محمود خیامی بنیانگذار کارخانجات «ایران ناسیونال» و از کارآفرینان صنعت اتومبیلسازی ایران پیش از انقلاب که وی را «پدر صنعت اتومبیلسازی ایران» میخوانند، شامگاه پنجشنبه نهم اسفند ۹۸ در سن ٩٠ سالگى در لندن، درگذشت.
محمود خیامی در سال ١٣٠٨ در مشهد به دنیا آمد. او از کارآفرینان و عمدهترین صاحبان صنایع اتومبیلسازی در ایران بود. خیامی شرکتهای ایران ناسیونال، بانک صنعت و معدن، فروشگاه زنجیرهای کوروش (قدس) و اولین کارخانه مبل ایران (مبلیران) را پیش از انقلاب ۵۷ در ایران بنیانگذاری کرد که هزاران نفر در آنها مشغول به کار بودند. در کارنامه محمود خیامی، فعالیتهای فرهنگی و آموزشی هم دیده میشود.
خیامی، پس از انقلاب ۱۳۵۷ به عنوان سرمایهدار توسط دادگاههای انقلاب دستگیر و تمامی اموال و داراییهای وی مصادره شد. او پس از خروج اجبارى از ایران، در بریتانیا و ایالات متحده آمریکا زندگى میکرد و همچنان در عرصه تجارت موفق بود. وى صاحب چندین نمایندگی اتومبیل مرسدس بنز بود.
محمود خیامی از جمله افرد نیکوکاری بود که به تحصیل کودکان زادگاهش بسیار اهمیت مىداد. او هیچگاه از زادگاه خود غافل نماند و طی سالها بیش از یکصد مدرسه، مجتمع آموزشی و مجموعه کار و دانش در استان خراسان احداث و تأسیس نمود. خیامی در بریتانیا هم چندین مکان آموزشی پایهگذاری کرد.
محمود خیامی چندین نشان معتبر جهانی از جمله نشان سلطنتی ملکه بریتانیا را به دلیل تلاشهای فرهنگی در بریتانیا و خارج از آن دریافت کرد.
کتابی در قدرشناسی از محمود خیامی
در سال ۲۰۰۸ کتابی در تجلیل محمود خیامی و فعالیتهای همهجانبه وی در خدمتگزاری به کشور و مردم منتشر شد که «جوانمرد صاحبدل» نام دارد. کیهان لندن همان زمان مطلبی به قلم دکتر صدرالدین الهی درباره این کتاب منتشر ساخت که در ادامه میخوانید.
به بهانه انتشار کتابی از مجموعه مقالات بهنام: جوانمرد صاحبدل
برای سپاسداشت از کوششها، ابتکارات و پیشگامیهای محمود خیامی بنیانگذار و پدر صنایع اتومبیلسازی ایران در راه حفظ و توسعه فرهنگ ایران و زبان فارسی در تمام زمینهها و سطوح داخلی و بینالمللی، گروهی از استادان عالیقدر، دولتمردان صاحبنظر و پژوهندگان نامدار با تألیف کتابی بهنام «جوانمرد صاحبدل» از محمود خیامی و خدمات او تجلیل و قدردانی کردهاند. این کتاب بههمت دکتر احمد قریشی استاد علوم سیاسی و رئیس پیشین دانشگاه ملی که خود از دوستان دیرینه محمود خیامی است در لسآنجلس توسط شرکت کتاب چاپ و منتشر شده است.
کتاب حاوی دو بخش است. بخش اول معرفیها نام دارد؛ در این بخش پس از معرفی زندگی و سوابق خدمات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خیامی در ایران که با تأسیس کارخانجات بزرگ ایرانناسیونال و وسعت دایره فعالیت این مؤسسه که از بانک صنایع ایران آغاز شد و به ایجاد تیم معروف فوتبال پیکان انجامید، از چگونگی تلاشهای مدیری آگاه صحبت میشود. در همین بیوگرافی میخوانیم که محمود خیامی پس از مهاجرت به انگلستان همچنان هموطنانش را بهیاد دارد و با وجود آنکه حکومت فعلی دار و ندار و هست و نیست او و خانواده و میراث پدرش را مصادره کرده است وی در همین دوران ۲۱ دبیرستان و هنرستان کار و دانش و ۹ مدرسۀ روستایی در ایران با نام مدارس محمودیه تأسیس کرده و با یک بنیاد فرهنگی معتبر انگلیس قراردادی بسته است که این مدارس را از جهت برنامهریزی علمی و تأمین احتیاجات فنی پشتیبانی کنند. در این راستا بنیاد خیامی در انگلستان با ایجاد دو مدرسه که در اکتبر امسال (۲۰۰۸) افتتاح شد، با ظرفیت پذیرش ۲۶۵۰ دانشجو، آماده پذیرش دانشجویانی باشد که از مدارس محمودیه ایران بهصورت بورسیه به انگلستان اعزام میشوند. در کتاب آمده است:
«طبق قرارداد منعقده، با ایجاد بورسهای دانشجویی و مبادله دانشجو و دانش تکنولوژی سعی بر این است که دانش فنی، علمی و آگاهیهای دانشجویان را با توجه به پیشرفتهای علمی و تکنولوژی روزافزون برای سالهای آیندهی کشور آماده سازد.»
