شهرام فریدونی – ترامپ با حرکت اخیر خود مبنی بر معدوم کردن تروریست عزیزکردهی خامنهای، قاسم سلیمانی و چند تن از همدستانش، نشان داد که تجربیاتش، دستکم به عنوان کسی که سالها با قماربازان سر و کار داشته، چندان هم بیفایده نبوده است.
حالا چرا نگارنده او را برنده این «قمار» میداند؟ اجازه بدهید توضیحاتم را در قالب دو سناریو و یک واقعه محتمل بیان کنم.
سناریو اول: خامنهای اقدام به واکنشی در سطح عملیات معدوم کردن قاسم سلیمانی دست خواهد زد.
میدانیم که ترامپ در آستانه یک انتخابات قرار دارد. بنا بر سوابق نه چندان درخشان او به عنوان کسی که به گفته سیانان در بازه زمانی کمتر از ۴ سال ریاست جمهوریاش، بیش از ۱۴۰۰۰ دروغ و سخن بیپایه به نامش ثبت شده و همچنین کسی که هیچکدام از وعدههای عجیب و عوامفریبانه انتخاباتیاش، دستکم به صورتی کامل و یا حتی در حد قابل قبول به تحقق نپیوسته وجریان درگیریاش با کنگره و…، نباید شانس او را، دستکم با روند کنونی، برای انتخاب مجدد زیاد ارزیابی کرد.
نگارنده بر خلاف بسیارانی که جنگ را گزینه نامطلوب ترامپ میدانند که او سعی در پرهیز از آن دارد، یک جنگ کوتاه و کنترل شده را از هر منظر برای ادامه بقای ترامپ نتنها مفید، بلکه حیاتی و حتی لازم میداند.
پس نگارنده از این منظر ادعا میکند که همه ما و بهخصوص الیت جامعه باید به صورت جدی از خودمان بپرسیم که با توجه به خاصیت «مسحور کردن عوام» توسط جنگ، و اینکه جنگ قادر است همه مسائل از جمله مشکلات رهبران مستبد و پوپولیست را در سایه قرار داده به حاشیه براند و دهان همه منتقدین آنان را ببندد و آنها را از ترس « خائن» معرفی شدن به لکنت زبان بیاندازد، و به اصطلاح «رام»شان کند، کدام مشکل است که امروز ترامپ درگیرش باشد و یک چنین جنگی از عهده « حل» آن و یا به تاخیر انداختن آن بر نیاید؟
سناریو دوم: از میان برداشتن قاسم سلیمانی توسط ترامپ، به واکنش قابل اهمیتی از جانب رژیم و خامنهای منجر نمیشود.
در صورت وقوع این سناریو، یقینا کلاه «حضرت آیتالله العظمیخامنهای، رهبر عالیقدر جهان اسلام»، به کلی پشماش خواهد ریخت و تتمه آبروی نداشته در خصوص اقتدار او نیز به باد فنا خواهد رفت و این را خود خامنهای از هر کس بهتر میداند. از دست دادن وجهه و اقتدار برای یک حکومت توتالیتر و نماینده خود خدا، آنهم با داشتن مشاورینی نظیر «امام غایب»، اگر نگوییم بلافاصله، اما در درازمدت نتیجهای فاجعهبار برای خامنهای و رژیم تحت کنترلش خواهد داشت.
احتمال فرستادن خامنهای به استخر، توسط سران و رؤسای باندهای رژیم
نکته آخر اینکه نظر به اینکه نگارنده همواره رژیم آخوندها را نه یک نظام دیکتاتوری مدرن و یا حتی خلافت و یا امثال آن، بلکه نسخه کپی شده کاملی از یک سیستم مافیایی میداند، مدعی هستم که در صورت بدون چاره ماندن بحرانهای کنونی و تشدید و بالا گرفتن آنها، رژیم مافیایی آخوندها، به احتمال بسیار، همان تصمیمی را اتخاذ خواهد کرد که هر باند مافیایی دیگری در هر جای جهان اتخاذ میکند، یعنی پدرخوانده اعظم را از میان بر میدارد.
این ادعا اگر برای خواننده محترم غریب و یا باورناپذیر باشد، باید به روشهای این رژیم در ۴۰ سال گذشته بیاندیشد و به خاطر بیاورد که یکبار عین همین پیشنهاد را در خصوص کشتن خمینی، همین آقای حسن فریدون (حسن روحانی) در جلسهای به غرب میدهد و اعضای آن جلسه را شگفتزده میکند. اما فواید فرستادن خامنهای به استخر چیست؟
– مرگ پدرخوانده فعلی رژیم، یا چیزی که آخوندها آن را ولی فقیه میخوانند، به راحتی همه مسائل را در سایه قرار خواهد داد.
