نامه شیرین عبادی به زنان و دختران جوان درباره انقلاب۵۷: راه را به‌خطا رفتیم؛ ما را ببخشید!

- به سهم خودم بابت آن راهپیمایی ها خودم را مقصر می‌دانم. خود را موظف می‌دانم از آنها عذرخواهی کنم. ما را ببخشید، باید درست نگاه می‌کردیم. باید درست انتخاب می‌کردیم!

چهارشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۸ برابر با ۱۲ فوریه ۲۰۲۰


شیرین عبادی حقوقدان و برنده جایزه صلح نوبل (۲۰۰۳) در نامه‌ای سرگشاده به دخترانش و هم‌نسلان آنها از اینکه با انقلاب ۵۷ به خطا همراهی کرده، از آنها تقاضای بخشش کرده است.

متن کامل این نامه به شرح زیر است:

نامه‌ای به دخترانم و هم‌نسلانشان
این نامه را در بهمن ۱۳۹۸، چهل و یک سال بعد از انقلابی که من و هم‌نسلان من به راه انداختیم، خطاب به دخترانم و هم‌نسلانشان می‌نویسم. با این امید که ما را به خاطر خطایی که کردیم ببخشند.

ما را ببخشید که دنیای شما را خراب کردیم، قصدمان این نبود.

می‌خواستیم دنیای خودمان و شما را بهتر از آنچه که بود بسازیم. اما راه را به‌ خطا رفتیم. مشکل در عدم شناخت از رهبر جدیدی بود که ما، میلیون‌ها ایرانی بدون شناخت درست از او، بدون اینکه یک کتاب از او خوانده باشیم، بدون اینکه سخنانش را در بحث‌های آزاد شنیده باشیم، به دنبالش راه افتادیم و شعار «مرگ بر» و «زنده‌باد» سر دادیم. شاید اگر آزادی بیان بود و امکان خواندن آثار روح‌الله خمینی وجود داشت، اگر او در رسانه‌ها به گفت‌وگوی آزاد دعوت می‌شد، اگر آزادی احزاب و فعالیت‌های سیاسی وجود داشت شعار «مرگ بر شاه» بر سر زبان‌ها نمی‌افتاد. اگر گروه‌های سیاسی می‌توانستند روشنگری کنند، به ورطه خطرناک دنباله‌روی از رهبری که نمی‌شناختیمش نمی‌افتادیم.

امروز که به گذشته می‌نگرم متوجه می‌شوم که انقلاب، در زمانی رخ داد که وقتش نبود. اصلاحاتی که این سال‌ها زیاد درباره آن شنیده‌ایم، زمانش همان چهل و اندی سال پیش بود. که اتفاقا با توجه به بیماری شاه که خودش از روند آن خبر داشت و با توجه به مدیریت شاپور بختیار که سابقه ایران‌دوستی و وطن‌دوستی او بر کسی پوشیده نبود، زمان اصلاحات همان‌وقت بود و ما می‌بایستی بجای خمینی به دنبال او می‌رفتیم. برخلاف شعاری که آن زمان خیلی زود بر زبان‌ها افتاد و به ناراستی ذهن مردم را گمراه کرد بختیار هرگز «نوکر بی‌اختیار» نبود! و همانطور که گفتم همه این مشکلات از آنجا سرچشمه گرفت که ما فرصت شناختن خمینی را نداشتیم. می‌پنداشتیم که رهبر دینی که لباس روحانی بر تن دارد قابل اعتماد است زیرا دروغ نمی‌گوید. فکر کردیم خمینی قرار نیست در دنیای مادی و سیاسی ما دخالتی کند. چنانچه خودش اینها را می‌گفت.

و همه چیز ناگهان در خدمت او در آمد. یادم است که منتظر می‌ماندیم تا بیانیه‌های او را از رادیوی بی‌بی‌سی بشنویم. وقتی او بیانیه می‌داد که مثلا در فلان ساعت به خیابان‌ها بروید، ما پیامش را از رادیو بی‌بی‌سی دریافت می‌کردیم و اگر شاه و اطرافیانش معترض می‌شدند که بی‌بی‌سی در امور داخلی ایران مداخله و انقلاب را هدایت می‌کند، پاسخ کاملا قانع‌کننده بی‌بی‌سی این بود که ما اخبار هر دوطرف را پوشش می‌دهیم؛ هم بیانیه‌ها و اخبار شاه و هم مخالفانش. به هر حال اتفاقی که می‌افتاد این بود که هزاران نفر مثل ما عصرها گوش به رادیو می‌دادند تا بیانیه‌های خمینی خوانده شود و آنها برنامه صبح روز بعد و راهپیمایی ها را بدانند.

بازخوانی این خاطرات برای این نیست که فرض را بر مقصر دانستن دیگران از جمله رادیوهای فارسی‌زبان بگذاریم. چون مقصر ما بودیم که ندانسته به حکومتی که از محتوایش بی‌خبر بودیم رای دادیم. مشکل از ما بود که بجای گوش دادن به سخنرانی‌هایی که تک‌گویی یک فرد بود، به دنبال بحث و گفت‌وگو با او نبودیم. یا حتی به دنبال خواندن یک کتاب از رهبر این جریان نبودیم تا عمق نگاه و نظرش برایمان روشن شود. همانطور که گفتم اگر کتاب‌های او در ایران چاپ و منتشر می‌شد و در دسترس عموم قرار می گرفت شاید این همه دنباله‌رو پیدا نمی‌کرد و عکسش را در ماه نمی‌دیدند.

اما شد آنچه که نباید بشود و رسیدیم به امروز که ایران زیبا اینچنین عزادار جوانانی است که طی این سال‌ها جان بر سر آزادی داده‌اند تا آن خطای نسل ما را جبران کنند.

رسیده‌ایم به امروزی که جوانانمان با چه عشق و چه سختی تحصیل می کنند، اما شغل و آینده و رفاهی که انتظارش دارند را در وطن‌شان نمی‌یابند. آزادی و امنیتی که توقع دارند را در میهن‌شان نمی‌بینند. هزاران جوان ایرانی در جستجوی کار و آزادی با چشمان گریان خانه و خانواده را ترک کرده‌اند رفته‌اند تا در اروپا و آمریکا رویاهایشان را دنبال کنند و البته باعث سازندگی و آبادانی آن کشورهای میزبان شوند.

چرا؟ چون در وطن جایی برای آنها نمانده است. کشور به اندازه یک خانواده صد فامیل فاسد کوچک شده و هر کسی خارج از این دایره باشد، امیدی به پیشرفت و زندگی سالم و شایسته تلاش و کرامت خود نخواهد داشت.

خمینی که در پاریس از آزادی برای همگان صحبت می‌کرد به محض اینکه پایش به ایران رسید و فقط چند هفته بعد از انقلاب اعلام کرد که زنانی که در ادارات و شرکت‌های دولتی کار می‌کنند باید روسری داشته باشند. همان روز فهمیدم که یک روحانی هم می‌تواند به‌راحتی دروغ بگوید. یک رهبر مذهبی هم می‌تواند خدعه کند. و همان روز را هم را به‌ شخصه از این انقلاب و رهبرش جدا دانستم.

از هزینه‌های دیگر انقلاب این بود که به عنوان یک زن اجازه قضاوت نیز از من گرفته شد. اما این هزینه هم کمک کرد که بدانم چنین انقلابی هرگز تامین کننده ازادی و برابری حقوق من به عنوان یک زن نخواهد بود. اما جدا شدن راهم از انقلابیون فرصت تازه‌ای برای من ایجاد کرد و افق‌های جدیدی را نشان داد.

برای اینکه شرمساری خودم را کم کنم، کم‌کم متمرکز شدم بر حمایت از قربانیان نقض حقوق بشر در قالب دفاع‌های حقوقی به عنوان وکیل. در این راه هزینه‌های زیادی داده‌ام. اما صادقانه بگویم که با وجود همه فعالیت‌هایی که برای جبران خطای گذشته کرده‌ام و با وجود همه هزینه‌هایی که داده‌ام، هنوز خودم را بدهکار نسل جوان می‌دانم. نسلی که وطن‌شان ویران شد به خاطر اشتباه ما.

امروز چهل و یکمین سالروز همان واقعه شوم است. من بعد از انقلاب مادر شدم. می‌دانستم دخترانم که بزرگ شوند روزی مرا با این سوال روبرو خواهند کرد که چرا با انقلابی همراه شدم که نتیجه‌اش ویرانی آینده آنها بود.

وقتی به گذشته فکر می‌کنم خودم را مدیون نسل جوانتر می‌بینم. نسلی که سزاوار آن بودند که کشوری آباد تحویل بگیرند و چنین نشد.

اما به سهم خودم بابت آن راهپیمایی ها خودم را مقصر می‌دانم. خود را موظف می‌دانم از آنها عذرخواهی کنم. ما را ببخشید، باید درست نگاه می‌کردیم. باید درست انتخاب می‌کردیم!

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۴ / معدل امتیاز: ۲

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=185825

47 دیدگاه‌

  1. خرسند

    وقتی به کمپین ما شهروندان دیجیتال می پیوندند و آگهی آن را به تلویزیون ایران اینترنشنال می دهند، مجبور می شوند که از نسل جوان ایران عذرخواهی کنند ولی بسیارانی عذرخواهی کرده اند و ما خوانندگان این عذرخواهی ها دریافته ایم که صداقت هریک از آنان تا چه میزان است. آنها که بجای عذرخواهی توجیه می کنند که چرا اشتباه کردند نشان از آن دارد که هنوز هم خودشان را محق آن اشتباهات می دانند و فقط برای آنکه در محاکم آینده و در ایران آزاد مدعی عذرخواهی بشوند این بیانیه را بیرون میدهند. بانو شیرین عبادی باید پاسخ دهد اگر زمان خمینی اشتباه کرده زمان خاتمی چرا مرتکب اشتباه شده است.

  2. بهروز ایراندوست

    درود بر نسترن که برخلاف شما، دانش سیاسی دارد و میداند باید انسانهای همفکر را جذب کرد نه دفع

  3. علی کریمی

    این غلط کردن نامه را از خانم شیرین عبادی بخوانید که من نمیخواستم در این صفحه بگذارم ولی نتوانستم بخوانم و چیری در جواب آن نگویم.

    خام عبادی،
    خیلی دیردر نوشتن این غلط نامه اقدام کردید.
    نوشداروی بعد از مرگ سهراب است خانم برنده جایزه نوبل که دموکرات های آمریکا برای خوشگویی از خانمی جنایتکار بشما اعطا کردند. شما سزاوار و شایسته جایزه نوبل نبودید. شما میبایست در دادگاهی مردمی جواب بدهید که چرا رفتی زیر عبای ملا.
    تازه وقتی جایزه را بشما دادند گفتی شما به عنوان یک زن مسلمان خوشحال هستی و نگفتی به عنوان یک ایرانی. حالا هم که گفتی اشتباه کردی که کلی شاید و اگر در آن گذاشتی.
    کتاب‌های خمینی هم که شما نگران شدی که چرا چاپ نشد و آزاد نبود، که اگر بقول خودت به عنوان یک زن مسلمان یک سفر زیارتی به قم رفته بودید هزار جلدش کنار خیابان مانند پِهِن ریخته بود و چاپ میشد باز قول میدم شما میرفتید دنبال مرجع تقلیدتان تا برای شما ترجمه کنند.
    در کتاب‌هایش از تیمم و غسل جنابت و ورود و خروج از مستراح و شک میان تشک نوشته بود چیزی نداشت که شما یاد بگیرید. اندکی خرد لازم بود که بیندیشید.
    سرکار خانم عبادی راستی چرا پسرانتان را خطاب نکردید؟
    حاج سید جوادی استاد شما هم نوشت که امام میاید با صدای نوح، با طیلسان و تیشه ابراهیم، با عصای موسی، با هیأت صمیمی عیسی و با کتاب محمد….. همه اینها را که خوانده بودبد.
    حاجیه خانم عبادی،
    شما در بر پایی این جنایت بزرگ تاریخ سهم داشتید و نسل جدید حق دارند شما را نبخشند چون شما مثلا نخبه ها و خدا بدور “روشنفکر” آنروز بودید.
    دربقیه اشتباه نامه ات هم که روضه جوانان بیکار و معتاد را خوانده اید.
    نه فکر نمیکنم شما و همفکران تان سزاوار بخشش باشید.

    برو این دام را بر مرغ دگر نِه
    که عنقا را بلند است آشیانه

  4. جاوید شاه پاینده ایران

    با درود به میهنپرستان عزیز. اقای مازیار خوشحالیم که شمانظر خودتان را مطرح میکنند. تا کنون میتوانم بگویم که در تمام کامنتها حق دمکراسی و ازادی بیان حفظ شده و کیهان لندن تمام کامنتها را که مطاب ازادی بیان و ازادی حقوق را رعایت کردند منتشر کردند و شخصن از سردبیر کیهان لندن تشکر میکنم. یا شما برداشت درستی از دمکراسی ندارید ویا میخواهید به بیراهی بزنید و ملت ازورده ایران زرا منحرف کنید. شما هم حقتان هست ازادانه نظرتان را بیان کنید. چرا وقتی که میبینید مردم راهشان را پیدا کردند و شجاعت این را پیدا کردند در هر لحظه و در هر مکان افکار و نظراتشان را بیان کنند و میتوانند نظرشان را در مورد خود و گذشته و حال و جمهوی اسلامی وزندگی و سیاست و جهان و مزدوران در یک سایت مثل کیهان لندن منتشر کنند ایا این دمکراسی نیست که نسل شیک پاسارگاردی و مردم به ان رسیدند. ایا این شمااقا مازیار و امثال شما نیستند که جلوی دمکراسی مردم را میگیرید. و فکر میکنید فقط شماها هستید که مادر دمکراسی هستیدو دمکراسی ساخته و پرداخته شماست. شما ناراحت نباشید که در این سایت کامت هایی امده که واقعیتها را رونمایی میکند و یا از این ناراحت هستید که از خیانتهای مادر دمکراسی و حقوق زنان و کودکان و تمام مردم برنده جایزه صلح نوبل یعنی شیرین عبادی که هیچ پشیزیارزش ندارد ناراحت هستید. پس این شما هسید که با دمکراس مشکل بنیادی دارید. اولین شرط دمکراسی این است که به همه از هر عقیده و مذهب اجازه داده شود در ارامش نظرش و دل تنگش را بگوید که مربوط به کامنت است و نه اینکه به حاشیه برود و مردم و بحث را منحرف کند. چرا هر جایی که با راستی ودرستی روبرو میشوید فورا به صحرای کربلا میزنید که همه اشتباه و مفتزح میگندهمه فحاشی میکنندو بدور از دمکراسی است و به مردم انگ مزدوری و و وابستگی به ج.اس میزنید. درست انگهای ۴۰ سال که ج.اس ب هرشخص زد که افکارش را بیان کرد. اگر شما از دمکراسی درک درستتری دارید مطرح کنید با قلمبه و صولمبه کردن به مردمو ترساندنشان نمی توانید دست انها را از دمکراسی واقعی کوتاه کنید. یا بیا نظرتو در مورد مقاله شیرینک عبادی بده البته با مدرک و نه از باد معده یا برو دمکراسی یاد بگیر که بتوانی به نسل بعد یاد بدی. یا انکه مزاحم مردم نشو. بزوددی دمکراس شامل حال همه خواهد شد ولی تا انموقع مزدوران و مرتجعین سرخ و سیاه از دمکراسی نسیب نخواهند برد چون دمکراسی را بایستی براش بجنگی و ان را حفاظت کنی. نه اینکه امروز حالم خوبه دمکراسی خوبه فردا بده. دمکراسی سخت جلوی حزب باد می ایستد. جاوید سیروس رضا شاه دوم پهلوی سوم. پاینده ایران.

