موزه بریتانیا میزبان آثار دیواری محمد بررنگی هنرمند و ورزشکار ایرانی

یکشنبه ۸ دی ۱۳۹۸ برابر با ۲۹ دسامبر ۲۰۱۹


تیم کُرنوِل – آپارتمان کوچک محمد بررنگی در قلب بلومزبری لندن قرار دارد؛ کمی آنسوتر از پنجره، «برج شارد» در میان مه دیده می‌شود. ما به اندازه‌ی یک پرتاب سنگ با موزه‌ی بریتانیا فاصله داریم، در نقطه‌ای از شهر که به پرورش نویسندگان و هنرمندانِ بلومزبری در اوایل قرن بیستم شهرت دارد. بررنگی ۳۱ ساله است و فعالیت‌های بین‌المللی‌اش به عنوان تصویرگر و چاپگر با نمایشگا‌ها و جوایز اروپایی و آسیایی اوج گرفت.

او در نوامبر امسال دو رویداد را در موزه انگلیس پیش برد، از جمله ساخت یک  قطعه نقاشی دیوارنما در چهارضلعی مرکزی موزه بریتانیا که نخستین ایستگاه برای میلیون‌ها بازدیدکننده سالانه این موزه است. این موزه برای مجموعه‌ی خود از هنر معاصر خاورمیانه دو اثر به دست آورده و امیدوار است موارد دیگری به آنها بیافزاید.

محمد بررنگی در گفتگویی که در خانه‌اش انجام گرفت، می‌گوید: «من در زندگی‌ام فقط می‌نویسم، می‌سازم و می‌کشم. در ایران هر کسی کار مرا می‌بیند، احساساتم را می‌فهمد. بهترین دوست من نقاشی‌ام است.»

او می‌گوید تلاش می‌کند با هدایت و ادغام نفوذ و تأثیرات شرق و غرب، کاری بکند که مردم در ذهن خود به ایران سفر کنند.

یکی از آثاری که توسط موزه انگلیس خریداری شده است «نجات» است که به داستان یونس و نهنگ اشاره می‌کند؛ اگرچه درواقع مادر این هنرمند در دهان نهنگ دیده می‌شود. قطعه دیگر «رویای من» ملکه ثریا، همسر شاه فقید ایران را سوار بر شتر به تصویر می‌کشد.

بررنگی در نقاشی دیواری خود برای موزه، اثر خود را پیرامون سمبل‌های منطق‌الطیر، اثر شگرف عطار نیشابوری و شاهکار  صوفیانه و معنوی زبان فارسی در قرن دوازدهم صورت داده، داستانی که در آن پرندگان برای رسیدن به  خرد و فرزانگی  صوفیانه، سفری را با هدایت پرنده خردمند هدهد طی می‌کنند.

ناتاشا موریس مجری پروژه موزه بریتانیا برای هنرهای معاصر و خاورمیانه می‌گوید: «او روایت‌های نجات را که در آن فردی گرفتار زوال و سقوط، بهبودی و تسکین را تجربه می‌کند، دوست دارد. یک میراث زیبایی‌شناسی نقاشی مینیاتور در آثار بررنگی وجود دارد که متن و صورت‌‌ها در آن عمداً مبهم و پوشانده شده و با شالوده‌شکنی با آن عمداً بازی شده است.»

بررنگی در آشپزخانه‌اش در تحرک دائم است، فقط با استفاده از دست راستش تمامی مواد پخت‌ و پز را از کابینت‌ها بر می‌دارد، سپس بهترین قرمه‌سبزی‌ای را می‌پزد که در تمام عمرم خورده‌ام؛ با طعم نعناع در کنارش.

آپارتمانش حس دوران خاصی را می‌دهد. یک گرامافون قدیمی، یک ماشین‌ تحریر سفری عتیقه و جعبه‌ای با طرح مربع، یک چراغ استیل، و دو عکس قاب شده از فریدا کالو نقاش مکزیکی.

