نیلوفر بیضایی درباره بیانیه «۲۵۰ هنرمند تئاتر و سینما»: دستورالعمل دادن هنرمند به سانسورچی شرم‌آور است!

-نیلوفر بیضایی: «ابتدای این بیانیه اشاره شده که ما ممیزی را رعایت می‌کنیم چون قانون سرزمین ماست و چون عاشقانه دوستش داریم این سانسور را می‌پذیریم. به این معنی که کسانی که آن سرزمین را ترک کردند گویا آن را عاشقانه دوست ندارند و فقط این دوستان عاشق ایران هستند!»
-بیضایی کارگردان تئاتر می‌گوید حکومت هویت هنرمندان ایران را گرفته است و از آنها اظهارنظرهایی را می‌شنویم که گاه متضاد هم هستند.
-این کارگردان تئاتر ساکن آلمان بیانیه ۲۵۰ هنرمند تئاتر را پاسخی «احمقانه» به بیانیه ۱۳۴ نویسنده می‌داند که سال‌ها پیش بر اعمال سانسور توسط حاکمیت تاخته بود.

جمعه ۲ خرداد ۱۳۹۹ برابر با ۲۲ مه ۲۰۲۰


آزاده کریمی – برای بسیاری از هنرمندان مستقل داخل ایران، صدور بیانیه «۲۵۰ هنرمند تئاتر» در حمایت از سیاست‌های سانسور و فشار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نامنتظر و عجیب نبود. اما چنین تک‌گویی بی‌پرده، آشکار و حتی توصیه‌ برای چگونه عمل کردن به سانسور، تا کنون از سوی هنرمندان ایران و جهان بی‌سابقه بوده است.

گروهی از هنرمندان به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی: تئاتر «ممیزی متفاوتی می‌طلبد»!

 

امضاکنندگان این بیانیه، خطاب به علی صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اعمال سانسور بر آثار هنری را تأیید کرده و نوشته‌اند که سانسور را خود بر کارشان اعمال می‌کنند و با آن مخالفتی هم ندارند، چرا که، خوب یا بد، قانون جمهوری اسلامی است! آنها خواستار درجه‌بندی در اعمال سانسور بر اساس میزان مخاطب هر رسانه شدند و نوشتند که سانسور باید بر سینما، تلویزیون و تئاترهای تلویزیونی بیش از تئاتر باشد.

این درحالیست که سال گذشته، بیش‌ از ۲۰۰ تن از سینماگران ایرانی با صدور یک بیانیه‌ ۱۰ ماده‌ای از سیاست‌های حاکم بر سینمای ایران ابراز انزجار کردند و خواهان «آزادی بیان و اندیشه» شدند.

در آن بیانیه به مواردی چون سانسور گسترده، ممنوع‌الکاری، بیکاری گسترده سینماگران، ممنوع‌الخروجی، تبعیض، دخالت‌ نهادی قضایی و انتظامی و تسلط نگاه ایدئولوژیک در سینما اشاره و از آنها انتقاد شده بود.

https://kayhan.london/1399/03/02/%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d8%a8%db%8c%e2%80%8c%d8%b3%d8%a7%d8%a8%d9%82%d9%87-%db%b2%db%b5%db%b0-%d9%87%d9%86%d8%b1%d9%85%d9%86%d8%af-%d8%aa%d8%a6%d8%a7%d8%aa%d8%b1-%d9%88-%d8%b3%db%8c%d9%86

بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، محمد رسول‌اف، جعفر پناهی، محسن امیریوسفی، پرویز کیمیاوی، ابراهیم مختاری از جمله سینماگران امضاکننده این بیانیه بودند.

با نیلوفر بیضایی نویسنده و کارگردان تئاتر ساکن آلمان درباره این بیانیه‌ی عجیب و بهت‌آور گفتگو کردیم.