– عوام به راحتی با وعدههای جدید و رنگارنگ رژیم به محاق و خلسه فرو خواهند رفت.
– قدرتهای جهانی نظیر آمریکا که مایل به تغییر رفتار رژیم و نه تغییر آن هستند، منتظر روی کار آمدن «رهبر» جدید و اعلام «رهنمود»ها و ترسیم خطوط کلی سیاسی رژیم از جانب رهبر بعدی آن خواهند نشست، که همین مسئله زمان خوبی برای رژیم خریده، راههای فرار متعددی را باز خواهد کرد.
– دست رژیم برای اتخاذ تغییرهای مهم، حتی اگر ۱۸۰ درجهای هم باشد، بازخواهد شد.
یکی از تجربیاتی که ۴۰ سال اخیر به ما نشان داده این است که حرامی نیست که ولی فقیه نشسته در قدرت نتواند آن را حلال کند و دستور و فتوایی نیست که نتواند تغییر دهد. سخنان پدرخوانده و ولی فقیه قبلی در خصوص لزوم عدم دخالت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سیاست یادمان نرود که امروز به مدد سیاستهای پدرخوانده جدید رژیم، پشیزی نیز نمیارزد.
در هر صورت، از دید نگارنده، هر کدام از سناریوهای بالا خروجیای ندارد، بجز برد اینکه این بازی به سود دونالد ترامپ است.
اما چند کلام هم با الیت و نخبگان میهندوست کشور خودمان.
همانطور که در بالا آمد، تهدید جدید ترامپ در خصوص هدف قرار دادن ۵۲ مرکز نظامی/ فرهنگی ایران تنها یک تهدید توخالی نخواهد بود و باید یقین دانست که ترامپ، اگر نگوییم در انجام تمامی این تهدید بلکه در انجام بخش مهم و اعظم آن، تصمیم و عزمی جدی دارد.
چرا؟ بسیار مختصر و بدون توضیح بیشتر، میتوان گفت که این امر بر میگردد به وجهه و کاریزمای او، آنهم بهخصوص در آستانه انتخاباتی که در پیش دارد. ترامپ و هر کسی که با سیاست آشناست، به خوبی بر این واقعیت واقف است که هیچ ملتی، از جمله و به خصوص ملت آمریکا، به یک رهبر ضعیف رأی نخواهد داد.
این تهدید، چنانکه دلایل احتمال اجرا شدنش در بالا آمد، نکات زیر را به خود ما ایرانیان و به ویژه الیت ایران گوشزد میکند.
نخست آنکه الیت ایرانی وظیفه دارد که از رئیس جمهور آمریکا و مشاورین او بخواهد تا یکبار برای همیشه حساب ملت و کشور ایران را از تروریستها و اوباش اشغالگر جدا کند. رژیم آخوندها بهاندازه کافی آبروی ما ایرانیان را برده و اگر ترامپ و دولت وی دشمنی و خصومت خاصی با خود مردم ایران ندارد، بهتر است هنگام تهدید کردن و یا ایراد گرفتن به سیاستهای تروریستی رژیم حاکم، از واژه «رژیم حاکم بر ایران» و یا حتی «جمهوری اسلامی» استفاده کند و نه کشور ایران و ایرانیان و یا از این دست واژگان مضر، ضدایرانی و خلاف آبروی ایرانی.
دیگر اینکه گوشزد کردن این نکته به دولتهای خارجی و بهخصوص آمریکا، در کنار این نکته لازم است که اولا مراکز فرهنگی کشور ایران، در درجه اول متعلق به ملت بزرگ ایران و در مرحله بعدی بخشی از میراث فرهنگی جامعه بشری است و نه ترامپ، و نه هیچ رهبر مسئول دیگری، اجازه تهدید و یا بدتر از آن حمله به آنها را ندارد. این گوشزد از جمله وظایف الیت و نمایندگان واقعی ملت ایران است.
الیت ایران باید که با تاکید بر این نکات که رژیم حاکم از بزرگترین دشمنان فرهنگ و مراکز فرهنگی ایران است، به اطلاع جامعه جهانی برساند که به تحقق رساندن چنین تهدیدی، یقینا به مثابه بسیج مردم در مقابل یک «دشمن خارجی» عمل کرده، و از این منظر هدیه بزرگی به رژیم جنایتکار و تروریستپرور حاکم خواهد بود. در صورت دست زدن به چنین خطای بزرگی، باید گفت که متاسفانه باید نه تنها شاهد بسیج جیرهخواران رژیم در پشت سر خامنهای بود، بلکه حتی شاهد حمایت بخشی از ایرانیانی که از رژیم حاکم متنفر هستند نیز خواهیم شد. امری که پروسه آزادی ایران را میتواند بطور کلی فلج و احتمال یک جنگ داخلی را با قوت هر چه تمامتر روی میز بگذارد.
