وسوسه‌ی بودن و زیستن در آزادی و رفاه، چنان قویست که به شکل گرفتن تئوری‌های مختلف درباره دنیاهای موازی انجامیده است. وسوسه‌ای خیال‌انگیز که ردّ پای آن را می‌بایست در آرزوی جاودانی انسان برای زندگی در صلح و شادی و رفاه و امنیت و آزادی جُست.

در این میان هیچ چیز دردناک‌تر از دریافت این واقعیت نیست که از یکسو موهبت زندگی تنها یک‌بار در اختیار ما قرار می‌گیرد و از سوی دیگر حاکمیت بر این موهبت در برخی جوامع نه در اختیار ما بلکه در انحصار زمامدارانی است که برای میلیون‌ها تن تصمیم می‌گیرند! اما آغاز سال نو در هر فرهنگی، امید به زندگی بهتر را هر بار تقویت می‌کند.

اگر سال نو در فرهنگ ایرانی همزمان با نو شدن زمین و زمان در بهار است، سال نو میلادی نیز پیوندی تاریخی با فرهنگ ما دارد: همزمانی با یلدا، طولانی‌ترین شب سال و آغاز پیروزی نور بر تاریکی!

ایرانیان امسال در شرایطی به پیشباز سال ۲۰۲۰ میلادی می‌روند که امید به آینده‌ی روشن بیش از پیش در دل‌های آنها زنده می‌شود. انجمادِ بهمنِ ۵۷ که نه تنها بر سر ایران بلکه بر تمام منطقه فرود آمد و جهان را درگیر خود کرد، هر بار در آتش خشم‌ مردم بیشتر آب شد. اگرچه جنگ و سرکوب‌های خونین دهه‌ی اول جمهوری اسلامی آن را تثبیت کرد اما زامبی‌هایی که از گور ۱۴۰۰ساله برخاستند از همه نظر ناتوان‌تر و واپسمانده‌تر از آن بوده و هستند که بتوانند به خواست‌های نسل‌های جدید پاسخ مناسب بدهند. از همین رو روشن بود که دیر یا زود دو صف قاطع در برابر هم شکل می‌گیرند:

در یکسو، زامبی‌هایی که از خون و دسترنج و مرگ دیگران تغذیه می‌کنند تا به موجودیت زائد و زیانبار خود ادامه دهند.

در سوی دیگر، جامعه‌ای جوان و پویا و آرزومند که تلاش می‌کند آنها را به گورهای خود برگرداند!

این نبرد چهل ساله در ایران به مراحل نهایی خود نزدیک می‌شود و زامبی‌ها که خون جوانان وطن از دست و دهان‌شان جاریست، با هزار ترفند از بازگشت به گورهای خود امتناع می‌کنند.

اما آن «دنیای موازی» در واقعیت ایران در حال شکل گرفتن است و بیش از هر زمانی به یکپارچگی و یکصدایی و امید و باور به این حقیقت نیاز دارد که آنها که جان فدای مردم و میهن کردند، همواره در دیگران امتداد می‌یابند.
الاهه بقراط

[کیهان لندن شماره ۲۴۲]

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

4 دیدگاه‌

  1. ا

    با چه زیبایی “irani” واقعیت را بیان کرده است و راه آینده را روشن کرده است: “امید برای رفاه نسبی زندگی اجتماعی استاندارد جهانی ، و برکشیدن فرهنگ جوانمردی و ازادی و ابادی و شادی چندین هزار ساله اقوام فلات ایران ، اینروزها مثل برافراشتن پرچم کاوه اهنگر است . این خواسته نهفته ژنیتکی تاریخی ایرانیان است در مقابل عملکرد فرهنگ سیاسی مافیای غارتگر ادمکش اسلامیست ، استالینسم ، پوتینیسم غاصب بر ایران ، شمعی که به خانه رواست ، به مسجد بردنش حرام است.”

