ایران در راهِ یک انقلاب نوین

سه شنبه ۶ اسفند ۱۳۹۸ برابر با ۲۵ فوریه ۲۰۲۰


فرد صابری – بعد از چهار دهه انتخابات نمایشی- فرمایشی، انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی و شکست هر دو جناح اصلاح‌طلب و اصولگرا، حتی پس از آنکه هر دو جناح با منت و خواهش دست به دامن مردمی شدند که در ماه‌های گذشته آنها را در خیابان‌ها به گلوله بستند تا شاید بتوانند حداکثر بیست درصد مردم را پای صندوق رای بکشانند و به رفقای اتحادیه اروپا ودمکرات‌های چپ آمریکا نشان دهند که هنوز مردم طرفدارشان هستند، ولی موفق نشدند و  نیمی از روز انتخابات نگذشته بود که وزیر کشور حد نصاب رای را مانند دوره‌های گذشته اعلام کرد و همزمان نیز در همین روز نهاد نظارتی بین‌المللی بر پولشویی و تأمین مالی تروریسم یا «اف‌ای‌تی‌اف FATF» جمهوری اسلامی را در لیست سیاه خود قرار داد.

اگر نگاهی کوتاه به رژیم ملایان در عرض این سال‌ها بیاندازید خواهید دید که هیچکدام از جناح‌های نظام، نه اصلاح‌طلب نه اصولگرا صحبت از«توسعه‌ی سیاسی» نمی‌کنند بلکه همه و حتی طرفداران ریز و درشت‌شان که رسانه‌های تبلیغاتی در خارج از کشور را در دست دارند و تحت لوای اپوزیسیون جمهوری اسلامی خود را معرفی می‌کنند، همه بدون استثنا تنها از «توسعه‌ی اقتصادی» سخن می‌گویند چون هم نان و آب دارد و هم اختلاس داخلی.

در همین راستا، جناح اصولگرا نه توسعه‌ی اقتصادی را قبول دارد و نه توسعه سیاسی بلکه در فکر «اقتصاد مقاومتی» و صادرات اسلام شیعه‌ی فرقه‌ی خمینی به کشورهای دیگر است.

خمینی از روز اول گفت اقتصاد مالِ خر است یعنی درک‌شان از اقتصاد همین عنوان اقتصاد مقاومتی که اصولگرایان اعلام می‌کنند و البته وضعیت‌شان مشخص است؛ ولی این اصلاح‌طلب‌های داخل و خارج هستند که فقط از توسعه‌ی اقتصادی سخن به میان می‌آورند.

به همین دلیل است که بیشتر کشورهای اتحادیه اروپا و دمکرات‌های چپ آمریکا برای منافع اقتصادی خود  طرفدار جناح اصلاح‌طلب در داخل و خارج  از ایران بوده و دستگاه‌های تبلیغاتی‌شان دائم از این جناح شاخ شکسته سخن گفته و آنها را از اصولگرایان جدا می‌کنند.

آش اصلاح‌طلبان چنان شور شده که حتی شیرین عبادی نیز چندی پیش به پوزش از نسلِ  پس از انقلاب پرداخته و تقاضای بخشش کرده که دنیای آنان را خراب کرده و با سیاستی زیرکانه از تز توسعه‌ی اقتصادی اصلاح‌طلبان پشتیبانی می‌کند.

دکانداران اصلاح‌طلب در لباس جین‌ شارپی که دائم مبلغ دکان توسعه اقتصادی در خارج از کشور هستند؛ سال‌هاست یکی به نعل و یکی به تخته می‌زنند تا فقط توسعه‌ی اقتصادی خود را- به قیمت تحمیقِ جامعه- به خارجی‌ها بفروشند تا نان و آب خود را حفظ کنند و در عمل نیز به عنوان خاکریز دفاعی حکومت اسلامی انجام وظیفه نمایند.

آنچه مشهود است جناح‌های واقعی سیاسی داخل  که فردای ایران را باید به دست بگیرند و بازسازی نمایند با صدای بلند در کف خیابان‌ها فریاد زدند «اصلاح‌طلب اصولگرا دیگر تمومه ماجرا» و از دی ماه دو سال پیش با این شعار و مبارزات مسالمت‌آمیز در خیابان‌ها  ظاهر شدند.

مردم، با زندان و شکنجه و ناپدید شدن هزاران تن از هموطنان به مبارزات خود ادامه می‌دهند تا فریادشان را به تمام دنیا برسانند که ایرانیان از شعور سیاسی بهره‌مند هستند و توسعه اقتصادی به تنهایی نه کارساز بلکه قابل قبول هم نیست و مردم ایران توسعه اقتصادی را به موازات توسعه‌ی سیاسی خواستارند و لازمه‌ی این مهم،  برانداختن فرقه تبهکار است.

