آیا واقعا حال دریاچه اورمیه خوب است؟

- «خشکیدن دریاچه اورمیه ٨۵درصد به دلیل عوامل انسانی و فقط ١۵درصد مربوط به عوامل طبیعی مانند کاهش بارندگی و خشکسالی‌های بلندمدت است.»
- «بخشی از دلایل راه‌اندازی پروژه‌های کشاورزی ناپایدار، از جمله در این منطقه، ایدئولوژیک است. برای هزاران سال بخش عمده‌ای از مساحت اراضی قابل کشت اطراف دریاچه اورمیه پوشیده از نوعی انگور نیمه‌وحشی بوده است. شواهد و بقایای باستانی نیز وجود دارند که نشان می‌دهند تمدن و همچنین تولید شراب از هفت هزار سال پیش در اطراف دریاچه ارومیه وجود داشته و این منطقه یکی از نخستین مراکز تولید شراب در دنیاست.»
- تغییر نوع محصول از انگور به سیب و افزایش سودجویانه‌ی سطح کشت به همراه سدسازی‌های بی‌رویه و حفر چاه‌های بی‌شمار، شیره‌ی جان زمین را کشید و آب را غارت کرد و دریاچه را خشکاند.
- حکومت ایران پذیرفته است که اشکالی ندارد که طبیعت و دشت‌ها، چاه‌ها و تالاب‌های ما بخشکند ولی باید از این آب‌ها بهره‌ی اقتصادی برد و با کشاورزی ناپایدار برای روستائیان شغل ایجاد کرد زیرا فکر می‌کند آنها عمق استراتژیک و حامیان رژیم هستند. آنها هستند که رای می‌دهند؛ عضو بسیج می‌شوند و در راهپیمایی‌ها شرکت می‌کنند  و اگر شورش شهری شد در سرکوب‌ها شرکت می‌کنند. به همین دلیل به آنها زمین  و اجازه‌ی حفر چاه داده‌اند. نتیجه‌ی این سیاست، خشک شدن ایران بوده است.

جمعه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۹ برابر با ۱۵ مه ۲۰۲۰


بدون تردید بسیاری از ایرانیان از شنیدن خبرهای مربوط به بهبود وضعیت دریاچه اورمیه خوشحال شده‌اند. ولی این پرسش مطرح است که این وضع چقدر پایدار است؟ آیا می‌توان به تداوم پُرآبی این دریاچه امیدوار بود؟ کیهان لندن در همین ارتباط با ناصر کرمی اقلیم‌شناس و کارشناس محیط زیست گفتگو کرده‌ است.

اورمیه؛ عکس‌های کاوه مناف‌زاده و حسین محمودی

ناصر کرمی دارای مدرک دکترای اقلیم‌شناسی است و دانشیار دانشگاه در نروژ است. برخی از آثار وی در رابطه با محیط زیست ایران عبارتند از: «راه‌یاب ایران»، «تلخاک»، «بی‌نهایت»، «سفر به دریای آبی ژرف» و «گیر و گستر اقلیمی‌ایرانشهر».

ناصر کرمی اقلیم‌شناس و فعال محیط‌زیست

– آقای کرمی، ‌حجم آب دریاچه اورمیه در روزهای خوب چقدر بوده و امروز چقدر است؟

-وضعیت دریاچه بر مبنای سه مقیاس کمّی‌ قابل بررسی است.  یکی سطح تراز است؛ دوم  میزان آب موجود در دریاچه؛ سوم و مهمتر از همه، مساحتی از زمین که با حد معقولی از آب پوشیده شده است تا بتوان آن سطح را همچنان دریاچه نامید. برای توضیح درباره پرسش شما بهتر است ببینیم در سال‌های اخیر در دریاچه اورمیه  چه تغییراتی روی داده است.

