همه دانش ما به بیچارگیست
به بیچارگان بر نباید گریست
(داستان اکواندیو؛ شاهنامه استاد فردوسی توسی)
رویدادهای سهمگین و ویرانگر گیتیانه (طبیعی) گوی زمین (چون زمینلرزه، آتشفشان و دیگر)، هوا- بومشناسی (سیلاب، توفانهای سهمگین، سرما و یخبندان کشنده، دگرگونیهای ناگهانی بومی چون دورههای گرمی و یخبندان گسترده زمین، و دیگر)، گاه و دوره بازگشت ویژه خود را دارند و ما آگاهی دانشی خوبی از برخی از آنها داریم. چنانچه (چون این روزها) این رویدادها با رویدادهای کشنده و ویرانگر دیگری چون ناخوشیهای فراگیر کشوری و یا جهانگیر همزمان شوند، میزان کشتار انسانی، ویرانی و اُفت مالی کشورها ده چندان میشود. در چنین هنگامی کار یاریرسانی در کشورهای بیبرنامه و پسمانده از گرد راه پیشرفت و دانش و فنورزی ناشدنی است.
پراکنش ویروس کُرونا و بیماری کووید۱۹ در کشور دوست، برادر، تودهای، و خودکامهی (دیکتاتوری) چین و ماچین در دیماه ۱۳۹۸ اغاز شد، و دولت تودهای پس از دستکم یک ماه لاپوشانی از درز آگاهی به مردم چین و دنیا، به ناچار پراکنش ویروس کشنده تازه را در ۱۰ دیماه ۱۳۹۸ به آگاهی جهانیان رساند.
به همین روی، رژیم آخوندی اسلامی نیز، به پیروی از منش دولت تودهای چین، پس از یک ماه لاپوشانی، در ۲۹ بهمن ۱۳۹۸، پس از برگزاری دولتی سالروز تلخ و تیره ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و نمایش مهندسی گزینش نیمبند مجلس آخوندی- سپاهی، بیماری وارداتی دولتی با هواپیمایی ماهان و بازگرداندن بچهآخوندهای تودهای چین به قم و کارگران نفت چین به عسلویه و خوزستان، را به ایرانیان تیره بختِ دربند مژده داد.
همزمان با پراکنش جهانی ویروس کُرونا و پیشنهاد دولتهای پیشرفته برای خانهنشینی، ایست گردشگری، دوریگزینی دو متری از یکدیگر در خیابانها و فروشگاهها، و بیکاری میلیونی، همراه با نبود واکسن و دارو و کمبود ابزار و یاریهای پزشکی، در روز ۱۸ مارس ۲۰۲۰ زمینلرزهای با بزرگی ۵٫۷۰ (پنج و هفت دهم) در فاصله ۲۴ کیلومتری باختری شهر سالت لیک سیتی، مرکز ایالت یوتا امریکا (با جمعیت ۲۰۰,۵۹۱ نفر)، و شش کیلومتری شمال- شمال خاوری شهر مگنا، آسیب اندکی رساند و مخزنهای ۳۱,۰۰۰ لیتری اسید هایدروکلریک شرکت مس «کانه کات یوتا» شکافته و نشت نمودند.
چهار روز پس از آن، در ۲۲ مارس ۲۰۲۰، زمینلرزهای با بزرگی ۵٫۵۰ در ۷ کیلومتری شمال زاگرب در کرواسی (با جمعیت ۱٫۲ میلیون) و ۳ کیلومتری شهر کاشینا، به ۱۹۰۰ خانه آسیب فراوان رساند، ۲۷ نفر زخمی شده و یک دختر جوان کشته شد. این زمینلرزه نیز بهنگام آشوب (بحران) ویروسی روی داد، و پیشنهاد دولتی در منزل ماندن و دورگزینی از یکدیگر نشد به کار گرفته شود؛ و بدینسان مردم بیشتری به ویروس کُرونا آلوده شدند.