  2. irani

    امید و برانگیختن ان درمیان مردم برای اتحاد ، نیروی عظیمی میباشد که هیچ سیستم دیکتاتوری یا حتی دموکرات برای خواسته مشترک وهمگانی ملت یا مردم نمیتواند نمی تواند مقاومت کند و پایدار بماند ، انگونه میشود که با سرعتی زیاد صحنه خالی میکند . امید برای رفاه نسبی زندگی اجتماعی استاندارد جهانی ، و برکشیدن فرهنگ جوانمردی و ازادی و ابادی و شادی چندین هزار ساله اقوام فلات ایران ، اینروزها مثل برافراشتن پرچم کاوه اهنگر است . این خواسته نهفته ژنیتکی تاریخی ایرانیان است در مقابل عملکرد فرهنگ سیاسی مافیای غارتگر ادمکش اسلامیست ، استالینسم ، پوتینیسم غاصب بر ایران ، شمعی که به خانه رواست ، به مسجد بردنش حرام است . اما ایا مردمی که شعار میدهند : پول نفت ، چی شده ، خرج فلسطین شده ، واقعا میدانند که ماهانه ۳ ملیون بشکه نفت مجانی به سوریه و لبنان و میلیارد ها دلار برای یمن و طالبان و حشعدالدشعبی حزب الله و تروریستها ، میشود با این پول در سراسر ایران بهترین مدارس و بهترین سیستم بهداشتی را ساخت و چندین کارخانه شیرین سازی اب دریا و لوله کشی ان به سراسر ایران برای کشاورزی مدرن با سیستم ابیاری مدرن در مدت ۵ سال ایجاد کرد . حق دادنی نیست . حق گرفتنی است . – – اما مشعل امید – – ، پس گرفتن حقمان از مافیای جهانی اقتصادی و غارتگران پولشوئی اتحادیه اروپا به سرکردگی ، سوئیس ، معبد و پناگاه فراریان مالیاتی جهان ، و اسلام گرایان استالییسم ، را باید به خرمن ، این خیمگاه سرخ و سیاه که ۴۰ ساله در ایران از نوفل لوشاتو فرانسه به کشور ما اورده و کاشته شده ، – – باید انداخت ، – – و کلییتشان را با خشم ملی خواهیم به اتش کشیدو خاکسترشان را به تاریخ خواهیم سپرد . همانگونه ، که اسکندر مقدونی و اعراب مغولها و تیمور لنگ را پشت سر گذاشته ایم ، خمینیسم و کمونیسم اسلامیسم و جمهوریسم و هرچه ایسم را هم به زباله دان تاریخ خواهیم سپرد و به اصل ایرانیت مان ، با مدرن سازی و بر کشیدن ، جوانمردی و حقوق بشر کورش کبیر و برپائی مجدد حکومت سکولار دموکرات شاهنشاهی مشروطه و سپردن ان بدست وارث برحق این مقاوم والا شاهزاده رضا پهلوی ایرانساز . زندگی نوینی برای ایران و ایرانی بپا خواهیم کرد . رضا شاه روحت شاد .

