ماست، ما باید با تمام جانمان قدرش را بدانیم، باید نگهاش داریم، باید حفظاش کنیم و دردناک است که به این صورت آلوده شده؛ لغتهای جدید بیپایه و اساس خلق شده؛ یعنی من که عمری به خاطر کارم با زبان فارسی سر و کار داشتهام الان باور بفرمایید بعضی از این چیزهایی که میبینم یا میخوانم اصلاً نمیفهمم، من دیگر زبان فارسی را نمیفهمم؛ برای اینکه آنقدر آلوده شده؛ و ما باید برای پالایش این زبان همت کنیم.
شخصاً به عنوان یک گوینده سعی خود را در حدی که بتوانم میکنم ولی این مسئولیت رادیو و تلویزیون و دستگاههای سیاستگذاری است که زبان درست را به مردم آموزش دهند؛ مسئولیت پدر و مادرهاست؛ مسئولیت همه ماهاست که به فرزندان خود زبان فارسی را درست آموزش دهیم و تشویق کنیم که بروند به آنهایی که زبان فارسی را درست خواندهاند گوش کنند، بروند مطالعه کنند و نگذاریم که گنجینه پربار فرهنگی ما از بین برود. من واقعا نمیدانم چه بگویم؛ وقتی در این زمینه صحبت میکنم حالم بد میشود.
در یکی از وبسایتهای اینترنت که به همت یکی از دوستان نازنین خانم مهتاب خرمشاهی بنیاد گذاشته شده، به نام «کافه مهتاب» دیدم که مطلبی از قول زندهیاد مجتبی عبداللهنژاد مترجم و اندیشمند ایرانی در گفتگو با آقای علی عبداللهی که با شعرا و نویسندگان گفتگو کرده آمده که میگوید «ما در بزرگترین دورههای تاریخ انحطاط فرهنگ و تمدن ایران داریم زندگی میکنیم و این انحطاطی است که در شعر فارسی میبینیم؛ تصویر منسوخ انحطاطی ست که تاریخ و فرهنگ ایران دچارش شده. این فرماتیزم، این ظاهرسازی این انحطاط، این بیمبالاتی این بیهویتی فقط دامنگیر شعر نیست در همه وجوه زندگی ما وجود دارد.» نمیخواهم همه این مطلب را برای شما بخوانم ولی میبینم کسانی که علاقمند به فرهنگ این مملکت هستند کسانی که عاشقانه دوست دارند این زبان را و عمرشان را در این راه سپری کردهاند دلشان میسوزد ولی به عنوان فرد تنها در حد خودشان میتوانند این مسئولیت را انجام دهند. ما که مخاطب آنچنانی نداریم؛ مخاطب میلیونی تلویزیونی نداریم، من مخاطب خودم را درحد چهار کانال اینترنتی یا از طریق خواندن سیدی دارم ولی اینکه به دست کسی برسد یا نرسد نمیدانم! اما در حد مسئولیتی که برای فرزندانمان داریم میبایست و موظف هستیم زبان درست را آموزش بدهیم. ولی بطور کلی در سطح مملکت میبینید که این زبان نابود میشود. به این ترتیب که دارد پیش میرود، زبان فارسی نابود خواهد شد. اصلاً این واژههای هجوی که به زبان فارسی وارد شده این فحاشیها، این از هم گسیختگی خیلی دردناک است، امیدوارم بالاخره یکسری آدم علاقمند که در سر کار هستند پیدا بشوند و واقعا پیگیری بکنند. حتی در فرهنگستان کنونی من بعضی واژهها را دیدهام که واقعاً دود از کله آدم بلند میشود، آدم باورش نمیشود که یک عده نشستهاند و تصمیم گرفتهاند چنین واژگانی را به زبان فارسی اضافه بکنند. ببخشید، درددل در این زمینه خیلی زیاد است.
شما چند سال است که از ایران بیرون آمدهاید و برای شما این زبان به این حد از انحطاط کشیده شده اگر اینطور پیش برویم به کجا میرویم؟ من ۴۰ سال پیش از ایران بیرون آمدم. به کجا داریم میرویم؟ میخواهیم نابود کنیم زبان فارسی را؟ میخواهیم یادمان برود که اصلا زبان فارسی وجود داشته؟ یعنی این تنها وجه مشترک همه ما را، تنها گنجینه هویت ملی ما را که باقی مانده این را هم از دست بدهیم؟ خیلی دردناک است!