پس از دو روز، در ۳۱ مارس ۲۰۲۰ زمینلرزهای با بزرگی ۶٫۵۰ در جنگلهای ملی چلیش در ایالت آیداهو و بi دور از هر شهری در ۱۱۶ کیلومتری شهر مرکزی ایالت، بi نام بویسی، با جمعیت ۲۸,۷۹۰ نفر روی داد. و در فرجام در ۳ مارس ۲۰۲۰ زمینلرزهای با بزرگی ۴٫۹۰ نزدیکی شهر انزا درکوههای سنتاروزا جنوب کالیفرنیا مردم را لرزاند و ترساند. این زمینلرزههای کوچک و میانه (و خوشبختانه نه بزرگ) که به دور از کلانشهرها، بهنگام کشتار آشوب ویروس کووید-۱۹ کُرونا روی دادند، دانشمندان زمینلرزه شناسی، زمینشناسی، و آتشفشانشناسی را بسیار نگران رویداد همزمان چند فرایند ویرانگر و کشنده بزرگ نمود. و بدینسان به دولتهای خود هشدار دادند که در میان همهی این آشوبها به برنامهریزی کوتاه، میانه، و درازمدت برای همزمانی رویدادهای ویرانگر در کشور خود نیز بپردازند (سالهاست که کشورهای پیشرفته، برنامه ارتشی درستی از یورش همزمان چند کشور دشمن از زمین و هوا و آب، و راهکارهای پدافندی آن را در نیروهای ارتشی خود دارند).
پرسش بنیادی در ایران اینست که چنانچه چنین همزمانیهای ویرانگری در کشور روی دهد، رژیم خودکامهی آخوندی- پاسداری اسلامی، و خلیفهگری آخوند خامنهای چه برنامه و راهکاری خواهند داشت. آنچه روشن است، چون چهار دهه گذشته، رژیم آخوندسالاری، ایرانشهریان بخت برگشته را با بیمه ابوالفضل و حرمها و امامزادهها تنها خواهند گذاشت، و چون اکنون خود به سوراخهای خویش خواهند خزید.
بهنگام آشوب وارداتی ویروس کُرونای کشنده در ایران، ۵ زمینلرزه کوچک و میانه (و خوشبختانه نه بزرگ) در خان زنیان (۷ بهمن ۱۳۹۸؛ با بزرگی ۵٫۴۰)، شمال باختری بندر لافت (۲۷ بهمن ۱۳۹۸؛ ۵٫۷۰)، قطور سلماس و زرآباد خوی (۴ اسفند ۱۳۹۸؛ ۵٫۷۰ و ۵٫۹۰)، نزدیکی بندر خمیر (۲۵ اسفند ۱۳۹۸؛ ۵٫۴)، و کوهستانهای فاریاب کرمان (۸ فروردین ۱۳۹۹؛ ۵٫۴۰) روی دادند که بجز زمینلرزه قطور، و به سبب دور بودن کانون زمینلرزهها از شهرها، مردم آگاهی چندانی از آنها ندارند. میدانم که بازسازی شهر با خاک یکسان شدهی بم هنوز پس از ۱۷ سال به بهانه نبود بودجه، پایان نیافته؛ در حالی که میلیاردها دلار نفتی ایرانشهریان خرج بیهوده موشکبازی و بمب اتم و تروریستهای منطقهای از سوریه تا یمن و دیگر کشورهای برادر اسلامی، به ویژه شیعه، باج دادن به روسیه و چین، و دزدیهای نجومی اسلامیون میشود. سیلاب ویرانگر و بسیار گستردهی نوروز ۱۳۹۸ که در پی ندانمکاریهای دولت آخوندی- سپاهی- بسیجی اسلامی بیسواد، پیش از آشوب کُرونا روی داد، بار دیگر ناکارآمدی زمامداران مافیایی اسلامی را روشن ساخت. در حالی که سیلاب نوروز ۱۳۹۹ در روزهای آغازی آگاهی رسمی و دولتی آشوب کُرونا روی داد، و روشن نیست که سیلزدگان فروردین ۹۸ و ۹۹، خانه و کاشانه و زمینهای کشاورزی آنان به چه حال و روزی رها شدهاند.
