لیلا زارعی – ۲۵ دی‌ماه شاهزاده رضا پهلوی با حضور در اندیشکده هادسن در واشنگتن صحبت‌ها و مواضع خود را در قبال آنچه در ایران اتفاق افتاده بیان کرد. از واکنش به مرگ قاسم سلیمانی و اعتراضات گسترده در ایران گرفته تا چگونگی مبارزه با رژیم و وظایف اپوزیسیون.
در طول یک هفته گذشته نسبت به سخنان شاهزاده رضا پهلوی تحلیل و تفسیرهای گوناگونی صورت گرفته و بخشی از این مصاحبه به موضوع داغ برنامه‌ها و صحبت شخصیت‌های مختلف در اپوزیسیون (از تمامی جریان‌های سیاسی) تبدیل شده است.
آنچه می‌خواهم به آن بپردازم موضوعی است که شاید کمتر کسی به آن توجه کرده باشد و آن استفاده شاهزاده رضا پهلوی از واژه «تیم گذار» در مصاحبه‌اش بود. در بخشی از مصاحبه رضا پهلوی در اندیشکده‌هادسن، وی می‌گوید: «باید یک تیم گذار وجود داشته باشد، کارهای ابتدایی انجام شده و این تیم باید ببیند چه کسانی می‌توانند کاری انجام دهند.»
استفاده از این واژه و ترجمه غلط مترجمان شبکه‌های فارسی‌زبان مانند ایران اینترنشنال و VOA که آن را به «شورای گذار» ترجمه کردند، کافی بود که عده‌ای تصور کنند منظور شاهزاده از «تیم گذار» همان «شورای مدیریت گذار» به دبیرکلی حسن شریعتمداری است و به آن اشاره دارد.
اما کافیست بدانیم، این یک اشتباه در ترجمه بوده و شاهزاده از یک تیم گذار جدید و یک برنامه جدید صحبت میکند و به هیچ عنوان منظورش «شورای مدیریت گذار» حسن شریعتمداری نیست.
شاهزاده طی صحبت‌هایش در اندیشکده‌هادسن، همواره از یک برنامه جدید همراه با شناسایی نیروهای توانای اپوزیسیون و گفتگوهایی کارساز با افراد حرفه‌ای و کاربلد، می‌گوید.
از زمان اعلام «موجودیت شورای مدیریت گذار»، حسن شریعتمداری و نزدیکان و مشاوران وی همواره کوشیده‌اند که بگویند شاهزاده رضا پهلوی از این شورا حمایت کرده و شاهزاده با آنها همکاری میکند. حسن شریعتمداری اخیرا طی مصاحبه‌ای با تلویزیون «کانال یک» ادعا کرد افرادی هستند که نقش رابط میان رضا پهلوی و «شورای مدیریت گذار» را بر عهده دارند. این نشان می‌دهد «شورای مدیریت گذار» به شدت محتاج حضور و پشتیبانی شاهزاده است و می‌خواهد از اعتبار وی در جهت منافع خود بهره ببرد.
به نظر می‌رسد «شورای مدیریت گذار» می‌خواهد با فشار به شاهزاده، این موضوع را به گروه‌ها، افراد، و طرفداران سرنگونی رژیم در اپوزیسیون القا کند که «شورای مدیریت گذار» همواره به دنبال اتحاد با رضا پهلوی بوده و از او بارها دعوت به همکاری کرده است. حال که ایشان تمایلی به همکاری ندارند نشان می‌دهد رضا پهلوی عملگرا نیست و فقط حرف می‌زند.
«شورای مدیریت گذار» می‌کوشد یا شاهزاده را جذب کند و از اعتبارش بهره ببرد و یا او را فردی ناتوان در عمل به حرف‌هایش نشان دهد و با این کار او را از میدان مبارزه خارج کند.
به نظر نویسنده، آنچه وظیفه گروه‌ها و طرفداران شاهزاده است حفظ روحیه مبارزاتی و دوری از شرکت در بازی «شورای مدیریت گذار» و طرفدارانش است. باید دانست حتما شاهزاده دلایل محکمی دارد که تا کنون با «شورای مدیریت گذار» حسن شریعتمداری همکاری نکرده است.
همانگونه ، که صادق قطب زاده و بنی صدر و بازرگان و دیگر تحصیل کردگان ، ساکنین خارج نشیین و داخلی از جمله ، فرانسه و اتحادیه اروپا ، برای فرصت و جاه طلبی خود و شراکت در غارت ایران به هرقیمتی با دروغ حتی با نام خدا و دین و تهمت و افترا و شایعات ، شورای گذار پشت پرده ای در نوفل لوشاتو را برای حکومت غارت با اتحادیه اروپا با اجازه ، عمو سام برپا کردند .
اما اینبار به جای فرانسه ، این شورای گذار جدید ، در هامبورگ و برلین سربر اورده و معاونش ، پدرزن ، وزیر امورخارجه ، ثابق المان ، جناب اسکار فیشر میباشد ،
همان شخصی که توانست ، حتی چند نفر از ایرانیان المانی شده ، طرفدار مماشات بارژیم اخوندی را بنام کاندید و نماینده ، حزب سبز ، به مجلس المان وارد کند .
اقای فیشر ، بعد از پایان خدمت در وزرات خارجه ، از اواخر ۲۰۰۹ میلادی با عنوان مدیریت شرکت عظیم نفتی اذربایجان و همکاری با گاز پروم روسی ، که گرهارد شرویدر نخست وزیر ثابق المان مثل او از همان زمان تا به امروز از مدیرانش میباشد ، در هدایت نقشه کنترل منابع نفت و گاز دریای مازنداران نقش کلیدی برای این شرکتهای نفتی غارتگر بازی میکند و از چهرهای کلیدی در طرح بلعیدن سهم ایران از دریای مازندران ، توسط روسیه و اذربایجان و دیکر شرکای کمونیست ثابق بوده و میباشد ،
این مافیای غارت اتحادیه اروپا و روسیه ، اگر ثابق سرمایه گذاریش بر روی تشکیلات کنفدراسیون دانشجوئی خارج و داخل برای تغیر رژیم ایران بوده .
این مرتبه ، برروی میدان دادن و حمایت کردن از گروهائی ، با عنوانین ، خودمختاری و فدرالیسم طلب و اقلیت قومی و زبان مادری ، و هرانچه که باعث تفرقه و جدائی ،هویت ایرانی و جغرافیای ان میشود را در زیر نامی تحمیلی – ( شورای گذار )
مجددا ، از اتحادیه اروپا ، نه از پاریس ، بلکه برلین و هامبورگ میخواهند ، با مثال ، « در بیان ، لنگه کفشی غنیمت است » ، ( شورای گذار ، براتی ، شریعتمداری ) ، فدرالی ، خودمختاری ، را به مردم تحمیل کنند .
جمهوری اسلامی ، نمی خواهیم ، نمیخواهیم .
حکومت مشروطه ، حق مسلم ماست ، حق مسلم ماست .
رضا شاه روحت شاد .
ما خواستار ، برپائی مجدد ، حکومت مشروطه شاهنشاهی پارلمانی ، سکولار دموکرات در ایران میباشیم .
اینکه چرا دبیر خانه شاهـزاده به این حرف هـا هـیچگونه واکنشى نشان نمیدهـند
مثلا ترجمه اشتباه و غیر حرفه اى س امریکا ووووو