  5. مازیار

    بعد از چندی دوباره امدم اینجا و دلم گرفت. دوستان ما با این پرخاشگری خودمان رژیم را پشتیبانی میکنیم. این درسته که این خانم و کسان دیگری همچون او سالها با این رژیم و رژیم قبلی خوردند و چاپیدند. ولی با این سیستم تفکری که دوستان اینجا کامنت مینویسند، مفرح ذات اخوندها و طرفدارانشان می شوند!
    یکی از ارکان اصلی دموکراسی این هست که هرچه دلمان خواست بتوانیم بنویسیم، این را همه ی کامنت نویسان و ناشران این صفحه درک کرده اند.
    ولی اینجور که شما اینجا می نویسید، همه ی انسانها را از خود و تفکر خود فرار می دهید! شما سر کار نیستید و خط نشان می کشید برای همه ی شهروندان با تفکری دیگر!

  6. نسل جوان ایرانی واقعیت امتحان شده می خواهد ، به همین دلیل شاه و امریکا را برگزیده .

    من نمی دانم چرا ایرانیها اینقدر هول می شوند وقتی یک سیاستی در غرب ، امریکا به خصوص ، پیش گرفته می شود ، فورا اینها با پس زمینه ۱۹۱۷ ذهنی خود که توسط شوروی ، حزب توده و دنباله های ملی مذهبی و چریک های ژاندارم کش و گروهک های تروریستی شونیستی که توسط شوروی در اقصا نقاط جهان از جمله ایران تشکیل شدند و به مثابه استخوان لای زخم برای بهره برداری های ژئوپلیتیک از انها همواره سو استفاده گردید ، می پرند وسط هیجان زده شعارهای لنینیستی را زیور افکار استالینیستی (ضد دموکراسی لیبرال) که بهترین دست اورد بشریت تا کنون بوده ، می کنند که بعله :
    ۱)سرمایه داری دارد فرو می پاشد
    ۲)غرب گمشده ا ست
    ۳) اروپا پاشیده
    ۴) افول امریکا نزدیک است
    بدیهی است که مزدوران فاشیست روسیه ( اسد ، ملاها ، مادور ، ….) هم باد به این خوش خیالی های کودکانه اینها می وزند ، روسیه هم از این همه تصورات واهی که باز تولید فراماسنری مارکسیست های روسی در جهان ، و البته ایران به خصوص ، است چنان دچار شعف می شود که به ماموران و جاسوسان و نفوذی های خودش در غرب فرمان حمله سایبری میدهد ، همان لشگرسیاهی که از مواهب ازادی و تمدن و توسعه پایدار و حقوق بشر و زندگی با کیفیت بالای همین غرب لذت میبرند و به ان پرخاش میکنند و با نخوت ابلهانه مارکسیستی پاک باخته ایدیولوژیک خود می گویند ما اینجا اتفاقی اومدیم ، دلیل نمی شود که ما اینجا را دوست داریم ، یا با این سیستم موافقیم ، نه ، اصلا اینجا کویر است برای ما ، شما هم حق ندارید از ما سوال کنید چرا ما نرفتیم کوبا و کره شمالی ، شمایی که اسیر رژیم ها و احزاب و مزدورانی روسی هستید که ما و طرز تفکر امریکا ستیز و حالا لیبرال و غرب ستیز ما ، به شما تحمیل کرده ، بی ایندگی ، کشته شدن توسط مزدوران مورد حمایت دو رژیم استبداد ساز و فقر افرین شرق ( روسیه و چین ) ، در بدری ، بی خانمانی میلیونها انسان که هیچ ندارند ( مردم نگون بخت سوریه ، ایران و افغانستان و لیبی و عراق و بولیوی و ونزوئلا و یمن و …..) ، نداشتن هیچ حق اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی ولو انتخاب لباس ،یا اعتراض به گرانی ، یا پرسش از رهبران الت دست روسیه و چین ، گویی با مکان جغرافیایی که در ان به دنیا امده اند ، زاییده شده و همراه ابدی است ، به این مردم میگویند شما حق ندارید از ما بپرسید چرا به جای کوبا و روسیه و ونزوئلا و کره شمالی امده ایم پناهنده همین غرب گمشده ، وحشی ( به زعم ایشان ) ، شده ایم . وقاحتی که اتفاقا مزدوران حاکم هم دقیقا در ان با اینها شریکند . دختر علی لاریجانی ، نوه امام ضد امپریالیست ، …. همه در همین امریکا هستند و دانشگاه میروند و اگر بپرسید چرا ؟ می گویند این مسئله شخصی ما است ! به شما ربطی ندارد ! اگر ما در امریکا زندگی می کنیم و درس می خوانیم و مرگ بر امریکا می گوییم ، هیچ تناقضی در ان نیست . ببینید هزاران نفر مارکسیست روسی و چینی و کمونیست از ایران همه در رفته اند ، اتفاقی همه در پاریس و لندن و واشنگتن و برلین و استکهلم و … مستقر شده ، اتفاقی سخن گوی مردم ایران هستند در همه رسانه های با بودجه امریکا و انگلیس و المان و هلند و فرانسه و سوئد ، اتفاقی همه مخالفین نظام را می کوبند ( مجاهد خلق ، لیبرال ها ، ملیون ، سلطنت طلبان ) ، اتفاقی در همه این رسانه ها و در دانشگاه های غربی چپیده اند ، به نفع روسیه و چین و هر کشور و دولت و فعال سیاسی که دشمن دموکراسی لیبرال باشد و دوست و متحد و منفعت رسان به روسیه و چین ، سخن فرسایی ها میکنند. یک روز در المان هستند ، یک روز دیگه میبینند در انگلیس مزدوران رژیم رسانه ها ی زیادی در دست دارند و از انجا بوقهای بزرگتری می توانند در اختیار بگیرند ، میروند آنجا ، با ماسک فلان و بهمان به ترویج و تحریک و فحاشی و جو سازی همیشگی علیه امریکا و دموکراسی غربی بپردازند ، خیلی هم امن و بی هزینه (روسیه و کوبا وچین که نیست) ماموران رژیم را بیاورند انجا مصاحبه و بر اندازان را از ان مکانها دور نگه دارند ، نگذارند کسی از ریشه مشکلات مردم ایران یعنی “روسی گری امریکا ستیزانه ضد دموکراسی لیبرال” سخنی بگوید . کسانی که نیم در صد هم نیستند را بیاورند انجا به عنوان جریانهای اصلی کشور معرفی کنند ، با انها مصاحبه کرده و افکار ضد امریکایی ، ضدغربی را با تحریف تاریخ و خبر و حتی اسم شاهزاده مملکت که اینروز ها مورد اقبال عمومی است ، مثلا به مردمی بچپانند که صریحا بر خلاف اینها می گویند :
    رضا شاه روحت شاد
    دشمن ما همین جا است ، دروغ میگن امریکا است
    پول بنزین گم شده ، خرج فلسطین شده
    سوریه را رها کن ، فکری به حال ما کن
    به مردم ایران همین مزخرفات ملاها را تحویل میدهند که به شما مربوط نیست ما چه کارهای ضد و نقیض شعارهایمان و ایدیولوژیمان را میکنیم . اینها مسئله شخصی است !
    در همین غرب وقتی یک نفر وارد سیاست می شود و می خواهد نقش خدمت به مردم را به عهده بگیرد ، هیچ چیز او شخصی و خصوصی نیست وقتی با افکار ، خط مشی سیاسی ، وعده های سیاسی در تضاد باشد . فورا یقه اش را می گیرند و او استعفا میدهد یا در دور بعدی قدرت را ترک میکند . یک رابطه جنسی در امریکا کلینتن را به استیضاح می کشد ، یک جمله ای که یک نفر در یک میهمانی یا سخنرانی وقتی که هیچ کاره بوده در سالها پیش به زبان اورده ، او را سرنگون میکند . هیچ عذری نمی تواند بیاورد که من ان موقع که نخست وزیر نبودم ، رئیس جمهور نبودم ، همه چیز را خبرنگاران بیرون می کشند . حتی اگر نظری متفاوت ان روزها داشته و امروز در مورد دیگری ان نظر را نغز میکند ، می کشند بیرون ! لیندزی گراهام یک نمونه است که نظرات متفاوتی در گذشته با امروز دارد ، در زمینه استیضاح و …. روزی نیست که رسانه های ازاد غرب انها را بیرون نکشیده و او را هیپوکرات نخوانند ( همین چیزی که متاسفانه مارکسیست های روسی در چند دهه گذشته در ایران باب کرده اند به تبعیت از لنین ، که هدف وسیله را توجیه میکند ، هر روز در یک نقابی ظاهر می شوند و به شکل جدیدی در می ایند تا به امریکا ستیزی و بردگی روسی ادامه دهند ، یک روز با خمینی قاطی می شوند ، روز دیگر نقاب سلطنت طلبی می زنند ، یک روز می گویند ما نو سکولار هستیم ، روز دیگر می گویند ما سوسیال دموکرات هستیم ، و حالا یک کمونیست جدید هستیم که تا کنون در دنیا ندیده اید . و بعد گذشته چی ؟ کی بود کی بود ما نبودیم )
    همه جنایات و گناهان و خطاها و ریشه مشکلات را می اندازند گردن امریکا و لیبرال دموکراسی و غرب .
    لیبی قذافی که یک قبرستان بوده ، الان افسر ارتش همان قذافی به کمک روسیه و مرسنری های روس در انجا مانع کار دولت منتخب مردم و مورد تایید سازمان ملل است و مانع صدور نفت و از عربستان وامارات و روسیه تغذیه می شود ، کی دولت ملت بود ؟ زمان قذافی که ، قذافی جنایت کار ۱۴۰ میلیارد دلار در حساب های خارج از کشور در همین غرب داشت و دنبال شیمیایی و اتمی بود و هواپیمای مسافربری سرنگون می کرد ، کی اجازه داد به ملت لیبی که احزاب داشته باشند ؟ تمرین دموکراسی کنند ؟ نظرات مختلف در کشور مطرح شود ؟ رسانه ازاد باشد ؟ …. حالا که به زور او را بیرون انداختند ، بقایای او و انهایی که او را اورده بودند صد البته نمی گذارند لیبی کشور شود ، ملت شود ، دولت ملی داشته باشد . اگر می ماند ایا لیبی و سوریه و عراق جز بیشه زار فاشیسم ، موشک ، اتم ، شیمایی ، سرکوب ، خفقان ، دیکتاتوری ، .. جای دیگری میرفت ؟ نه هر روز بدتر می شد ، تازه یاد گرفته بودند مثل ملاها بروند جاهای دیگر را هم مثل خودشان تخریب کنند ، قذافی همه جا دخالت میکرد ، از بالای لاکربی در انگلستان ، تا انقلاب مردم ایران و رژیم ملاها ، تا همه کشورهای عربی در خور میانه وآفریقا . صدام بعد از حمله به ملاها ، حمله کرد به کویت و شش موشک زد به اسرائیل . کردها را شیمیایی کرد و شیعیان عراق را سلاخی ، تا بعد از او وحشی گری جزو فرهنگ عراقی ها شود . علی عبدالله صالح در یمن همین تخم جنایت و خشونت را کاشت که امروز ملاها در انجا میوه چینی میکنند .
    حتی یک نمونه در جهان نیست که دیکتاتوری خودش به مروز زمان ارام شود ، سر براه شود ، از مسیری جنایت بار و ازادی کش و خشونت افرین بیفتد به مسیر اصلاحات ! دیکتاتور مصلح نمی شود ، هیچ دیکتاتوری اصلاح گر نیست . نمی تواند باشد . دیکتاتوری یک چرخه فاسدی است که خشونت و زور بازتولید میکند و فساد می اورد و فقرو از هم پاشیدگی درونی در حالیکه در ظاهر بیرونی ان قدرت و امنیت و سازندگی پوسته ای و شکننده چشم ها را خیره میکنند . دیکتاتور یا با انقلاب سرنگون می شود ، یا حمله خارجی ، راه سومی نیست . چند تا سد و راه اهن و پل هم که بسازند برای تزئین حکومت استبدادی استعداد کش فقر گسترشان است . توسعه باید پایدار باشد .
    این خوابهای روسی هم مشکلی از شما روشنفکران الینه شده مارکسیستی حل نمیکند
    در امریکا بنا به اقتضای شرایط داخلی و جهان هر ۴یا ۸ سال یک رئیس جمهور جدید می اید با ایده ها و سیاست های متفاوت . بعد هم که رفت همه چیز با او میرود . نه لنین می شود ، نه استالین ، نه کاسترو ، نه مائو . هیچ چیز ابدی نیست جز امریکا و منافع ملی ان که همیشه به اشکال متفاوت و اجراهای مختلف صدر لیست وظایفی است که هر رئیس جمهوری مد نظر دارد . البته سیستم الهی ، ایدیولوژیک صلب نیست که خودش را از هر خطایی مصون بداند ، به مردم بگوید به شما مربوط نیست ما چه میکنیم ، کجا زندگی میکنیم ، حرف و عملمان با هم نمی خواند شما حق پرسش ندارید ، …. اگر هم خطایی بروز کند دولت حزبی ، ولایتی نیست که باز بماند و به خطا ادامه دهد تا نابودی مملکت . چک و بالانس هست . سیستم از چند جا کنترل می شود ، نه اینکه همه چیز در دستان رهبر باشد ، حتی کنترل دیوانگی رهبر . ذوق زده نشوید ، چیزی قرار نیست اتفاق بیفتد که پطرودلار روس و یا صنعت وابسته چین بتواند از ان برای خیز برداشتن برای تصرف نهایی وا بدی جهان کیسه ای بدوزد . خود انها ( پوتین و جینگ پین) هم میدانند از این خبر ها نیست به همین دلیل همیشه جلوی ترامپ کوتاه می ایند . شما محزونان و محجوران هستید که معلوم نیست کی می خواهید این ویروس مارکسیسم روسی را از مغز و جان گرفتارتان دور کنید . از خود بپرسید چرا این حرفها در کره جنوبی ، هنگ کنگ ، تایوان ، هند ، ……. خریدار ندارد ؟ هیچ کشور پیشرفته ای نیست که اندیشمندان ، فعالین سیاسی ، رسانه های ان اینقدر علیل و ذلیل اندیشه روسی ورشکسته باشند که دائم روی سقوط و فروپاشی امریکا و غرب سرمایه گذاری کند و شرط ببندد .
    ان دسته از علیل مغزان شما هم که می گویند پیامبر یک کمونیسم جدید هستند ، بهتر است بروند این اکسیر را در کشورهای کمونیستی بفروشند که ورشکسته کمونیسم اشتباهی شده اند . ایران موش ازمایشگاه ۸۰ ساله شما بوده و نتوانستید جز ویرانگری و ایستادن سمت خطا کاری بکنید . دیگر بس است . نسل جوان ایرانی واقعیت امتحان شده می خواهد ، به همین دلیل شاه و امریکا را برگزیده .
    https://www.cnn.com/2019/11/29/africa/russian-mercenaries-mozambique-intl/index.html