مهم‌ترین مؤلفه، تعیین سطح تراز دریاچه و بالاترین حد آن است. از زمانی که سطح تراز دریاچه اورمیه  ثبت شده است، در یک دوره بلندمدت تاریخی، حدود ١۲۷۶ متر بوده. ولی یک سطح تراز حداکثری نیز درسال ١۳۷۴ ثبت شده  که ١۲۷٨ متربوده است. تصاویر زیبایی هم که از دریاچه اورمیه وجود دارد عمدتا از همان دوره است. اکنون هم که دو سال ترسالی را پشت سر هم داشته‌ایم، سطح تراز به حدود١۲۷۲ متر رسیده است. اما نکته‌ی مهم این است که حداقل سطح تراز اکولوژیک دریاچه اورمیه ١۲۷۴ متر است یعنی اگر دو متر دیگر سطح تراز اکولوژیک دریاچه بالاتر رود، دریاچه  اورمیه به وضعیت اکولوژیک پایدار خواهد رسید که این دربرگیرنده‌ی محیط زیست اطراف و موجوداتی است که در داخل آب آن زندگی می‌کنند، یعنی آرتمیاها.  ولی با وجود دو ترسالی پیاپی، ما هنوز دو متر از سطح تراز اکولوژیک پایین‌تر هستیم. اهمیت این دو متر در چیست؟ به نظر می‌رسد موقعی که ستاد احیاء دریاچه اورمیه سطح تراز اکولوژیک را تعیین می‌کرد یک حداقل را در نظر گرفته تا دستیابی به آن را به عنوان هدف و موفقیت بزرگ جا بزند. ولی حتی اگر ما به سطح تراز ١۲۷۲ هم برسیم دست‌کم یک سوم از نیمه جنوبی دریاچه همچنان خشک و به صورت کویر باقی خواهد ماند. در حال حاضر هم با وجود بارش‌های  خوب دو سال اخیر، سطح تراز دو متر پایین‌تر از میانگین آن است و چنانکه گفتم نیمه‌ی جنوبی دریاچه هنوز خشک است.

– تا چه حد مشکلات کنونی دریاچه اورمیه منشاء انسانی دارد و تا چه حد طبیعی؟ مثلا کاهش بارندگی‌…

-من یک تحقیق مفصل روی دلایل خشکیدن دریاچه اورمیه انجام داده‌ام. در این تحقیق به دنبال ریشه‌های خشک شدن دریاچه از نظر هیدرولوژی یا جغرافیای طبیعی نبوده‌ام. درواقع تحقیق من بررسی اثر توتالیتاریسم بر محیط زیست بوده است. برای من خشک شدن دریاچه اورمیه یک وضعیت مشابه در مقایسه با مورد خشکیدن دریاچه آرال بوده است. به عبارت دقیق‌تر، تحقیق در این‌باره است که وقتی سیاست‌های توتالیتاریستی  وارد حوزه‌ی محیط زیست می‌شوند چه تاثیراتی بر چشم‌انداز اکوسیستم یک کشور می‌توانند داشته باشند. از این نطر دریاچه اورمیه در جمهوری اسلامی ‌را با دریاچه آرال  در زمان شوروی سابق- که منجر به خشکیدن هر دو دریاچه شده است- مقایسه کرده‌ام. در تحقیقات خود به این نتیجه رسیده‌ام که خشکیدن دریاچه اورمیه ٨۵درصد به دلیل عوامل انسانی و فقط ١۵درصد مربوط به عوامل طبیعی مانند کاهش بارندگی و خشکسالی‌های بلندمدت است.

https://kayhan.london/1397/12/19/%d8%b1%da%af%d9%87%e2%80%8c%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%b4%d9%88%d8%b1%d8%9b-%d8%b3%d9%86%d8%af%db%8c-%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%af%da%af%d8%a7%d8%b1-%d8%a7%d8%b2-%d8%a7%d9%86%d9%87%d8%af%d8%a7%d9%85

اگر خود آن ٨۵درصد را هم باز کنیم، ۲۰درصد آن ناشی از احداث میان‌گذر است که یک اقدام بسیار اشتباه بوده و باعث توقف گردش طبیعی آب در دریاچه و گرم‌تر شدن نیمه شمالی آن شده و سبب شده است که دریاچه اورمیه عملا از یک دریاچه به دو مانداب یا دو تالاب تبدیل شود بطوری که گردش طبیعی آب در آنها رخ نمی‌دهد.

اما عامل اصلی که نقش ۶۵ درصدی در خشکیدن دریاچه دارد کشاورزی ناپایدار در این منطقه است. به عبارت دقیق‌تر، خشکیدن دریاچه عمدتا ناشی از سدهایی است که ساخته‌اند و چاه‌هایی است که به منظور به اصطلاح توسعه کشاورزی در آن منطقه حفر کرده‌اند؛ یک کشاورزی ناپایدار! چرا که این امر باعث کاهش شدید حجم ورودی آب به دریاچه شده است. درواقع آب رودخانه‌ها برای کشاورزی ناپایدار دزدیده شده و همین عامل اصلی خشکیدن دریاچه شده است.

