ایران و جمهوری اسلامی؛ تقابلِ ملت و اقلیت امتی‌

سه شنبه ۱ بهمن ۱۳۹۸ برابر با ۲۱ ژانویه ۲۰۲۰


زمان فیلی – واپسین روزهای بقای حاکمان دزدسالار در ایران، بیشتر از هر هنگامه‌ای به صحنه‌ی رویارویی علنی مردم و اقلیت وابسته به حکومت اسلامی شده و در این میان نیز جمهوری اسلامی همواره طرفدارانش را به کل ملت ایران تعمیم داده و اکثریت مردم را با هر تفکر و مسلکی که مقابل خود دیده، به ناچیز و گول‌خورده و دیگر عبارات مرسوم‌اش خطاب کرده است.

بی‌گمان بر هیچکس پوشیده نیست در طی سالیان حضور رژیم وحشت‌آفرین، تمام قدرت و امکانات در اختیار اعوان و انصار ولایت فقیه بوده و مردم عادی کوچکترین بهره‌ و حقِ دسترسیِ عادی از آنچه در یک کشور و مردم مربوط می‌شود نداشته‌اند.

تبلیغات تحمیل دین حکومتی توسط رژیم جمهوری اسلامی

در طول چهل و یک سال گذشته تمام منابع کشور در اختیار فرقه‌ی جمهوری اسلامی بوده و از آن به انحاء مختلف در راستای آزار و باژگونه‌سازی وقایع، سرکوب و حذف اکثریت مردم ایران استفاده شده که، تبعیض حاکم از همین نقطه آغاز گردیده است.

دست‌اندرکاران و مدافعان رژیم تحمیلی اسلامی، مخالفان و منتقدان حاکمیت را همواره در جایگاه دشمن قرار داده‌اند در حالی که تمام بوجه‌ی مملکت صرف هزینه‌های تبلیغات تهی و بقای جمهوری اسلامی و صدور تروریسم شده است.

سیل در سیستان و بلوچستان

جمهوری اسلامی با عمل و رفتارش ثابت کرده، با ایران و مردم بیگانه بوده به همین دلیل در طول دوران موجودیت‌اش تا کنون، عاری از هرگونه تولید و ساختارسازی است. وضع زندگی و معیشتی مردم در سیستان و بلوچستان و کردستان تا اهواز و هرمزگان و دیگر نقاط کشور و نوع برخورد مسئولین حکومتی با مردم بر این مهم صحه می‌گذارد که ملایان با این کشور زرخیز چه‌ها نکرده‌اند.

از سوی دیگر هم وابستگان حکومتی از مداح تا استاندار و از نماینده‌ی مجلس تا وزیر، جز دغدغه‌ی منافع رژیم اسلامی  هرگز نداشته و ندارند. آنها درواقع نمادهای اصیل حکومتی هستند که اساس آن نه بر پایه‌ی آبادی بلکه تنها وظیفه‌شان ترویج و صدور تفکر خمینسیم در ایران و جهان از خزانه‌ی ملی ایرانیان بوده است.

امروز بیشتر از هنگامه‌ای دیگر مرز میان خادم و خائن به میهن مشخص و محرز شده است. برای درک این واقعیت نیازی به بازگشت و بررسی چهل ساله‌ی حاکمان دزدسالار نیست و تنها از آبان گذشته تا حال، به مدت سه ماه تمامیت رژیم اسلامی را در آن می‌توان دید و به تجربه نشست.

از آبان‌ماه جاری، جمهوری اسلامی به وضوح و عملا فروریخته و شکافی عمیق میان ملت ایران و امت اسلامی به درازنای چهل و یک سال پدیدار گشته است. شلیک مستقیم به مردم معترض در خیابان و کشته شدن هزاران تن چشمان خفته‌ی دنیا را چنان باز کرد که بالاخره پذیرفتند جمهوری اسلامی، ایران نیست و مردم نیز هیچ وجه اشتراکی با حکومت برآمده از انقلاب اسلامی ندارند و خواستار سرنگونی آن هستند.