  7. ایران

    دوستان میهن دوست بیشتر نکات را گوشزد کردند به شخصی که جایزه صلح نوبل گرفتند که در گور خواب شدن و تن فروش شدن امروز زنان سرزمینم نقش پررنگی داشته!
    داشتن چنان پادشاهی لیاقت می خواست که امسال شما خانم شیرین عبادی نداشتید و ندارید و نخواهید داشت!
    خانم شیرین عبادی من به عنوان شخصی که شما و امسال شما آینده مان و کشورمان را سیاه و جهنم کردید هرگز شما را نمی بخشم به این خاطر که شما معذرت نخواستید بلکه در واقع شما از بی خوابی های شبانه تان بابت شنیدن صدای فریاد مردم در کوچه و پس کوچه های ایران که می گویندشاهنشاه روحت شاد، رضا شاه روحت شاد، ای شاه ایران برگرد به ایران، ملا برو گمشو، چه اشتباه کردیم که انقلاب کردیم! میمیریم ایرانو پس میگیریم! نامه نوشته اید و در واقع خواستید شستشو مغزی دهید و خیانت و بی لیاقتی خودتان را گردن پادشاهی بی اندازید که شما را به عنوان یک زن در خاورمیانه مذهب زده قاضی کرد!
    خانم شیرین عبادی به این چند سوال من پاسخ دهید!
    یک: شما به عنوان یک قاضی جوان در ایران قبل ۵۷، در ضمینه ای که درس خوانده بودید و قانون اساسی مملکت را می دانستید چه قدمی برداشتید تا دست دین کوتاه تر شود در قانون اساسی و در دخالتهایی که در اداره کشور می شد در واقع انقلاب سفید شاه و میهن را بیشتر گسترش دهید؟

    دو: شما به عنوان یک ایرانی و بعد به عنوان یک زن قاضی چه مشکلی در زندگی روزمره داشتید و چه کار سازنده ای و مفیدی می خواستید برای ایران انجام دهید که حکومت پهلوی جلوی شما را گرفت و اجازه سازندگی نداد؟

    سه؛ به عنوان یک قاضی آیا پیشنهادی به حکومت دادید تا تحصیل دختران در تمام مقاطع اجباری شود؟ آیا به حکومت گفتید که شما و دستگاه قضا پشت حکومت محکم می ایستید تا این قانون اجرایی شود؟ (تا زنجیر دین در امور مملکت و مردم پاره شود؟)

    چهار: آیا شما به عنوان قاضی زن در ایران اسلام زده نمی دانستید که خمینی هندی زاده داعش و شریعتیمداری به پادشاه ایران برای انقلاب سفید شاه و میهن اعتراض کردند و زنان را دیوانه خطاب کردند و اجازه دادن رای به زنان را مخالف اسلام دانستند؟
    پنج: در رشته ای که درس خواندید چه قوانینی بر اساس شرع اسلام بود بر علیه زنان و شما را آزار می داد و شما تلاش کردید تا آن را عوض کنید و در کنار حکومت مدرن و پیشرفته قدم بردارید؟

    شش: در تمام دوران کاریتان به عنوان قاضی زن در ایران اسلام زده آیا افتخار می کردید که در خاورمیانه مذهبی شما زیر پرچم پادشاهی ایران به همچین جایگاه بالایی رسیدید و همه این افتخار را مدیون پادشاه هستید؟

    هفت: آیا تلاش کردید به عنوان یک زن قاضی مبارزات و حرکت مدنی تشکیل دهید جلوی ازدواج های زیر سن دخترانی که غیر قانونی و یواشکی انجام می شد را بگیرید و قانون سخت تری پیشنهاد کنید و تمام قد جلوی مذهب بایستید؟ یا نه مسلمان بودید و خود را بیضه چپ مردان می دانستید و طبق نطق خودتان در خارج از ایران اسلام با دموکراسی منافاتی ندارد؟!؟

    هشت: چندبار در طول زندگیت تا ۵۷ کتابهای شریعتی و آل احمد را خواندی و خط به خطش را حفظ بودی؟! و فاطمه، فاطمه است را در تاقچه اتاقت گذاشته بودی و فاطمه وار می زیستی تا آغایت بیاید و بوی گل و سوسن و سنبل آید و به عنوان یک زن بشی بیضه چپ آغا؟!؟

    نه: به عنوان یک قاضی در قبل ۵۷ کدام یک از ترور های که فداییان خلق وچپی ها و مجاهدین انجام دادند و روشنفکران سرزمینمان را کشتند را محکوم کردی و دستور پیگرد قانونی دادی و دفاع از محاکمه آنان کردی؟

    ده: به عنوان یک قاضی کجا و چه زمانی از سپاه دانش دفاع کردی و دهان مردان مذهبی را بستی که فریاد می زدند سپاه دانش، سپاه ترویج فحشاست!؟!؟

    یازده: به عنوان یک قاضی تا سال ۵۷ کدام کتاب تاریخ ایران را خواندی، لطفا نام ببر؟ا آیا امروز خوانده ای؟ آیا اصلا کتاب تاریخ ایران برایت جذاب است تا وقت بگذاری و بخوانی؟

    دوازده: شب نامه های دروغینی که در گروه‌های زیر زمینی و غیر قانونی تهیه و پخش می کردید تا شستشو مغزی دهید جوانان مملکت را و شورشتان به پیروزی برسد، به عنوان یک قاضی امروز در جهان حکمش چیست؟

    سیزده: بالای مدرسه رفاه جایی که خمینی هندی زاده داعش مستقر و دولت موقت قاجازاده اش بازرگان مستقر و تیرباران پاک و باوفاترین ایرانی ها انجام شد تو یک قاضی چه کردی و چه اندیشیدی؟ اصلا اندیشیدی؟ یا مانند بازرگان گفتی کی، چی، من خبر ندارم؟ و یا مانند بازرگان خوشحال و سر مست از تیرباران ها، بالای پشت بام و در راهروهای دادگاه های فرمایشی و اعدام های شبانه روزی که دیگر بار قاجارزاده ها بر ایران حاکم؟!؟

    چهارده: به عنوان یک زن و یک قاضی وقتی وزیر زن زنده یاد فرخ رو پارسا اعدام شد به جرم زن بودن تو چه اعتراضی کردی و چه فکری در ذهنت گذشت؟!؟ آیا اصلا فکر کردی و عذاب وجدان گرفتی؟ یا همچنان سر مست و‌به مسلمان بودنت افتخار که بیضه چپ آغا حساب می شی؟

    پانزده: شب نامه های دروغینتان تا ۵۷ خلاف و جرم بود چرا انجام می دادی و قانون شکنی می کردی خانم قاضی؟ آنوقت امروز همچنان به دروغ گفتنت ادامه می دهی و می گویی مقصر پادشاه بود که اجازه نداد کتاب خمینی هندی زاده داعش را بخوانم؟؟

    شانزده: خانم شیرین عبادی به عنوان یک فرد پس مسئولیت خودت در قبال کار و کردارت چیست؟ چه زمانی مسئولیت خودت را می پذیری که دروغ گفتین و خیانت کردید تا ایران ما را نابود کنید؟!؟به عنوان یک قاضی چگونه امکان دارد مقصر همیشه دیگران باشند؟ مدرک تحصیلیت به عنوان یک قاضی هم اشتباه بود چون اصلا اصل اول قاضی شدن را یاد نگرفتی!؟!؟ تنها به قاضی می روی!؟!؟ شما مردود شدی در قاضی بودن و مدرکتان باید باطل شود! مانند جایزه نوبلتان! چگونه امکان دارد شخصی که در به قدرت رسیدن اولین داعش در کره زمین دست داشته جایزه نوبل بگیرد؟؟

    هفده: خانم شیرین عبادی تمام کارهایی که تا سال ۵۷ شما و امسال شماها بر علیه حکومت انجام دادید از جمله شب نامه های دروغین و کشتار و ترور نخبگان و مبارزه مسلحانه و آتش زدن سینما ها و پاساژ و مشروب فروشی هاو کاوارها و و و و اگر در همان کشوری که امروز زندگی می کنید انجام می دادید حکمش چیست؟؟؟مجازاتش چیست؟؟؟ و دقیقا تا سال ۱۹۷۹ حکمش در این کشورها چه بود؟؟؟
    شرط می بندم اگر کتاب خمینی هندی زاده داعش چاپ می شد تمام مخالفین پادشاه به خیابان می ریختند و می گفتند این کتاب جعلی ست و برای خراب کردن آغاست و شورش بیشتری و زودتر صورت می گرفت!
    و اگر هم در تلویزیون اجازه مناظره داده می شد اولا خمینی هندی زاده داعش اصلا در مورد سکس با نوزاد حرفی نمی زد و حاشا می کرد و مثل همیشه می گفت او اینا را نگفته و دروغ است و بعد خانم شیرین عبادی شما و امسال شماها می گفتید ساواک خمینی هندی زاده داعش را شکنجه و مجبور کرده تا جلوی دوربین خرابش کنن؟ آیا واقعا باور دارید خمینی جلوی دوربین قرار می گرفت از هرزگیش با نوزاد می گفت؟ و یا جلوی دوربین قرار می گرفت می گفت زنان بیضه چپ او هستند؟ واقعا خانم شیرین عبادی چی می زنید شماها؟؟
    خانم شیرین عبادی شما و امسال شماها که مخالف پادشاه بودید بی اخلاق و دروغگو هستید درست مانند خود خمینی هندی زاده داعش که وقتی پسر بزرگش مصطفی از خوردن الکل زیاد سکته کرد همه جا جار زدید ساواک کشته و خمینی هندی زاده داعش هم دهان گندش را گل گرفت تا مهری بر شایعات زده باشد و همانند جلال آل احمد ( احمق) که وقتی صمدبهرنگی در اثر بلد نبودن شنا خفه شد به شاهدی که دوست صمد بود در هنگام مرگ صمد گفت سکوت کن و به کسی نگو که خفه شده تا ساواک و حکومت پهلوی مقصر حساب شود تا شورشمان موفق!!
    دشمنان پادشاه و دشمنان ایران زمین دروغگو و پست و خائن به میهن بوده و هستند!
    خانم شیرین عبادی من شما را یک دروغگو و فرصت طلب و خائن به میهن می دانم و حیف ایران ما که شماها شامل جمعیت این کهن دیار می شوید!
    و یک سوال کلی از تمامی مخالفان پادشاهی پهلوی دارم. یک بار برای همیشه لطفا و صادقانه بیایید شجرنامه تان را انتشار دهید تا مردم ایران بدانن تک تک مخالفان پادشاهان پهلوی رگ و ریشه شان به کجا وصل است!
    الف: قاجار ( کینه منحل شدنش)
    ب: عرب (همسایگان ایران)
    پ.هندی زاده
    غیر این سه گروه نداریم!
    زنده باد ایران و ایرانی و تاریخ و تمدن ایران زمین
    جاوید شاه??✌️

  8. ملای روسی بدتراز قاجار و صفویه , مارکسیست های روسی پایه گذار امریکا ستیزی و دشمنی با تمدن و مدرنیته

    ۱)به تایید فدایی سابق در تلویزیون ایران اینترنشنال : مارکسیست های روسی پایه گذار امریکا ستیزی و دشمنی با تمدن و مدرنیته , چرخش انقلاب مردم به سوی فقاهت بعثی روسی و ضد امریکا و اسرائیل (رژیم کنونی )

    ۲) به تایید مقام رسمی ملاهای روسی : ملای روسی بدتراز قاجار و صفویه

    تأیید حذف مطالب منفی مربوط به روسیه از کتاب درسی در ایران

    https://negaam.news/او در رشته‌توئیتی که ۱۳ بهمن منتشر کرد، با انتشار تصاویری از صفحات این کتاب درسی نوشت علاوه بر حذف برخی عبارات، برخی عبارت‌های دیگر هم تغییر یافته‌اند.
    مشاهده عکس در توییتر

    بر اساس نمونه‌های منتشرشده در چاپ جدید کتاب فارسی ۲، به جای عبارت «روس‌ها» از عبارت «سپاه روس» استفاده شده است.

    در یک نمونه دیگر، جمله «دیری نگذشت پرچم روس‌ها در خاک آغشته به خون بی‌گناهان به اهتزاز درآمد» به این جمله تغییر یافته است: «دیری نگذشت که این منطقه به تصرف سپاه روس درآمد.»

    در ماه‌های گذشته حذف و تغییر محتوای کتاب‌های درسی توسط سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی ایران جنجال‌برانگیز شده است. این سازمان نقش مهمی را در تدوین و تغییر محتوای کتاب‌های درسی مدارس ایران بر عهده دارد.

    در تازه‌ترین نمونه حذف انتگرال از کتاب‌های درسی دانش‌آموزان دبیرستانی حاشیه‌ساز شد.

    علی ذوعلم، رئیس سازمان پژوهشی و برنامه‌ریزی آموزشی ایران، با دفاع از حذف انتگرال، گفت: «باید اینها کنار بروند تا جا برای مهارت و سبک‌ زندگی باز شود».

    در یک نمونه دیگر، یک فهرست طولانی از حذفیات کتاب‌های درسی که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که نشان از جایگزینی ادبیات حکومتی پس از انقلاب ۵۷ به جای ادبیات کلاسیک ایران داشت.

    سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی همچنین در حال برنامه‌ریزی برای گنجاندن مطالب ضدآمریکایی در کتاب‌های درسی است.

    مقام‌های حکومت ایران می‌گویند این طرح با توجه به تذکر رهبر جمهوری اسلامی برای گنجاندن «برخی محتوای کتب منتشره از جنایات آمریکا» در کتاب‌های درسی اجرایی شده است.

  9. به تحریف اسم بعد از تحریف تاریخ

    شما مطالب زیادی ردیف کرده اید که من وارد آنها نمیشوم.
    چند نکته در نوشته ی شما هست.

