امیر امیری – تب تند استمرارطلبان از بیانیه میرحسین موسوی زود به عرق نشسته است. شور و شوق حرارت از بر کشیدن پیر مرد ۷۷سالهای به عنوان یکی از بازیگران اعتراضات آبانماه که هیچ سهمی در آن ندارد و خودش یکی از طرفهای نقد معترضان و یکی از عوامل وضع اسفناک کنونی است خیلی زود به سردی گرایید، ولی استمرارطلبان رنگارنگ بیکار ننشستهاند و مسابقه دو امدادی بلاهت ادامه دارد و چوب امدادی سفاهت از تهران و لندن و تورنتو و پاریس دست به دست میگردد. آنان برخلاف دیماه ۹۶، با زبانی که نشان از تناسب معکوس در فرومایگی با مفتخوری داشت معترضان را یا «کرکس» میخواندند یا خواهان «برخورد تند با اغتشاشگران» بودند، برخورد امروزیشان با انقلاب ۹۸ و معترضان و بیش از هزار تن کشته با بیان و نگرشی سلبی و نادیده گرفتن معترضان و صنفی نشان دادن اعتراضات در کلام است، اما با رویکرد ایجابی بسیار کمرنگ در عمل. با وجود این، رژیم به خوبی آگاه است که در این روزها تنها با دم تکان دادن و خوشرقصی پادوهای درجه چندم گره گور و کشتی به گل نشسته آنها گشوده نخواهد شد و مجبور شده همزمان در کنار نوچههای فرومایه «سوپراستار»های خویش را به میدان بفرستد.
این نگرش تازه به احتمال به یقین از اتاقهای فکر جمهوری اسلامی برای منحرف کردن اعتراضات و شکاف و آشفتگی در نیروهای جایگزین برنامهریزی و تولید شده و در سطح گسترده و با حمایت همه جناحهای حکومتی و دنبالههایش در خارج از کشور انجام میشود و همه آنها به میدان آمدهاند: از کوتولههای سیاسی و ملیجکهای عشوهگر، از روزیمالهنویس ناچیز و بیاعتبار و سادهلوحان سبز و بنفش و مذهبیهای بیسواد، از کارگردان عاشق چریک شدن و استاد علوم سیاسی اسحله به دست تا آن زشتخصال که خیمههای جهالت و حماقت میدوزد تا روحالله خمینی را «مردمیترین و باسوادترین رهبر» ایران از زمان حکومت هخامنشیان توصیف کند و اکنون قصد آموزش «نامردی و نامردمی» البته با سجده در برابر رهبر مستبد و خونریزش و نگاه به «انقلاب فرهنگی» را دارد. اکنون همه فرومایگان به میدان آمدهاند تا از ضد «مردمیترین» حکومت تاریخ ایران که در دست بی«سوادترین» و پست فطرتترین موجودات قرار دارد دفاع، و همصدا با دیگر مقامات جمهوری ننگین اسلامی «غائله» را تمام شده اعلام کنند.
ولی آنها با همه دست و پا زدنها موفق نخواهد شد زیرا انقلاب در گام سوم یعنی تثبیت هویت قرار دارد و برای پایداری یک جنبش آنچه از اهمیت بالایی برخوردار است هویت است و نه ایدئولوژی آن و تا پیش از به ثمر رسیدن و پیروزی، شکست دادنی نیست.
در این اعتراضات همچنین ثابت شد کسانی که سالهاست در کشورهای غربی به عنوان مخالف جمهوری اسلامی از جنس اصلاحطلب و سبز و بنفش برونسپاری شدهاند درواقع استمرارطلبان و لابیگران و از عوامل رژیم هستند و در خدمت نظام نامشروع، که در نقش «بالشتک ضربهگیر» و با هدف کارشکنی در نزدیکی اپوزیسیون خودفروشی میکنند و در مواقع لازم تمامقد و در راستای نجات رژیم فاسد و ستمگر از آن دفاع میکنند. این سیاست و شگرد جمهوری فاسد آخوندی است که ابتدا رهبر حقیر چیزی درباره موضوعی مرتبط با تعیین سیاستها بگوید و سپس زیردستان حقیرتر از خودش چیزکی خلاف آن برای تشویش و چیزی در تأیید آن برای انحراف افکار عمومی گویند.
قیاس معالفارق اتفاقات آبان ۹۸ از سوی «نخست وزیر امام» با حادثهای در شهریور ۵۷ که آغازکننده آن از عوامل و تعلیم دیدگان گروگانگیری المپیک سال ۱۹۷۲ در مونیخ بودند هیچ از پویایی انقلاب و اعتراضات مردم کم نخواهد کرد و فقط میتواند تسکینی در حد قرص آسپیرین برای دلباختگان انقلاب شکوهمند و چپ مسلمان اثنیعشری و کارمندان آیتالله بیبیسی باشد.
