جمشید عنبرستانی – نطفهی جمهوری اسلامی با شیادی و حقهبازی و دوز و کلک بسته شده و شکل گرفته است. آخوند و ملا و مکلا که سمبل بیغیرتی، مردهخواری، مفتخوری و ریاکاری هستند، سردمداران و صحنهگردانان حکومت جمهوری اسلامی هستند، حکومتی که در جنایت علیه ملت خود و بشریت در طول تاریخ معاصر یگانه و بیهمتاست.
خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی دروغگوترین و بیوجدانترین فردی بود که برای تخریب کشور ایران و به خاک سیاه نشاندن ملت ایران از آستین استعمارگران بیرون آمد.
رهبری که از ابتدای قدرت گرفتن خود، مردم را به خدعه و جاسوسی علیه یکدیگر فرا میخواند و اوباش اسلحه به دست حکومت هم در لباس کمیتهچی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به فرمان خمینی و دیگر آخوندها و سردمداران حریص قدرت و ثروت و جنایتکار رژیم، در خفه کردن و سرکوب ملت و لگدمال کردن و از میان بردن آزادیهایی که در رژیم شاهنشاهی ایران از بدیهیات و امری رایج و معمول بود ( آزادی پوشش، آزادی مذاهب و…) سنگ تمام گذاشتند و سرسپردگی خود به ملایان و وحشیگری علیه مردم را به زشتترین و هولناکترین شکل ممکن به نمایش گذاشتند و این داستان و کابوس دهشتناک چهل سال است که گریبان ملت را گرفته و رهایش نمیکند.
از احمدی نژاد رئیس جمهور اسلامی قبلی حکومت دزدان و اوباشان که با افتخار در سازمان ملل منکر هولوکاست شد تا انکار اولیهی جنایت جدید حکومت در هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری اوکراینی با موشک توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، حماقت و بیبصیرتی مسئولان حکومت اسلامی در انکار وقایع و حوادث را نشان میدهد… مسئولین که در طی چند روز سعی در لاپوشانی و انکار سقوط هواپیمای مسافربری اوکراینی توسط پدافند موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و متهم کردن این و آن و داستان همیشگی توطئهی دشمن را داشتند، شیطان بزرگ (آمریکا) با ارائهی فیلم و مدرک، این جنایت بزرگ آخوندها و پاسداران را که میتوان با جنایت ننگین عوامل حکومت در به آتش کشیدن سینما رکس آبادان قابل قیاس دانست را برملا کرد و توانست دست مسئولان یاوهگو و مغلطهگر حاکمیت را برای انکار جنایت خود ببندد و آنان را به اعتراف به کشتار مسافرین بیگناه این هواپیما مجبور کند.
وقاحت در میان هواداران و سردمداران جمهوری اسلامی دارای هیچگونه حد و مرزی نیست و شخص هر چه وقیحتر و سرسپردهتر باشد شأن و مقام بیشتری در نزد نظام دارد. در کشورهایی که به انسانیت و حق و حقوق مردم و قانون احترام گذاشته میشود در صورت بروز چنین سهلانگاری جنایتآمیزی، (هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری با موشک) دولت استعفا میدهد و مسئولین خاطی به محاکمه و مجازات محکوم میشوند. در ایران اما با وعده سر خرمن دادن و شعارهای پوچ در مجازات مسببین این فاجعه، قضیه را لوث کرده و مشمول زمان میکنند تا به فراموشی سپرده شود و مسئولی برکنار یا محاکمه نخواهد شد و با پرداخت دیه به بازماندگان این جنایت دلخراش به خیال خودشان پرونده این جنایت علیه بشریت بسته خواهد شد و افرادی را هم که پیگیر این فاجعه باشند با تهدید، بازداشت و پروندهسازی برای آنان به سکوت وا خواهند داشت.
تفاوت اساسی میان رهبران و سیاستمداران رژیم ملایان، با سیاستمداران و رهبران کشورهای قدرتمند اروپایی و آمریکا در اینست که غربیها و خاصه آمریکا برای رفاه کشور و ملت خود به دوشیدن ثروت دیگر کشورها، چه با زور و چه خدعه مشغولند. اما ملایان و سردمداران جنایتکار و چپاولگر جمهوری اسلامی، با دوشیدن ثروت ملت و کشور ایران، به دنبال ایجاد رفاه برای خود و تخم و ترکهی خود و مردمان کشورهای دیگر در منطقه و سازمانهای تروریستی تحت فرمان خویش بوده و هستند.
دولت ترامپ در مقابل حکومت ملایان و ملت ایران سیاست دودوزهبازی را پیش گرفته است. از یک طرف حمایت بیدریغ دولت خود از مبارزات مردم ایران علیه حکومت جبار و عهد عتیق ملایان را عنوان میکند و از طرف دیگر اعلام میکند به دنبال تغییر رژیم در ایران نیست و خواهان تغییر رفتار حکومت و سازش و توافق با این حکومت است. این سیاست دوگانه نمایش آشکار شارلاتانیسم سیاسی از جانب دولتمردان آمریکایی و ترامپ میباشد.
زمانی که پمپئو وزیر خارجه دولت ترامپ در یک اعلامیه رسمی، مقامات سیاسی آمریکا را از تماس با گروههای سیاسی مخالف رژیم ایران منع میکند، این موضوع آشکارا نشان از تماسهای پشت پرده دو دولت دارد و پمپئو یکی از خواستههای مطرح شده از جانب حکومت آخوندی را اینگونه آشکارا اعلام میکند. برای دولت آمریکا تفاوتی نمیکند که مردم ایران بر حکومت فاشیستی آخوندی غلبه کنند و آن را به زیر بکشند و یا در پشت درهای بسته با ملایان به توافق دلخواهاش دست پیدا کند.
راه سوم در صورتی که مردم به جان آمده ایران به تغییر حکومت موفق نشوند و آخوندها هم در بده و بستان با دولت ترامپ به توافق نرسند جنگ ویرانگری خواهد بود که ملت و کشور ایران را به کام خود خواهد کشید و در هر سه حالت برنده نهایی دولت آمریکا خواهد بود. مردم ایران در راه مبارزه خود با حکومت آخوندی فقط باید متکی به قدرت خود باشند و به وعده و وعیدهای توخالی و حمایتهای پوشالی دولتمردان آمریکایی اهمیتی قائل نشوند.
کشورهای عقب نگاه داشته شده و جهان سومی مجبور به باج دادن به کشورهای قدرتمند جهانی و ابرقدرتها هستند و برای محافظت از خود مجبورند زیر چتر حمایتی یکی از قدرتهای جهانی قرار داشته باشند. با به روی کار آمدن حکومتی ملی و دمکرات در کشور (پادشاهی) شاید موفق شویم به تفاهمی با ابرقدرت آمریکا، که ایجاد توازن در منافع هر دو طرف را در نظر داشته باشد دست یابیم.
با رهایی از حکومت قرون وسطایی آخوندی، اعتبار و احترام از دست رفتهی کشور و ملت در سطح جهان را زنده خواهیم کرد و به جایگاهی که شایستهی ملت و کشور عزیز ما ایران در خانوادهی جهانیست باز خواهیم گشت.