    نام محمد رضا, رضا شاه, فرح و و عربی است.

    خوب, عربی باشه! فرقی ندارد.

    برای همین اول محکم بشین, یک نفس تا ته شکم و عمیق بکش! آفرین

    به این قسمت دقت کنید:

    ***از رضا شاه راجع به این گونه اسم های ایرانی (آخوند خوانده از دوران قجر) پرسیدند, ایشان گفتند هر کسی زادگاهش ایران باشد ایرانی است فارغ از اینکه نامش چه باشد.
    آزادی انتخاب نام را قانونی کرده بودند که مورد اعتراض شدید مراجع و آخوند هایی میشود که همینها بعد از انقلاب بزور لیستی از نام های عربی و عجیب و غریب به پدران و مادران ایرانی میدادند که فرزندان خود را به این نام ها بنامند.****

    و تکرار میکنم: اسم های ایرانی (آخوند خوانده از دوران قجر)
    به نظر میاد شما اطلاع کافی از دوران قاجار ندارید, آن دوره پرتو یا دمو ی قدرت آخوندی بوده که بعد انقلاب این قدرت “ریتیل” میشه!

    یکی از جنگ و جدال های مردم را در اغتشاش نگه دار, ماجرا ی “نام ها” بوده است.
    در ایران قجر (یعنی قاجار نه, چون چون مفتیان و فقیهان سلطه داشتند.)
    در دوران قاجار (باید اسناد را پیدا کنم), آخوند چنان برای سلطه بر همه چیز تلاش میکرد که اسم هایی از این قبیل در ایران وجود داشته است.
    میمون, بوزینه, سگ, الاغ,, گاو, …. و مرید یا مقلد تا پای مرگ میبایست به این اسم ها وفادار میماند. که اخلاص خودش را در مرجع خود اثبات کند.

    در دوران رضا شاه لیستی از حیوانات را به ثبت سجل دادند که برخی از این اسم های اسلامی (بنده را تحقیر و صغیر کن آخوندی) را از لیست برداشتند.

    برخی نام های پرندگان بر زن یا مرد (شاهین – شیرعلی – و در پاکستان و افغانستان ببرک) اشکالی نداشت. و اسم های عربی هم اشکالی نداشت.
    محتوای این اسامی را مطرح کردند (غلام رضا) که تصمیم بر این شد مردم خود انتخاب میکنند.
    ارزش مشترک “ایرانیت” شد. و این یعنی نام دیگر امتیاز نیست.

    لهجه ی آلاشتی ها لهجه ی شمال “ساکانی” هست که از بخش هایی شمال استان سمنان شروع میشود تا درون مازندران. این ساکانی را اکثر فلات میگفتند “ساسانی”, آلاشتی ها معروف بودند به “پهلاو”, پهلوی و پهلوان هم از همین منطقه همراه انقلاب پارتیان. (پارثاو – پهلاو)

    به خاطر زور گویی های و حقنه های اجی مجی لا ترجی ها از جانب آخوند ها, اختلافات جدی در ایران وجود داشت که حتا نخبگان قاجار را وا میداشت در فرصتی تمام اسم های عربی و اسلامی را دور بریزند و اسم های اصیل ایرانی را انتخاب کنند.

    مشکل جدال اسم یا نام از بدو اسلام متداول شده است که حتی از این هم به عنوان ابزار اختلاف بنداز, اغتشاش ایجاد کن استفاده آخوندی میشده.

    هنوز هم میشنوید که کسانی میان میگن “سیده فرح دیبا”
    سید بودن ایشان یا خمینی, یا قطب زاده یا هر کسی دیگر برای من هیچ گونه اعتبار ندارد!
    اگر شما در کوچیک ترین قانونی به این ترم سید اعتبار رسمی بدهید, در جا کشور ساقط میشه به بربریت. برای کسانی که این اعتبار خاصی دارد, این مسئله ی خصوصی آنهاست. و حق کوچیک ترین مزاحمت برای حتا یک ایرانی هم ندارند!
    قانون باید با آن یک ایرانی باشد که مخالف امتیاز عمومی و ملی “سید” باشد.
    در دوران پهلوی ها تمام اعتبارهای دولتی و ملی خمس, زکات, جزیه, مالیات, باج و خراج, به سادات و آخوند ها حکم قانون نداشت.

    از این بابت بوده که اینها دشمن مدرنیزاسیون دوران پهلوی بودند که انحصار صادرات و واردات را تبدیل به بازار آزاد رقابتی کند, چون اگر این نباشد بازار نبوغ یابی نمیکند!
    و در نتیجه تمام جامعه در تنبلی و تنبل ذهنی میپوسد.

    وقتی شاه تاج گذاری کرد تیتر برخی رسانه ها در فرانسه:
    – تاج گذاری محمد رضای مسلمان با سنت دین زرتشت برای یک ملت مسلمان!

    اشاره به این دسته از رسانه ها در اروپا و غرب به “شیرین عبادی ” برای این بوده که کسی اگر خبر این نوشته را به او بدهد, ایشان بدانند که زمان شاه بسیاری از اروپاییان مشکل داشتند که نام پادشاه در ایران عربی است!

    انعکاس اینها را برخی گروه های مخالف حکومت وارد ایران میکنند که هنوز ورد زبانشان است.
    نوشته من به شیرین عبادی (حکمت بینامتنی دارد), مثل:

    بالا ترین مقام سیاسی در نروژ گفت: این جایزه به دل ملت نروژ بود
    – یعنی “ایران” در دل ملت نروژ هست.
    این یعنی که اشاره شد, یک فراسه ی بینامتنی هست چرا؟

    گمانه زنی های رسانه ها و اینترنتی = جازه به فاطی؟ جایزه به مسلمان ؟ جایزه به تروریست ؟ جایزه به آخوند ؟ جایزه به ………………..اینها در ذهنیت ها اینجا مطرح بود, حرف من نیست….. حتا فتوا های عجیب و قریب خمینی را هم مطرح کردند.

    الان بهتر میشه درک کرد که : این جایزه به دل ملت نروژ بود دو چیز را در مرکز مضمون قرار میدهد: زن – زن ایرانی!
    در آخر, من در خانواده ای بزرگ شدم که نام شاهزاده را رضا سیروس پهلوی خطاب میکردند. اینطور بزرگ شدم به این عادت کردم.
    کیهان میتواند از ایشان بپرسد که ایا “سیروس” جزو نامش هست یا اینکه بابا ننه من به قول شما من در آوردی کرده بودند؟
    اما آنقدر عادت کردم که برای من ایشان همیشه: شاهزاده رضا سیروس پهلوی خواهد بود.
    شما اگه دوست نداری, پیشنهاد میکنم اول کپلتو ۱۰۰۰ بار بزن زمین.
    آفرین!
    بعدش بگو دردت اومد؟
    – نوش جان!
    – خسته نباشید

    (اگر این توضیح را درک نکردید؟ لطفآ مزاحم نشوید!)

  10. تحریف اسم بعد از تحریف تاریخ ، رضا سیروس دیگه کیه

    این کسانی که مارکسیست روسی هستند و کارشان رو در رو قرار دادن سلطنت طلبان با مل گرایان است و مجاهدین خلق ، خیلی تابلو دم روسی ضد امریکایی خودشان را نشان می دهند
    این همه علیه “عبادی” نوشته که اسمت برده داری و عربی و چی هست ، اما به شاهزاده رضا پهلوی که رسیده یک سیروس از خودش در اورده گذاشته اون وسط ! اگر از همه ملت ایران بپرسی میگن شاهزاده رضا پهلوی . پدر بزرگش رضا شاه ، پدرش محمد رضآه . همه عربی و اسلامی ، شهبانو هم که فرح هست ، فرح لغت عربی به معنی شادی است .
    پس اگر قرار است عبادی را بکشند چون اسمش عربی است ، تقریبا دو سه نسل از ایرانیان را باید مثل پول پوت بکشند . همانجا می گوید جبهه ملی ، ناملی است ! چهون دو تا مجاهد توی اون بوده که از رهبران مجاهدین شدند . اولا کی گفته که مجاهدین ضد ملی هستند جز ماموران روسیه ( مارکسیست ها ی عنتر ناسیونال ) ثانیا در جبهه ملی بیژن جزنی هم بود که مارکسیست روسی شد ! فدایی خلق که انها هم تروریست بودند . بختیار را سلطنت طلب می داند که شاه را با بازی پشت پرده با بهشتی و بازرگان ، از ایران بیرون کرد ( صدیقی می گفت شاه نباید از ایران خارج شود ) و یکی از شروط هفت گانه بختیار تبعید ژنرال میهن پرست شاه اویسی بود که تنها کسی بود که می توانست جلوی سرنگونی رژیم را بگیرد . یکی دیگر انحلال ساواک بود ، بعد هم اجازه ورود خمینی را داد با ساخت و پاخت با همان فرانسه چون عضو لژیون فرانسه بود . اسناد انرا در تلویزیون میهن اوردند . جلسه شورای امنیت ملی با حضور بختیار ! صدای انها هست . بختیار کودتای نوژه را با صدام ردیف کرد و توده ایها انرا لو دادند ( اظهارات عمویی : شوروی به ما گفت ما به رفسنجانی و امام) تا شعار انحلال ارتش شاه تحقق یابد ، صدام بتواند به ایران حمله کند .
    مردم ایران این داستانهای تکراری ضد شاه و امریکا و مصدق و ملیون و لیبرال ها و مجاهدین را خیلی خوب میدانند از کجا می اید و برای حمایت از مزدوران سیاه و سرخ روسی است . پنهان شدن زیر تابلوی بختیار هم دیگر نخ نما است . ماموران رژیم و روسیه بروند یک نقاب دیگری پیدا کنند .

  11. بینام

    شوربختانه بیشتر مواقع اینگونه است و ذات بشر چنین است که هرچیز خوب و عالی را که مجانی بدست می آورد و برایش زحمتی نکشیده و خون دل نخورده قدرش را نمیداند و به آسانی از دست میدهد رضاشاه بزرگ تجدد و مدرنیته را وارد ساختار کشور داری ایران کرد که باعث شد راه برای طبقه محروم و فقیر ایران باز شود و طبقه متوسط تبدیل شود کشف حجاب کرد و نیمی از مردم کشور یعنی زنان را از زندان جهل و خرافات آخوندی و دینی نجات داد بدون آنکه زنان برای آن زحمتی کشیده باشند در پهلوی دوم به زنان حق رای داده شد بدون آنکه زنان برای این حق زحمتی کشیده باشند به مردم ایران آزادی اجتماعی و سکولاریسم و فرهنگ زیبای ایرانی و غربی داد بدون آنکه مردم به ویژه طبقه متوسط تازه تشکیل شده برای آن زحمتی کشیده باشد. در تمام جوانب از تحصیلات رایگان مدرن و بهداشت و پزشکی مدرن و بیمه خدمات درمانی و صنعتی شدن ایران و تامین اجتماعی کارگران و کارمندان و سپاه بهداشت و سپاه دانش و طبقه متوسط بزرگ نسبتن مرفه و دانش آموخته اعتبار و آبروی بالای بین المللی ایران و ایرانی و و و که همه اینها از طرف حکومت به مردم داده شد بدون آنکه مردم ایران برای آن مانند مردم اروپا و آمریکا زحمت و رنجی کشیده باشند که ناگهان در سال ۵۷ به علت عدم مشارکت طبقه متوسط در سیاست و نبود تشکیل آزادی احزاب سیاسی و نبود دمکراسی و آزادی سیاسی و جهل و خرافات دینی و چپ زدگی و جنون و شیفتگی کمونیستی و ضعف و بیماری پادشاه و بیسوادی دستگاه های امنیتی و فرار صاحبان قدرت و ثروت از کشور خوشبختی مردم ایران دود شد رفت هوا و ۴۱ سال بدبختی بیچارگی کابوس وحشت بزرگ به جای تمدن بزرگ حجاب اسلامی گریه و ماتم سینه زنی زنجیر زنی به قدرت و ثروت رسیدن اراذل و اوباش بی آیندگی ناامیدی افسردگی نابودی هر آنچه زیبایی و شادی و خوشبختی خنده و امید که ۵۷ سال حکومت ایرانساز و شادی آفرین پهلوی به مردم داد و و و

  12. بنده نام ندارم...

    اینجانب بیش از چهار دهه است که بین آیا واقعا انقلاب مردمی شد, و یا اینکه در حقیقت اونا-قدرتای خارجی- میخواستن شاه را بردارند, پاندول صفت, در نوسانم…

  13. جاوید شاه پاینده ایران

    تشکر از هممیهنان ایرانی که گذشته پر افتخار قبل از سال ۵۷ و هدف ازادی از ج.اس را فراموش نمیکنند. سوال من از خانم شیرین عبادی اینست که اگر شما از گذشته خودتان و اوردن این خجستک در سال ۵۷ احساس پشیمانی میکنید و این پشیمانی ۴۱ سال طول کشید و کسی نیست که از زحمات شما برای بقای ج.اس با خبر نباشد و حالا پشیمان هستید. اگر مردم گناهانتان ببخشند. ایا حاضرید به این نصل جوان بگویید جاوید شاه . واضح بگویید که شما شاهزاده سیروس رضا شاه دوم پهلوی سوم را برسمیت میشناسید و ایشان را برای ازادی ایران حمایت خواهید کرد تا بتوانید روی زخم جوانان و ملت زجر کشیده ایران مرحمی باشد. به غیر از این هر چه احساس پشیمانی کنید فایده ندارد چون مردم فراموش نخواهند کرد. چون دوباره بوی کباب میاد. بدرود جاوید شاه پاینده ایران

  14. بانو

    به گمانم ما می بایست سعی کنیم اینها را انقلاب کردند و این بدبختی را بر سر این مرز و بوم آوردند را ببخشیم. چون ایران ما دارد می میرد.