-به نظر شما با توجه نبود برنامههای مناسب در رادیو و تلویزیون ایران برای خانوادهها و همچنین آموزش ناکافی در مدارس ایران، پدر و مادرها چکار میتوانند بکنند آنهم وقتی خود آنها از همین زبان آلوده استفاده میکنند؟ چطور نسل جوان را میتوان به سمت سوق استفاده درست از زبان هدایت کرد؟
-هر فردی وظیفهاش این است که در این راه کوشا باشد به ویژه کسانی که در رادیو و تلویزیون برنامه میسازند. من به مسئولان کاری ندارم ولی کسانی که در رادیو و تلویزیون برنامه میسازند، مسئولند و موظف هستند؛ در مقابل ملت ایران و در مقابل زبان فارسی مسئولند که این زبان را حفظ کنند؛ مسئولند که این زبان را درست به مخاطبان انتقال دهند؛ پدران و مادران مسئولند؛ درست است که آنها نیز درگیر هزار و یک مسئله هستند ولی این بزرگترین مسئولیت آنهاست. این بچهها هستند که باید آینده این مملکت را بسازند؛ بچههای ایران باید زبان فارسی را حفظ بکنند؛ خوشبختانه کسانی که من با آنها ارتباط دارم دستکم در این فضای محدود مجازی واقعا فوقالعادهاند و دلم میسوزد که این بچهها با اینهمه استعداد درخشان چه در شعر، چه در موسیقی چه در نقاشی فقط میتوانند در یک حوزه محدود کار کنند. ولی فکر میکنم این بچهها خودشان را گسترش میدهند برای اینکه متاسفانه شما هیچ امیدی نمیتوانید به رادیو و تلویزیون و یا به مدارس ببندید آنه وقتی که همه چیز تحریف میشود حتی زبان. این زبان پر از واژههای مستهجن و کلمات عجیب و غریب است.
(در ویدئوی بالا فریدون فرحاندوز متن تاریخچه کیهان را در خرداد ۹۶ به مناسبت ۷۵سالگی آن اجرا کرده است.)
به هر حال هر کدام از ما وظیفه داریم به نوعی در حد توان خود بکوشیم که این ارزشمندترین گنجینه هویت ملی خودمان یعنی زبان فارسی را حفظ کنیم؛ این وظیفه تک تک ماست و من نمیتوانم برای ۸۰ میلیون نسخه بپیچم. شما بیینید در یک جامعه ۸۰ میلیونی تیراژ کتاب شده دو هزار یا سه هزار؛ این وحشتناک است؛ خیلی بد است!
-شما از نسل قبل از انقلاب هستید. زبان کوچه و بازار آن دوره را در مقایسه با امروز چگونه میبینید؟
-به هیچ عنوان قابل مقایسه نیست، آن زمان ما به خودمان اجازه نمیدادیم از چنین زبانی حتی در سطح محاوره و کوچه و بازار استفاده کنیم، نه اینکه بگویم فحاشی وجود نداشت، چرا فحاشی وجود داشت، ولی هیچکس به این صورت، اینطور گستاخانه به خودش اجازه نمیداد به حرمت زبان فارسی توهین کند یا دستکم من هرگز ندیدم؛ ولی متاسفانه الان میبینیم که انحطاط زبان اصلا اهمیت ندارد! و این خیلی بد است! آدم باید به یک چیزی در زندگیش اهمیت بدهد؛ به عنوان یک آدم به عنوان یک بشری که به این دنیا میآید و از این دنیا میرود و در طول عمر کوتاهی که زندگی میکند بالاخره به یک چیزهایی اهمیت میدهد. آن چیزها چیست؟ آن چیزها پدر و مادر است، خانواده است، وطن است، فرزند است، وقتی در رابطه با ایرانیان صحبت از مفهوم مستقیم وطن میکنیم یک مفهوماش بدون تردید زبان است؛ زبان فارسی؛ همان زبانی که میگویم مایه افتخار ما در طی سدهها بوده و هنوز هم هست. دنیا به ما افتخار میکند و میگوید که شما مولوی داشتید، فردوسی داشتید، رودکی داشتید، حافظ داشتید، خیام داشتید، سعدی داشتید. حالا خودمان قدر اینها را ندانیم و به دست خودمان زبان آنها را آلوده و زشت کنیم! خودمان هم نخواهیم این زبان را درست یاد بگیریم! خب، این خیلی دردناک است؛ نمیدانم و نمیتوانم نسخه بپیچم ولی میدانم هر فرد ایرانی وظیفه دارد به هر نوعی که میتواند زبان فارسی را به همان صورت زیبا و پالودهی خودش حفظ و به بچههای خود منتقل کند و آموزش دهد. من به سهم خودم به اندازهی یک نفر سعی میکنم درست خواندن را به فرزندانم در ایران یاد بدهم. برای یاد گرفتن باید پرسید. هیچ چیز را آدم همینجوری یاد نمیگیرد. من هنوز که هنوز است اگر به کلمهای شک داشته باشم به چندین منبع مراجعه میکنم؛ سوال میکنم تا مطمئن شوم که آنچه عرضه میکنم درست است یا نه. برای اینکه برای مخاطبم احترام قائلم و نمیخواهم همینجور یک حرفی بزنم چون معتقدم مخاطب بسیار هوشمندتر از من است و باید حرف درست دریافت کند. به هر حال امیدوارم همه در هر سمت و کاری که هستند در این زمینه تلاش بکنند.