اگر آخرین مصاحبه‌ی محمدرضا شاه فقید با دیوید فراست را گوش کنید، او به وضوح می‌گوید: بایست در اوایل سال پنجاه و یک به توسعه سیاسی دست می‌زد تا کشور دچار آنچه رخ داد نمی‌شد.

تاریخ نشان می‌دهد برای رشد، توسعه‌ی اقتصادی به تنهایی کارساز نیست و باید توسعه سیاسی در موازات با آن پیش برود؛ مخصوصا بعد از ۴۱ سال که اکثریت کشور ایران را جوانان و زنان  تحصیلکرده تشکیل میدهند.

کسانی که فکر می‌کنند فقط باید به توسعه‌ی اقتصادی پرداخت و دل اربابان اتحادیه اروپا و دمکرات‌های چپ آمریکا یا جناحی از عرب‌های مماشات‌طلب را در منطقه به دست آورد و همچنان پا به پای جمهوری اسلامی جلو رفت درواقع معتقدند: مردم ایران لیاقت آگاهیِ سیاسی و دستیابی به دموکراسی را ندارند و نباید از انقلابِ نوین مردم پشتیبانی کرد.

ولی انقلاب نوین ملت ایران در حال رخ دادن و با شتاب به جلو می‌رود و مجلس شورای اسلامی به دست اصولگرایان و یا همان فرقه‌ی توسعه‌ی اسلامی خواهد افتاد و با هر لایحه دولتِ ویترینی مخالفت خواهد شد؛ یعنی قوه مجریه حتی  معنی انتزاعی خودش را هم از دست داده و اتحادیه اروپا و دمکرات‌های چپ با یک شکست دیگر مواجه خواهند شد و قوه قضاییه هم وضعیت‌اش معلوم است که به دلیل اینکه خود نیز حلقه‌ای از فساد است نه قادر است اختلاسگران را دستگیر کند نه می‌خواهد به جرایم رسیدگی کند؛ تنها کارش حکم اعدام و یا دادگاهای نمایشی است. یعنی کشور با یک قوه مقننه به پیش نخواهد رفت و اکثریت مردم ارزشی  برای این نظام قائل نیستند.

حال اتحادیه اروپا و چپ‌های آمریکا هر چقدر بخواهند از جناح‌های این نظام پشتیبانی کنند آب در هاون کوبیدن است و بهترین راه، پشتیبانی از مردم و نیروهای برانداز است.

شاهزاده رضا پهلوی که یکی از شخصیت‌های شناخته‌ی شده بین‌المللی است همواره از پشتیبانان واقعی مردم جان به لب رسیده بوده و با سران کشورهای مختلف دائم در ملاقات و گفتگو است و صدای مردم را به گوش جهانیان رسانده و خواست‌های واقعی مردم ایران را به آنها گوشزد می‌نماید که باید با مردم ایران همراه شوند و از مبارزات براندازانه‌ی مسالمت‌آمیز مردم  پشتیبانی کنند و دست از پشت این نظام تبهکار بردارند.

نباید فراموش کرد که شاهزاده رضا پهلوی تنها کسی بوده که توسعه‌ی سیاسی ملت ایران را نهیب زده و بدان معتقد است. وی بارها از جمله در یک مصاحبه‌ی تلویزیونی به این مهم اشاره داشته و گفته است: ملت ایران برای یک بار هم شده خود باید– بدون هیچگونه وابستگی- تکلیف خود را با رژیم وحشت تعیین و آینده‌ی ایران رقم بزند که حاکی از اعتقاد وی به آگاهیِ کنونیِ مردم ایران برای رسیدن به دموکراسی است.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=187118

5 دیدگاه‌

  1. انقلاب نوین یا جابجایی ملاها با حامیان مارکسیست روسی انها

    همه مسائل انقلاب ۵۷ و انحراف ان ، تبدیل ان به یک نظام الت دست روسیه و چرایی ان در این پاراگراف نهفته است که بین لهستان و ایران در همان زمان مقایسه میکند . چه گونه لخ والسا رهبر انقلاب لهستان (علیه مارکسیسم روسی و کمونیست ها) بعد از اینکه مردم او را نخواستند رفت کنار ، اما ملاها ( علیه امریکا و لیبرال دموکراسی غربی) به کمک توده ایها و فدایی ها و ملی مذهبی ها هر روز بیشتر از اصولی که مردم برای ان انقلاب کرده بودند فاصله گرفته و تبدیل به یک صدام ، قذافی ، اسد شدند ، حالا هم می خواهند کره شمالی بشوند .