  3. آرمان سوریه و مبارزه با امپریالیسم داستان خیانت چپ

    یاسین الحاج صالح کمونیست سوری از خیانت چپ روسی در سوریه و همفکران انها در غرب پرده بر می دارد
    معمولا از یک کمونیست انهم در رادیو زمانه که مرکز پخش افکار سیاه کلیسم ژاندارم کش پشتیبان فاشیست ترین بخش رژیم یعنی سپاه است که در دنباله روی و وابستگی به روسیه از همه پیشی گرفته حتی ا زخامنه ای و تنها امید خامنه ای به ادامه مادورویسم و کیم جونگ اونیسم و اسدیسم شیمیایی قصاب بعثی روسی است ، نوشتن مقاله ای که ۷۰ سال است جای ان نه تنها در محافل مارکسیستی لنینیستی روسی ایران خالی است ، بلکه در لوموند و گاردین و نوشته های چامسکی و ژیژک و مایکل مور و …. هم اثری از ان نیست ، جای تعجب بسیار دارد . امیدوارم که این کار یک بازی امر فرموده دفتر پوتین ـ دوگین انهم برای فقط یک رسانه ! و برای رد گم کردن نباشد . یعنی این گفتمان در میان مارکسیست های ایرانی آغاز شود ، که عقب مانده ترین ، دیکتاتورترین ، متعصب ترین و بی سواد ترین و دنباله رو ترین چپ های جهان در ان جمع شده و انها را تا پایین ترین حد امیزش و هم کاسگی با اسلام سیاسی ، بعث شیمیایی ، کمونیسم موشکی اتمی کره شمالی ، و سوسیالیسم فاسد ناکار امد میلیتاریست ونزوئلا و کمونیسم فقر گستر عوام فریب کوبا ، پایین اورده ،انهم حول محور امریکا ستیزی و نبرد موهوم با توسعه پایدار زیر بیرق مبارزه با امپریالیسم تخیلی و نئولیبرالیسم توهمی ، که ریشه دوام فاشیست های فاسد ، عقب مانده ، ضد بشر ، ضد ازادی و دموکراسی ( چه بعثی ، چه فقاهتی ، چه مارکسیستی ) در قرن ۲۰و کشاندن لاشه انها به قرن ۲۱ همین توهمات و کج روی های مارکسیست ها بوده .
    این چپ سوریه ای سر انجام به جای فرافکنی و مبارزه با امریکا و اسرائیل در کنار هم خوابگی با اسد خونخوار و روسیه امپریالیست جنایت کار و چپ ها ی امریکا و اروپا و …. به حقیقتی چشم گشوده که فقط یک سوری که در سوریه زندگی کرده و اسد پدر و پسر را همراه با داعش و روسیه و ملاها یک جا دیده ، می تواند چنین واضح ببیند . یاسین الحاج صالح در زمانه می گوید :
    در ده روزی که در استانبول بودم با کمونیست ترکی آشنا شدم که برایم توضیح داد آنچه در سوریه اتفاق می‌افتد چیزی نیست جز یک توطئه‌ی امپریالیستی علیه رژیمی مترقی و ضد امپریالیستی……من آن سوری‌ای بودم که برای اولین بار در پنجاه‌ودو سالگی کشور خود را ترک کرده بود و حالا باید از کسی درباره‌ی آنچه واقعاً آنجا اتفاق می‌افتد درس می‌گرفت که احتمالاً فقط چند بار به سوریه سفر کرده، البته اگر اصلاً پا به سوریه گذاشته باشد…… آکادمیسین‌ها و ژورنالیست‌های غربی مقالات، پژوهش‌نامه‌ها و کتاب‌هایی نوشته‌اند که حتی به یک منبع سوری – خصوصاً کسی که مخالف رژیم اسد باشد – استناد نمی‌کنند…… رژیمی که دو نسل متمادی، هرگونه صلاحیت سیاسی و فکری را از ما گرفته است. ….. اما چپ چه؟ عنصر مرکزی در تعریف چپ ضدامپریالیست، امپریالیسم و البته مبارزه با آن است. تصور می‌شود که قدرت امپریالیستی چیزی است که در آمریکا و اروپا به‌وفور هست. در جاهای دیگر یا نیست و یا در مقیاس کوچک هست. در مبارزات بین‌المللی، مهم‌ترین جنبش، مبارزه با امپریالیسم غربی است. مبارزات ثانویه، جنبش‌های ناچیز، و مبارزات مبهم محلی نباید حواس‌ها را معطوف به خودشان کنند. این گفتمان عاری از جمعیت، که هیچ ارتباطی با تجربه‌ی زیستی مردم ندارد، …..اگر سوریه با فلسطین و علیه اسرائیل است، ضد امپریالیسم هم هست. درنهایت این رفقا از دارودسته اسد حمایت می‌کنند،……این‌که مردم سوریه توسط اسرائیلی داخلی و بی‌رحم، در معرض فلسطینی‌وار شدن قرار داشته‌اند…. در دوران جنگ سرد، کمونیست‌های ارتودوکس به منافع واقعی توده‌ها و همچنین سیر غایی تاریخ آگاه بودند. همین کافی بود تا جهان بینی کمونیستی همیشه درست و بدون نقص باشد. اما چنین موضعی تاریخ را هیچ می‌انگارد، خود را بالاتر از توده‌ها و زندگی واقعی شان …..رفیق ضد امپریالیست به همان دلیلی کنار تونس و مصر می‌ایستد که باعث شد در کنار رژیم سوریه “مقاومت کند”: برای مخالفت با قدرت امپریالیستی بزرگی که در کاخ سفید و داونینگ استریت ۱۰ متمرکز شده است……چپ ضد امپریالیست از دوران جنگ سرد به خاطر دارد که سوریه به اتحاد جماهیر شوروی نزدیک است و بنابراین در کنار این رژیم ضد امپریالیست می‌ایستد. درنتیجه کسانی که در برابر این رژیم مقاومت می‌کنند، “به‌صورت عینی” طرفدار امپریالیست‌ها هستند……باید گفته شود که این شیوه‌ی خاص تحلیل که متعلق به ضد امپریالیسم متعالی ست، گرایش امپریالیستی که باید در برابرش مقاومت کرد را کوچک می‌انگارد. برای مثال هیچ راه عادلانه‌ای وجود ندارد که بتوان از آن طریق حق مقاومت مردم کره‌ی شمالی در برابر رژیم فاشیست‌شان را، بر اساس این طرح انتزاعی، از آنها گرفت. در عوض، چنین طرحی تنها می‌تواند به ساکت کردن آنها بیانجامد، کاری که رژیمشان می‌کند…….حتی اگر امپریالیسم را چیزی ذاتی لانه کرده در غرب بدانیم. در رژیم اسد هم چیزی محبوب، آزادی‌خواهانه، ملی‌گرایانه و جهان‌سومی نیست. تنها یک حکومت سلسله‌ای فاشیستی است که تاریخش به دهه‌ی هفتاد برمی‌گردد،…….ما کمونیست‌های ضد امپریالیست محلی خودمان را داریم که به حکومت اسد پایبندند؛ باکداشی ها. …. این کمونیست‌ها دقیقاً کسانی‌اند که پیروان وفادار اتحاد جماهیر شوروی در کمونیسم سوریه در دوران جنگ سرد بودند…… درحالی‌که دو نسل از طیف‌های متفاوت مردم سوریه بین دهه‌های هفتاد قرن بیستم و دهه اول قرن بیست و یکم در معرض دستگیری، تحقیر، شکنجه و قتل بوده‌اند،…..حتی یک نمونه از حلقه‌های ضد امپریالیستی غربی سراغ ندارم که در کشور “امپریالیستی” خود در معرض بازداشت، شکنجه، تبعیض مستقیم و غیرمستقیم، ممنوعیت سفر، اخراج از کار، یا محرومیت از حق نوشتن شده باشد……حتی یک بار هم نشنیده‌ام که رفیق ضد امپریالیستی مورد خشم یا آزار و اذیت قرار بگیرد یا به‌صورت شخصی در معرض و هدف کمپین‌های کثیف امپریالیسم قرار گیرد. ……به نظر هم نمی‌رسد که این رفقا به موقعیت ممتاز خود به نسبت ما سوری‌ها آگاه باشند. نمی‌خواهم احساس گناه چپ‌های سنتی غربی را برانگیزم، صرفاً از آنها می‌خواهم که فروتن باشند، که از آن بالا نگاهی به‌سوی مردم معمولی سوریه و جاهای دیگر بیندازند، نه قاتلانی چون بشار اسد و خاندانش، و نه یک دسته ژورنالیست متظاهر غربی که از لندن، پاریس، رم و نیویورک خسته شده‌اند و حال دنبال سرگرمی و تغییر منتظره در دمشق، قاهره و بیروت‌اند – و می‌دانند که با حقوق ماهی چند هزار دلاری‌شان هر جایی که بخواهند می‌توانند زندگی کنند.
    اه که چه نیکو توصیف کردی این بازی مصنوعی سر تا پا دروغ ضد امپریالیستی ، ضد نئولیبرالیستی ، … که هیچ ره اوردی برای مردم هیچ کشوری از ایران تا سوریه و از کره شمالی تا ونزوئلا و کوبا نداشته ، جز حاکم کردن و بتن ارمه کردن پایه های چند حکومت فاسد ، دیکتاتور ، ضد ازادی و توسعه و دموکراسی و نابود کننده اصلی سرزمین های خودشان و مردم خودشان ، بسیار فاجعه بارتر از اینکه ان امپریالیست های ذهنی این کشورها را به تصرف خود در می اورند ( چون در مورد هند و افریقای جنوبی و اندونزی و کره جنوبی و …. همه چیز بر عکس است )
    انجا که انگیزه روزنامه نویسان با حقوق بالا و امکانات بسیار دلاری را در غرب با تظاهر به چپ مردم دوستانه و مبارز علیه امپریالیسم غرب ، را زیر سوال برده کاملا وضعیت ادم فروشانه و خیانت کارانه روز نامه نگاران چپ روسی ایران را به تصویر کشیده و از نفعی که اینها در کنار رژیم های فاسد روسی و روسیه می برند پرده برداشته .