نیلوفر بیضایی

– خانم بیضایی، نظر شما در مورد انتشار بیانیه این ۲۵۰ هنرمند تئاتر و سینما چیست؟

-من هم مثل بسیاری از کسانی که این بیانیه را خواندند، از محتویاتش انگشت به دهان مانده‌ام. ابتدای این بیانیه اشاره شده که ما ممیزی را رعایت می‌کنیم چون قانون سرزمین ماست و چون عاشقانه دوستش داریم این سانسور را می‌پذیریم. به این معنی که کسانی که آن سرزمین را ترک کردند گویا آن را عاشقانه دوست ندارند و فقط این دوستان عاشق ایران هستند! از همان ابتدای این بیانیه و از زبان حاکم بر آن، کاملا مشهود است که تا چه حد، تحت‌تاثیر پروپاگاندای حاکم است. در حالی که معمولا هنرمندان یا قشرهایی که حساسیت ویژه‌ای در قبال مسائل اجتماعی دارند، اجازه چنین تأثیری را نمی‌دهند و این بسیار تأسف‌آور است. وحشتناک اینکه، شاخه‌های هنری در این بیانیه را با یکدیگر مقایسه کرده‌اند، از این نظر که کدام باید بیشتر سانسور شوند و کدام کمتر! واقعا تأسف‌آور است که هنرمندان از عرصه فعالیت خود به عنوان هنرمند خارج شده و جای سانسورچی نشسته‌اند. کسانی که در معرض سانسور قرار دارند، به یک نوع در جایگاه سانسور قرار گرفته‌اند.

ما یک بیانیه تاریخی داریم که من به عنوان یک ایرانی به آن مفتخر هستم؛ بیانیه ۱۳۴ نویسنده که در سال ۱۳۷۳ منتشر شد و بطور مشخص به موضوع سانسور اشاره داشت. آن را مطرح می‌کنم چون فکر می‌کنم این بیانیه‌ تازه منتشر شده، یک پاسخ بسیار احمقانه‌ای بعد از سال‌ها به آن بیانیه بسیار مهم تاریخی از طرف بخشی از هنرمندان است که واقعا خجالت‌آور است. چون بیانیه ۱۳۴ نفر را نویسندگان معتبر ما امضا کردند که البته آقای محمود دولت‌آبادی هم جزوشان بودند که بعدها مواضع‌شان تغییر کرد ولی اکثریت کسانی که آن بیانیه را امضا کردند، به آن معتقد بودند. در بیانیه ۱۳۴ نویسنده، دقیقا جملاتی آمده که این بیانیه بطور احمقانه‌ای به آن پاسخ می‌دهد. مثلا بیانیه ۱۳۴ نویسنده می‌گوید در صلاحیت هیچ نهادی نیست که آثار ما را به عنوان کسانی که احساس، تخیل، اندیشه و تعلق خودمان را به اشکال مختلف می‌نویسیم، سانسور کند و باید افکار و نوشته‌های ما بدون واسطه به دست مردم برسد. در نظر داشته باشید نویسندگان این بیانیه، در زمان انتشارش در ایران زندگی می‌کردند و همه هم تحت خطر بودند و آن دوره شاید بسیار مخاطرات بیشتری هم بود.

مسئله اینجاست که یا ما مسئولیت خودمان به عنوان هنرمند را می‌پذیریم و واکنش نشان می‌دهیم و یا اینکه دست‌کم سکوت می‌کنیم. در حالی که امضاکنندگان این بیانیه، به دسته‌بندی سانسور توصیه می‌کنند که چطور ما را سانسور کنید! متاسف شدم واقعا! بسیاری از امضاکنندگان این بیانیه از آدم‌های فرصت‌طلبی هستند که از موقعیت سوء استفاده کردند ولی بعضی‌ از امضاکنندگان اصولا چنین بیانیه‌هایی را امضا نمی‌کردند و واقعا برایم پرسش بزرگی است که بدانم بعد از اینهمه سال زندگی زیر فشار سانسور چطور می‌شود کسی از وجود حرفه‌ای خودش بگذرد و این چنین سخیفانه هویت یک جمع را به عنوان جامعه تئاتری ایران زیر سوال ببرد و خجالت‌زده کند.

-فکر می‌کنید چه چیزی در ایران تغییرکرده که چنین بیانیه‌ای نوشته شده؟ برچه مبنایی یک هنرمند چنین تصمیمی می‌گیرد که سانسور را بپذیرد و پیشنهاد افزایش سانسور برای عرصه هنری دیگران هم بدهد؟!