  15. ١٣

    خانم عبادى در مراسم جایزه نوبل گفته
    من یک زن مسلمان ایرانى هـستم
    ١ ایرانى بودن این زن مسلمان در درجه آخر !!!؟!؟ قرار دارد ( ارتجاع سیاه )
    ٢ عنوان کردن این هـویت دینى نقض قوانین اجتماعى و فردى است (زیرا که مسلمان بودن و یا نیودن شخصى و خصوصى است و این یک توهـین به غیر مسلمانان است )
    ٣ خانم عبادى براى مبارزه با نظام شاهـنشاهـى با چادر مشکى به محل کار میرفته (کتاب خاطرات عبادى )??
    این واپسگراى و هـمکارى با رتجاع سیاه از روى آگاهـى و عمد بوده !؟!؟!؟!؟
    خیلى بهـتر بود که این زن مسلمان شده ایرانى بعد از معذرت خواهـى از سیاست و سیاست بازى دورى کرده و مزاحم دیگران نشوند زیرا امتحان خود را یکبار پس داده و ملتى را دچار بدبختى و بیچارگى کرده

  16. خروس جنگی

    تو همه کشورها آدمهای هستند که همیشه مخالف بالاتر از خودشون هستند، اینها وقتی شاه رو تو تلویزیون میدیدن تنشون از حسودی کهیر میزد موضوع اصلا سیاسی نیست آدم عقده ای تا دلتون بخواد زیاد است حتی به ورزش کردن مردم هم حسودی میکنن، از نظر اینها شاه همیشه مقصر بوده، شاه هم خیلی آدم عاقلی بود که از ایران رفت و اینها افتادن تو دهن خمینی، وقتی بعد پنجاه سال خون دل خوردن و خدمت کردن این زالوها را که برده سکسی بودن را وکیل و قاضی کرد ولی دست آخر همه رفتن تو شورت خمینی باز هم بایسته و خدمت کنه برای چی وقتی بعد از اینهمه خدمت تو دستت تف میکنن و فحشهای میدن که لایق خود و خانوادشون است باز هم شاه بایسته خدمت کنه برای یک مشت احمق. خودم بچه بودم دیدم زنهای شیک پوش پلاکارت گرفته بودن دستشون و روش نوشته بودن مرگ بر فرح، حتما این خانم هم یکی از آنها بوده آخه مرگ بر خودت مرگ بر مادرت مرگ بر پدرت. آن مملکت چی کم داشت که شماها عین گوسفند تو خیابانها بالا پائین میپریدید، یک برگ اسکناس آنموقع مساوی یک چمدان پول جمهوری اسلامی با عکس گاو روش است. آفرین به شاه قهرمان که گذاشت رفت و خمینی هم خوب آب و برق مجانی بهتون داد.

  17. نسترن (۳)

    نسترن (۳)
    من شما را مخاطب قرار دادم بله, نظر شما را هم خواندم. نه موافقت کردم و نه مخالفت.
    چرایی به “زنی مسلمان” جایزه صلح نوبل دادن, یک گمانه زنی گسترده ی جهانی شده بود.
    ریسک بزرگی شد و متاسفانه خدشه های زیادی هم به انستیتو وارد شد.
    اما فکر این شدم که اندکی لا به لای انگشتان “موضوع و موضع” کشور نروژ را اشاره کنم.
    وقتی ایشان سخنرانی کرد که سخنرانی ایشان پیرو نامشان لات لات مشت به میز میکوبید…
    به قول پاسدار پشمک های خامنه ای “رزمندگی” میکرد!
    نه تنها من, ۸۰% رسانه های نروژ هم به کاترین زیتا جونز همسر زیبای مایکل داگلاس پرداختیم.
    – این عبارت را بخوانید: این جایزه به کشور آمریکا بوده!
    آن دسته از آمریکایی هایی که معتقدند جنگ زرگری سید صدام و سید خمینی چه ربطی به ما داره که تو هچلش بیفتیم.
    یا جنگ هفتاد و دو ملت اسلام چه ربطی به غیر مسلمانان داره که تو خریدار هچلش باشند؟
    – با یک شهاده و ازدواج اسلامی نمیشه صلح ایجاد کرد بلکه دریایی از مشکلات سوسیولوژیک, ایدولوژیک, و و را وارد شکم اسلام میکنند.
    – آخیش فاطی فاطی معتاد شده ماشین زائوی الدنگ تروریستش باشه.
    – جایزه صلح نوبل به میس هارور لات (Mis horror) همسر میستر ترور اسلام (Mister Terror)
    پارالل آخرین جمله در ایران (زمان شاه):
    نهضت آزادی (Mis horror) های کمپرادور انحصار فرش دستبافت زن بدبخت ایرانی!
    – جبهه ی ملی (مستر ترور) = سید صادق قطب زاده لات, چمران, و سادات که با زدن توی “دهان” دولت ملی, مال و منال یک ملت را تصاحب کرده و تبدیل به دولت لجن اسلام میکنند!
    – بها الله: تمام دم و دستگاه این دزدان و غارت گران را که با عناوین جعلی “سید” خون ملت ایران را میمکند جمع کنید, در بین آسمان و زمین نام ها و ننگشان دیگر هیچ اعتباری ندارد!
    وقتی رضا شاه قانون انتخاب نام را تصویب کرده بود همین قشر لات های سید قطب های جبهه (ملی??????????) توی دهان زن به او هم برچسب “بهایی” بودن زده بودند.

    – تمام اینها هم در رسانه های نروژ انعکاس پیدا کرد.
    و تیر این انتقاد ها از کجا شروع شد؟
    از اولین جمله ی خانم عبادی که “کارخانه ی کودک شهید سازی پسندانه” آغاز شد:

    – من مسلمانم!

    به جای اینکه بگوید:
    – من اولین قاضی زن پادشاهی ایرانم!

    تمام توجه ملت نروژ و رسانه های پیگیر ماجرا با مخابره اکسکلوسیو سی ان ان (CNN) را فرستاد:
    ۱- سراغ مایکل داگلاس و کاترین زیتا جونز, گردانندگان برنامه (چون حوصلشون با همان اولین جمله (بیجا – نا بجا) سر رفته بود!)
    ۲- بورکینا فاسو و بیزینس های کوچک اینجا و آنجا که بوی اسلام کودک کش, کودک آزار و کودک همسر نباشد!

    – شما هم نظر خود را دارید که سر جای خودش.

    فقط خواستم بخشی اندک از اینکه اینجا چه خبر بود را برای ایرانیان توضیح بدهم
    – که حتا در این کامنت کمی بدان اضافه هم کردم که موسسه کیهان لندن پول انتشار “کتاب کامنت” ها را از من نگیره! نداریم دیگه (خنده)
    – کم و کاست گرامری را میبخشید, و پیشنهاد میکنم برای اینکه حوصله ی خوانندگان کیهان سر نره, ادامه ندیم…..

  18. سیروس رضایت

    خانم شیرین عبادی ابلهان و کم اندیشانی مانند شما سنگ ایران را به چاهی انداختند که بیش از ۱۰۰ آدم عاقل به این زودی ها آن را از ته چاه در نمی نم آورند.
    درضمن افرادی مانند شما نیز دستشان توی خون جوانان ورشیدمردانی که توسط شما عقده آبهای مذهبی به جوخه اعدام سپرده شدند.
    حیف نوبل که به شما دادند و به همه زوایای مغزتان نگریستند که چه فرصت طلبی هستید.
    ما ایران را دوباره میسازیم

  19. یک ایرانی

    “خیلی کم، خیلی دیر!” این ترجمه مثلی است در انگلیسی که میگوید: “Too little, too late”. پس بنظر من، در جواب آنانی که معترض به ماهائیکه که از این عذر خواهی راضی نیستیم ، این سه پیشنهاد ذیل است هم برلی آنان و هم برای خانم عبادی:
    ۱- این نامه غدر خواهی را به زبانهای انگلیسی، آلمانی و فرانسوی ترجمه نموده و در روزنامه‌های کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی به چاپ برسانند و هم چنین به سازمان عطا کننده آن در اسلو هم ارسال بدارند.
    ۲- جایزه نوبل خود را به سازمان اعطا کننده جوایز نوبل پس بدهند: هم مدال دریافتی، سند مربوطه، و نیز وجه پولی را به سه دلیل: الف. ناشایستگی ایشان برای دریافت این جایزه، مخصوصا پسا گزارش نامه عذرخواهی ایشان، ب. اشتباه در قضاوت خودشان نسبت به امور مملکتیو سیاسی ایران، آنهم در مقام یک وکیل تحصیل کرده و نه یک شخص بیسواد. (البته به احتمال بسیار زیاد، غیر از سند مربوطه شاید چیز دیگری باقی نمانده باشد، ولی شما این کار را بصورتی نمادین انجام دهید و ما قبول خواهیم نمود).
    ۳- اشتباه قضات دهنده این جایزه برای فردی که کاندید به فعالیتهای مربوط به “دموکراسی و حقوق انسانی” را در ایران داشته است؟! چرا؟ جواب را با یک سئوال پاسخ میدهم: سئوال اینجا است که اگر فردی معترف است که قضاوت و جهت گیری سیاسی/اجتماعی ایشان در مورد انقلاب ۵۷ اشتباه بوده و عذر خواهی میکند، پس قضاوت داوران مربوطه نیز میباید که چون بر مبنای این فرض اشتباه بوده و اعطا شده باشد هم باید اشتباه محسوب شده و باید باطل اعلام شود و پس گرفته شود…و فقط آنگاه است که ما معترضان به این مسئله قانع و راضی خواهیم شد.
    خانم عبادی، آیا آنقدر صداقت، جسارت و فروتنی در خود سراغ داری که با انجام این سه عمل به ایرانیها – بالاخص بانوانی که این نامه را برایشان نوشته ای اینکار را انجام بدهی؟ امیدوارم که پاسخت به این پیشنهادات مثبت باشد. آنگاه ما آماده خواهیم بود تا عذرخواهیت را پذیرفته و تو را از صمیم قلب ببخشیم. ولی اگر جوابت منفی باشد، تو هم از همان جنس ناپاک اسلامی مملو از تقیه و توریه، و هزار رویی چیزی بیش نیستی… و خودکرده را تدبیر نیست!

  20. خواننده نوشته خانم عبادی و پانوشت ها

    بعضی ها آنچنان با حالتی که انگار در عرض عمرشان اشتباهی نکرده‌اند و همه حقیقت را هم آنها خودشان به تنهایی میدانند با رفتاری تند و خشن با نوشته خانم عبادی درگیر میشوند. اما شما باید بدانید در فردای آزادی ایران عقیده های مختلفی میخواهند زندگی کنند و هر کدام هم به شیوه خود میخواهند بسازند و نهایتا مردم اند که با رأی خود انتخاب میکنند اما اگر شما بخواهید با همه اینجور خشن دست به یقه بشوید بی شک بیش از هر کس در ایجاد اغتشاش و بهم ریختن آزادی اظهار نظر و نهایتا ویران کردن ایران نقش دارید. همه ما، تک تک ما چه نسل قدیم چه جدید سراپا اشتباه و در عین حال پر از خلاقیت و نیروی سازنده هستیم فقط باید همدیگر را در نطفه خفه نکنیم

  21. نسترن

    به نسترن کسی که جواب من را داده است و ظاهرا در نروژ هستند و یا از اوضاع نروژ با خبر هستند شما درک درستی از کامنت من ندارید و شرح و تفسیر زیادی نوشتید که بی ارتباط با مطلب من میباشد. خانم عبادی در ملاقات با ظریف در خارج از کشور لچک به سر دارد چون میخواهد بگوید که مخالفتی با قوانین اسلامی ، از جمله حجاب ندارد و مراعات حال ظریف را در نظر دارد پس ایشان در ان عکس که همه جا میشود دید و در کنار تریتا پارسی از نایاکی ها و لابی گران ، لچک به سر دارد به نظر من ایشان تر سو هستند وقتی همه جا خارج از ایران بدون لچک هستند پس از ظریف حساب میبرندو میترسند . در واقع حرف ایشان با عملشان هم اهنگ نیست . مسءله بعد اینکه کسی که فمینیست است دنبال حقوق زنان است پس شرکت ایشان در انقلاب اسلامی مخالف فمینیست بودن ایشان است چه اینکه زنان در ایران خیلی زود تر از جاهای دیگر مثلا سوییس حق رای داشتند و وزیر و وکیل هم بودند و بسیاری از حق های دیگر را هم داشتند مسءله بعدی این است که ایشان می خواهند تقصیر ها را به گردن شاه بیندازند اما این امکان ندارد چون به خصوص ایشان که تحصیلات دانشگاهی در رشته حقوق دارند از قوانین اسلام هم با اطلاع بودند چون به انها درس داده شده است و با مطالعه قران و کتاب های دیگری که ازاد بود میتوانست نیم نگاهی به انها داشته و بداند که دنبال چیست . دیگر او چرا این حرف ها ی بی ربط و تاریخ مصرف گذشته اش را بیان میکند ؟
    برای من مثال نروژ را نزنید چون حرف من نه نژاد پرستی است و نه اهانت به کسی ایشان که به مسلمان بودن خود افتخار میکند،پس باید معتقد به باید و نباید های دین خود باشد چه اگر افتخار نمیکرد باید میگفت که من یک مسلمان زاده هستم و فقط به قوانین حقوق بشر احترام میگذارم اینجا ست که شخصیت دو گانه خانم عبادی پیدا میشود اگر به مسلمان بودن خودت افتخار میکنی قاضی نمیتوانی باشی و حقوقت را هم اسلام تعیین کرده . به شما هم توصیه میکنم قوانین تعزیرات اسلامی مصوب مجلس شورای اسلامی را بخوانید و همچنین اینکه فمینیست به چه کسی گفته میشود با این همه امیدوارم که کامنت من هم در اینجا در جواب درج شود.

  22. Fred

    در عجبم که برخی از مخالفان فاشیسم اصلاح ناپذیر اسلامیستی کودک کُش و ایران و یران کُن با ایندست واکنشهای منفی به پوزشخواهی بانو عبادی راه رویگرداندن دیگران را از فاشیسم دینی ناهموار میکنند و رهایی ایران خانوم و فرزندانش را دشوارتر.

  23. محمدجواد

    معذرت‌خواهی ایشون خوب هست ولی کافی نیست
    منی که سی سال از عمرم میگذره و با وجود تحصیل در دانشگاه‌های درجه یک کشور هنوز کار درست و حسابی ندارم. چون تو عقیدتی‌ها نمیدونستم نماز جمعه چجوریه و یا حکم وضو گرفتن با انشعاب غیرمجاز آب چیه (گفتم باطله نگو این آخوندا یه چرت دیگه‌ای گفتن)!!! هنوز تو یک قرون دو هزار زندگی خودم موندم. هنوز مجردم. هنوز نگران اینم که بعد از اتمام قرارداد خونه بعدش کجا برم. هنوز نگران اینم که اگه آب باریکه من از این کار با حقوق بخور و نمیر قطع بشه، بعدش کجا برم؛ آخه من که پارتی ندارم که بتونم جای دیگه‌ای سر کار برم! هنوز …
    ایکاش این کابوس هیچ وقت شروع نمیشد. ولی نمیتونم هیچ وقت هم عامل شروع شدنش رو ببخشم! امیدوارم خانم عبادی درباره این جنبه قضیه هم فکر کرده باشن

  24. ١٣

    ۴١ سال طول کشید تا شیرین عبادى تازه به این نکته برسه
    شاید بوى پول و مقام را شنیده ??
    شاید هـم براى یار گیرى و نفر جمع کردن از زنان شیر دل ایرانى است
    براى روز بعد از ج اسلامى است ??????????
    دنیاى کمدى تراژدى روشنفکران ایرانى
    توهـم و روانپریشى

  25. نادر

    جیمی کارتر، آن سان سوچی و یاسر عرفات هم نوبل صلح گرفتند !
    به نظر من مردم عادی که شعار میدهند “چه اشتباهی کردیم که انقلاب کردیم” ، بسیار مهمتر از امثال خانم شیرین عبادی است که بصورت نیم بند اذعان به اشتباه میکند. بهتر است زیاد درگیر مسایل جانبی و بعضا پیش پا افتاده مثل این مورد، نشویم و تمرکزمان بر آزادی ایران باشد. بعدا خیلی وقت داریم که تاریخ و مسایل گذشته را بصورت علمی و منصفانه تجزیه و تحلیل کنیم آنهم توسط افراد و یا پژوهشکده های باصلاحیت.