-میدانید که این آلودگی و عارضه اجتماعی در زبان فارسی در کشورهای فارسیزبان منطقه مثل تاجیکستان یا افغانستان به چشم نمیخورد؛ فکر میکنید علت چیست؟
-کاملاً درست است. برای اینکه حکومت از زبان حمایت میکند؛ شما در تاجیکستان میبینید چقدر ارزش قائل هستند برای زبان فارسی و چطور تمام سنن ملی و فرهنگی را گرامی میدارند؛ ببینید نوروز را چطور جشن میگیرند. ما هر چیز زیبایی را که داریم سرکوب میکنیم؛ ما، نه به عنوان مردم ایران بلکه متاسفانه حکومتی که در حال حاضر وجود دارد چنین میکند. چطور انتظار دارید که ایران هم مثل آنها باشد؟! آنها این زبان و فرهنگ را ستایش میکنند، مجسمه کورش کبیر میسازند؛ در آنجا رییس جمهوری تاجیکستان میآید در نوروز شروع میکند به رقصیدن و شادی و پایکوبی؛ و یا در افغانستان با وجود همه مشکلاتی که در آن کشور وجود دارد، این زبان سلیس حفظ میشود. ولی متاسفانه در ایران، در جایی که خاستگاه زبان فارسی است چنین به انحطاط کشیده شده؛ خیلی دردناک است. من خوشحالم که شما به این زیبایی زبان فارسی را صحبت میکنید. این شماها هستید که در گفتگو با همنسلان خود میتوانید پالایش زبان فارسی را توسعه بدهید.
دوستان عزیز، به احتمال زیاد این متن از روی گفتوگویی محاورهای پیاده و مکتوب شده و در نتیجه آن نکتههای درستی که میگویید طبیعی است که در این وضعیت کمتر رعایت شده باشد. در این دور و زمانه هر که به این زبان بیندیشد و سخنی در دفاعش بگوید غنیمت است. سپاسگزارم از روزنامه کیهان و نیز جناب فرخاندوز گرامی.
آقای فرح اندوز زبان اصلی فارسی دیگر چه صیغه ایست؟ منظورتان اوستاست؟ پهلوی؟ دری میانه؟ فارسی معرب مغلق قاجار؟ یا چه؟
زبان پدیده ای ایست سیال و پویا که با الزامات روز و خواسته ها و اندریافت های نسل ها متحول می شود. زبان وسیله بیان و تبادل دانش، نگرش و ارزشهای یک جامعه است. با تحول هنجار های اجتماعی بسیاری از واژه ها بار ارزشی قدیم خود را از دست می دهند و این هیچ جای فغان ندارد. نسل امروز ایران مانند تمام جوانان دنیا از مرزها و ارزش ها و تابو های جنسیتی، سنی و … عبور کرده اند. برای آنها نام بردن از چیزی که گونه های نسل قدیم را سرخ می کرد هیچ محدودیتی ندارد. آنها هوشمندانه از شر داشتن ث س و ص خلاص شده اند. چه تقدسی در کاربرد مشتی حرف که صدای یکسان دارند وجود دارد؟ ثبات و عدم تغییر زبان نشانه درجا زدن یک فرهنگ است و هیچ جای افتخار ندارد.
به امید شنیدن هزاران واژه نو که از دل فرهنگستانهای پوسیده در نیامده باشد.
