امیر امیری – برپاداشتن نماز جمعه پیش رو، ۲۷ دی ۹۸، در تهران از سوی علی خامنهای بیاهمیتتر از آن انگاشته شده که بازتابی در خور داشته باشد. چند واکنش ناشیانه در اینجا و آنجا بدون در نظر گرفتن «روح زمان» و شرایط جدید و با مقایسه حوادث بیربط و در چهارچوب نظم پیشین صورت گرفته که تکرار مکررات است و فاقد ارزش.
آخرین خطبهای که قرار است به امامت رهبر فرقه تبهکار برگزار شود در حالیست که نظامش در سراشیبی سقوط قرار دارد و به هیچیک از خطبههای نماز جمعههای پیشین سالهای گذشته، چنانکه برخی میپندارند، شبیه نخواهد بود، نه به سخنرانیهای او در خرداد ۱۳۶۰ پس از عزل اولین ریاستجمهوری از مقامش و نه به موضعگیریهای او در خرداد ۱۳۸۸ و پس از افتضاح انتخابات قلابی ریاست جمهوری. در هیچکدام از این دو دوره مشروعیت رژیم اسلامی به چالش گرفته نشده بود؛ نسبت دادن اتفاقات کنونی با همزمانی خطبههای نماز جمعه با حوادث تاریخی یادشده، مهم، ولی دارای اهمیت برای امروز نیستند. در سال ۱۳۶۰ هنوز اولین رهبر انقلاب زنده بود و جوّ انقلابی حاکم، در ۱۳۸۸ مشروعیت رژیم به پرسش ولی نه به چالش گرفته شده بود و نظام از پس انتخاباتی که در آن چهل میلیون شرکت کرده بودند برآمده بود.
در دورههای گذشته بیشتر سخنرانیها و موضعگیریها در خطبههای نماز جمعه به منظور حل اختلاف میان امت اسلامی و در خدمت وحدت میان «خودیها» و حفظ سفره غارت و چپاول یا آنچیزی که «اوجب واجبات» نامش نهادهاند، بود. به عبارتی ترمیم اختلافات درون حکومتی برای جلوگیری از نیرو گرفتن عوامل براندازانه و ضد رژیم.
اکنون اما زمانه دیگری است و جنگ میان امت اسلام برای بقا و ملت ایران برای جلوگیری از فنا در جریان است. خطبههای نمازجمعه این هفته درست در جهت جلوگیری از نیرومندتر شدن ملت ایران و روحیه دادن به امت تضعیف شده اسلامی است که با بحران مشروعیت وخیم و عدم مقبولیت روبروست و مظهر «امنیتاش»، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، اکنون مایه ریشخند جهانیان شده است.
روند انقلابیای که با خیزش دیماه ۱۳۹۶ آغاز شد و با قیام آبان ۱۳۹۸ مرحله هویتی را به تثبیت رسانده است باعث تغییراتی در سطوح بالای حکومتی شده که دیگر تا سقوط رژیم نکبت اسلامی بازگشتناپذیر است. برجستهترین دگرگونی در سامانه حکومتی رژیم بیاعتبار شدن نقش «تدارکاتچی» رئیس جمهوری و به دست گرفتن این مسئولیت از سوی رهبر فرقه اسلامی است. سخنرانیهای پیاپی او از آغاز خیزش انقلابی آبانماه و مدیریت کشتار مردم پوسته دروغینی که از خرداد ۱۳۷۶ از سوی خط امامیهای هفتخط تمهید و تدبیر گشته بود، شکسته شده است. به دست گرفتن پرچم «انتقام سخت» از جانب او عملاً نهادهای دیگر را به حاشیه رانده و اکنون او نه تنها در مرکز حوادث و انتقاد قرار گرفته بلکه رسما اداره تمام امور را نیز به عهده گرفته است.