  26. به نسترن (۲)

    خانم نسترن در کامنت قبلی شما مخاطب من بودید. و سپاس از موسسه ی کیهان لندن از انتشار کامل کامنت اولی. اما همانطوری که خود گفتم, در کامنت بعدی سهم ایرانیت خود را در پاسخ دخیل میکنم که اینجا خود خانم شیرین عبادی مخاطب من است.
    خانم شیرین عبادی:
    fabricant d’esclaves
    این ترجمه نام شما به فرانسوی است.
    کارخانه ی برده سازی
    *****

    در کشور جایزه صلح نوبل ادبیاتی از این قبیل جواز انتشار نمیگیرند و سانسور میشوند:
    اگر مردی آلت تناسلی او سفت شده و آن را در دهان کودک یا طفل بگذارد و کودک فکر کند نوک پستان مادر است اما با مکیدن آلت تناسلی مرد را ارضاء کند؟
    ایت الله خمینی: اشکال ندارد!
    در این کشور فانتزی های جنسی, مذهبی, فرهنگی, ادبی و و تبعیض گرایانه باشد ممنوع است و به شدت سانسور میشود.
    بویژه حقوق کودکان
    دریایی از ادبیات تجاوز به زن, کتک زدن زن همزمان سکس و کنیز و و و اینها در کشور جایزه صلح نوبل سانسور میشود.
    پادشاه فقید ما هم این گونه ادبیات مستهجن آخوند ها را ممنوع اعلام کرده و آنان را خلاف شئون حقوق زن, خانواده, کودک, نوجوانان, و و و و و
    در کشور جایزه صلح نوبل, تاسیس احزاب, سازمان, سندیکا یا هر گروهی تروریستی ممنوع است.
    گروه های نازی یا نئو نازی حق فعالیت ندارند.
    دو تا از بنیانگذاران سازمان تروریستی مجاهدین زمان شاه از شاگردان مکتب جبهه ملی بودند, چنین سازمان های ملی یا احزاب در کشور نروژ حق فعالیت ندارند.

    نام شما عبادی است.
    عباد هموزن عقاد اسم فاعل است یعنی کسی که برده میپروراند.
    کسی که در ساخت و ساز برده سازی و فروشی است.

    سوال من این است که شما فرمودید:
    من مسلمانم (این به خودتون مربوط است!)
    از نوادگان کوروش کبیر?

    کوروش بزرگ نامش عبادی بود؟
    ایشان در تجارت خرید و فروش برده بودند؟

    از رضا شاه راجع به این گونه اسم های ایرانی (آخوند خوانده از دوران قجر) پرسیدند, ایشان گفتند هر کسی زادگاهش ایران باشد ایرانی است فارغ از اینکه نامش چه باشد.
    آزادی انتخاب نام را قانونی کرده بودند که مورد اعتراض شدید مراجع و آخوند هایی میشود که همینها بعد از انقلاب بزور لیستی از نام های عربی و عجیب و غریب به پدران و مادران ایرانی میدادند که فرزندان خود را به این نام ها بنامند.

    محمد رضا شاه پهلوی حتا یک قدم جلو تر رفته و قانون دوران ساسانیان را که زن صاحب نام فامیل احتیاج نداشت در نام شوهر فنا شود.
    و در تاج گذاری رسمی:

    محمد رضا شاه پهلوی
    شهبانو فرح دیبا

    اینکه شهبانو فرح دیبا احتیاج نداشت نام فامیل خود را در نام شوهر از دست بدهد هنوز مورد حمله و هجوم و استهزای بسیاری از گروه ها و سازمان ها و احزاب ایرانی است که چنین فعالیت ها هم در کشور جایزه صلح نوبل ممنوع است!

    این تاج گذاری با رسمی کردن حق حفظ نام فامیل برای شهبانو فرح دیبا در رسانه های فرانسه مورد استهزا, انتقاد و تمسخر بوده است.

    – که این هم در کشور نروژ ممنوع است!

    ماندم که نام شما را به فرانسوی استهزا میکنند؟

    اگر آری, پرونده را رد کنید به پادشاهی نروژ دوباره فرانسوی ها را تربیت کنند!

    پیشنهاد میکنم به رفرم های رضا شاه و محمد رضا شاه پهلوی و شهبانو فرح دیبا وفادار باشیم بهتره, چونکه ترسم اینه دریایی از رسانه های آنچنانی با پول فلسطینی های کودک همسر و بچه سپر جنگ کن شما را مورد استهزاء و تبعیض………..
    همین الان فکر این هستم که این ادبیات نیشدار را ادامه ندهم, چونکه ممکن است شاهزاده رضا سیروس پهلوی به من بفرمایند: ادامه نده!
    – چشم, بلاخره جایزه صلح نوبل یک تاثیر و پرستیژ خاصی دارد که لجن مال کردن آن با ادبیات آخوندی مملو از بیماری های عدیده ی روانی , جنسی, فرهنگی, تاریخی, مذهبی, سیاسی و و و و تبعیض و تشویش و ترور بهتر است حتی ممنوع باشد! چون جامعه را نمیشه با بزهکاران و متجاوزان اداره کرد!
    – خواه غزه باشد خواه تهران یا پاریس
    ****

    امیدوارم چشم شهبانو فرح دیبا به این کامنت نیفتد, نگارنده هر وقت خشم او را فرا میگرفت, با فکر به مادر خود, در جا خشم را فرو میخورد.
    مادر دیگر در قید حیات نیستند, اما شهبانو مادر ملی ماست.

    – یادم میاد وقتی توهین ها به مقام شهبانو را در ادبیات همه ی گروه های بعد انقلاب میخواندم, آن زمان ۱۰ سال پیش نداشتم, چنان احساس اهانت به من دست میداد که
    نه نه نه نه!
    چون یاد آن روز ها هنوز آزارم میده.
    و در پایان خانم شیرین عبادی:
    The cause of nobelship
    یعنی دست برداشتن از “پروفانیتی” (ادبیات لجن آخوندی)
    فرمودید چرا به جمهوری اسلامی فحش بدم؟
    – میپرسم چرا به آمریکا فحش دادید؟

  27. آریامهر

    چطور ممکن است یک قاضی زن در زمان شاه از وجود قوانین شرعی مترادف و حاکم زمان قبل از وزیری دبیر در زمان رضاشاه بیخبر بوده باشد ؟! قوانین متحجر و واپسگرا قبل از جایگزین شدن توسط وزیران رضاشاه و ادامه اعطای آزادی های بیشتر خصوصاً به زنان در زمان شاه و انقلاب سفید برای این خانم ناشناخته بوده ؟! حتی در شعر و ادبیات فارسی از صدها سال پیش خدعه و نیرنگ و ریا و فساد عمامه بسرها بارها و بارها گفته و سروده شده پس چطور شما تمام این واقعیات رو ندیدید ؟!! شاه از این همه نمک نشناسی متعجب و خسته از ملتی که تمام وقت و انرژی خود را وقف رفاه و آسایشس کرد این مردم را رها کرد تا حالا بعد از ۴۱ سال به حماقت خود پی ببرد

  28. کشکساب

    با احترام و ادب .
    امیدوارم ایشان ، انتشار مرقومه شان ، توسط زحمتکشان روزنامه
    { کیهانِ راستین } را ، مشاهده بفرمایند و نظراتِ خوانندگانِ محترم را نیز . بنده میگویم ، (( خطا ، یعنى نادانسته )) گیریم بر فرض محال ، در ۵٧ ندانسته بودید و خطا کردید .
    آیا در مکاربازى ِ دوران ممدروباه ، که نوزده سال از خطاى مورد ادعایتان گذشته بود نیز ، هنوز نمیدانستید که جایزه نوبل و مشهور شدنتان ، ربطى به جانیانِ محبوس در گوانتانامو ، و اَبو غُرَیب ، نداشت ؟ و باید از دختر ، خواهر ، و مادران ما حمایت میکردید ؟
    منِ بیسواد ، پس از نوزده سال جنایت ، در ماجراى ١٣٧۶ و پس از آن ، دیگر فهمیده بودم .
    شما نیز ، من ، و امثالِ مرا ، [ ببخشید ] که باورتان نمیکنیم .

  29. توماس جفرسون

    خانم عبادی در ابتدای پوزش نامه دیر هنگام و آناکرونیک خود می گوید :
    ” ….. شاید اگر آزادی بیان بود و امکان خواندن آثار روح‌الله خمینی وجود داشت، اگر او در رسانه‌ها به گفت‌وگوی آزاد دعوت می‌شد، اگر آزادی احزاب و فعالیت‌های سیاسی وجود داشت شعار «مرگ بر شاه» بر سر زبان‌ها نمی‌افتاد.”
    ایشان ظاهرا، کماکان در حال و هوای اصلاح طلبانه و یا حداکثر چپگرایانه قرار دارد.
    لابد انتظار داشت تا نظام پادشاهی که با سیاستهای مدرن و توسعه گرایانه در تلاش بود تا ایران را از لجنزار سنت و ارتجاع و فقر و نکبت برهاند، از یک جنایتکار فاسد و واپسگرا دعوت کند تا در تلویزیون سخنرانی کند تا خانم عبادی و همفکرانش حقایق را کشف کنند!!!!
    خانم عبادی در دهه پنجاه زن کامله و احتمالا عاقلی بود و در مراکز آکادمیک و قضایی مشغول کار بود. ایشان اگر به توضیح المسائل خمینی دسترسی نداشت، می توانست یا حلیه المتقین و یا یکی دیگر از توضیح المسائلهای سایر آیات عظما را مطالعه کند و حقیقت را کشف کند. ضمن اینکه حداقل از سال ۵۶، حتی در بقالیها و شلغم فروشیهای سر کوچه، آثار خمینی در دسترس بود.‌چطور ادعا می کند با افکار خمینی آشنا نبود؟ ضمنا چه انتظاری از یک آخوند مرتجع داشت و فکر می کرد این یکی با بقیه فرق دارد؟
    بهانه نبودن دموکراسی و آزادی در نظام پیشین، عذر بدتر از گناه است و نشانی است از کینه و نفرت از نظام پادشاهی و یاد آور جفنگیات پهلوی ستیزانه مصدقیون، جبهه ملیون ، نهضت آزادیون ، فداییون و خلقیون.
    ایشان، نگاهی به نقشه دنیا در دوران جنگ سرد بیاندازد. کل آمریکای لاتین از ریو‌گراند دل نورت تا تیبرادل فو ئگو، کل قاره آفریقا از مدیترانه تا دماغه امید نیک، کل اروپای شرقی از سواحل بالتیک تا دریای سیاه، کل جنوب اروپا بغیر از دموکراسی مافیایی ایتالیا، کل قاره آسیا بغیر از دموکراسی اسراییل ودموکراسی های نیم بند ژاپن و هند، همگی دیکتاتوری بودند و‌ به نسبت آن مناطق، وضعیت آزادی بیان و رفاه مادی در ایران از همه بهتر بود.
    کدامیک از نظامهای فوق الذکر به مخالفان خود بورسیه تحصیلی در بهترین دانشگاههای دنیا داده بود؟ کدامیک در بحرانی ترین شرایط، یاران و پایوران خود را به زندان افکند و مخالفان مسلح خود را از زندان آزاد کرد؟
    یادآوری این نکته نیز جهت انبساط خاطر بد نیست که خانم عبادی، پس از دریافت جایزه نوبل، در اولین مصاحبه مطبوعاتی خود در خارج از کشور ، بجای استفاده از فضای آزاد برای بیان نقض حقوق بشر در جیم الف، نفض حقوق بشر قاتلان القاعده در گوانتانامو توسط دولت بوش را شدیدا محکوم کرد و به نمایندگی از مقام اوزما مشت محکمی به استکبار جهانی حواله نمود.
    ایشان،‌حتی هم اکنون نیز، در حمایت از زندانیان سیاسی، خود را کاملا متعهد به رعایت حیطه بندی خودی و غیر خودی می داند. مثلا کسی نشنیده که او از زندانی آزادیخواه و سکولار و ملی گرا ( نه از نوع جبهه ملی) به نام ارژنگ داودی حمایت نماید ویا حتی اسمی از او ببرد.
    کاش او هموند نوجوان خود ملاله یوسف زای را الگو قرار میداد.

  30. امیر هوشنگ

    ۱)-حتا یک بار نگفتی که خمینی چند هزار ایرانی را اعدام کرد؟ شرم بر شما.۲-)شما دروغ میگوید،کتاب در زمان شاه آزاد بود. دروغ خینی و شما یکیست.

  31. نخودی

    متاسفانه شارلاتان بازی جزو فرهنگ قشر وسیعی از ایرانیان است. شارلاتانیزم خانم عبادی را نسترن به درستی توضیح می‌دهد. با سفسطه گری و احمق دانستن دیگران، امثال عبادی آخر کار همه تقصیرها را به گردن شاه فقید می‌اندازند.
    خانم عبادی، کی شاه جلوی شما را گرفته بود که نوشته های خمینی را بخوانید؟
    خانم عبادی، آیا آنهمه درس و دانشگاه این حداقل قدرت اندیشیدن را به شما نداده بود که آخوندهای که حتی مدرسه ابتدایی را هم ندیده‌اند و یک روز، حتی یک روز در زندگی‌شان کار نکرده اند، چگونه می‌توانند یک مملکت ۳۸ میلیونی آنزمان را اداره کنند؟
    خان عبادی، حد دروغ گویی و شارلاتان بودن کجاست؟ به خود بیایید!

  32. کیانا

    این چگونه معذرت خواهیی هست که کاسه کوزش رو هم باز سر شاه شکاندند این بانوی مسلمان؟ اگه ازادی بود ما کتاباشون می خوندیم!؟؟؟؟ مگه کتابای کمونیستها ازاد بود که همه شما انقلابیون حفظ بودید؟ مگر شماها اهل خواندن با قدرت تجریه و تحلیل منطقی بودید؟ شما شتر مرغ صفتان که از همه بیشتر عربی می فهمیدیدو شرع اسلام می شناختید! کتابهایش بود شماها هم خوانده بودید ولی نفهمیدید چون نمی خواستید که بفهمید و مثل طوطی فقط قادر به تکرار بودید و بس، مغزها تعطیل و دهانها باز! شاه بار همه نادانی شماها را باید یک تنه می کشید وزیر بار جهل شمایان پاهایش تاب نیاورد! بیمار شد ومرد ان مرد بزرگ، بس که خسته شد! اری چنین بود نخستین زن قاضی ایران پادشاهی! دهان را اکنون هم که باز می کنید ازآن در و گوهر فوران نمی کند بهتر است گاه خندق بلا را زودتر بست!