آقای فرح اندوز! از شما که نگران نابودی زبان فارسی هستید، انتظار نداشتم که جمع بدشکل و بدقواره ای چون «اساتید» یا «شعرا» را به کار ببرید. به ویژه «اساتید» از آن جمع هایی است که پس از انقلاب رایج شده و انسان را به یاد «عصا» می اندازد تا استاد. واژه «استادان» چه اشکالی دارد که به جای آن از «اساتید» استفاده می کنید؟ یا چرا به جای «شاعران» از «شعرا» استفاده می کنید؟
با پوزش از آقای فرحاندور،
میتوانیم بجای …… بگوییم:
همت = تلاش
صحبت = گفتگو
مطلب = گفتار ، نوشته
به قول = به گفته
انحطاط = نابودی
ظاهرسازی = وانمود کردن
حد = اندازه
مخاطب = شنونده
ولی = اما
بطور کلی = رویهم رفته
مملکت = کشور
اصلاَ = هرگز
هجو = یاوه
فحش = دشنام
علاقمند = دوستدار، شیفته
اضافه = زیادی
و واژهای بسیار دیگر، میتوانیم از خودمان آغاز کنیم
یاد ایام خوش بخیر. ایام تلخ و زهرآگین در گذرند و دوباره شیر زنان و شیرمردان کهن دیار با روزگار نو همراه خواهند شد.
نمیتوانم برای ۸۰ میلیون نسخه بپیچم. شما بیینید در یک جامعه ۸۰ میلیونی تیراژ کتاب شده دو هزار یا سه هزار؛ این وحشتناک است؛ خیلی بد است!
آقای فرح اندوز عزیز متاسفانه تیراژ کتاب به ۳۰۰ عدد رسیده است.
بعنوان یک ایرانی، که فارسی زبان دومش است، به ایرانی بودنم همیشه افتخار کردهام، چون اصولاً ایران را کشور فارس زبانان نمیدانم. آنها بخشی از این ملک مشاع را دارند.
سخنی دارم با هموطنان فارس زبانم، کسانی که دو پاراگراف را بدون غلط تایپی و دستوری نمیتوانند بنویسند.
بعنوان یک ایرانی که فارسی را از حافظ و سعدی آموخته است، نه از دانشگاه تهران، بسیار بهتر از بعضی تهرانیها و شیرازیها مینگارم و صحبت میکنم. دستخط نستعلیق زیبایی دارم که نتیجه سالها ممارست در این هنر است.
اما قلبم به درد میآید وقتی یک به اصطلاح هموطن فارس زبان که عربی، ترکی یا کُردی بلد نیست، و هرگز عمق زیبایی این زبانها را ندیده و درک نکرده است، با حماقتی اعجاب آور، رأی به از بین رفتن آنها میدهد. و مینویسد: اگر زبان فارسی نبود شما چگونه نظرات خود را اینجا مینوشتید.
مطابق نظر کارشناس شما، زبان فارسی با آنهمه خرجهای کلان و چند ده کانال تلویزیونی و چند صد روزنامه و … در حال نابود شدن است!! و من حقیقتاً با نظر ایشان موافقم، چون در ایران امروز ما افرادی از عراق مسئولیتهای کلان کشوری را در دست دارند، آنها کمترین عِرقی به زبان پارسی ندارند، همچنانکه به مردم ایران هم خیانت کردهاند.
زبانها به خودی خود باقی نمیمانند، گرد زمان کم کم آنها را از صفحه روزگار پاک خواهد کرد، اگر به روز نشوند، اگر استفاده نشوند، و اگر تدریس نشوند. همان دغدغهای که مصاحبه شونده شما نسبت به از بین رفتن زبان فارسی دارند، من ترک و کُرد ایرانی هم به همان اندازه نگران زبان مادریمان هستیم. با این تفاوت که در کشور خودمان حقی برای ابراز نگرانی نداریم! و اگر اعتراض کنیم به تجزیه طلب و هزار انگ دیگر متهم خواهیم شد.
در پایان، غرض از این نوشتار طولانی این بود که، اگر صاحبان امر واقعاً درد زبان فارسی دارند، باید درد ترکی هم داشته باشند، باید درد از بین رفتن زبان کُردی را هم داشته باشند، در غیر اینصورت، آنها هرگز قادر نخواهند بود بر خرابههای زبانهای دیگر ایرانی، عمارتهای دهها طبقه زبان پارسی را بنا بنهند. بخشی از زبان (خصوصاً زبان پارسی، اخلاق و عرفان است). تا اخلاق در ایران درست نشود زبان پارسی درست نخواهد شد. اگر اخلاق درست شد زبان کُردی و ترکی هم حفظ خواهد شد.