محمد خاتمی پس از آه و ناله برای کشتهشدگان با سپاسگزاری از رهبرش که « امواج مخرب سازمان داده شده علیه دولت و ملت» را مدیریت (یعنی قصابی) کرد، بر «ارج نهادن» جایگاه این ضحاک زمانه به عنوان شخص اول مملکت تاکید میکند.
مهدی کروبی پس از پیوند اعتراضات به «فساد، تحقیر، تبعیض و نابرابری »، بزرگترین عامل آن را «خروج آمریکا از برجام و تحریمهای این کشور» میداند و همزمان از قوه قضائیه ابراهیم رییسی، که خودش باعث و بانی فساد، تحقیر، تبعیض و نابرابری است، میخواهد «تا زمینه آزادی بازداشتشدگان را فراهم کند». و برای اینکه از یارانش عقب نیافتد «خواستار مشارکت هرچه بیشتر مردم در انتخابات شده است» و البته در ارتباط و رعایت با روحانیون و بیتوجه به شعار «اصلاحطلب– اصولگرا دیگه تمومه ماجرا».
در سطحهای پایینتر از سوپراستارهای ولایت، عمادالدین باقی پس از ورّاجیهای همیشگی، ایجاد راهبندان را شیوهای نادرست در اعتراضات میداند که باعث گرفتاری شش ساعته وی در یک مسیر شده است. او که به گفته خودش شاهد ماندن چند ساعته دو آمبولانس در راهبندان بوده، ولی ناظر کشته شدن بیش از هزار تن نبوده است. اگر فلسطینیها باعث ماندن دو آمبولانس در راهبندان شده بودند باز هم این اراجیف را بر زبان میراند؟
ابراهیم نبوی، ملیجکی از دیار ولایت و دلقکی از تبار رذالت در نامهای لبریز از شرارت به رهبر سرشار از خباثت با آویزان کردن آفتابه طلاکوب سیاست از گردن، احتمال سقوط حکومت را از نظر دور میداند، و لاشخوران و چپاولگران چهل ساله کشور را «شهروندان دوستدار کشور» مینامد، کینههای یک قوم اشغالگر شیعه اثنیعشری به ایران را به کشورهای همسایه نسبت میدهد، و ویرانی کامل سرزمین ایران و فروش قلمرو ملی به بیگانگان را نقشه دشمنان کشور فرض میکند که به بوی خون میآیند. و یادش میرود که بوی خون را هیچکس به مشام دیگران نرساند جز انقلاب شکوهمندی که شعارش پیروزی خون بر شمشیر بود؛ در قبرستانهایش فواره خون برقرار کرد، از حمایت وقیحترین، بیرحم و خونریزترین، جنایتکارترین، فاسدترین، پستترین و بیلیاقت ترین افراد (مانند ملیجک ولایت) برخوردار بود.
صادق زیباکلام یکی دیگر از استمرارطلبان، برای نشان دادن سرسپردگی به نظام و رهبرش و به قصد لوث کردن حرکت انقلابی مردم، ضمن بر هم زدن گندی که دو سال پیش زده بود، اکنون جواز سرکوب مردم به منظور جلوگیری از سقوط نظام را به جمهوری خون میدهد زیرا «اگر با اسلحه از سقوط نظام جلوگیری شود، خون کمتری ریخته میشود» (با این اراجیف و یاوهگویی نه تنها بوی گند دو سال پیش بیشتر به مشام رسید بلکه شرایط استاد علوم سیاسی شدن در نظام مقدس را به خوبی آموختیم).
از موجود مجهول الهویهای که میرحسین موسوی را بزرگمردی میداند که از نو باید شناخت تا آن کریهالمنظر که حفظ نظام برایش اولویت نخست را دارد و خواهان جمع کردن افتضاحی است که رهبر و پاسداران خونریزش مرتکب شدهاند تا اصل نظام آسیب نبیند، همه و همه همزمان درصددند که درجه تخاصم با رژیم را کم کنند و اکنون با نمایش انتخابات فرمایشی در نقش بالشتک ضربهگیر خواستار جلوگیری از افزایش تخاصم و تصادم هستند.
اما کوردلان متوجه نیستند که رژیم آدمکششان کاملا نامشروع و بیهویت گشته است و در این روزها از انتخابات سخن گفتن تنها از دست دادن اعتماد به نفس در طبقه حاکم را نشان میدهد که از علائم فروپاشی است. نشانهها حکایت از این دارد که رهبر فرقه تبهکار از همه سو محاصره شده و به دنبال بسیج کل کارگزاران سیاسی و نظامی کشور و کم کردن شکاف عمیق بین آنان برای نجات مشترک جمهوری اسلامی میباشد.
رژیم حاکم بر ایران یک رژیم دیکتاتوری از نوع مذهبی است که بر اساس تجربه تاریخی، اینگونه رژیمها به سبب نوع مدیریت و کردار و رفتارشان نمیتوانند پس از مدتی به حکومت خود ادامه دهند.