نکته دیگری که نمایندگان واقعی ملت ایران باید به اطلاع جامعه جهانی و آمریکا برسانند این است که بر زبان راندن تهدید در خصوص تخریب مراکز فرهنگی ایرانیان، علاوه بر پیامدهای بالا، میتواند دستمایه تخریب این مراکز، آنهم از جانب خود رژیم، و نوشتن آن به پای آمریکا و اسرائیل و… شود و بخش تبلیغاتی و دشمنسازی رژیم را تقویت کند. امری که نه به نفع ایران است و نه به نفع جامعه جهانی. فراموش نکنیم که رژیم در این خصوص هم سابقه بسیار پلیدی دارد و برای تبلیغات و بقای خودش، حتی از گذاشتن و منفجر کردن بمب در حرم امام هشتم شیعیان نیز دریغ نکرده است.
نکته دیگر آنکه الیت هوشمند ایرانی میتواند و باید که از فرصتی که معدوم شدن مهره جنایتکار رژیم، قاسم سلیمانی، برای ما و بشریت فراهم کرده استفاده نموده، به کشورهای جهان آزاد و متمدن و در رأس آنها، ایالات متحده آمریکا این نکته را خاطرنشان کند که خسارات و ضایعات ناشی از پدیده نامبارک، ضدبشری، ضد ایرانی و غیرطبیعی به نام «جمهوری اسلامی» و تروریستهایش، نه فقط ناشی از اشتباه ۴۰ سال پیش خود ایرانیان در سال ۵۷، بلکه به واسطه مماشات ۴۰ ساله این کشورها با این پدیده غیرطبیعی و وصله ناجور است. و اینکه همین واقعیت به عقل سلیم حکم میکند که این کشورها از این فرصت استفاده کرده، به ملت بزرگ ایران نشان بدهند که به این نتیجه رسیدهاند که استقرار یک نظام سکولاردمکرات و مبتنی بر حقوق بشر در ایران را حافظ منافع مشترک ایرانیان و آنها میدانند و بعد از ۴۰ سال خونریزی و ترور و شرارت توسط رژیم، به این نتیجه رسیدهاند که منافع ملی کشور آنها و ملت بزرگ ایران از مسیر احترام و دوستی و همکاری پایدار و قابل اعتماد با نمایندگان واقعی دو طرف میگذرد و نه تروریستهایی نظیر قاسم سلیمانی و یا محمدجواد ظریف.
شکی نیست که یادآوری این نکته آخر به جامعه جهانی و رئیس جمهور آمریکا نیز در چهارچوب میزان درایت و قابلیت سیاسی الیت ایران قرار میگیرد تا نشان دهند که نه تنها موقعیت خطیر کنونی را درک و مسئولیت آن را حس کرده، بلکه قادر است تا عملی نیز در خصوص آن انجام دهد و در این روزهای سرنوشتساز، منشاء اثر و خیری بشود.
به امید دست یافتن به آزادی و برقراری سامانهای سکولار، دمکرات و مبتنی بر حقوق بشر در میهنمان در سال ۲۰۲۰ میلادی.
اسلو
وقتی ترامپ میگوید من مرد صلح هستم او راست میگوید!
– اقتصاد ایران نیم اقتصاد تکزاس نمیشود.
– بودجه ای امریکا برای ناوهای دریایی خرج میکند بشتر از بودجه ای است در کل کشور ایران.
– امریکا تمام گزینه های جنگ را آماده دارد و حتا از منظر اخلاقی هم سوار توجیهات است چرا که رفتار حکومت هایی مثل خامنه ای باب دل مردمان جهان نیست.
– هیچ کسی نمیخواهد کشورش مثل ایران خامنه ای باشد!
– امریکا یک ترم بسیار گسترده هست از پیمان های نظامی و اقتصادی این کشور که در پیوند با قاره های اروپا, آسیا, آفریقا, جهان عرب اهمیت بسزایی دارد.
– امریکا یک قاره هست که اگر از اقتصاد تکزاس که دو برابر اقتصاد ایران است بگذاریم اقتصادهایی در درونش دارد که ارتباطات جهانی آن کشورهای زیادی را در معامله ها دخیل کرده است.
ایران خامنه ای
– ایران خامنه ای با جنگ ورجه وورجه ای در همسایگی و منطقه میخواد زور بزنه که “باشه”
– زور بزنند که به خود امریکا در اتبدا اثبات کنند که “ملت” آنقدر وحشی هست که آخوند ها باشند برای خود جهان ارزان تر است!