  4. Neda

    ۱۶ کارشناسان حقوق بشر سازمان ملل متحد روز جمعه از مسئولان حکومتی خواستند همه بازداشت شدگان اعتراضات اخیر را آزاد کرده و به شکنجه و بدرفتاری علیه آنها پایان دهند.کارشناسان سازمان ملل همچنین نسبت صدها معترض که هدف شلیک گلوله های جنگی نیروهای امنیتی قرار گرفتند، ابراز نگرانی کردند.
    «ما از گزارش‌های بدرفتاری با زندانیان در اعتراضات نوامبر ۲۰۱۹، شوکه شده و از استفاده بیش از حد از زور ازسوی نیروهای امنیتی ایران که منجر به جراحات بی شماری از جمله مرگ تظاهر گنندگان شده، بسیار ناراحت هستیم.»
    «گزارش‌ها حاکی از آن است که زندانیان تحت شکنجه یا انواع دیگر بدرفتاری‌ها قرار داشته و گاه در معرض اخذ اعترافات اجباری قرار می‌گیرند.»
    «بنا به گزارش‌ها، گروهی از بازداشت‌شدگان که بوسیله نیروهای امنیتی زخمی شدند، از دریافت خدمات پزشکی محروم اند و این افراد در بازداشتگاه‌های شلوغ و پر ازدحام نگهداری می‌شوند. بعضی از آنها ارتباط‌شان با جهان خارج قطع شده و یا در معرض ناپدید شدن اجباری قرار دارند!.»

Comments are closed.