جمهوری اسلامی هم مانند همه رژیمهای مشابه از زمان تولد تا مرگ وارد چرخه عمر شده است و سرانجام رو به زوال میرود. همه این رژیمها پس از به وجود آمدن وارد مرحلهی استقرار، تثبیت، حفظ و گسترش، واپسگرایی و قهقرایی و سرانجام سرنگونی میشوند. جمهوری ننگین اسلامی اکنون در مرحله مرگ یعنی سرنگونی قرار دارد و آخوندها و اراذل و اوباش هر لحظه در هراس سرنگونی بسر میبرند. با تعریف تازهای که رهبر حقیر از مستضعفین به دست داده است بیش از پیش فرقهگرایی رژیم اسلامی را برجسته و تفاوتها را میان اعضای تشکیلدهنده این فرقه رو به مرگ و بیدادگر برطرف کرده است و مشخص شد که هیچ ناهمگونی و مغایرتی میان آنها وجود ندارد. مردم ایران در اعتراضات میلیونی خود اعلام کردند که نه فقط ضحاک زمانه، بلکه کل سیستم اهریمنی و ساختار ابلیسان باید سرنگون شود.
اکنون دوران، روزگار ایستادگی و مبارزه و اعتراض است و نه مشاهده کردن رنگین شدن سنگفرش خیابانها از خون قربانیهای بیشمار و نه نظاره کردن تنهای تکهتکه شده فرزندان و جوانانمان در شهرهای ایران و همزمان شاهد جولان دادن فرزندان همان قاتلان با پولهای دزدی و غارت شده در اروپا و آمریکا و کانادا با زندگی سراسر اشرافی باشیم. این روزهای دشوار میگذرد اما رسالت ما برای آنهایی که این تاریخ را مینویسند و آنان که آن را خواهند خواند، باید با ایستادگی و ازخودگذشتگی ادا شود.
سپاس از نویسنده توانا و فرزانه جناب امیری
پرسشی مجهول همواره مرا بخود مشغول داشته این است که : انقلابی که رهبرش اقتصاد را از ان خر دانست و ملیجک بیتش هاشمی رفسنجانی کراوات را دم خر و بار ها گفنه بودند که ما متخصص نمیخواهیم این آقایان و خانم ها از طیف های گوناگون از چگونه مغز و قلبی برخور دارند که با توجه به حوادث مختلف در بیش از چهل سال حکومت جهل و جنون وغارت وکشتارکه بر همگان روشن و آشکار شده است هنوز مدافع این رژیم سراپا متعفن و سرطانی میباشند.
آیا درست فکر نمیکنم ؟که باور دارم این گروه انیرانیانندو تخمه های بیگانه پرست و دوستدار سرزمین مقدسشان مسکو!!
ازیاد نمیبرم در اوایل دوران طلایی امامشان روزی که چندین جلد از شاهنامه های با چاپ فاخر در میدان ۲۵ شهریور و یا هفتم تیر میسوزاندند !!
بهترین گواه تورق در روزنامه های منتشر شده و فیلم های خبری از ایران از چهل سال قبل تا کنون میباشد
با آرزوی توانایی و پایداری ربای نویسنده محترم.
با تشکر از جناب امیری ، واقعیتها را جالب و شفاف به تصویر کشیدید . پیروزی نزدیک است ، ولی ما اینروزها باید نوک پیکان افکار عمومی اروپا را باشدت تمام و بی وفقه به سوی افشا کردن همکاری اتحادیه اروپا با حکومت تروریستی ادمکش اخوندی نشانه داشته باشیم و همه مقاله نویسان و تحلیلگران با نوشتن و برکشیدن قرارادهای خفت بار برعلیه ایران ، را که دولت های دموکرات اروپائی ظرف این ۴۰ سال با حکومت اخوندی ، که در حال حاضر مشغول کشتار و دستگری و شکنجه روزانه میباشد را هر روز و هر فرصت و در هر رسانه و هر مکان بنویسیم بگوئیم و بگوئیم و بخواهیم : اروپا باید دست از حمایت حکومت ادمکش اخوندی غاصب ایران بردارد و سعی در حیله جدید فرانسوی ،اطریشی ، اینستکس ، که همان دنباله طرح نوفل لوشاتو برای ادامه غارت ایران و پولشوئی اروپائیان توسط بانک هایشان برای ایران اخوند زده و حزب الله لبنان و حوثی ها یمن میباشد پایان دهند ، چرا بانکهای انگلیسی و المانی و فرانسوی و و و دیگر بانکهای بزرگ اروپا هر یکی دو سال مرتب جریمه های چندین میلیارد دلاری بابت پولشوئی به امریکا میدهند و مجداد همان کار را انجام میدهند ، غیر از سیتم غارت و پولشوئی اتحادیه اروپا مدعی دموکراسی و حقوق بشر چه نامی میتوان بر ان گذاشت ، اسناد این جنایات تاریخ ۴۰ سال گذشته به پشتیبانی علم و تکنولوژی لحظه به لحظه چه بصورت صدا و تصویر ثبت شده و نمیتوان به ایندگان دروغ گفت .