-حدس زدنش ساده نیست. به‌خصوص اینکه می‌دانیم جمهوری اسلامی از نظر بین‌المللی هم منزوی است و می‌بینیم که چطور بخش عظیمی از مردم در سال‌های اخیر، سعی می‌کنند با نظام به شکل‌های مختلف همراهی نکنند. اما به راستی متوجه نمی‌شوم در چنین شرایطی چطور این هنرمندان چنین بیانیه‌ای می‌دهند! از یکطرف می‌توانم بفهمم که بسیاری از این افراد، کسانی هستند که از نظر مالی وابسته به کارشان هستند. البته برایم قابل پذیرش نیست ولی قابل فهم است که سعی کنند خودشان را با وضعیت تطبیق دهند. یک مسئله واضح است که امری به اسم سانسور محدودکننده است و هیچ هنرمندی که به راستی هنرمند باشد حاضر به پذیرش آن نیست. اگر هم در شرایط بدی باشد، سعی می‌کند در آثاری که دچار سانسور، دروغگویی و تحریف تاریخی نیستند، شرکت کند. نمی‌خواهم قضاوت کنم ولی به نظرم شاید این بیانیه تلاش برای زمینه‌چینی برای به دست آوردن امکانات کار باشد. چون این اعتراض نیست و اگر اعتراضی هست به کل سانسور باید باشد. اگر نمی‌خواهیم اعتراض کنیم، حداقل مزخرفات سرهم نکنیم و سکوت کنیم! چون خود سکوت هم معنادار است. ولی اینگونه لجام‌گسیخته طبقه‌بندی کردن سانسور و دستورالعمل دادن به سانسورچی که چگونه ما را سانسور کن، واقعا شرم‌آور است.

-شما در آلمان زندگی می‌کنید و حتما با تاریخ معاصر این کشور آشنایی دارید؛ آیا در آلمان نازی هم چنین بیانیه‌های حمایتگرانه از سانسور وجود داشته؟

-باید بگویم بسیاری از هنرمندان متعهد آلمان در تبعید زندگی می‌کردند و از آلمان خارج شدند. هنرمندانی هم که در آلمان ماندند در خدمت پروپاگاندای نازی قرار گرفتند و یا چنان از فضای واقعیات آن دوران دور بودند که تصویر غیرواقعی و دروغین می‌دادند که بی‌شباهت به همکاری با حزب نازی نبود. ولی من نشنیدم هنرمندان آلمانی چنین نامه‌ای با این محتویات منتشر کنند. یا همراهی می‌کردند، در مهمانی‌‌های نازی‌ها می‌رفتند، یا مخالف بودند و آلمان را ترک کرده بودند. اما ما با یک داستان عجیب و غریبی در کشورمان روبرو هستیم که شبیه به هیچ جا نیست. چون از بسیاری از امضاکنندگان این بیانیه، قبلا واکنش‌های دیگری هم دیدیم. مثلا رضا کیانیان بالاخره آدمی است که به هر حال از گذشته‌ای می‌آید، ولی یکجایی اعتراض می‌کند و چند روز بعد، حرف‌های حزب‌اللهی‌ها را می‌زند! یعنی اینها در عرض ۴۸ ساعت یکباره عوض می‌شوند و درست ۱۸۰ درجه متفاوت! یک فرصت‌طلبی در این نهفته است که می‌خواهند هم این طرف را داشته باشند و هم آن طرف را. اما در هر حال برایم سوال است که امضاکنندگان به چه فکر کرده‌اند؟ اینکه وزیر ارشاد اسلامی نشسته تا آنها بگویند اینجا را کمتر سانسور کن، یا بیشتر سانسور کن؟! هرچند ما می‌دانیم که اعضای شوراهای بازبینی الزاما حزب‌اللهی نیستند و حتی ظاهرا منتقد نیز به نظر می‌رسند. در دوران به گفته‌ی آنها، طلایی اصلاحاتشان، آن آقای وزیر ارشاد که الان در لندن زندگی می‌کند [عطاءالله مهاجرانی] می‌گفت شورای بازبینی را از بین خود شما انتخاب می‌کنیم! ما با یک سیستم به شدت امنیتی روبرو هستیم که آدم‌ها از جمله هنرمندان را بی‌هویت می‌کند و واقعا شما دیگر نمی‌دانید با چه کسانی طرف هستید. تأسف‌آور هم هست چون عده‌ای که استعداد و توانایی‌هایی دارند و قدرت تأثیرگذاری می‌توانستند داشته باشند، در یک روند اجتماعی اینگونه بی‌اثر و بی‌هویت شده و می‌شوند.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=197332