در حالی که میلیونها کارگر، کشاورز، کارکنان شرکتهای مختلف، مغازهداران، دستفروشها، و دیگر از کار بیکار شده، پول کشور به کاغذپارهای تبدیل شده، و کشور در سرنگونی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، به سبب ناکارآمدی آرسن لوپنهای اسلامی در حال نابودی است، افزایش آشوب کشنده دیگر همراه با بیماری کووید-۱۹، ویرانی کامل کشور را به همراه خواهد داشت. تنها در یک سال گذشته ایران با آشوبهای زیر و ناکارآمدی دولت اسلامی در سراشیبی لبه پرتگاه بیشتر به سوی ویرانی هل داده شد:
سیلاب ویرانگر و کشنده در بیش از ۷۰% رویه کشور (نوروز ۹۸)؛
واگیری بیماری ایدز در لردگان با کاربرد سوزنهای آلوده به وسیله اداره بهداشت دولتی (مهر ۹۸)؛
برپایی واخواهی گسترده و با آرامش مردمی در خیابانهای کشور که با کشتار و زخمی و زندانی کردن مردم به پایان رسید (آبان ۹۸)؛
زمینلرزه آذربایجان (آبان و اسفند ۹۸)؛
سیلاب ویرانگر کشور (دی ۹۸)؛
سرنگون کردن پرواز ۷۵۷ هواپیمایی اوکراین با دو موشک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دزدیدن و گروگانگیری جعبه سیاه هواپیمای کشور بیگانه در آسمان تهران و کشتار ۱۷۶ نفر (۱۸ دی ۹۸)؛
برف و بوران سنگین (بهمن ۹۸)؛
پراکنش و کشتار ویروس کُرونا و بیماری کووید۱۹ (بهمن و اسفند ۹۸ و فروردین ۹۹ و…)؛
سیلاب در ۱۳ استان (فروردین ۹۹)؛
و ادامه دردهای بیدرمان گذشته چون آلودگی هوا، آب، و خاک، خشک کردن تالابها و دریاچههای کشور، اُفت سفرههای آبهای زیرزمینی و نشت و چاک چاک شدن زمینهای کشاورزی، ریزگردها، ویرانی جنگلها، فروش خاک کشاورزی کشور به انیرانیان، واگذاری بندرها و جزیرههای ایران به کشورهای بیگانه، سیاستهای ویرانگر بمب هستهای و موشکبازی، یاریرسانی به سازمانهای تروریستی منطقه و جنگافروزی در سوریه و یمن، ادامه کنگر خوردن و لنگر انداختن روسها در کناره شمالی آبهای گرم و نیلگون خلیج فارس در نیروگاه بوشهر و جای جای کشور، و نگونبختیهای دیگر.
رویدادهای ویرانگر گیتیانه چهار دهه گذشته، با کشتارهای ناباورانه و دردناک همراه با ویرانیهای گسترده در ایرانزمین همراه بوده است. در این بازه زمانی ۴۰ سالهی تیره و تار، ۱۱۲,۵۰۰ ایرانشهری در زمینلرزههای کشور جان باختند (با میانگین کشتار ۲,۸۱۲ نفردر هر سال)، که در سنجش با شمار کشتهشدگان ۷۹ سال پیش از آن، ۳۲۳% در رژیم اسلامی افزایش داشته است. حال چنانچه همزمان با آشوب کُرونا، زمینلرزهی ویرانگری با بزرگی بالا در کلانشهر تهران و یا شهرهای بزرگ مرکزی استانها روی دهد، با کشتار چند میلیونی روبرو خواهیم شد و رژیم خودکامه سیاه و سرخ اسلامی، که ایرانشهریان را به حال خود رها کرده، برنامه ویژهای برای آن روزگار سیهتر ندارد (هرچند که بالاتر از سیاهی برای ایرانشهریان به خاک سیاه نشسته رنگی نیست!) و ایرانزمین سپندینه و ورجاوندی که در این چهار دهه به «ایرانستان» دگرگون شده، سرنوشت تیرهتری خواهد داشت. در این حال، چه کسی میتواند پشت و پناه ایرانشهریان نگونبخت باشد. آیا کسی کورسویی در ته سیاهچال اسلامی (و نه در پایان تونل) میبیند؟ آینده تاریکتر و یا روشنتر کشور تنها در دست و اندیشه ایرانشهریان جوان فرهیخته است. آنان نباید چشم به راه یاریهای امامان و امامزادهها، امام زمان، عیسی مسیح، و یا «گودو» ساموئل بکت در ۱۹۴۹، و ابرتوانهای خاور و باختر باشند؛ چون پشتیبان و رستگاری (ناجی) در کار نیست، و خاور و باختر به دنبال برنامههای درازمدت و درآمدهای خود هستند و نه بهروزی ایرانشهریان. آیینها و خرافات همراه آنان نیز نشان دادهاند که دکان پولسازی و دزدی و سکس و… برای گردانندگان آنهاست.
سیاهبختی (فاجعه) رویدادهای ویرانگر در کشور و گسترش مرگبارِ دستکرد ویروس کُرونا، از آخوندسالاری، ناشایستگی و بیسوادی، بیبرنامگی و هرج و مرج، زشتخوییِ منشی و پولی (فساد اخلاق و مالی)، و هزاران درد بیدرمان دیگر بوده است. زندگی و سرنوشت ایرانشهریان برای خودکامگان سیاه و سرخ رژیم اسلامی ارزشی ندارد.