اینکه چرا این کار را کرده‌اند یک بحث ‌طولانی است ولی توضیح می‌دهم که کشاورزی ناپایدار چیست. ببینید، بخشی از دلایل راه‌اندازی پروژه‌های کشاورزی ناپایدار، از جمله در این منطقه، ایدئولوژیک است. برای هزاران سال بخش عمده‌ای از مساحت اراضی قابل کشت اطراف دریاچه اورمیه پوشیده از نوعی انگور نیمه‌وحشی بوده است. شواهد و بقایای باستانی نیز وجود دارند که نشان می‌دهند تمدن و همچنین تولید شراب از هفت هزار سال پیش در اطراف دریاچه ارومیه وجود داشته و این منطقه یکی از نخستین مراکز تولید شراب در دنیاست.

بعد از انقلاب گفتند در اینجا با این انگورها شراب ساخته می‌شود و مرکز کفر است و از این قبیل حرف‌ها. به تدریج سطح زیر محصول انگور را کم کردند و بجای آن باغ‌های سیب را گسترش دادند. اما سیب ١۲ برابر انگور به آب نیاز دارد. برای همین پشت سر هم سد ساختند و چاه زدند که باعث کاهش شدید میزان ورود آب به دریاچه شدند. اما این یک بخش از کل ماجراست. بخش دیگر آن است که تا قبل از انقلاب کل اراضی مورد بهره‌برداری قرار گرفته در حدود ١۵۰ هزار هکتار بود. بعد از انقلاب، به فاصله‌ی زمانی اندکی، کُل اراضی مورد بهره‌برداری برای باغداری تقریباً چهار برابر شد! یعنی ۶۰۰هزار هکتار. همین چهار برابر شدن اراضی مورد بهره‌برداری نیز سبب ساخته شدن حدود ۷۰ سد و حفر تعداد بی‌شماری چاه شد که شیره‌ی جان زمین را کشیدند و کُل آب را غارت کردند و میزان ورود آب به دریاچه به شدت کاهش یافت. دریاچه هم مانند حوض یک محیط بسته است و اگر آب وارد آن نشود می‌خشکد.

– آیا پیش از انقلاب شاهد چنین مشکلاتی در دریاچه اورمیه بودیم؟

-ببینید، کشاورزی ایران بعد از «انقلاب سفید» در تعادل تاریخی با چشم‌انداز کشور قرار داشته است. کشاورزی در فلات ایران سابقه‌ی هفت هزار ساله دارد و ما به همین درازا امکان آزمون و خطا داشته‌ایم. یعنی آموختیم کجا بکاریم و کجا نکاریم؛ چه بکاریم و چه نکاریم؛ به چه صورت بکاریم و به چه صورت نکاریم. همه‌ی این آزمون و خطاها بعد از انقلاب ۵۷ یکباره کنار گذشته شد. مثال بزنم. ما از هفت هزار سال پیش تا انقلاب یک سطح کشت در ایران داشتیم که بعد از انقلاب در فاصله‌ی تنها  ۴۰ سال دو برابر شده است. مثال دوم آنکه از هفت هزار سال پیش تا سال ١۳۵۶ در ایران در مجموع ۴۰هزار چاه داشتیم. البته بعضی از منابع رقم ۵۰هزار را ذکر می‌کنند ولی منابع دقیق‌تر همان ۴۰هزار را ثبت کرده‌اند. حدس بزنید بعد از انقلاب این رقم چقدر شده است؟ حدود یک میلیون چاه! فقط در سال‌های ریاست جمهوری احمدی‌نژاد سالی ۷۰ الی ٨۰ هزار چاه حفر شده یعنی هر سال دو برابر کل تاریخ هفت هزار ساله‌ی کشور! آب‌ها را از آن زیر  بیرون کشیده‌اند و در معرض تبخیر قرار داده‌اند. با سدهای بی‌شماری که ساخته‌اند آب را تلنبار کرده‌اند تا در هوای گرم کشور بخار شده و به هوا برود!

https://kayhan.london/1395/06/29/%d8%a7%d8%b3%d9%85%d8%a7%d8%b9%db%8c%d9%84-%da%a9%d9%87%d8%b1%d9%8f%d9%85-%d9%85%d8%b4%da%a9%d9%84-%d8%af%d8%b1%db%8c%d8%a7%da%86%d9%87-%d8%a7%d9%88%d8%b1%d9%85%db%8c%d9%87-%da%a9%d9%85%d8%a8%d9%88

یک نگاه توتالیتاریستی و خودکامه در پشت مجموعه‌ی این اقدامات قرار دارد که می‌خواسته ایران را از نظر کشاورزی به اصطلاح خودکفا کند! در این نگاه هدف و ملاحظات نظامی‌ و ایدئولوژیک بر حفظ محیط زیست و کشاورزی پایدار ارجحیت دارد و همین باعث خشک شدن ایران که در هر حال سرزمین خشک و کم‌آبی است، شده.

