نادر کاکاوند – در حال گذران روزهایی در سپهر سیاسی ایران هستیم که کمسابقه و شاید بینظیر باشد. سرعت رخ دادن اتفاقها چنان بالاست که عملا نمیشود بر روی یکی از آنها برای چند روز متوالی تمرکز کرد! تا به خود بجنبیم، خبر تازه و داغ دیگری سر برمیآورد و رخداد پیشین کمرنگ شده و یا رو به فراموشی میگذارد.
از اعتراضهای گسترده و خونین آبان تا کشته شدن قاسم سلیمانی، از خاکسپاری سلیمانی تا سرنگون کردن هواپیمای مسافربری اوکراین، از کشته شدن رومینا اشرفی (دختر تالشی) توسط پدرش تا قتل دیگر دختران ایرانی به دست پدر و دیگر مردان خانواده که قانون جمهوری اسلامی پشتیبان آنهاست، از همهگیری کرونا و بیکفایتی جمهوری اسلامی در مهار آن تا گرانی افسارگسیخته، از مجلسی که از رییس تا نمایندههای آن آشکار و علنی دروغگو بوده و در پروژههای مختلفِ فساد و رانتخواری دست داشتهاند تا پیماننامههایی که پنهانی با چین و روسیه میبندند و صدای اعتراض ایرانیان را در همه جا بلند میکنند، از جنگلخواری بزرگ در آقمشهد مازندران تا بالا کشیدن زمینهای ملّی دماوند، از تایید احکام اعدام معترضان آبانی و تظاهرکنندگان دی ماه ۹۶ تا دستگیری منوچهر بختیاری و این سیاههی زور، فساد و دزدی همچنان ادامه دارد.
در این میان آنچه بیشتر به چشم میآید، اقبال عمومی ایرانیان به براندازی رژیم جمهوری اسلامی و هماهنگی بیشتر آنها در دنیای واقعی و فضای مجازی است. در تازهترین اتحادی که با یکدیگر در دنیای مجازی داشتند، اعتراض میلیونی به احکام اعدام معترضان آبان ماه ۹۸ بود و حتّی توانستند صدای خود را به گوش سیاستمداران غربی هم برسانند؛ مهمترین کسی که در یک توییت پارسی به حمایت از مردم ایران پرداخت، دونالد ترامپ بود. اعتراضهای دیگری برای واگذاری قراردادهای چرب و نرم به چین و همچنین خواست عمومی به لغو فوری اعدام هم در میان جامعهی مدنی ایران بوده است.
البته باید به خاطر داشته باشیم که فشار از هر دو سو بالا رفته است. هم از سوی جامعه مدنی و هم از طرف رژیم که میخواهد چنین وانمود کند که قافیه را نباخته و تا لحظات آخر هم اقتدار خود را حفظ کرده است! درست مانند صدام حسین، معمر قذافی و تمام کسانی که به جای رهبری مردمشان، چماق و دگنک در دست داشته و زور گفتهاند.
از همین روی رژیم روحالله زم را در عراق میرباید، یک میگسار را در مشهد اعدام، به تازگی جمشید شارمهد که ادعا شده مدیر گروه تندر بوده را هم در یکی از کشورهای همسایه، دستگیر میکند و به ایران منتقل و در کل، پا پس نمیگذارد. جمهوری اسلامی در برابر کارگران هم همین سیاست زورگویی را ادامه داده و بجای آنکه مشکلات آنها را پاسخگو باشد تا نان شبی برای خود و خانوادهشان ببرند، رهبران آنها مانند اسماعیل بخشی را دستگیر و طبق معمول انگهای امنیتی به آنها میزند تا صدایشان را در گلو خفه کند.
تکیه به سرنیزه توان داد، لیک
بر سرِ سرنیزه نباید نشست*
بجای اینکه پاسخگوی مردم درباره قیمت بالای ارز باشند، یکبار توپ را به زمین صادرکنندگانی که پول ارز را به نظام مالی کشور برنمیگردانند میاندازند، یکبار تعدادی دلّال خردهپا را دستگیر میکنند و یکبار هم مقداری ارز به بازارهای مالی تزریق میکنند تا آبی بر شعلههای آتش باشند، ولی خودشان هم خوب میدانند که این آتش خاموش نشدنی است و باز هم شعله سر برمیکشد.