– و میدانند که این مقبولیت امریکاست که اهمیت جهانی دارد
– جمهوری اسلامی همزمانی که زور میزند که بگوید “ما باشیم” بهتر است زیر خط همین سیاست به زمین و زمان امتیاز میدهد و کشور ایران را تبدیل به کوفه سرا کرده است.
– “منطق جهان” بر فرایند و حکمت صلح طلبی گرایش دارد.
– جمهوری اسلامی فکر میکند “منطق جهان” که به لطف گرایش و محوریت صلح طلبی و نظم استوار و مسلط است , دروغ بیش نیست – یک دروغ گو همه چیز را دروغ میبیند!
– آخوند ها بدشان نمیاد فاجعه ی جنگی را تماما به ضرر ایران و آینده ایران راه بیاندازند که مسلمن عاقبت برنده آمریکاست و باید باشد!
– یادمان باشد که “باخت” امریکا هم برد است – وقتی جهان کوس و کرنا زد که امریکا در ویتنام باخت, سی سال طول کشید تا بویژه جناح چپ ابله جهانی به این پی ببرد که در مناقشات جنگ سرد آن زمان امریکا با باخت خود برنده بود!
– یک انسان موفق حتا اگر ببازد هم چیزی از دست نمیدهد, راز برد امریکا موفقیت این کشور است که ایرانی و بویژه “عن تلکتوال های ایرانی” کمتر به شناخت امریکا پرداختند.
امریکا هراسی که بن مایه ی پارانویا و خشونت آخوندی است
امریکا ذلیلی که اینها هم در ردیف درجه دو هم کف آخوند ها زوزه میکشند
و امریکا ستیزی که دو عامل بالا در فرصت هایی به پشه پشمک علی ها مجال وق وق میدهد.
فرصتی که فرصت هم نیست چون بر گند گندستان آخوندی میافزاید!
ترامپ راست میگوید که جلوی جنگ را گرفته بود
ترامپ راست میگوید که نمیخواهد بین ایران و امریکا جنگی رخ دهد
ترامپ راست میگوید
و آخوند دروغ میگوید! حتا رتوریک های جنگ طلبی آنها هم چنان در ترس و لرز کشمکش های نا چیزشان در منطقه , بدور از امریکا دروغ بیش نیست چرا که این حکومت در تمام عرصه ها شش آن گروی هفت آن است.
پس کلیات سیاستش زیر خط زار زدن که بگذارید “ما آخوند ها” باشیم, برای شما ارزان تر است!
کشوری که تمام بودجه ی آن اندازه ی ایالت تکزاس نیست, و تکزاس در اقتصاد ایالات درجه سه در امریکا محسوب میشود.
قبل از تحریم اقتصاد ایران هموزن و به مقیاس اقتصاد تکزاس بود الان به نیم آن تنزل یافته است..
چقدر حسرت بخوریم که اقتصاد ایران در سال های ۱۹۷۰ دوران پهلوی به مقیاس بیشتر از “یونان, ایتالیا, اسپانیا و پرتقال” هر چهار روی هم بوده است!
چیزی را راجع به دونالد ترامپ فراموش نکنید.
که او در تجارت بزرگ شده است
که او در نوین ترین اقتصاد علمی بزرگ شده است
که او چه در حرف چه عمل یک “دلار” به ضرر کشورش انجام نخواهد داد.
حتا ادای لغزش هایی که در میاورد هم سود چند لایه ای برای کشورش دارد.
اینها را دقیق و بسیار حساب شده ارائه میدهد.
وقتی میگه خامنه ای ماچ موچ ؟ میدی؟ اقتصاد امریکا را بالا میبره!
وقتی میگه خامنه ای خاک بر سرت با اون اقتصاد پول در متکا پنهان کردنت!
باز هم اقتصاد کشورش بالا میره!
کسی باور میکرد که با کمترین پشتوانه سیاسی چه در امریکا یا اروپا و یا متحدین که او به این خوبی ملاهای مولتی چند صد میلیون دلاری را این گونه در محاصره اقتصادی زندانی و محسور کند؟
توانایی اقتصادی او به مراتب بیشتر از اینیست که نشان داده است.
انقلاب ۵۷ در یک کلام انقلاب انحصار گرایان اقتصاد بوده که از مدرنیزاسیون و علمی کردن اقتصاد ایران در دوران پهلوی ناراحت بودند!
– ترامپ وزنه ی اقتصاد نوین است
و انحصار گرایان را نگاه کنید!
دارند گوشت مادر خود را میخورند از بیچارگی!
و طبق معمول ذاتشان