دو سال پیش، بررنگی راه خودش را از ایران به وِیک‌فیلد، یک شهر بریتانیایی شمالی در یورکشایر، و به یک مرکز هنری با تسهیلات برای کمک به هنرمندان خارجی تازه‌ وارد و همچنین با دسترسی آسان برای افرادی که مشکل فیزیکی دارند، پیدا کرد. نام این مرکز «استودیو پناهگاه» است.

بررنگی در حین آشپزی، قطعاتی را که در حال کار بر روی آن بوده، می‌آورد تا به من نشان دهد. عکس‌های چاپی منحصر به فرد او، دست‌نوشته‌ها، خوشنویسی، تصاویر مردم ایران، چهره زنان، طاووس و گرگ و سایر موجودات و همچنین نقوش فرش ایرانی.

یک کیسه پلاستیکی هم آورد و مدال‌های طلا را که درون آن بود، روی میز ریخت. مدال‌هایی که نتیجه مسابقات قهرمانی ورزش معلولین در تونس و ایران هستند.

بررنگی در رشت بزرگ شد. نمادهای ورودی شهر که به میهمانان هنگام ورود خوشامد می‌گویند، بعداً از عناصر الهام‌بخش در آثار هنری وی شدند. پدر و مادرش  روی خوشی به ورزش نشان ندادند، و مادرش که تأثیر زیادی در دیدگاه بررنگی داشت، بجای ورزش او را به کلاس‌های نقاشی خصوصی فرستاد. اما او در ۱۹ سالگی شروع به دویدن کرد و پس از یک سال به تیم ملی ایران پیوست.

وی با افتخار می‌گوید که بهترین رکورددار در مسابقه دو ۱۰۰ متر با سرعت ۱۰٫۷۲ ثانیه‌ای بوده است.

هیچکس دوست ندارد لقب و برچسب رویش باشد؛ هنرمندان بیشتر از همه از این مسئله دوری می‌کنند. او دوست دارد که به عنوان یک هنرمند شناخته شود، نه به عنوان معلول، به ویژه در انگلستان.

با این حال، چهره‌ها و حیوانات در آثار هنری او اغلب فاقد یک اندام هستند. مفهومی از داستان و سفر و کوشش برای چیره و غالب شدن در آثار او وجود دارد.

بررنگی بدون دست چپ متولد شد و هنگام بریدن و چاپ از پای خود برای کار استفاده می‌کند.

نکته اینجاست که شما همیشه این شانس را ندارید که همزمان  با یک هنرمند و یک ورزشکار دونده با چنین اندامی ملاقات کنید.

او می‌گوید: «ورزش نقش مهمی در زندگی من دارد، زیرا فکر می‌کنم دویدن و قهرمان بودن مثل زندگی یکروزه است و بطور بالقوه روز دیگری وجود ندارد و شما فقط در آن لحظه از رقابت زندگی می‌کنید.» وی می‌افزاید: «من چهار مدال جهانی در دوندگی دارم و ورزش به من کمک می‌کند تا بیشتر روی هنر تمرکز کنم.»

او توضیح می‌دهد: «دویدن به عنوان یک ورزش انفرادی به من کمک می‌کند تا بیشتر در مورد زندگی بدانم. این نوعی تعمق است. من همیشه فکر می‌کنم دویدن و رقابت تشبیهی از خود زندگی است… شما هر روز برای رسیدن به یک قهرمانی تمرین می‌کنید.»

او در اولین رقابت بین‌المللی خود، اولین مدال طلا را با هیجان و استرس در تونس به دست آورد.

اکنون او به لندن آمده و در اینجا تکیه‌گاه و محلی برای بودن در یک شهر جدید پیدا کرده است. وی در مدرسه نقاشی رویال تحصیل کرده و بر روی «طراحی سال» سرمایه‌گذاری می‌کند. این مدرسه توسط پرنس چارلز، با تمرکز بر مهارت‌های هنری و صنایع دستی با شرایط کسب و کار و درآمد  دشوار و سنتی‌ ساخته شده است.

او می‌گوید: «وقتی من در ایران بودم، مادرم همواره به من کمک می‌کرد. بعد از آمدن به اینجا واقعاً دلم برای مادرم تنگ شده.»