جمهوری اسلامی با کشته شدن قاسم سلیمانی به عنوان نماینده‌ تروریستی‌اش، با استفاده از همان منابع ملی-مردمی که یکطرفه در اختیار دارد بسیار تلاش کرد تا دوباره با سوء‌ استفاده نام ملت، فریاد در گلو خفته‌ی جامعه را به محاق کشاند اما، شلیک عمدی به هواپیمای مسافربری اوکرین در آسمان تهران، آخرین میخ را بر تابوت پوسیده‌ی خود کوبید.

بعداز فاجعه‌ی هولناک ساقط نمودن هواپیمای اوکراینی، یکبار دیگر فریاد دشمن ما همینجاست در خیابان‌ها جاری شد و اینبار توسط مردم، علی خامنه‌ای  الدنگ خطاب گردید و محکم‌تر از همیشه «جمهوری اسلامی نمی‌خواهیم» تمام دنیا را فرا گرفت. خشم تبهکاران از شعارهای ملی مردم چنان شد که، علی خامنه‌ای دستپاچه مجبور شد خود وارد شود و با صحنه‌آراییِ همیشگی، معرکه‌ی «امتی‌ها»ی نماز جمعه را به راه بیاندازد.

رهبر ولایت‌معاشان در خطابه‌اش هیچ حرفی برای گفتن نداشت. او با صدایی لرزان و با تپق‌های فراوان بی‌هیچ تسلیت و تعزیتی به خاطر ساقط شدن هواپیما، تنها به برجسته نمودن تروریست سلیمانی و سپاه پاسداران پرداخت و فاصله‌ی ملت را از امت با اشاره به پاره کردن عکس قاسم سلیمانی توسط مردم و غیر ایرانی خواندن آنان، بیشتر آشکار ساخت.

در سخنان علی خامنه‌ای که آشکارا مردم ایران را نشانه گرفته دیگر خبری از گریه و لابه و نبود اما در کلیت یک پیام داشت که مردم جان ناقابلی دارند و نزد حاکمان واپسگرا از هیچ ارزش و اعتنایی برخوردار نیست.

آنچه اهمیت دارد امروز هویت واقعی رژیم ضد ایرانی برای دنیا محرز شده و این مهم به درجه‌ای رسیده که حتی اروپائیان نیز مجاب به بازتاب انعکاس صدای مردم  در پارلمان اروپا شده و علیه جمهوری اسلامی موضع‌گیری می‌کنند.

طبعا تقابل میدانی ملت و امتی‌ها، یک رویارویی نابرابر است چرا که حزب‌الهی‌ها تمامی امکانات به انضمام حق کشتار با مجوز خامنه‌ای را دارند ولی نباید فراموش کرد که فصل مماشات بسر رسیده و قدرت خیزش مردم باعث شده تا جامعه‌ی جهانی انقلاب نوین آنها را به رسمیت بشناسد و روز به روز دایره‌ی محاصره‌ی ملایان در هر سطحی- از زمین تا آسمان- محدودتر ‌شود؛ منتها این مردم هستند که، باید هر آنچه به اصطلاح در چنته دارند مقابل اقلیت امتی به نمایش بگذارند تا پرونده‌ی چهل و یک ساله‌ی جنون و وحشت هر چه زودتر بسته شود.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=183506

2 دیدگاه‌

  1. تیرداد

    آخوندها باقیمانده لشکر اعراب هستند و ایران و ایرانی‌ را به غنیمت گرفته‌اند

  2. ممل آمريكايى

    البته با یه کمیش مخالفم.
    اول انقلاب اومدند زمین هاى مردم و بخشى از زمین خوارها و گرفتند تقسیم کردند و خوب هاش و خودشون ورداشتند بقیه و دادند به مردم و تعاونى زدند و مال به عده اى و گرفتند و بین خود و مردم تقسیم کردند.
    این درست شبیه یک تله بود که باید اول بخورند تا همه جمع شن و بعد تله و بکشند.
    بیچاره گنجشک ها! تو وسط زمستون به هواى کمى دونه.
    و بدخت مردم به هواى شکم سیر.
    من هنوز براى گنجشک هایى که دوستام اینجورى شکارشون میکردند ناراحتم و گوشت اونا و نمیخوردم.
    ممل آمریکایى باید اینطورى باشه.
    مگه نه؟

Comments are closed.