موسیقی ایرانی در دوران کُرونا؛ فعالیت متوقف نمی‌شود…

- جمشید رضایی: از آنجا که عشق و علاقه عمیقی به موسیقی دارم و جریان زندگی، و از جمله فعالیت موسیقی، یک جریان سیال است و نمی‌تواند متوقف شود و اگر عشق و علاقه و بنیه‌ای وجود داشته باشد در هر شرایطی راه حلی برای ادامه پیدا می‌کند، این خانه‌نشینی هم فرصت بیشتری برای مطالعه به وجود آورد؛ مطالعه در زمینه موسیقی به‌خصوص در آواز و ردیف آواز موسیقی ایرانی.
- فرشاد محمدی: وقتی قرنظینه شروع شد من به این فکر افتادم که با چه شعاری به مقابله با اثرات آن برویم تا افراد به همدیگر نزدیکتر شوند و روحیه بگیرند. حال بسیاری بد است چون برخی در خانه بیمار دارند و یا دچار افسردگی شده‌اند. فکر کردم چکار کنیم تا از این وضعیت منفی کمی نتیجه‌ی مثبت بگیریم. ما یک شعار «نوید کووید» و یا «امید کووید» ساختیم و خواستیم  کووید را به این ترتیب به پرسش بکشیم.
- «ما سه چهار رسانه‌ی پرمخاطب در همین لندن داریم که قبل از حصر هم کمترین کاری که می‌توانستند بکنند این بود که از کارشناسان و صاحب‌نظران موسیقی و هنرمندان این رشته درباره موضوعات مربوطه استفاده کنند. یعنی هم به عنوان کارشناس و هم ضبط اجراهای آنها. اما واقعیت امر آنست که نوعی برخورد بسته و قبیله‌ای در این شبکه‌ها که همه می‌شناسیم دیده می‌شود که به نظر من بر می‌گردد به یکسری  آدم کاردان و «کارنادان»هایی که در آنها جمع شده‌اند. برخی از این افراد از ترس اینکه مبادا یک کارشناس از بیرون بیاید که در حین مصاحبه کم‌سوادی آنها رو شود واهمه دارند.»

یکشنبه ۲ شهریور ۱۳۹۹ برابر با ۲۳ اوت ۲۰۲۰


دست اندرکاران موسیقی ایرانی بیش از چهار ماه است با آغاز قرنطینه خانگی و لزوم رعایت فاصله فیزیکی از امکان برگزاری کنسرت، تمرین با همکاران در یک محل و اجراهایی که در محافل هنری داشتند محروم شده‌اند. اما فعالیت هنری و موسیقی متوقف نمانده است. در این زمینه با دو هنرمند مقیم لندن گفتگو کرده‌ایم.

هنر درون- برون‌مرز نمی‌شناسد

از جمشید رضایی خواننده و مؤسس گروه نغمه می‌پرسیم برای تداوم فعالیت هنری در این دوران چه  کرده و چه آثاری منتشر کرده است.

جمشید رضایی: نخست از کیهان لندن که همواره حامی فعالیت‌های هنرمندان برون‌مرز بوده به خاطر این گفتگو سپاسگزارم. در رابطه با کار موسیقی در این دوره بطور طبیعی فعالیت‌های بیرونی ما شامل کنسرت، تجمع و حتی تمرین غیرممکن شد.

جمشید رضایی

حدود یک ماهی که اصلاً همه چیر متوقف شده بود. اما از آنجا که عشق و علاقه عمیقی به موسیقی دارم و جریان زندگی، و از جمله فعالیت موسیقی، یک جریان سیال است و نمی‌تواند متوقف شود و اگر عشق و علاقه و بنیه‌ای وجود داشته باشد در هر شرایطی راه حلی برای ادامه پیدا می‌کند، این خانه‌نشینی هم فرصت بیشتری برای مطالعه به وجود آورد؛ مطالعه در زمینه موسیقی به‌خصوص در آواز و ردیف آواز موسیقی ایرانی. من این بخت را داشتم که با یکی از اساتید موسیقی و آهنگسازان شناخته‌شده، آقای مجید درخشانی، که  خلاقیت کم‌نظیر و نقش مؤثر در موسیقی ایرانی و همچنین در جایگاه رهبر ارکستر، آهنگساز و اجرا جایگاه ویژه‌ای دارند، همکاری داشته باشم.

video
play-rounded-fill

این اقبال با من همراه بود که با دو کار جدید، یکی آهنگ «ای ساقیا» و دیگری «مطرب مجلس»، در این دوره با استاد درخشانی کار کردم که بسیار هم مورد استقبال قرار گرفته است.