او تصویر مادر خود را در آثار هنری‌اش، همراه با زنان مشهور از هنرمند ایرانی شیرین نشاط، کت واک انگلیسی-ایرلندی Erin O’Connor ، پرنسس فوزیه از مصر، همسر اول محمدرضاشاه پهلوی  ترکیب کرده و گنجانده است. سیمای این زنان به صورت تمثیلی در قطعاتی هنری در حالی که با پیکر پرندگان یا حیوانات ترکیب شده ظاهر می‌شود و گاه با صورت‌هایی که با ماسک‌های بسیار با مهارت ساخته شده است.

سارا مکاری مجری هنری انگلیسی- ایرانی که کتابی از کارهای بررنگی با عنوان «سفر شگفت‌انگیز» از طریق «سرزمین عجایب» تهیه کرده است در باره شیوه‌ی کار و تکنیک این هنرمند می‌نویسد: «روند ساخت هم سنتی است و هم مدرن. بررنگی با استفاده از حرکت‌های مکرر قلم و جوهر خوشنویسی سنتی ایرانی، حیوانات و نگارها و طرح‌های خود را ترسیم می‌کند، آنها را فتوکپی می‌کند و با استفاده از حلال تصاویر را به کاغذ دست‌ساز خود منتقل می‌کند. خطوط متن خوشنویسی معکوس می‌افتند.»

مکاری در مورد آثار هنری با تصاویر خیالی بررنگی که در آن جانوران به شکلی دگرگون و تخیلی ظاهر می‌شوند می‌نویسد: «ما پرندگان را با چهره‌های انسانی می‌بینیم و برعکس، انسان را ترکیب یافته از صورتی انسانی و بدن خروس‌ها و اسب‌هایی با قد و قواره‌ی کوچک.»

از نظر طنز و شوخی در کارهای بررنگی درختانی نیز با ویژگی و خصایصی هستند که غالباً در هنرهای زرتشتی و یا روایت‌های قرآنی وجود دارند، اما همچنین جغدهایی هم هستند که بطور سنتی موجوداتی غم‌انگیز تصور می‌شوند.

در کنار این المان‌های شرقی، تأثیرات غربی هم به درون آثار این هنرمند خزیده‌اند. در یکسری، بررنگی تصویر یک کاشف مشهور انگلیسی از یورکشایر را نشان می‌دهد که ادعا می‌کرد بر پشت یک تمساح در جزایر کایمن از دریاها گذشته است. پرندگان در کارهای بررنگی مفاهیم زیادی را شامل می‌شوند: «آزادی، حرکت، همراهی و به‌خصوص مهاجرت، که شامل حال و وضعیت  خود او نیز می‌شود.»

مهاجرت پرنده به فصل‌ها و نشانه‌های آسمانی و طبیعی مانند خورشید و ستاره‌ها بستگی دارد. مکاری می‌گوید، پرندگان در این سفرهای اغلب دشوار و خطرناک در معرض خطر شکارچیان قرار دارند.

در «سرزمین عجایب» بررنگی، می‌توان خواند که این هنرمند به دلیل مهاجرت مانند پرنده است؛ مهاجرت برای زنده ماندن، هم برای پرندگان و هم گاهی برای انسان ضروری است.

نماینده‌ی بررنگی در آمریکا جهت فروش جهانی موسسه «اَدوُک‌آرت‌سی» با مدیریت روشی رهنما در لس‌آنجلس است که ۱۴ هنرمند ایرانی دیگر را نیز در لیست‌اش دارد. روشی رهنما درباره بررنگی می‌گوید: «او قلمروی را خلق و بیننده را دعوت می‌کند تا حوزه‌ی عرفانی و جادویی هنر و آثارش را تجربه کنند. او به شیوه‌ی خاص خودش عناصری از شرق و گذشته را به زمان حال می‌آورد. مردم با آثار او ارتباط برقرار می‌کنند، نه تنها عاشق آثارش هستند بلکه عاشق خود او به عنوان یک شخص و همچنین داستانش هستند.»

*منبع: کیهان لایف
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=181153