سارا امیری – زنان از جمله قربانیان اصلی تجاوز جنسیاند که بیشترینشان به خاطر شرم و گناه که این افکار زاییدهی وجود حکومت دیکتاتوری اسلامی حاکم بر جامعه ایران است و بیپناهی متاسفانه قضیه را پیگیری نمیکنند و با تاسف یکی از مشکلات دردآور در کشور ما قربانی شدن تعدادی از زنان از طریق تجاوز جنسی است.
گمان بر این است که این قربانیان، بسانِ هزاران قربانی دیگر در سراسر دنیا، به دلیل حسِ شرم و گناه و ترس از طرد شدن توسط جامعه، این تجربه دردناک را پنهان نگه میدارند. در مواردی حتی زنی که به او تجاوز شده به زندان انداخته میشود و مجرم به شمار میآید و حتی در مواردی شخص مورد تجاوز، به سبب دفاع از شرف و آبروی خود و تن ندادن به خواست های یک موجود نر، زندگیش را نیز از دست می دهد. شاید همه شما قضیه ریحانه جباری و صدها زن دیگر مثل او را شنیده یا در موردش خوانده باشید. حتی صحبت و نوشتن و تحقیق در این حوزه کاری در کشور ما ایران مشکل است چرا که با وجود سیستم دیکتاتوری اسلامی حاکم بر جامعه که خود متجاوزی بزرگ است و تجاوز یک شیوه ی رایج شکنجه در زندانهاست و قربانیانی که علیه تجاوز سخن بگویند و دادخواهی کنند به وسیلهی افراد حکومت به قتل رسانده میشوند.
ما بارها شاهد تجاوز کسانی که در سمت و جایگاهی بالا در نظام حاکم بر ایران هستند بودیم بطور مثال میتوانم سلمان خدادای که یکی از نمایندگان مجلس حکومت اسلامی است را یادآوری کنم که با تجاوز به زهرا نویدپور زن جوانی که پس از افشاگری بارها مورد تهدید این فرد قرار گرفت تا در نهایت کشته شد و اطلاعات زیادی هم در این زمینه موجود نیست. زنانی مانند زهرا و هزاران دختر و زن دیگر در ایران قربانی این سیستم فاسد و دیکتاتور اسلامی هستند و البته در مواردی ( پسران هم جدا از این جنایت نیستند) و متاسفانه کودکانی هم قربانی این جنایت میشوند.
تجاوز جنسی که شاید حداکثر ده دقیقه به طول انجامد، سبب صدمات به شدت جدی میشود که برای ماهها و سالها بر روی فرد قربانی تاثیرات زیادی میگذارد. برای بسیاری از زنان، زندگی آنها در چند لحظه از این رو به آن رو میشود و هرگز شاید به حالت پیش از آن برنگردد. بعضی از آنان قربانیان چندباره تجاوز جنسیاند و تجاوز به حریم جسمی و روانی آنها به یک مورد محدود نمیشود. آنها معمولاً توسط نزدیکان خود مورد تجاوز قرار میگیرند یا قربانی تجاوز گروهیاند. بسیاری از قربانیان تجاوز جنسی مبتلا به یک یا چند دوره افسردگی خفیف، متوسط، یا شدید میشوند که حتی میتواند همراه با افکار خودکشی یا اقدام به خودکشی باشد. قربانی فکر میکند که با اجازه دادن فرد متجاوز به حریم شخصیاش، کار زشتی مرتکب شده. به عبارت دیگر، شخص مورد تجاوز قرار گرفته خود را مقصر و مسئول حادثه میداند و خودش را مرتب سرزنش و نکوهش میکند.
قربانی با تصور اینکه ممکن است دیگران از این موضوع با خبر شوند، به شدت در ترس و هراس است و احساس شرمندگی میکند. شرم از اینکه حالا به یک موجود «ناپاک»، «زشت» و «کثیف» تبدیل شده که شاید هیچ زمانی کسی او را دوست نداشته باشد. قربانی ممکن است احساس ترس شدید کند که میتواند مخلوطی باشد از حس شرم و گناه و زشتی و دانستن اینکه حمایت اجتماعی مورد نیاز وجود ندارد. مثلاً قربانی شاید از این بترسد که پلیس قضیه را پیگیری نکند، یا متجاوز را کیفر ندهد، یا با متجاوز همدست باشد، که متاسفانه در ایران در موارد زیادی اینگونه است؛ یا اینکه قربانی اصلاً راه درست ارتباط با نیروهای پلیس و قضائی را نداند یا فکر کند که با گزارش دادن آبرو و حیثیت خانواده زیر پا گذاشته خواهد شد و متجاوز از آنها انتقام خواهد گرفت وغیره.
تجاوز بار روانی سنگینی بر ذهن و روان و جسمِ قربانی بر جای میگذارد. شخص ممکن است هر لحظه صحنه تجاوز را به یاد آورد؛ در خواب ببیند؛ دُچار کرختی و گیجی و بیخوابی یا بدخوابی شود؛ همیشه حالت اخطار، گوش به زنگ بودن و عدم تمرکز داشته باشد؛ زود خشمگین شود؛ از فعالیتهایی که یادآور تجاوز بودهاند دوری کند؛ از رفتن به جایی که مورد تجاوز قرار گرفته پرهیز کند؛ فعالیتهای اجتماعیاش را محدود کند، و بالاخره به طرف اضطراب و افسردگی برود. این اختلال روانی شاید به اندازهای شدید شود که قربانی برای ماهها و سالها میلِ جنسی خود را نیز سرکوب کند، از مقاربت لذت نبرد، و از رابطه نزدیک جسمی و جنسی با جنس مخالف دوری کند و حتا احساس انزجار و تنفر از جنس مخالف را در خود بپروراند.