  33. سودابه

    ما دنبال آخوندی راه افتادیم که کتابش را نخوانده وسخنانش را نشنیده بودیم با این حال با پیروی از رهنمودهای او « می‌خواستیم دنیای خودمان و شما را بهتر از آنچه که بود بسازیم» ، عجب !! پس شما نه «اسلام» ونه ملاهای شیعی را میشناختید ولی راه رسیدن به «دنیای بهتر» را درمسجد وامامزاده و تعزیه گردانی ومرده پرستی های عاشورایی ملاها میدانستید.
    کدام دنیای بهتر؟ دنیائی که درآن قرار بود «آب زمزم وحوریان بهشتی » برای شیعه ها وآتش جهنم برای همهٔ دیگران تهیه دیده اند؟
    این خانم محترم ، دارندهٔ جایزهٔ نوبل ، پس از چهل ویک سال دیدن نکبت ومحنت هم میهنانش تازه فهمیده که اشتباه میکرده و درخرافات اسلامی وقران ووعده های دروغین «روحانیت» شارلاتان شیعی راه هدایت به «دنیای بهتر» وجود ندارد.

  34. فقط دادخواهی

    افرادی همچون عبادی ها فکر میکنن که در این بزنگاه تاریخ با یه عذرخواهی ساده که خیلی ها بلد نیستن آنهم بعد از کیفور شدن از تمامی حقوق و مزایا رژیم دجال اسلامی و عاقبت بخیری فرزندان در ینگه دنیا آنهم از قبل نظام متوحش اسلامی!، حالا با یه عذرخواهی ساده میشه آب رفته از جوی رو به جوی بازگردوند…کسی نیست به این احمق بگه میلیونها زندگی تباه شده و از بین رفته و میلیونها زندگی از هم گسیخته ناشی از حماقت و نفهمی شماها بوده و ما در فردای گذار جز با دادخواهی و به میز محاکمه کشاندن شما به چیزی رضایت نخواهیم داد…حال تو و امثال تو طومارهای کذایی عجز و توبه و اشتباه امضا کنید یا مطول از حماقتها و آب به آسیاب تروریست های اسلامی ریختن در گذشته اظهار ندامت…. قضاوتش را به فردای ایران آزاد گشته از دست دجالین اسلامی میگذاریم و بس..‌‌‌.

  35. هادی

    علی آقا ،فکر می کنید خانم عبادی چه باید بکند تا شما و من راضی شویم؟ خودش را بکشد؟ چه باید بکند؟راهنمایی بفرمایید.

  36. به نسترن

    جایزه ی صلح نوبل در شرایطی بسیار حساس و بغرنج قرعه را به نام شیرین عبادی کرد.
    در کشور نروژ هیچ فرقی ندارد “زن” مسلمان باشد. یهودی باشد, بهایی باشد, کافر باشد, هندو باشد, چینی باشد یا سیاه پوست. اعطای جایزه به شیرین عبادی برای “مسلمان” بودن ایشان نبود. اعطای جایزه نگاه معطوف به شرق بوده است. شرق نزدیک. این جایزه برای مسلمان بودن زنی ایرانی نبوده است. بلکه تلاش زن مسلمان در بند تبعیض و تشویش بوده است.
    در سال های ۱۹۷۰ نکته ی کانونی سمینار ها در سازمان ملل تحقیق, پژوهش ها در امور زنان بوده است. زنان در سراسر جهان. نتیجه ی پژوهش ها به پروتکل این سازمان تبدیل میشود که همه ی کشور ها را مکلف میکند که از تمام انواع تبعیض ها الیه زن در سراسر جهان پرهیز شود, و تبیین قوانین به سمت “بلا تبعیض” معطوف شده و در تمام مصوبه ها و پروتکل های لازمه در سازمان ملل تصویب شده است.
    این ایده آل به نظر میاد و سازمان ملل هم به آن واقف بوده, قرار هم نبود همه ی اینها یک شبه با عصای جادویی اینی بشود که سازمان ملل تصویب کرده بود.
    خود کشور نروژ در سال دو هزار به یک قرار ملی میرسند که از این پس هر مصوبه یا قانونی در تشخیص پژوهشی الیه زن باشد مردود است. و زن از تمام امکانات قانونی در این کشور برخوردار است. قانون در این کشور دیگر “زنانه – مردانه” نیست.
    در همین سال دو هزار تمام رهبران احزاب انتخاب شده و حاضر در مجلس این کشور “زن” بودند.
    نخست وزیر هم زن بوده است. یعنی گفتمان ملی و همراستایی رسانه ها و فرهنگ در امتحانی تاریخی تمام آرا را به نفع “زن” در صندوق ریخت.
    و قدرت سراسر نصیب زنان شده.
    اولین نخست وزیر مرد بعد این دوره که الان دبیر کل ناتو هست, آقای ینس استولتنبرگ در امور زنان در لندن شرکت کرده و با زبان طنز میگوید: من خوشحالم از کشوری میایم که آنجا هیچ جنبش فمینیستی نیست, چونکه در کشور من یه دونه زن نداریم!
    این طنز را در پاسخ آن دسته از انگلیس هایی گفته بود که آنها “فیلسوفانه” میگویند, که حق در زبان و جهان بینی ها مردانه هست. (اینطور بخوانید که به ذهن خطور ایدئولوژیک بدهند که زن حقی ندارد!)
    وقتی قانون دیگر زنانه و مردانه نباشد, دیگر در کشور نروژ زن و مرد نداریم.
    پدران نروژی اعتراض داشتند که قوانین مادر بودن برای مردان تبعیضانه هست چونکه برای شیر دهی و پرورش کودک وقت بیشتر با کودکان با زنان است و این نقش مردان یا پدران (قوانین مربوط به پدر بودن!) را در ذهن کودک کمرنگ میکند.

    تصویب شد فارغ از شیر دهی مادر به کودک که ضرورت طبیعی است, پدر حق دارد نیم مدت دوران کودک را از محل کار آزاد باشد و با کودک و نگهداری از او بسر ببرد.

    این یعنی یک زن در بارداری, دوران رشد کودک حقوق شغل خودش را از دست نمیدهد. این حقوق باید پرداخت بشود.
    پدر هم حق بودن با کودک را دارد و حقوق او هم برای یک تا دو سال تضمین شده است.
    این یعنی آقا مهندس که مدیر فلان شرکت است برای یک تا دو سال میتواند به محل کار نرفته و حقوق خود را هم از دست ندهد.

    شنیده اید که آن دسته از ایرانیان “آخوند گرا” شاخص های خوشبختی جوامعی مثل کانادا, نروژ , ژاپن و و را با استدلال های بیمار فکری (تبعیض گری) و وارونه اندیشی (تشویش گری) زیر سوال میبرند؟

    شنیده اید آقایی پخته شده در مکتب بزبز قندی کارل مارکس که ایرانی است و ساکن نیوزیلند با تتپته و چربی بشقاب پولو در دهان میگوید: همسایه داریم زن است, خوشگله, بد نیست, تنهاست, کار میکند, بیچاره هر وقت بهش سلام میکنم میترسه, فرو میخوره, و سریع در را باز میکند که بره تو آپارتمانش تنها باشه. و اضافه میکند که تلاش کرد با او آشنا شده و او را با طبیعت و ” بخوانید سکس” آشنا کند که کمی از خستگیش رفع بشود. آخه کاپیتالیزم مثل برده از او کار میکشد

    شادروان فروغ فرخزاد از ترم “مشوش” در کور سو ها زیاد نوشته است.
    و نگاه مشوش به هر سو که انگار میخواهد از روشنی “رابطه” بگوید.

    ذهنیت تبعیض آمیز “خمینی” به زن آن سوی سکه ی ذهنیت تشویق آمیز نسبت به زن است که این قسمت شارلاتان هایی مثل سید ابراهیم گلستان ها و شاملو ها (شعر بیجا و آخوند پسند پستان ایدا !!!) و سید صادق قطب زاده ها پشت نقاب و ژیگولو بازی “عوامل” تشویش زن هستند!

    نروژی ها در پژوهش ها و گفتمان با رسانه های آزاد در سطح ملی بخوبی متوجه میشوند که نگاه تبعیض آمیز از مرئیات و بدیهیات میگوید, از نامرئیات بگو که همراستای اولی خود را در چم و خم هستی زن رخنه میدهد!

    آیا به چشم دیده اید که مردی سیبیلو و فمینیست و طرفدار سکس مجانی و آزاد با زن (!)……که طرفدار استالین هم هست میخواهد زن را از آشپز خانه ی آخوند نجات داده و او را در بهشت جهان سوسیالیستی خوشبخت کند؟

    زن در نگاه کارل مارکس کیست ؟ چیست؟ دختران انگلیسی لخت و عریان لب استخر؟
    زن در نگاه مسعود رجوی که یک مارکسیست اسلامی بوده کیست, چیست؟

    در پژوهش ها و رفتار شناسی عوامل تبیعیض زن کافی نیست, بلکه عوامل و دلایل تشویش زن هم باید شناسایی بشود.

    و این آینده هست در سراسر جهان!

    خواه زن مسلمان باشد, خواه زن عقب مانده ذهنی باشد, خواه زن پیر باشد, خواه زن زشت باشد, خواه سیاه باشد یا سفید باشد یا آریایی باشد, عرب باشد, یهودی باشد, بهایی باشد, فقیر باشد, پولدار باشد, هیچ فرقی نمیکند, چون صحبت از تشویش زن است.
    و کجاست که این تشویش ریشه در نقشی دارد که مرییات و نا مرییات آن باب پژوهش های گسترده در غرب است و چنین بادا!
    پس نتیجه این میشود که تشویش زن اگر همراستای تبعیض زن در کانون پژوهشی ما ایرانیان قرار بگیرد به هزار قلمبه سولومبگی های اجتماعات ایرانی پی میبریم که زن ایرانی را در این دو نگاه بیمار مسموم و مصلوب کرده است!

    جایزه به شیرین عبادی به زنی ایرانی بود که اولین قاضی در ایران, در شرق, در جهان اسلام بوده است.
    و اشکالی هم ندارد که زنی بنگلادشی, زنی چینی, زنی مسلمان, زنی کافر, زنی سومالیایی, با این جایزه به شیرین عبادی خود را در آن دیده و در نا امیدی هایشان التیام زخم های روحی, روانی, جسمی, تاریخی, فرهنگی, مذهبی, باشد.

    وقتی هزار گمانه زنی در باب چرایی جایزه به زنی ایرانی (؟), زنی مسلمان (؟), زنی شرقی (؟), زنی,…… در نگاه دیگران چه از بعد انتقاد, یا ,……..

    نگارنده اعلامیه رسمی چرایی این جایزه را پسندید چون زمانش هم بود:
    – بالا ترین مقام سیاسی در کشور نروژ: – این جایزه به دل ملت نروژ بوده است!

    خانوم نسترن, وقتی شیرین عبادی برنده ی جایزه شد, خبرنگاری معروف در کشور نروژ از او پرسید, که آیا از “جمهوری اسلامی” میترسد؟
    ایشان با اطمینان خاطر و حالتی که در ایران میگوییم (گردن کشیده در قب قب و لاتی) پاسخ دادند: نه!
    همان ترسی که سید صادق قطب زاده از “خمینی” نداشت!
    او هم در قب قب و کب کبش ادای لات ها را در می آورده.
    همان ترسی که رفسنجانی از خامنه ای نداشت.

    در چکاوک اذهان ازدحام همیشه سو سو ها و کور سو های سایه روشن نمود کرده و درگیر فهم و نفهمی هاست.
    من و شما هم مثل شیرین عبادی, مثل همه ی ایرانیان درگیر سو سو ها و کور سوهای ازدحام در تشویش, در تبعیض آلوده ی آن میشویم.
    ترورها, تبعیض ها و ایجاد تشویش به شیرین عبادی “شاید”, چون من نمیدانم, میگویم “شاید” ایشان را به بازنگری به پاسخ بیجایی که داده وا دارد؟ (این بیجا توهین نیست, یعنی بجا نبود)
    چون انسانی که خود و ذهنیت خود را در خور توجه لازم به ترس انسان, به واهمه ی انسان, به نگرانی انسان رشد ندهد خود موجب ترس, واهمه و نگرانی است!
    در حد آگاهی من ایشان با جبهه ی ملی همدل است که خودم این جبهه را ناملی میشناسم!
    چونکه یک جبهه ی ملی ژیگولو هایی ” نترس ؟” مثل سید صادق قطب زاده ها و چمران های لات را تربیت نمیکند که تکه کلامشان در دهان خمینی الیه بختیار خودشان استفاده شده بود:
    من توی دهان این دولت میزنم!
    اگر سند خواستید که این “توی دهان”میزنم ورد کلام قطب زاده در مکالمه ها با خمینی بود, آنگاه احتیاج است مرئیات و نامرئیات رفتار و گفتارهای این تروریست تشویش گرا و همدلی با پدر روحانی تبعیض گرای او یعنی خمینی را مثل آب زلال برایتان روشن کنم!
    و همین اتحاد در پرچم سازمانی تروریستی مثل سپاه پاسداران که از گند نامه ی قران کپی شده است که نماد بیماری های تشویش و تبعیض در سراسر جهان است! هنر پشمک های مشوش ذهن جبهه ی ناملی بوده است که سایه خود را از همسایه تشخیص نمیدادند اما فکر “آزادی ایران” بودند؟
    و هنوز ماندم چرا اینها فکر “آزادی ایران” بودن؟ که این را هم نبودند!
    آزادی از درستی مناسبات اجتماعات استنشاق میشود.
    و آزادی ایران?
    ایران چگونه میتواند “آزادی” استنشاق کند تا زمانی که مذهبی گند “نفسش را بگیر”, جانش را بگیر را در مخ کودکان این کشور زوزه میکشد؟

    – جان ایران کجاست؟
    – نفس ایران کجاست؟

    *****
    امیدوارم این پاسخ را هر چند یک کامنت طولانی است موسسه کیهان لندن بدون کم و کاست منتشر کند.
    چون این پاسخ از بعد کشور و ملت نروژ بوده است.
    در صورت انتشار این, پاسخ ایرانی هم دارم, چون زمانش رسیده خانم شیرین عبادی را با شاهزاده رضا سیروس پهلوی آشنا کنیم که شادروان بختیار که او هم عضو وطن دوست جبهه ملی بوده است مخالف خروج شاهزاده از ایران بود.
    چون فکر میکرد با جبهه ی ملی ایران را میتواند اداره و رفرم کند تا شاهزاده در سن بلوغ با تجویز استعفای پدر که بیمار بود تاج گذاری کرده و در کاخ خود به تشریفات امور بپردازد.