-درچه شرایطی و با چه امکاناتی این قطعه را ضبط کردید؟

-بسیار مشکل! آهنگ اول «ای ساقیا» شعرش از همشهری من محمد اکیری کوچکسرایی است. موسیقی را استاد درخشانی ساختند و یک جوان سازمانده و موسیقیدان قوی، جواد شاهی، در ایران نوازندگان را جمع کرد و موسیقی ضبط شد. سپس موسیقی ضبط شده به اینجا فرستاده شد و من در استودیوی آقای پیمان اصلانی آهنگ را خواندم و ضبط شد.  ویدئوی آنهم کار رضا جمالی است. قطعه دوم هم که یک شعر حماسی است اثر رضا کمال با عنوان «مطرب مجلس» که ما در کنسرت‌های زنده‌ اجرایش کرده بودیم. آهنگ آن کار رضا محجوبی است و مجید درخشانی تنظیم جدیدی در کوک دیگری روی آن انجام داده است. تا کنون فرصت ضبط حرفه‌ای و دقیق آن را نداشتیم. این هم مانند قطعه‌ی اول موسیقی‌اش در ایران ضبط شد و من آهنگ را در لندن خواندم و میکس شد.

video
play-rounded-fill

ما این دو قطعه را از طریق شبکه‌های اجتماعی بیرون دادیم و در یوتیوب، صفحه فیسبوک من و اینستاگرام در دسترس هستند.

شبکه‌های پرمخاطب بیشتر قبیله‌ای عمل می‌کنند تا حرفه‌ای!

پای سخنان فرشاد محمدی، موسیقیدان، آهنگساز و نوازنده سنتور نام‌آشنا می‌نشینیم.

فرشاد محمدی

-با چه مشکلاتی از نظر فعالیت هنری در این دوران کُرونایی روبرو بودید؟

-جماعت موزیسین در دو سه حوزه‌ی کاری فعالیت می‌کنند. حوزه اول تدریس و آموزش است. تعداد کمی از موزیسین‌ها تنها از راه کنسرت و اجرای موسیقی درآمد کافی دارند و در نتیجه به آموزش روی می‌آورند و بخش مهمی از هزینه‌های زندگی آنها از راه آموزش تأمین می‌شود.  با شروع قرنطینه خانگی شمار زیادی بیکار شدند.  بیشتر کسانی هم که نواختن سازی را یاد می‌گیرند صرفاً از روی علاقه و سرگرمی است؛ یعنی موسیقی نیز مانند تئاتر، سینما  و کنسرت و نمایشگاه رفتن جزو نیازهای حیاتی زندگی نیست. وقتی کسانی هم بیکار می‌شوند اولین ضربه را همین نیازهای غیراساسی از جمله  یادگیری نواختن ساز می‌خورد.

مسئلۀ دوم آن است که اغلب کسانی که آموزش موسیقی می‌دهند دارندگان شغل آزاد هستند و لزوماً درآمد حاصله از آن را به ادارات مسئول اعلام نمی‌کنند. در نتیجه کمک‌های مالی دولت در کشورهای غربی شامل آنها نمی‌شود. در نتیجه در این دوران مشکلات مالی آنها دوچندان شده است.

به این ترتیب فکر می‌کنم بزرگترین مشکل همانا مشکل مالی و تامین هزینه‌های زندگی موزیسین‌ها در این دوره در داخل و خارج کشور است.

– با شروع قرنطینه خانگی چه تعداد از شاگردان شما کم شده‌اند؟

-شرایط من کمی متفاوت است زیرا سالیان سال است که تدریس را کم کرده‌ام و حوزه‌ی اصلی فعالیت من آهنگسازی و اجراست که برای پرداختن متمرکز به آنها تدریس را کم کردم. راستش قرنطینه برای روند کار تدریس من تاثیر منفی زیادی نداشته چراکه بیشتر شاگردان من در کلاس‌های پیشرفته هستند و اغلب در خارج از انگلیس اقامت دارند و من مدت طولانیست از طریق مجازی تدریس می‌کنم. البته حدود نصف کسانی که حضوری به آنها آموزش می دادم بعد از بحران کُرونا دیگر ادامه ندادند.

