زمان فیلی- ملایان حاکم در ایران تا قبل از قبضه نمودن قدرت، خود را به عنوان جلودار جنبشهای اجتماعی و مردمگرا معرفی میکردند. آنها با سوار شدن بر احساسات مذهبی در مساجد و حضور در منازل، مدام از حق و حقوق سخن میراندند و نوعی اعتماد جامعه را کسب کرده بودند که مردم برای مشکلات ابتدایی زندگیشان نیز به آنان مراجعه مینمودند.
با نگاهی به تاریخ یکصد سالهی اخیر ایران، نقش آخوندها در تحولات موجود را نمیتوان در نظر نگرفت؛ چنانچه ملایان با در دست داشتن نبض اجتماع با «فتوا»ی خود در مسائل سیاسی نیز دخالت کرده و تاثیرگذار بودهاند.
نفوذ روحانیت در سطح عادی زندگی مردم تا جایی پیش رفت که مردم ابتدا نگاهشان به آنها دوخته شده بود و به کسب اجازه میپرداختند. آخوندها که همواره با چهرهای مظلوم خود را به عنوان نمایندگان خدا و دنبالکنندگان راه پیامبران نشان میدادهاند، این قدرت را هم به دست آورده بودند تا یک زن را به همسرش حرام یا حلال معرفی کنند و باید اشاره داشت که این امر تا کنون به لحاظ در دست داشتن قدرت در ایران رواج دارد.
در تاریخ معاصر ایران، چهرههای سرشناسی وجود دارند که عملکرد آخوندیسم را به باد انتقاد و استهزاء و اعتراض گرفتهاند. در عرصهی تاریخ احمد کسروی و صادق هدایت به عنوان ادیب و اندیشمند از جمله کسانی بودهاند که در زمانهی خود به مقابله با تحجر و واپسگرایی ملایان پرداخته و جان خود را نیز در همین راه باختهاند.
با انقلاب اسلامی خمینیسم، آخوندها هویت واقعی خود را نشان دادند. ملایان پس از این در کنار نفوذ اجتماعی قدرت را هم در اختیار انحصاری خود گرفتند. بعداز کسب قدرت آخوندها از نقش متظاهرانهی گذشتهی خود فاصله گرفته و هرگونه اعتراض و انتقاد را با سرکوب و کشتار پاسخ دادهاند.
ملایان با ادغام سیاست و دیانت با سرعت زیاد اهداف ایدئولوژیکشان را پیاده کرده و در اولین قدم، به حذف و قلع و قمع نمودن مردم، استادان دانشگاه، کارمندان و نظامیان و سپس متحدین و متفقین خود دست زدند که با آنان در ساقط نمودن حکومت رو به رشد وقت ایران همراه شده بودند.
مذهبیهای حاکم در ایران، با ورودشان تکنولوژی را به خدمت خرافات و تباهی گرفتند و با تمام دنیا به مقابله برخاستند. ملایان پس از انقلاب اسلامی، دیگر ملایان پیشین نیستند بلکه کار به آنجا رسیده که امور موشکی- اتمی را نیز در اختیار دین قرار دادهاند.
دوگانگی رفتاری ملایان تنها به قبل و پس از رسیدن به قدرت منتهی نمیشود. دروغگویی در کنار تظاهر به نیکی یا همان تقیه و توقیه، از اصول و مبانی انقلاب اسلامی آنان بوده و تا امروز نیز ادامه دارد. درواقع این خصلت غیرانسانی تنها شامل کسانی که لباس روحانیت بر تن دارند نمیشود بلکه به عنوان یک هنجار حکومتی، در کلیت سیستم فاسد ملایان به شکل همگانی صادق میباشد.
با نگاهی گذرا به درون حاکمیت چهل سالهی رژیم اسلامی در ایران میتوان به تضاد رفتاری- اخلاقی کارگزاران ریز و درشت این فرقه پی برد. علی خامنهای به عنوان رهبر خودخواندهی دزدسالاران تا پیش از منصوب شدن به رهبری، در سخنرانیهای خود از درد مردم و حقانیت مردم سخن میگفت و بعداز عهدهدار شدن این سمت از سی سال پیش، زبان دشنام و تحکم را سرلوحه قرار داده و به هیچکسی پاسخگو نیست.
در همین زمینه برعکس مقولهی خامنهای نیز موجود است. میرحسین موسوی به عنوان نخستوزیر خمینی پس از بیرون رانده شدن از دایرهی قدرت رژیم، به یکباره چهرهای دموکرات و مدرن از خود نشان داده و اعمال هنگامهی دورانش را نفی مینماید در حالی که هنگام نخستوزیریاش معتقد بود مخالفان جمهوری اسلامی اگر هم زخمی شوند باید آنان را کشت.
معتقدان به جمهوری اسلامی، عموما از این شیوه در طول چهل سال گذشته استفاده کردهاند و دلیل آن را هم نجات و بقای رژیم اسلامی ذکر کردهاند. محمد خاتمی، هاشمی رفسنجانی، محمود احمدینژاد و اکنون حسن روحانی از دیگر کسانی هستند که در قاموس سیستم وحشتانگیز و مافیایی ملایان در هنگام در دست داشتن امور و کنار ماندن از آن، کاملا از دو وجههی شخصیتی دروغین برخوردارند.