من بارها گفته‌ام که ما مجاز هستیم  تنها ۴۰درصد از مجموع آب‌های تجدیدپذیر را– که در ایران در حدود ١۰۰  میلیارد مترمکعب در سال است- مصرف کنیم و بقیه باید در خدمت حفظ طبیعت باشد که سهم طبیعی آن است.  در ایران کنونی اما حدود ۹۰درصد آب‌های تجدیدپذیر، یعنی ٨۰ تا ۹۰ میلیارد مترمکعب فقط مصرف می‌شود. در ضمن جالب است بدانید که به خاطر سدهایی که ساخته شده ما فقط ۷۴میلیارد مترمکعب مخزن سد، که یکی از راه‌های مهار آب است، داریم.

نتیجه آنکه حکومت ایران پذیرفته است که اشکالی ندارد که طبیعت و دشت‌ها، چاه‌ها و تالاب‌های ما بخشکند ولی باید از این آب‌ها بهره‌ی اقتصادی برد و با کشاورزی ناپایدار برای روستائیان شغل ایجاد کرد زیرا فکر می‌کند آنها عمق استراتژیک و حامیان رژیم هستند. آنها هستند که رای می‌دهند؛ عضو بسیج می‌شوند و در راهپیمایی‌ها شرکت می‌کنند  و اگر شورش شهری شد در سرکوب‌ها شرکت می‌کنند. به همین دلیل به آنها زمین  و اجازه‌ی حفر چاه داده‌اند. نتیجه‌ی این سیاست، خشک شدن ایران بوده است. در ایران قبل از انقلاب خبری از این باج‌ها به کشاورزان نبود در نتیجه این همه سد و چاه و سطح زیر کشت نامحدود هم وجود نداشت.

– با توجه به افزایش بازندگی‌ در دو سال اخیر آیا می‌توان امیدوار بود که دریاچه اورمیه مشکل اساسی و خطر خشک شدن را پشت سر گذاشته باشد؟

-قطعاً چنین نیست! سرزمین ایران و شرایط اقلیمی آن نمی‌تواند جدا از مدل اقلیمی بلندمدت ‌خاورمیانه باشد. تمام مدل‌ها به ما می‌گویند که خاورمیانه با سه وضعیت روبرو خواهد شد: کاهش بارش؛ افزایش دما؛ و افزایش تبخیر و تعرق. من در این مورد هم دو مقاله که حاصل تحقیقاتم بوده منتشر ساخته‌ام. خلاصه‌ی حرف من در این دو مقاله آن است که وضعیتی را که خاورمیانه با آن روبروست نمی‌توان خشکسالی نامید زیرا نخست اینکه خشکسالی موقت است و دوم برگشت‌پذیر است؛ یعنی خشکسالی بعد از چند سال می‌رود و ترسالی با تناوب  بر می‌گردد. در حالی که وضعیت در خاورمیانه اینطور نیست. بارش در ایران از متوسط سی سال گذشته، سالی ۲۴۰ میلی‌متر اکنون به سالی ۲۰۰ میلی‌متر کاهش یافته و دما در مناطق جنوبی ایران- مانند کشورهای حاشیه‌ی خلیج فارس- بین یک تا یک و نیم  درجه افزایش داشته. این وضعیت ادامه خواهد داشت. حالا ممکن است بپرسید که چرا در دو سال اخیر بارندگی زیاد بوده؛  ببینید، وقتی ما از تغییرات اقلیمی ‌صحبت می‌کنیم منظور روند‌های بلندمدت است. در روندهای بلندمدت دوره‌های کوتاه هم وجود دارد مثلا در کویر و صحراهای آفریقا هم ترسالی داریم؛ اما پایدار نیست! بنابراین ۲، ۳ و ۴ سال ترسالی به هیچ وجه جبران خشکسالی‌های بلندمدت را نمی‌کند. ما نزدیک بیست سال خشکسالی، به اصطلاح خشکسالی انباشته، داشته‌ایم.  باید ترسالی‌های پی در پی داشته باشیم تا این جبران بشود. فقط دو سال ترسالی نمی‌تواند دریاچه اورمیه را به حالت پایدار اکولوژیک نزدیک کند. پیش‌بینی‌ها آن است که سرنوشت ما، اگر وضع با همین روند پیش برود، خشک‌تر و گرم‌تر شدن هواست. به همین خاطر این دوسال نباید ما را فریب بدهد و با خوش‌خیالی فکر کنیم که مشکل حل شده! نه، همچنان مسئله مهمی‌ اقلیمی ‌کشور ما افزایش دما و بارش کمتر است و بحران آب و  خشکیدن طبیعت در کشور شدت خواهد یافت و ایران باید خود را برای مهار این وضعیت و تعدیل آن آماده کند.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=196589