در پیشگفتار کتاب، دکتر احمد قریشی تحت عنوان «مردی از رهسپاران وادی فقر» به معرفی دیگری از محمود خیامی پرداخته است و چهره عاشق فرهنگ و ادب فارسی او را تصویر و دلبستگیهایش را به متون بزرگ عرفانی فارسی چونان اسرارالتوحید و تذکرهالاولیا بازگو کرده است. دکتر قریشی همچنان از حافظه شگفتانگیز خیامی حرف میزند و اینکه او بر اثر شیفتگی به شعر عقاب دکتر خانلری که تمام آن را از حفظ از زبان دکتر محجوب شنیده بود، طی دو شب این منظومه ۹۳ بیتی خانلری را از بر کرد.
دکتر قریشی در مقدمه، پس از تشکر از دکتر ماشاءالله آجودانی که فکر تألیف این کتاب را مطرح کرده و مقدمات چاپ آن را فراهم ساخته است به مقاله متمتع و پر نکته استاد احسان یارشاطر اشاره میکند و این مقاله را پیشانینبشت کتاب قرار میدهد. استاد یارشاطر در معرفی محمود خیامی، عنوان «فریدون فرّخ» را برای او انتخاب میکند و از خلقیات برجسته محمود خیامی سخن میگوید. استاد مینویسد:
«محمود خیامی مردی خودساخته است و مدیری مدبر و توانا که از آغازی مختصر شروع کرد و در اندک مدتی بزرگترین دستگاه صنعتی ایران، «ایران ناسیونال» را سامان داد. انقلاب بساط کارهای صنعتی او را در ایران در هم پیچید و او را روانه دیاری دیگر کرد. اما طبع پوینده و نیروی زایندهی او چنان است که با شوق و خوشرویی تمام در انگلستان و آمریکا بهکار ادامه داد.»
استاد یارشاطر در جای دیگر، خاطرهای شخصی از محمود خیامی نقل میکند که در خور نقل مجدد و اعتنای بسیار است. استاد مینویسد:
«سالها پیش که من تازه نعمت آشنایی با وی را یافته بودم، یک شب که از لندن به نیویورک آمده بود، مرا سرافراز کرد. پس از صرف نان و پنیری، نوبت بدرود رسید. من او را تا در بیرونی مشایعت کردم. هنگامی که میخواست خارج بشود پاکت سفیدی از جیب خود بیرون آورد و با پوزشخواهی فراوان به دست من داد و در عذرخواهی آنچه در آن بود، مبالغه کرد و با عباراتی گرم و صمیمانه عذر خواست. درست مثل کسی که هزار تومان به دیگری بدهکار باشد، ولی فقط بتواند یک تومان از طلب را بپردازد. من پاکت را گرفتم و سپاسگزاری کردم. وقتی به خانه برگشتم و پاکت را باز کردم دیدم مبلغ آن از همه کمکهای نقدی فردی که تا آن زمان به دانشنامه ایرانیکا شده بود بیشتر است. و این درست خصلت خیامی است. دهش میکند و پوزش میطلبد.»
بخش دوم کتاب، شامل مقالات گوناگونی است که هر یک از نویسندگان در حد تخصص خود نگاشته و به محمود خیامی هدیه کردهاند. نام کسان و عنوان مقالههای آنان بهترتیب حروف الفبایی نام نویسندگان از این قرار است:
آجودانی، ماشاءالله: ایران دوره قاجاری و هویت ما در جهان پیشمدرن
الهی، صدرالدین: جوانمردی و اخلاق در راه و رسم کشتی
زرینکوب، عبدالحسین: حکایت همچنان باقی است
عالیخانی، علینقی: دولت و بخش خصوصی
متینی، جلال: پیروزی شاهنامه و جشنهای ملی
مهدوی دامغانی، احمد: شاهدخت والاتبار شهربانو
نظامی تالش، اسعد: علمالعمران و شناختشناسی ارسطو
کیهان انتشار این کتاب ارزنده را به علاقمندان فرهنگ و تمدن ایران و محمود خیامی جوانمرد تبریک میگوید.
لعنت و نفرین بر باعثان و بانیان عنقلاب شوم ایران بربادده ۵۷ بنیانگذاران مجاهدین ضد خلق مروجان و مبلغان اسلام سیاسی و کمونیستهای بی وطن که بورژوازی ملی ایران را که میرفت منجر به صنعتی کردن کشور شود نابود کردند همین گروه ها بودند که با شعار خلع ید مالکیت خصوصی از صاحبان صنایع و ملی کردن کارخانه جات که با خون دل کارآفرینانی مانند خیامیها بوجود آمده بودند کمر به نابودی صنایع کشور بستند لعنت و نفرین مردمی نگون بخت بر آنها باد که برای دستمالی قیصریه ای را به آتش کشیدند و هیاهو برای هیچ به راه انداختند کشوری که میرفت به آبادترین و مرفه ترین و شادترین در خاورمیانه تبدیل شود به نکبت و سیاهی و تباهی امروز تبدیل کردند