حنیف حیدرنژاد- اگر اعتراضات دیماه ۱۳۹۶ جرقههای آتش زیر خاکسترِ نارضایتی مردم ایران را به نمایش گذاشت، اعتراضات آبان ۱۳۹۸، فوران شعلههای آتش خشم مردم بود. نگاهی به تحولات سالهای گذشته و مشخصههای اعتراضات دو دوهه گذشته نشان میدهد که روند ادامه این اعتراضات به سمت خشونت هرچه بیشتر سیر خواهد کرد و به احتمال بسیار، انبوه خشم و نارضایتی و نبودِ هیچ چشماندازی برای بهبود اوضاع سیاسی- اجتماعی میتواند به توفان سهمگینی تبدیل شده و ابعاد خشونت را به نحو غیرقابل کنترلی افزایش دهد.
خشونت و ضد خشونت
اگر از خشونت سخن گفته میشود، پرسش این است کدام خشونت و از سوی چه کسی؟ حکومت جمهوری اسلامی و نهادهای اطلاعاتی- امنیتی و نظامی و انتظامی آن، مسببین اصلی اعمال خشونت علیه شهروندان هستند. علی خامنهای رهبر این نظام کسی است که دستور این اعمال خشونت را با مجوز شرعی- اسلامی صادر میکند، سخنان خامنهای، دو روز بعد از شروع اعتراضات مسالمتآمیز و گسترده مردم در آبان ۹۸: «اینها اشرار هستند. مسئولین کشور هم به وظایفشان بطور جدی عمل کنند. مسئولین حفظ امنیت کشور هم به وظایفشان عمل کنند.»
در حالی که مردم در اعتراضات آبان از روشهای مبتکرانه برای ابراز نارضایتی خود استفاده میکردند (پیاده شدن از اتومبیل و مسدود کردن راهها، ایجاد راهبندان و دراز کشیدن در وسط خیابان، ایجاد راهبندان و بازی ورق و…، نشستن روی زمین در مقابل نیروهای موتوری یگان ویژه، دادن گل به نیروهای یگان ضد شورش و…)، نیروهای بسیجی، سپاه و انتظامی با انواع وسایل به سرکوب معترضین پرداخته، از بالای ساختمانها به آنها شلیک کردند و با شلیک کور و بیهدف یا با تکتیراندازی و نشانهگیری هدفمند، سر و مغز مردم بیسلاح، حتی کسانی را که در تظاهرات شرکت نداشتند نشانه گرفتند. نیروهای سرکوبگر نظام با حداکثر خشونت به اموال مردم حمله کردند، شیشه ماشینها یا مغازهها را شکستند، با باتوم بر در و دیوار خانهها و مغازهها کوبیدند و وحشتپراکنی کردند، بازداشت شدگان را به اماکن غیرنظامی مانند مدرسهها منتقل کرده و آنها را کتک زدند، به بیمارستانها رفتند و مجروحین را با خود بردند، از تحویل پیکر کشتهشدگان به خانوادهها خودداری کردند یا در قبال تحویل آنها از خانوادهها، مبالغ سنگین اخاذی کردند، از خاکسپاری کشتهشدگان جلوگیری کردند، اینترنت را در سراسر کشور قطع کرده و در ارتباطات تلفنی اختلال ایجاد کردند و… همه اینها مصادیق خشونت حکومتی علیه شهروندان است.
در مقابل خشونت سیستماتیک و سازماندهی شده و گسترده و افسارگسیخته حکومتی چه میتوان کرد؟
در مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است: «از آنجا کـه اساسا حقـوق انسانی را باید بـا اجرای قانون حمایت کرد تا بشر به عنوان آخرین علاج به قیام بر ضد ظلم و فشار مجبور نگردد…»
پس: وظیفه یک حاکمیت سیاسی اجرای قانون و حمایت از اجرای آن و حمایت از شهروندان در مقابل ظلم و ستم و بیعدالتی است. حکومت جمهوری اسلامی اما، خود حکومتی بر ضد قانون و بر ضد ارزشهای حقوق بشری است و نه تنها مردم را در قبال ظلم و بیعدالتی حمایت نمیکند، بلکه خود چه در سطح داخلی و چه در سطح منطقهای و جهانی خشونتآفرین و خشونتگستر و خشونتپرور است. در چنین حالتی است که اعلامیه جهانی حقوق بشر «قیام» را آخرین «علاج» در مقابل «ظلم و فشار» به رسمیت میشناسد.
آری! دفاع از خود، مقاومت در مقابل سرکوب و ظلم و فشار حکومتی، هرچند خشونتآمیز به نظر برسد، اما یک حق است و به اجازه کسی نیاز ندارد. به عبارت دیگر، ماهیت دفاع از خود، دفاع از جان و امنیت و دفاع از کرامت انسانی خود، بر تفسیری که از آن عمل به عنوان «خشونت» میشود، ارجحیت دارد. نفس خشونتِ نهفته در آن عمل نیست که مهم است، بلکه دفاع از خود است که اولویت پیدا میکند، اگر برای دفاع از خود، ناگزیر باید به ابزار یا روشهای خشونتآمیز متوسل شد، مسببِ آن حکومت است که همه راهها و روشهای مسالمتآمیز را مسدود کرده است. در عین حال همینجا باید تاکید کرد که دفاع از خود با جنگ مسلحانه متفاوت است. اگر در دفاع از خود، فردِ مهاجمِ مسلح (پاسدار یا بسیجی و …) خلع سلاح شود، دیگر نباید مورد آزار و اذیت و شکنجه قرار گرفته یا کشته شود. دفاع از خود تا مرحله دفع و خنثی کردن خطر و تا مرحله بیاثر کردن فرد یا افراد مهاجم معنای حقوقی و قابل دفاع دارد، اما پس از رفع خطر، شکنجه و کشتن مهاجمان، خود خشونتی از نوع مهاجمان و سرکوبگران است!
به آنان که در تفبیح «خشونت» مردم معترض سخن میگویند باید گفت:
یک: لطفا تلاش خود را متوجه متوقف کردن خشونت سیستماتیک، سازماندهی شده، تا دندان مسلح، خونریز و وحشیانه حکومت اسلامی حاکم بر ایران و انواع ارگانهای سرکوبگرش کنید.
دو: لطفا تلاش کنید که حکومت اسلامی ایران را متقاعد کنید تا تمام امکانت مادی و مالیاش را به کار ببرد که همه نیروهای هوادار خود را به خیابانها بکشاند، اما تضمین دهد (فرض محال)، به مدت یک هفته با تجمع و تظاهرات مسالماتآمیز مردم در سراسر ایران کاری نداشته باشد، اینترنت را قطع نکند، خبرنگاران بینالمللی را آزاد بگذارد تا هر دو تظاهرات را گزارش کنند. آنوقت معلوم خواهد شد که «خشونت پرهیز» کیست و معلوم خواهد شد پایگاه اجتماعی واقعی این حکومت خونریز چه میزان است. آیا راهی عملیتر از این برای جلوگیری از ادامه خونریزی و برای راستیآزمایی حکومت و دلسوزان خشونت پرهیزش میشناسید؟
http://www.hanifhidarnejad.com