5 دیدگاه‌

  1. اکبر

    اورمیه نگین آذربایجان

    زبان اورمیه ای ها ترکی شاخه اوغوز می باشد که همان زبان شهر ارومچی ترکستان چین هست. بنا به یکی از روایت ها نام اورمیه از اورومچی چین گرفته شده

  2. علی

    آقای کرمی من هم تو یکی از شهرستان های نزدیک که از دریاچه خیلیم دور نیست زندگی میکنم من این خشکسالی تجربه کردم و بارندگی های دو سال اخیر خب من می خوام شما که تحقیاقت زیادی کرده اید رو به عمل تبدیل کنید …

  3. آرتام

    دوست ارجمند محمد آقا از اینکه نوشته اید:«از حق نگذریم ارومیه استان ترک نشین ایران است و از قدیم با اکثریت ترک و …» مرا مقداری آزار می دهد. من دوست دارم که ایران و ایرانی همیشه بماند. آذربایگان که نامش ماد خرد بوده و سپس به آن آتروپاتن / آتور پات [=نام سردار ایرانی بوده] می گفتند و آنگاه آ‌ذر بایگان شده [پایگاههای آتش] و پس از یورش اعراب به کشور ما چون در زبان آنها حرف گ نبود به جای آن ج گذاشتند. زبانی که در این بخش از ایران با آن گویش می کردند آذری بود که مقداری از این زبان را در زیر این کامنت برایتان می نویسم. آنجا همیشه بخشی از ایران زمین بود و خواهد بود حالا چطوری زبان آن ترکی شده که با آذری کاملا فرق دارد اینرا احمد کسروی در کتابی به نام [آذری یا زبان باستان آذربایگان] که در آن استاد احسان یار شاطر هم مقاله تحقیقی نوشته: خیلی کوتاه بنویسم در زمان سلجوقیان یا روزگار کوچ ترکان آذربایگان مانند امروز جزئی از Airyanem Vaejah سرزمین آریایی ها یا همان ایران زمین بوده است . آذربایگان مرکز حکومت سلجوقیان شد و چون آنها ترکی گویش می کردند زبان رسمی شد و مردم در آنجا به زبان ترکی گفتگو کردند که تا امروز هم مانده است. اینها را احمد کسروی در کتاب گفته شده بالا از گفتار دوم برگ ۴۵ به بعد شرح می دهد.

    نمونه هایی از زبان آذری: هرکه اورامنه بنام بخوند// شوو روبسته داری کامروبند
    کاریا میرسی جهنامه داران// خداوند بنده بی بنده خداوند
    دیر کین سر بسودای ته کیجی// دیره کین چش چو خونین اسره ریجی
    دیره سر باستانه اچ ته دارم// خود نواجی کوور بختی چو کیجی
    صفیم صافیم گنجان نمایم// بدل درده ژرم تن بی دوایم
    کس بهستی نبرده ره باویان// ازبه نیستی چویاران خاکپایم

  4. چه فرقی میکنه

    حالا بعضی ها میان اینجا و دعوای زرگری راه میندازن و میگن اون ارومیه هست نه اورمیه. کل مطلب رو ول میکنن میچسبن به یه کلمه!!

  5. محمد

    اورمیه نه ارومیه
    این ارومیه بیچاره شده گوشت قربانی تجزیه طلبان مدعی کرد بودن میگن استان ماست حتی در سایتهاشون جز مناطق کرد حساب میکنن تجزیه طلبان ترک هم میگن مال ماست
    اما از حق نگذریم ارومیه استان ترک نشین ایران است و از قدیم با اکثریت ترک و اقلیت کرد سالهای سال در کنار هم بدون کوچکترین مشکلی زندگی کردن

Comments are closed.