جمهوری اسلامی نمونهای بسیار عملی از تخریب هرآنچه که مثل آن نمیاندیشد است. پس از ۴۰ سال تخریب دیگران، به ته خط رسیده است؛ فساد در جای جای آن بطور سیستماتیک در حال گسترش و تداوم است و از لحاظ سیاسی و اعتقادی هم حرفی برای گفتن و شعاری برای سر دادن ندارد.
حتى در کیهـان لندن هـم
واژه هـایى بکار میرود که معنى و مفهـوم نیستند (عربى )
پایه گذار این کج اندیشى هـم
روح ا… خمینى بود (مستضعف طاغوت وووووو )
اهل مملکت صفی علیشاه !؟
نیم میلیون کرد ازشمال سوریه بخاطر هجوم عثمان اغلو ها در حال فرار و قتل و عام ، قبلا هم هشت میلیون از سرزمین کل و بلبل و هنر وادب فارسی کشته و فرارکرده اند. و جغد ها بر خرابه ها هو هو کنان …
» باز راجع به شهر هست و باز یه قصه ای هم براتون بگم، یه کسی رفت مثل من شعر خوانی کنه، توی یه سالنی، بعد، دید نه اون نگهبان پا شد و در سالن را بست و جمعیت هم، خوب کم بودن دیگه! بعد گفت درو نبند ! درو باز بزار ، بزا بیان مردم، نگهبان گفت نه درو باز بزارم که اینایی که هستن هم یکی یکی برگردن برن ! ( خنده حضار، از شعر خوانی زنده یاد بانوی غزل ایران سیمین بهبهانی، نروژ ۱۹۹۸ و بعد سروده : دیوار خیابان…ای شهر زخط می شویند، دیوار خیابانت را…تا باد نخواند زین پس، اوراق پریشانت را…) « و بعد پرسید که با یه طنز چطورید؟! :
» ما تو مملکتمون، خوب سالهاست که صف داریم و حالا البته کمتر شده و دیگه به اون شدت صف های طویل برای گرفتن ارزاق دیگه دیده نمیش، چون میگن ارزاق دیگه وجود نداره!…( خنده حضار!)
میگن که؛ به یکی گفتن، یعنی یکی آشنایش را دید و پرسید: کجایی؟ نمی بینمت؟؛
گفت: شنبه صف،
گفت: یه شنبه چی؟
صف!
دوشنبه؟
صف!
…
پنجشنبه ؟
صف!
بعد پرسید: جمعه دیگه چی؟ گفت: » صفی علیشاه « ( خنده حضار)
بله اهل مملکت صف و صفی علیشاه هستیم ! اگه بزارن که برای » آموزش بزبان فارسی!؟ « هم تو صف وایستیم!!!!
کیاوش
چاووش ننگ و نفرین
ننگ و نفرین ننگ و نفرین باد بر این والیان
بر فقیه وبر سپاهش بر بسیج این جانیان
ننگ و نفرین ننگ و نفرین باد بر این حاکمان
دین فروشان ریا کار و شرارت پیشگان
غاصبان ملک ایران نوکر بیگانگان
دشمن ایرانزمین و دشمن ایرانیان
ننگ و نفرین ننگ و نفرین باد بر این ظالمان
مظهر کفر و نفاق و جلوه اهریمنان
صد هزاران کشته دستاورد این بیدانشان
صد هزاران زخمی و زندانی و بیخانمان
فتنه شان چون فتنه مقدونیان و تازیان
سلطه شان چون سلطه تیموریان چنگیزیان
شد وطن بار دگر زین بت پرستان لاله گون
بار دیگر شد درفش کاویانی سرنگون
بار دیگر باردیگر مادرانی داغدار
بار دیگر بار دیگر خاندانها سوگوار
ای خدا بر ما ستم زین نادرستان تا بکی
بندگی در قلعه این بت پرستان تابکی
ای اهورا ای خداوند ای اله العالمین
پاک گردان زین شریران پهنه ایرانزمین
اززمانی که استفاده از رایانه وانترنت دردسترس همگان قرارگرفته ، جویدن وناقص کردن واژه های زبان فارسی و رعایت نکردن دستور زبانی را عده ای نشان «مُدرن» بودنشان می انگارند و نتیجتأ این قبیل موش جویدگی واژه های فارسی به روال عادی نوشتاری تبدیل شده است.
در بیشتر دیدگاه نویسی های همین روزنامهٔ کیهان متن هایی دیده میشود که گوئی واژه ها وجمله هایش را موشها جویده وناقص کرده اند