آیا ایرانشهریان بدهیهای نسل اندر نسل گذشتهی خود را به اسلام تازیان بادیهنشین (و آخوندهای آن به گفته استاد پژوهشگر بزرگ احمد کسروی) و خرافات آن، ترکان سلجوقی، مغولان، تیموریان و دانش کشتار گروهی و ویرانی گسترده آنان، روسها، انگلیسیها، و آمریکاییها باز پس دادهاند؟
خردمند کین داستان بشنود،
به دانش گراید به دین نگرود
(داستان اکواندیو؛ شاهنامه استاد فردوسی توسی)
*پی نوشت: دو واژهی آخوند- درآوردی «جمهوری اسلامی» همانند تبریک و تسلیت (که همهپرسی جمهوری اسلامی در ۱۰ و ۱۱ فروردین ۱۳۵۸، رای «آری» ۹۸% روشنفکران تودهای و دیگر ایرانشهریان باسواد و بیسواد را در پی داشت)، واژههای ناهمسان و پادواژ (متضاد) بوده که کاربردی ندارد. «اسلام» (یا هر آئینی) هرگز نمیتواند «جمهوری» شود و «جمهوری» هرگز نمیتواند «اسلامی» باشد!
*پروفسور مانوئل بِربِریان استاد لرزهشناسی زمینلرزهها و گسلههای لرزهزا و هموند فرهنگستان دانش نیویورک
ایرانیها یک حکومت به آخوندها بدهکارند – احمد کسروی
بدهکاری تاریخی یی که با بیشترین بهره بانکی پرداخت شد
بسیار خوب پارسی نوشتید
احتکار داروی ضدکرونا توسط رژیم برای عوامل خودی!?
دکتر سورانی پزشک با جسارتی در اصفهان بود که در دیماه از ورود ویروس کرونا به کشور و شهر اصفهان پرده برداشت. او پس از اعلام ورود ویروس کرونا به اصفهان به اخراج از کار و تشویش اذهان عمومی تهدید و متهم شد. البته برخی مجموعههای پزشکی دیگر نیز قبلاً متوجه ورود کرونا به ایران شده بودند.
ستاره صبح : اکنون درباره ویروس کرونا رئیسجمهور یک جور برخورد میکند و وزیر بهداشت و وزیر صمت برخورد دیگری دارند و معاون وزیر نیز درباره کرونا ساز خودش را میزند. در چنین شرایطی تصمیمگیری درست که منجر به نتیجه مثبت شود اتخاذ نمیشود.
پرسش این است که چرا برخی مسئولان که تاکنون مبتلا به ویروس کرونا شدهاند بهبودیافتهاند؟ آیا این موضوع نشاندهنده این است که نوعی دارو برای معالجه کرونا وجود دارد؟ در این ارتباط دکتر هاشمیان پزشک بیمارستان مسیح دانشوری میگوید: دارویی وجود دارد که در کشورهایی مثل چین، ژاپن و کره جنوبی از این دارو استفاده شده و نتیجه مثبت داشته است، اما جلوی تجویز این دارو در ایران گرفته میشود.
این روزنامه میپرسد: وقتی مقامات بهبود حاصل میکنند چرا نباید دیگران هم بهبود پیدا کنند؟
حقیقت این است که ایرانی که ۴۱ سال پیش به دست مردمان ایرانشهرتقدیم ملاها و تودهای ها و مجاهدین و چریکهای فدایی شد، نابود شده است. کاملا نابود شده است. . چه چیزی از آن باقی مانده که جوانان بخواهند نجات بدهند؟
ایرانی که ج ا تحویل گرفت به دست رضا شاه و شاه فقید در کنار گروه چند هزار نفری همراهانشان ساخته شده بود. شوربختانه در حساس ترین برهه تاریخی، شاه فقید به جای سرکوب یک گروه چند هزار نفری از ملاها و مجاهدین و فدایی و تودهای، کشور را رها کرد و رفت، چون انسان بود و انساندوست و عاشق ایران. از دید امروز ولی، حفظ زندگی آن چند هزار خائن سرکرده انقلابیون به قیمت جان میلیونها ایرانی و به قیمت نابودی ایران تمام شد.
ایرانیان ۴۱ سال پیش نفهمیدند که چه بلایی سر خودشان آوردند و پس از ۴۱ سال هنوز نمیفهمند که آنزمان چه بلایی سر خودشان آوردند. مشکل این است!
“رژیم خودکامه سیاه و سرخ اسلامی، که ایرانشهریان را به حال خود رها کرده، برنامه ویژهای برای آن روزگار سیهتر ندارد و ایرانزمین سپندینه و ورجاوندی که در این چهار دهه به «ایرانستان» دگرگون شده، سرنوشت تیرهتری خواهد داشت”
خردمند کین داستان بشنود،
به دانش گراید به دین نگرود
(داستان اکواندیو؛ شاهنامه استاد فردوسی توسی)