    – و اما ضحاک با دو چهره ی تشویش گری و تبعیض گری انتظار زمان خود را میکشید.

    – گفتم…….”زمان”……. خود؟

    – در پایان: شاهزاده رضا سیروس پهلوی و کارکنان محترم کیهان لندن در این نوشته یا کامنت نقشی ندارند.
    – این پاسخ با یک پرسونالیتی اهل کشور نروژ تنظیم شده است.
    – کپی این نوشته با ترجمه ی نروژی و انگلیسی به انستیتوی جایزه صلح نوبل.

  37. زینب

    من برای تو متاسفم که حقیرانه به مردم ایران نگاه میکنی
    تو و امثال تو هرگز در اراده مردم ایران تاثیری نخواهید داشت ما قبل از شاه ملعون و پادشاهان مسلمان بودیم و خواهیم ماند تو پول میگیری که این حرفها رو ضد مملکت بزنی لشکر سفیانی شدی خبر نداری

  38. مینا بقیه نظر قبلی

    همینجا هم این مقاله که توش ببخشین نوشتی اومدی داری ببخشین ِتو آب میکشی. میگی چون شاه آزادی بیان نداد پس تقصیر اونه… پس چرا میگی ببخشین اگه دست آخر داری قصور رو میندازی گردن شاه؟؟ خانم قاضی؟ خطای تو بدتر از خطای کریم نونوای سر کوچه ماست که میگه همش اشتباه کردیم انقلاب کردیم. اون زمان شاه شاگرد نونوا بود و همون شعارهای “مرگ بر درود بر” ِ تو و امثال تو رو میداد. اون سواد نداشت و از فلاورجون اومده بود اصفهان شاگرد نونوایی، قاضی نبود، خانم قاضی. دانشگاه تهران ِ زمان پهلوی رفته نبود، خانم قاضی. اون شاید بخشودنی باشه ولی تو نه. تازه تو با پررویی تمام بعد از ببخشین میای میگی البته همچین تقصیری هم نداشتیم چون آزادی بیان نداد شاه که حرف خمینی رو ما بشنویم. مطمئن باش اگه حرفهای خمینی رو هم‌ می شنیدی هیییییییچ توفیری نداشت برای تو و امثال تو. بیسوادی خیلی. کاش نمینوشتی اقلا که دستت رو نشه.

  39. مینا

    راه رو اشتباه رفتیم‌ ببخشین؟ به همین راحتی. حتما انتطار هم‌داری که همه بگن عجب ادم‌خوبی که اقلا میگه ببخشین! شما خانم عبادی مثلا تحصیل کردهء اون زمان بودی اونم رشته حقوق دانشناه تهران زمان پهلوی! بیخود کردی تو راهپیمایی شرکت کردی و بعد هم‌تو اون مملکت قبل از اینکه دانشگاهها سهمیه ای بشه حقوق خوندی اونم تو بهترین دانشگاه… قاضی شدی!
    خیر سرت اول قاضی زن در زمان پهلوی.‌تو جمهوری زهرماری هم که کارهای خودت رو کردی و بیشتر اعتبار گرفتی. تونستی جایزه نوبل ببری و موندی خارج. حالا چه فایده ببخشیم نبخشیم؟ تو که هزینه ندادی،امثال من ۳۶ ساله که ارزوم رشته حقوق بود ولی نتونستم بخاطر سهمیه وحشتناک دانشگاه تهران، منی که باید حجاب سرم‌کنم ، منی که آرزوم خارج رفتنه حتی برای مسافرت، پولشو ندارم… ما بریم تو خیابون حالا کشته بدیم تا اشتباه ِ “ببخشینی” تو و امثال تو قشر مثلا تحصیل کرده‌رو درست‌کنیم. من میرم کف خیابون که حق مو پس بگیرم ولی بدون ببخشین ِ ت تو سرت بخوره. وقتی برگشتی هیچ جایی تو ایرانی که ما پس میگیریم نه تو و نه رفقای خوش نشین ت ندارین. هرچند تو راهشو بلدی. از پشته پشته جنازه های بناحق کشته، برای خودت نردبون ترقی درست کردی و شبکه ارتباطاتت اینقدر قویه که بر میگردی و بازم میری در صدر میشینی.
    تو خانم قاضی همین حرفهات هم از جای گرم میاد بیرون.

  40. شهریار

    «که اتفاقا با توجه به بیماری شاه که خودش از روند آن خبر داشت و با توجه به مدیریت شاپور بختیار که سابقه ایران‌دوستی و وطن‌دوستی او بر کسی پوشیده نبود، زمان اصلاحات همان‌وقت بود و ما می‌بایستی بجای خمینی به دنبال او می‌رفتیم.»

    این نامه همچنان بوی پهلوی ستیزی میدهد خانم عبادی. مگر شعار مردم را نشنیده اید؟
    من آن عذرخواهی که به دنبالش بودم را ندیدم.
    مگر شاه، ایران دوست نبود؟ که اصرار دارید بختیار را ایران دوست بنامید؟
    شما حتی الان هم هیچ فرقی نکرده اید خانم عبادی. فقط متوجه شده اید که بوی الرحمن بلند شده… همین!

  41. 15 خرداد 42 قسمت دوم

    ؟نمیدانستید تا انقلاب اسلامی برسرکاربیاید تمام قوانینی جزایی مدنی را که با خون دل جایگزین شده بودند را با قوانین متحجر و وحشتناک سنگسار جشم در اوردن قطع دست و پا و شلاق که یکی ازانقلابیون گفت حق اله ا ست و حق قضاوت و شهادت زنان راهم شامل خواهد شد ؟؟ یا تمام این مظالم شرعی را میدانستید و پذیرفتید ؟ ایا دانستن اینها هم نیاز به شناخت خمینی داشت که به ان رای دادید ؟ انفلابیون ۵۷ برای سبک کردن گناه انجه بر میهن و مردمانشان روا داشتند بجای شهامت نگریستن در اینه بدنبال مجرم و حد اقل شریک جرم به دیوار کوتاه پهلویها میرسند . تازه در مورد نخواندن کتاب خمینی که حتی انهاییکه در فرنگ بودند انقلاب کردند و سفیر خمینی شدند مدعیند نخواندند چونکه مبادا مجوز دفع شهوت با نوزادان را .بجای دیدن ایشان در ماه را به بینند . خانم جان مگرنه اینکه هزار گفته چون نیم کردار نیست .گرچه خمینی کم هم حرف نزد ۱۵ خرداد ۴۲ را چه انرا هم بیاد نمیاوردید ؟. مخالفت با حق رای زنان مخالفت با اصلاحات ارضی با خانه های انصاف با سپاه دانش اتش زدن اتوبوس مدرسه دختران .و ممنوعیت زنان در نهضت ازادی چطور؟ خانم جان به پزوهشهای علل برخاستن هیتلر و روشهایی این بررسیها توجه بفرمایید . …فاشیسم ….برخاستن خمینی پیش پرده اش در خرداد ۴۲ به نمایش در امده بود ایا شما هرگز مشروطه و مشروعه بگوشتان نخورده بود ؟ کلا اموزه های شریعتتتان را وقتی به جمهوری اسلامی رای میدادید بیاد نمیاوردید ؟ اما خبر تان کنم حمایت قلمی و قدمی در برقراری نظامهای مذهبی را تاریخ به خدمتش خواهد رسید . همواره فرهیختگان جهان بخصوص از حمایت زنان از این نظامها که کوچکترین احترامی به کرامت انسانی زن ندارد در حیرتند. خانم عزیز این عذرخواهی برخورد مسیول با این فاجعه نیست > بروید به سرچشمه این مصایب بدنبال اموزه ها و قوانین شریعه ای که شما به عنوان یک قاضی ارشد به ان رای دادید . برای فریب خود شریک جرم نتراشید که برای یک خانم حقوقدان بدتر از گناه است .اگر درپی نشان دادن تاسفتان به جوانان هستید حقیقت گویی بهترین پوزش خواهیست . و یا اگر جراتش را ندارید همان یک عذر خواهی کلی کفایت میکند . با احترام . زنیکه پدر خانواده را حتی با خطاهاییکه شما معتقدید داشته است با یک ناشناس تعویض نمیکند .

  42. 15 خرداد 42

    خانم شیرین عبادی میگویید :..اگر امکان خواندن آثار روح‌الله خمینی وجود داشت، اگر او دررسانه‌ها به گفت‌وگوی آزاد دعوت می‌شد، دنباله‌ رهبری که نمی‌شناختیمش نمی‌افتادیم.وشاه مفصراین نااگاهیست ……….. . نخست اینکه از یک حقوقدان بعید است که نشناخته بدنبال کسی بیافتد . مگر نه اینکه فریب خوردن تنها ازطفل ویک صغیرو نابالغ وعقل باخته پذیرفته میشود ؟از شما بعید است که باین روشنی اقرار میکنید فریب خورده اید … ایا در کرسی فضاوت از یک خطا کار بالغ میپذیرفتید اگر میگفت کتاب قانون را نخواندهاست ؟. خانم جان شما که درزمان گرفتن جایزه نوبل سالها بعد از انقلاب اسلامی خودتان را نه یک زن ایرانی که بنام یک زن مسلمان معرفی کردیدایین اسلام را که زن نمیتواند فضاوت کند وشاه اسلام پناه شده امروز واسلامستیزقبلی که بعد از ۱۴۰۰ سال با برکرسی قضاوت نشاندادن شما عملا بران شوریده بود را هم نمیدانستید؟ که حداقل با اقدامتان اولین واخرین قاضی زن این سرزمین نباشید ؟………ادامه

  43. 15 خرداد 42 بخش دوم

    ایا دانستن اینها هم نیاز به شناخت خمینی داشت که به ان رای دادید ؟ انفلابیون ۵۷ برای سبک کردن گناه انجه بر میهن و مردمانشان روا داشتند بجای شهامت نگریستن در اینه بدنبال مجرم و حد اقل شریک جرم به دیوار کوتاه پهلویها میرسند . تازه در مورد نخواندن کتاب خمینی که حتی انهاییکه در فرنگ بودند انقلاب کردند و سفیر خمینی شدند مدعیند نخواندند چونکه مبادا مجوز دفع شهوت با نوزادان را .بجای دیدن ایشان در ماه را به بینند . خانم جان مگرنه اینکه هزار گفته چون نیم کردار نیست .گرچه خمینی کم هم حرف نزد ۱۵ خرداد ۴۲ را چه انرا هم بیاد نمیاوردید ؟. مخالفت با حق رای زنان مخالفت با اصلاحات ارضی با خانه های انصاف با سپاه دانش اتش زدن اتوبوس مدرسه دختران .و ممنوعیت زنان در نهضت ازادی چطور؟ خانم جان به پزوهشهای علل برخاستن هیتلر و روشهایی این بررسیها توجه بفرمایید . …فاشیسم ….برخاستن خمینی پیش پرده اش در خرداد ۴۲ به نمایش در امده بود ایا شما هرگز مشروطه و مشروعه بگوشتان نخورده بود ؟ کلا اموزه های شریعتتتان را وقتی به جمهوری اسلامی رای میدادید بیاد نمیاوردید ؟ اما خبر تان کنم حمایت قلمی و قدمی در برقراری نظامهای مذهبی را تاریخ به خدمتش خواهد رسید . همواره فرهیختگان جهان بخصوص از حمایت زنان از این نظامها که کوچکترین احترامی به کرامت انسانی زن ندارد در حیرتند. خانم عزیز این عذرخواهی برخورد مسیول با این فاجعه نیست > بروید به سرچشمه این مصایب بدنبال اموزه ها و قوانین شریعه ای که شما به عنوان یک قاضی ارشد به ان رای دادید . برای فریب خود شریک جرم نتراشید که برای یک خانم حقوقدان بدتر از گناه است .اگر درپی نشان دادن تاسفتان به جوانان هستید حقیقت گویی بهترین پوزش خواهیست . و یا اگر جراتش را ندارید همان یک عذر خواهی کلی کفایت میکند . با احترام . زنیکه پدر خانواده را حتی با خطاهاییکه شما معتقدید داشته است با یک ناشناس تعویض نمیکند .

  44. مازیار مظفریان

    چهل و یک سال طول کشید تا ایشان بالاخره به اشتباه اش پی ببرد. بانویی که خواست جایزه نوبل کذاییش را به سید محمد خاتمی معروف اهدا کند. به هرحال دیر به از هرگز است. شاید هم بوی کباب می آید.

  45. احسان

    چه فرقی میکرد که او در رسانه‌ها به گفت‌وگوی آزاد دعوت میشد. او یک دروغگو بود که برای رسیدن به قدرت هر چه را که تو انتظار شنیدنش را داشتی به دروغ به تو تحویل میداد.

  46. علی

    این مطلب رو خطاب به خانم عبادی مینویسم. خانم عبادی متاسفانه بعضی اشتباهات قابل جبران نیستند ولو با هزاران بار معذرت خواهی. فرض کنید دو کودک بازی میکنند و یکی میزنه چشم دیگری رو کور میکنه، با هزاران ببخشید هم چشم رفته دیگه برنمیگرده. خطایی که شما و هم نسلان شما مرتکب شدید، نه تنها یک چشم بلکه زندگی میلیونها نفر رو برای همیشه تحت تاثیر قرار داد. صحبت من با عامه مردم نیست، صحبت من با شمایی هست که به عنوان روشنفکر نه تنها مسولیت اجتماعی خود رو در برابر جامعه فراموش کردید بلکه اونها رو تو دهان هیولایی هل دادین که خیلی ها رو بلعید. فقط یکی از آثار اون حرکت اشتباه شما و امثال شما به بهای خون صدها هزار جوون این مملکت به دست دیوانه ای بنام صدام تموم شد که با وجود حکومت شاه هرگز جرات حمله به خاک ایران رو پیدا نمیکرد (بازدارندگی). میلیونها ایرانی دیگه رو نمیدونم اما بعنوان یک شخص، نه میبخشم و نه فراموش میکنم.

  47. نسترن

    من نمیدونم چه طوری به این افراد ندانم کار جایزه صلح نوبل میدهند حتما اینجا هم مسءله سیاسی شده خانم عبادی در مصاحبه ای میگوید که افتخار میکند که مسلمان است و در مراسم نایاک شرکت میکند و با ظریف تو امریکا ملاقات میکنه و یک دفعه لچک به سر میشه ولی همان موقع که به مسلمان بودنش افتخار میکنه بعدش میگه ولی من یک فمینیست هستم ظاهرا برنده جایزه نوبل درک درستی از کمات ندارد هما نطوری که بنا به کفته خودش درک درستی از انقلاب نداشت و اول خودش را از مسند قضاوت خلع کردند و به یک کارمند تبدیل شد و بعد به وکالت رو ی اورد معلوم نیست اینها تا کی میخواهند با این حرفهایشان و سفسطه هایشان مردم را معطل کنند

Comments are closed.