-در رابطه با آهنگسازی و اجرا در این دوره با چه مشکلاتی روبرو بودید؟

-خُب، من در ماه مه گذشته یک تور کنسرت بزرگ با سالار عقیلی در چند کشور داشتیم که کنسل شد. بعد از آنهم به مراسم افتتاح المپیک ژاپن دعوت بودیم که آنهم بهم خورد. حلاصه آنکه وضعیت جدید روی اجرا تاثیرات منفی بسیار گذاشته. ولی موسیقی به اصطلاح در خون ماست و ما بیکار ننشستیم و فکر کردیم از راه دور چه همکاری با موزیسین‌های دیگر می‌توانیم داشته باشیم.

-در مورد آهنگسازی و اجرا؟

-ببینید، آهنگسازی، پردازش و اجرا دو مرحله‌ی کاملا متفاوت هستند. اتفاقاً قضیه کُرونا کمک کرد بیشتر در خانه بنشینم و به آهنگسازی بپردازم و پروژه‌های عقب‌افتاده و یا ناتمام را تمام کنم. یا پروژه‌هایی که مدت‌ها بود می‌خواستم انجام دهم ولی وقت‌اش را نداشتم توانستم روی آنها کار کنم. این را یکجوری می توان جنبه‌ی مثبت قرنطینه اجباری شمرد.

ولی از مشکلاتش برای شما بگویم که اولاً دسترسی به موزیسین ندارید. دوست داری بدانی قسمتی را که برای فلان ساز نوشته‌ای در عمل چگونه است و از نوازنده‌ی حرفه‌ای  بخواهی آن را اجرا کند تا شما صدا را  لمس کنی که خُب امکانش نبود. در نتیجه به اجبار متوسل می‌شدم به «سینتیسایزر» و کامپیوتر تا ایده‌ای بگیرم که البته این کار مکانیکی است و با کار نوازنده حرفه‌ای تفاوت کیفی دارد. ولی من در مجموع راضی هستم و کارهای زیادی نوشته‌ام که در درازمدت می‌توانم از آنها استفاده کنم.

-یکی از آثار شما در این ایام ضبط و پخش شده…

-بله، وقتی قرنظینه شروع شد من به این فکر افتادم که با چه شعاری به مقابله با اثرات آن برویم تا افراد به همدیگر نزدیکتر شوند و روحیه بگیرند. حال بسیاری بد است چون برخی در خانه بیمار دارند و یا دچار افسردگی شده‌اند. فکر کردم چکار کنیم تا از این وضعیت منفی کمی نتیجه‌ی مثبت بگیریم. ما یک شعار «نوید کووید» و یا «امید کووید» ساختیم و خواستیم  کووید را به این ترتیب به پرسش بکشیم. روی شش قطعه کار کردم که یکی با عنوان «نوای دوستی» که ترکیب موسیقی کردی و جنوب ایران است پخش شد. دو قطعه دیگر در مراحل پایانی هستند و به زودی منتشر خواهیم کرد. در این پروژه من یکسری نوازندگان ایرانی و غیرایرانی را کنار هم آوردم.

کار دیگر، ترکیب موسیقی «گیلیک» و ایرانی است که علیرضا قربانی خوانده است. کار بعدی ما ترکیبی است از موسیقی ترکی، یونانی و ایرانی که باز علیرضا قربانی اجرا کرده. کار دیگری داریم با موسیقی آمریکای لاتین در ترکیب با موسیقی جنوب ایران؛ و یک کار دیگر هم ضبط شده ولی هنوز خواننده روی آن نخوانده است. اینکه چرا چنین ترتیبی را رعایت کردیم به این دلیل بوده که کشورهای آمریکای لاتین آخرین کشورهایی هستند که کُرونا گریبان آنها را گرفت. ما با قطعه‌ای که محصول همکاری موزیسین‌های کره‌ای و ایرانی است شروع کردیم- که البته هنوز آن را پخش نکرده‌ایم- زیرا کره از اولین کشورهایی بود که کُرونا در آنجا شیوع پیدا کرد. تمام اشعاری هم که استفاده کرده‌ایم حال و هوای امیددهنده دارند و نوید آینده‌ی خوب را می‌دهند.