از دست دادن همزمان اعتبار و اقتدار سبب از بین رفتن روحیه سران نظام و انتقام بزدلانه باعث عصبیت و بددهنی وابستگان فرومایه رژیم شده است. بالاییها با سخنان ضد و نقیض حیثیت دروغینشان را بر ملا میکنند و با «غلط» کردنهای بعدی کامل، پایینیها بیشرفی خدادادی خود را عیان میدارند و با «گ… خوردن»های بعدی اکمل.
همه شواهد حاکی از آن است که ما وارد محله فروریزی رژیم اسلامی شدهایم. نشانههای انحلال رژیم در همه جا با سرعت بیشتری در حال وقوع است. تهدید ایرانیان به کشتن از سوی یک «استاد دانشگاه»! به صورت زنده در تلویزیون یادآور «زجرکش» کردن معترضان آبانماه بر اساس دستوارت قرآنی است، توصیه یک جوجهماشینی بسیجی که نسب و هویتاش به ملایان جبل عامل میرسد و دعوتش از ایرانیان که اگر نمیخواهند «سلحشورانه» زندگی کنند، «جمع کنند و از ایران بروند»، همه نشانگر وضعیت متزلزل و احساس سرخوردگی اوباشان حکومتی است.
علی خامنهای میتواند در خطبههای نماز جمعه راهکارهای تازهای ارائه دهد ولی از روندی که آغاز گشته است نمیتواند جلوگیری کند حتی از سرعت این جریان هم نمیتواند بکاهد.
یک توافق تازه اتمی با آمریکا که منجر به کاهش تحریمها شود دیگر سودی ندارد زیرا با از دست دادن «سردار عارف»اش هم نفوذش در منطقه محدود شده است و هم با اعتراضات مردمی در عراق و لبنان قدرتش محصور.
بر خلاف دشواریهای پیشین که میشد با یک خطبه مسائل را جمع و جور کرد چرا که مشکلات تنها جنبه داخلی و درون حکومتی داشتند، اینبار نه تنها چالشها ابعاد جهانی به خود گرفته است، بلکه جنبه داخلی آن از نوع برون حکومتی و ساختارشکنانه و براندازانه است و جمهوری اسلامی دست خالیتر و رهبر ۸۰ سالهاش ناتوانتر از آن است که بتواند نقشی در تعیین مسیری که آغاز شده است، داشته باشد.
در این جمعه پیش رو او اما بیشتر در صدد روحیه دادن به لشکر بیآبرویش بر خواهد آمد. بیشتر در پیرامون حفظ نظام و با حمله به دشمنان اسلام و انقلاب سخن گفته خواهد شد و ماستمالی سقوط هواپیمای مسافربری اوکراینی و نسبت دادن آن به استکبار جهانی یکی از اولویت هاست. ولی بیشترین اولویت به حمایت از سپاه پاسداران و نیروهای امنیتی اختصاص خواهد یافت. و توجیه شکست «انتقام سخت» با یکی گرفتن آن با یک «سیلی».
کوشش او برای جلوگیری از خسارت بیشتر به مشروعیت نظام و ترمیم پایههای ترک خورده اعتماد طرفدارانش به نظام و نمایش قدرت و اقتدار رژیم خواهد بود، جلوگیری از شدت شکاف میان هوادارانش برای پایان دادن به ریزش مهرهها و لرزش بیشتر بنیادها و ستونهای نگهدارنده حکومت و احتمالاً نشان دادن چراغ سبز برای سرکوب بیشتر مردم خواهد بود، هرچند که دیگر با جهانی که نظارهگر است آسان نخواهد بود.
رژیم فاسد اسلامی به زودی با همه جناحها و نهادهایش سرنگون خواهد شد.
دیکتاتورها و مستبدین تنها زمانی احساس «شجاعت» میکنند که مردم «ناتوان» باشند، ملت ایران اما اکنون بیباک، دلیر و از همه مهمتر «جنگجو» شده است. «بجنگ تا بجنگیم».