7 دیدگاه‌

  1. ذره بین

    خاک بر سر کسانی که پای آثار لجن این سلبریدی هنربندان نشسته و اینها را پروموت می کنند. وقتی یارو میبینه که سلیقه مخاطبانش این سطح از سخافت را تاب آورده و واکنشی خشمگینانه را باعث نشده خوب معلومه که برای رسیدن به منافع بیشتر، صاحبان قدرت را دستمال بدست میمالد تا که سر کیسه بیشتر شل کنند.چاره فقط در تحریم کامل این لکاته ها و رجاله هاست در همه جا چه تئاتر و چه تلویزیون و سینما و شبکه های مجازی و چه در کوچه و خیابان و حتی در محافل دوستانه و اقوام دور و برشان یعنی بایکوت کامل. باید نه فقط اینها بلکه همه بفهمند که بازی دو سو بیشتر ندارد، یا با ایران و مردم برانداز یا با انیرانیان قاتل مردم. حد وسطی در کار نیست. دورهٔ «یار دارا بودن و دل با سکندر داشتن »تمام شده است،این را باید به همه فهماند.

  2. بیژن

    با درود خدمت هنرمند آزاده خانم بیضایی ، خواستم فقط بپرسم با توجه به این بیانیه ننگین آیا این جماعت هنرمند هستند یا هنر بند ؟! سقوط اخلاقی و به پوچی و لودگی رسیدن یکی از نشانه های بارز و واقعیات موجود ایران امروز است و بهتر است واقعیات را دیده و انتظاراتمان را از جامعه فعلی زیاده از حد بالا نبریم و بیش از اندازه از چیزی که موجود نیست گنده سازی نکنیم !

  3. محمد

    شرم و ننگ که نان در خون همکاران ستمدیده میزنن ،اسم این جماعت بعنوان همکاران جنایتکارها در تاریخ این مرز و بوم خواهد ماند.

  4. سلاتون

    یک حرف احمقانه ای خاتمی می گفت به این مضمون که قانون بد بهتر از بی قانونیه و عده ای بچه نفهم هم تو ایران سالهاست تکرارش می کنن طوری که انگار راز هستی رو کشف کردن .مثلا بودن قانون برده داری بهتر از اینه که هیچی درباره برده داری نگی یا داشتن قانون سانسور بهتر از اینه که هیچی نگی .اخه ابله های چشم و گوش بسته اونکه بتونه قانون بد وضع کنه و نتونی جلوشو بگیری با قانون یا بی قانون میتونه هر کار دلش بخواد انجام بده لازم نیست تو راهشو باز کنی و بگی خوب یا بد این قانون مملکته .هنر ترکیبی از نوآوری و تکنیک است که به روشنی هیچکدام از امضاکنندگان این نامه نیازی به جنبه نوآوری آن نیازی ندارند که سانسور را می پذیرند .

  5. ١٣

    جمهـورى اسلامى و امتى روان پریش تابع دستورات دینى و مذهـبى اسلام ??

  6. توماس جفرسون

    یکی از ابر سلبریتی های خلافت شیعه و محبوب سینماگران آوانگارد اروپایی به نام عباس کیارستمی گفته بود سانسور و خفقان باعث شکوفایی خلاقیت هنرمند می شود !!!!

    براستی اگر سانسور و ممیزی در خلافت شیعه نبود آیا امکان داشت کارگردانان دست چندم و بازاری شیعه اثنی عشری با ساختن فیلمهای آبکی، جوایز نخل طلایی و خرس طلایی و اسکار و سزار را درو کنند و به عنوان سفیران فرهنگی برای نظام ولایت اوزما تبلیغ کنند؟

    آیا در یک حکومت آزاد و دموکرات، اصولا کسی برای اینگونه سینما چی ها تره هم خرد می کرد؟

    ففط در این جهان پست مدرن و نسبیتی است که سانسور و‌خفقان باعث تولید امثال اصغر فرهادی می شود که در هنگام دریافت دومین جایزه اسکارش توسط نما یندگان فضانورد خود، تلویحا گفته بود که خفقان نظام شیعه باعث می شود یک هنرمند، از فضا کره زمین را بهتر ببیند!!!!

    خلاصه ، این سیرک بزرگ Circus Maximus عرصه جولان شامورتی بازان است.

  7. آریامهر

    واقعا خنده داره که یک زندانی به زندانبان خود بگه بیشتر سخت بگیر و ادامه بده !! اسم خودشون گذاشتن هنرمند خلاق این نامه خودش یک اثر بی نظیر در دیوزگی

Comments are closed.