ایرانیان به درستی متوجه شدهاند که باید از جداسری بپرهیزند و علاوه بر فضای مجازی به دنبال راههایی برای مقابله با رژیم در دنیای واقعی باشند. راهی که کارگران در سراسر کشور مدتی است هماهنگتر در حال تمرین آن هستند. اعتصابهای سراسری که اتفاقا کارگران چند پالایشگاه بزرگ کشور به تازگی آن را آغاز کردهاند و به کارگران نیشکر هفتتپه، کنتورسازی قزوین و… پیوستهاند، گامی بزرگ و مثبت است. چارهای جز آن نیست. درد مشترک دارند. نافرمانی مدنی و اتحاد، راهی است که هر رژیم تمامیتخواهی را به زانو درمیآورد.
درد کارگران، درد همان کولبرانی است که برای لقمهای نان، جان خود را در کف دست گرفته و به دل کوهستانهای صعبالعبور میزنند و گاه به نامردی هدف گلولهء سپاهیان رژیم قرار میگیرند. درد کارگران، درد کپرنشینان سیستان و بلوچستان، درد دانشجویان و درد تمامی مردم ایران است.
حتّی ایرانیان خارجنشین هم دیگر نمیتوانند نظارهگرانی بیتفاوت باشند. به عنوان نمونه، بر اساس دستورِ کارِ تازهء وزارت دارایی کانادا، تراکنشهای مالی میان کانادا و جمهوری اسلامی در دسته پرخطر قرار گرفتهاند. این دستور در تاریخ ۲۵ ژوییه و در راستای تصمیم سازمان جهانی FATF در فوریه ۲۰۲۰ که نام جمهوری اسلامی را در فهرست سیاه خود قرار داد، در کانادا گزت منتشر شد.
این بدین معناست که برای هر تراکنش ساده مالی میان کانادا و جمهوری اسلامی، مسئولان بانکیِ کانادا و مقامهای بالادستی آنها میتوانند تمام ریزهکاریهای انتقال پول، فرستنده و دریافت کننده را در کانادا به زیر ذرهبین ببرند و مشکلات ریز و درشتی در یک انتقال ساده به وجود بیاید.
جمهوری اسلامی نخواست دست از پولشویی و پشتیبانی مالی از گروههای تروریستی بردارد و زین پس دودش به چشم شهروندان عادیِ ایرانی در کانادا هم خواهد رفت.
اینک شما ای شهروند ایرانی- کانادایی، ای دانشجو و ای مقیم کانادا، دیگر نمیتوانید مانند گذشته بگویید: من به سیاست کاری ندارم! من میخواهم پدر و مادر و خانوادهام را ببینم! من دلم برای ایران تنگ است!
رژیم به پیروزی «دمکراتها» با نامزدی جو بایدن برای ریاست جمهوری آمریکا دل بسته و مالهکشانش در سراسر دنیا، آشکارا از بایدن پشتیبانی میکنند. دو هفته پیش بود که جو بایدن در دیدار مجازی با تعدادی از مسلمانان آمریکا گفت اگر رییس جمهور آمریکا بشود، در روز نخست کارش در کاخ سفید، فرمان ممنوعیت ورود علیه شهروندان ایران و چند کشور عمدتا مسلمان دیگر که ترامپ در هفته نخست ریاست جمهوریاش صادر کرد را لغو خواهد کرد.
هممیهن گرامی، حتی اگر بایدن رییس جمهور شود و فرمان ممنوعیت ورود آقازادهها و وابستگان جمهوری اسلامی مانند محسن دهنوی را بردارد، حتی اگر دلارهای میلیاردی را با پالت، نقدی برای جمهوری اسلامی بفرستد و دوباره شرکتهای اروپایی، چینی و روسی مانند لاشخوران به ایران سرازیر شوند، باز هم مشکل مملکت ما که ریشه در ظلم، فساد، رانت و دزدی دارد، حل نخواهد شد.
ننگ جمهوری اسلامی را باید با کمک یکدیگر پایان دهیم.
جانبازی عشاق نه چون بازی نرد است
مردی اگرت هست، کنون وقت نبرد است**
*ملک الشعرای بهار
*عارف قزوینی
این حکومت همیشه لحظه آخر واسه حفظ خود حاضر به عقب نشینی هست اگه بایدن پیروز بشه با بازگشت به برجام، امکان عقب نشینی آبرومندانه واسه حکومت فراهم میشه ولی حکومت با ترامپ (سم مضاعف و قاتل سلیمانی) نمیتونه مذاکره کنه چون باعث ریزش خودی ها و تهی شدن حکومت از درون میشه