آنچه امروز در ایران و در سایهی ملایان هویداست تفاوتی شگرف میان طبقهی وابسته به حکومت و مردم است. انقلاب اسلامی که با تبلیغات واهیِ تکیه بر طیف مستضف و به اصطلاح فقیر جامعه انجام شد اکنون مستضعفین جامعه را به گلوله و شلاق میبندد و علی خامنهای با تعریفی اعجابانگیز، فقرا را رهروان شیعه خطاب قرار داده نه کسانی که نان در سفره ندارند.
اکنون جامعهی بزرگ ایران، پس از چهل سال واپسگرایی حاکمیت اسلامی، راه خود را از تبهکاران حاکم جدا کرده است. مشخصهی حقیقی کنونی در ایران اینجاست که، مردم خواستار دستیابی به زندگی بهتر، تغییر و پیوستن به روند پیشرفت علم و تکنولوژی جهانی هستند اما، ملایان با سرکوب و هراسافکنی سعی در نگاه داشتن مردم در عقبماندگی دارند.
ملایان و اطرافیان حکومتیشان در حال حاضر اقلیتی کوچک میباشند که به واسطهی در اختیار داشتن قدرت و منابع مالی ایران، مردم را در حصار تنگ مذهب انحصارگرای خود به بند کشیدهاند و مردم از هر بهانهای برای پایین کشیدن تسلط فروشندگان بهشت و جهنم استفاده مینمایند.
حقیقت مشهود در ایران اینجاست که، رژیم تحمیلی اسلامی این جامعه را یکصد سال به عقب رانده و حال مردم به دنبال انقلاب مشروطهی دیگری هستند که، دیگر آخوندها یا مرتجعین مذهبی، در آن پیشوا نباشند و رهبری آن در دست جوانان نسل امروزین است.
منظورم از “حماقت” پاسخ به ۱۳ بود.
تنها به یک دلیل: حماقت!
نسل ۵۷ ، چه روشنفکر و چه عوام ، اصلا نه خمینی . و خمینیسم را نمی شناخت ، این مافیای کارتلهای نفتی غرب بودند برعلیه حکومت شاهنشاهی پهلوی ایرانساز ، که با شیپور لاینقطع بی بی سی و رادیو مسکو وهوشی مین ، چه گوارا و فیدل کاسترو را به افکار به اصلاح روشنفکران ملت ایران تحمیل کردند و خمینیسم را ابتدا در ماه نشاندن . حتی در نشریات غربی مثل تایمز یا اشپیگل و لوموند ، خمینی را مقدس خوانند و به افکار جوامع غربی هم اینگونه فروختن . دیگ آش ، مصمومیت و دست بستگی واسارت ملت ایران را هم در نوفل لوشاتو بار گذاشتن ، تا با برپائی خمینسم استالینیسم ، سرطان حکومت جمهوری اسلامی را برای غارت منابع ایران و تخریب فرهنگ ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی بکارند و چپاول کنند ، هموطنان دشمن ایران و ایرانیت ، مافیای تجاری اتحادیه اروپاست ، چونکه اروپا با ایرانیت و تاریخ درخشانش مخالف است و اکثر علوم که بر روی انها کار شده و به تکامل امروزه خود رسیده ، مثل منشور حقوق بشر ، یا از کتاب پژشکی ابن سینا گرفته تا اثار تنها زن ریاضی دان برجسته جهان ، مریم میرزا خانی را دزدیده و و و . دزدان و غارتگران را بهتر بشناسیم و هوشیاری ملی را با درفش نوین منشور حقوق بشر کورش کبیر ، سر لوحه ازادی و ابادی ایران نوین فریاد بزنیم و به جهانیان یکصدا بگوئیم ۱ – به هر قیمتی شده جمهوری اسلامی نمی خواهیم ، نمیخواهیم . ۲- همه معترضین ازادی خواه ابان ماه و دیگر مخالفان جمهوری تحمیلی اسلامی ، مثل کارگران ، و حتی ۱۴ نفر بیانیه علیه حمهوری اسلامی باید ، بدونه قید شرط فوری ازاد شوند . ۳ – به جای برکشیدن خطاها و الودگی های تزریقی سیاسی ، شرق و غرب به جامعه اسیر و سر گردان ایران در راه بیرون امدن از این منجلاب ۴۰ ساله ، اتحاد ، اتحاد ، تحاد : و به عهده گرفتن مسولیت از میان بر داشتن حکومت – جمهوری اسلامی – لازمه ، لازمه ، لازمه : هر که به اندازه خودش گوشه کار را بگیرد و همه با یکدیگر ، متحد ، این سنگ بزرگ را که تاریخ بر اثر غفلت ما سر راهمان گذاشت ، امروز با هوشیاری نسل جدید و جوان از میان بر داریم و راه وصل شدن به اتوبانهای تکامل و تمدن و پیشرفت جهانی را بسازیم . دوباره میسازمت وطن . رضا شاه روحت شاد .
چرا نسل سیاه ۵٧ شیفته و دل باخته یک خارجى (خمینى هـندى زاده ) شد
واز فرمان این فرد خارجى اطاعت کرد ؟!؟!؟