    پادشاه لخت؛ از لهستان تا ایران
    https://www.radiofarda.com/a/the-iranian-revolution-and-the-polish-solidarity-movement/30453360.html، برونو گانتس در نسخۀ آلمانی و سام رایلی در نسخۀ انگلیسی، می‌گوید که در اواخر دهۀ هفتاد میلادی، مردم لهستان از افزایش فساد و سوءمدیریت به‌شدت ناراضی بودند و سرانجام در اوت ۱۹۸۰ به اعتصاب سراسری روی آوردند. کاپوشچینسکی، که در آن زمان از تهران بازگشته بود، به گدانسک رفت.

    برخلاف تهران، در گدانسک خبری از دروغ‌گویی و خشونت‌ستایی‌ معترضان و شعار دادن با مشت‌های گره‌کرده نبود (نباید از یاد برد که گروهی از انقلابیون نه تنها سینما رکس آبادان را آتش زدند و صدها نفر را به قتل رساندند بلکه، به‌دروغ، ساواک را به این کار متهم کردند. افزون بر این، اعضای حزب توده کالاشنیکف را «رفیق خلق‌ها» می‌خواندند و سازمان چریک‌های فدایی خلق تصویر این سلاح را در آرم رسمی خود گنجانده بود).

  2. کشکساب

    با احترام و ادب.
    و با سپاس از نشر این توضیحاتِ قابل تأمل .آنچه منِ ایرانى ، باید از این توضیحات ، فهم نمایم ، اینکه یک اصل را بفهمم و برمبناى آن ، هر که را مدعى اپوزوسیون و دموکراسى خواهى و اینگونه القاب خوش نما میباشد ، با وطن پرست و ایران خواه ، از هم جدا نمایم .
    و در نهایت ، جسارتاً ، یک جمله معترضه .
    در گذشته ، که اسب، وسیله نقلیه عمومى بود ، [ نعلبندى ] یک شغل بود .
    نعلبنى که ، نمیخواست اسب عصبانى شود و بِرَمد و او و کارگاهش را ، مورد آسیب قرار دهد ، یکى از چکش ها را ، / به نعل میزد / که صدا میداد ولى میخ را فروو نمیکرد . از طرفى چون میخواست مشترى نیز اعتراض نکند ، آنجا که او میدید ، جکش را ، / به میخ میزد / تا نعل زیاد هم ، شُل نباشد . لذا اصطلاحِ {{ یکى به نعل زدن ، و یکى به میخ زدن }} از آنجا ساخته شد .
    امروزه ، نعلبندانِ اروپایى و دموکراتهاى ضدِ پیشرفتِ ایران ، براى سود دو پهلو ، گاهى به نعلِ حکومت اسلامى میزنند تا بتوانند از وجودِ ننگینش مُنتفع بمانند .
    و گاهى با یک اعتراض و مصاحبه و دستگرى چند تروریست خرده پا ، از مجموعه هزاران (( دیپلوماتِروریستِ )) ارسالى ِ نظام مقدس ، به میخ میزنند که در روزهاى رهایى ما مردمِ ایران و استقلالِ کشورمان ایران نیز ، بتوانند حرفى براى گفتن داشته باشند .
    اما منِ ایرانى فراموش نمیکنم و بر مبناى منافع خود و میهنم سیاستهاى کشورم را ، دنبال خواهم نمود .
    با سپاسِ دوباره از نویسنده و زحمتکشانِ ارجمندِ ِ کیهانِ واقعى و اصلى .

  3. ماکان

    نوشته منسجمی نبود
    ما برای رسیدن به جامعه پالوده نخست باید از زبان پیچیدگی زدایی کنیم و یک یک لغات را بازتعریف کرده و از اطناب بپرهیزیم…نویسنده گرامی ؛ در حوالی قرن چهارم و پنجم پس از حمله عرب که کشور ما یکی از درخشان ترین برهه های خود را میگذراند متونی به وجود آمدند که امروز هم میتوانند سرمشق ما در نگارش باشند…به بیهقی و ترجمه طبری و نظائر آنها نگاه کنید

  4. نسل شیک عمو مانوک

    خـدا
    شاه
    میهن

  5. ١٣

    در کشورهـاى غربى اینطور وانمود میکنند که تقصیر ترامپ بوده که مردم شرکت نکردند ویا
    چون لیست اسلاح تلبهـا تایید نشده مردم نرفتن راى بدهـند

Comments are closed.