video
play-rounded-fill

-موسیقی «گیلیک» مربوط به کدام منطقه است؟

-شما یک خطی را در نظر بگیرید که از ایسلند شروع شده و تا اسکاندیناوی فعلی امتداد دارد. این موسیقی همراه با حرکت ماهیگیران در این مناطق پخش شده. اگر به موسیقی و اشعار آن نگاه کنید بسیار شبیه موسیقی جنوب ایران و مرتبط است به دریا،  صید و شجاعت. من یک قطعه معروف گیلیک را برداشتم و تنظیم جدیدی روی آن کردم و شعر «بیا تا گل برافشانیم…» را روی آن گذاشتم. تنها ساز ایرانی استفاده شده در این قطعه هم سنتور است. در قطعات دیگر بسته به تعلق ملی موسیقی آن سازها و خواننده‌ها فرق می‌کند. مثلاً در مورد موسیقی جنوب از خواننده‌ای استفاده کردم که حال و هوای جنوب را خوب می‌شناسد.

-ضبط این قطعات چه مشکلاتی داشت؟

-مشکلات که زیاد بود ولی از آنجا که انگیزه قویست از عهده‌ی این مشکلات برآمدیم. مثلا در کار اول من با ١۲ موزیسین و با سبک و سیاق‌های متفاوت و از فرهنگ‌های متفاوت که در دسترس هم نیستند کار کردم. یکعده از اینها  امکانات ضبط خوب نداشتند که یا باید آنها را فراهم می‌کردم و یا اینکه روی ضبط آنها در مرحله‌ی میکس باید زیاد کار می‌کردم  تا درست از آب در بیاید. برخی از موزیسین‌ها با موبایل قسمت خودشان را ضبط کرده بودند که من روی «مسترینگ» آنها بسیار کار کردم. اگر نتیجه را بشنوید خواهید دید هم از نظر کیفیت صدا خوب درآمده و هم موسیقی آن فاخر است.

-کیهان لندن همواره آماده بوده و هست تا در هر شرایطی فعالیت‌های ایرانیان خارج کشور اعم از هنرمند و دانشمند و دیگر فعالیت‌های اجتماعی را پوشش دهد. انتظار شما به عنوان یک موزیسین به ویژه در دوران کُرونا که ارتباط شما با مخاطبان محدودتر شده، از رسانه‌های ایرانی و فارسی‌زبان چیست؟ در همین لندن رسانه‌های مختلف چه پشتیبانی‌ای از فعالیت‌های هنری شما و امثال شما کرده‌اند؟

-واقعیت اینست که هیچ! پوشش نداده‌اند! ولی اگر کووید را هم بگذاریم کنار، ما سه چهار رسانه‌ی پرمخاطب در همین لندن داریم که قبل از حصر هم کمترین کاری که می‌توانستند بکنند این بود که از کارشناسان و صاحب‌نظران موسیقی و هنرمندان این رشته درباره موضوعات مربوطه استفاده کنند. یعنی هم به عنوان کارشناس و هم ضبط اجراهای آنها. اما واقعیت امر آنست که نوعی برخورد بسته و قبیله‌ای در این شبکه‌ها که همه می‌شناسیم دیده می‌شود که به نظر من بر می‌گردد به یکسری  آدم کاردان و «کارنادان»هایی که در آنها جمع شده‌اند. برخی از این افراد از ترس اینکه مبادا یک کارشناس از بیرون بیاید که در حین مصاحبه کم‌سوادی آنها رو شود واهمه دارند.  کسانی که به عنوان کارشناس دعوت می‌شوند و یا کارمند این شبکه‌ها هستند، کمتر تمایل دارند از دیگران و خارج از محدوده‌ی خود و یا افرادی که در همان شهرشان (مثلا لندن) صاحب هنر و نظر هستند استفاده کنند! بیشتر ترجیح می‌دهند از همان گروه خودشان و یا با یک نفر از ایران مصاحبه کنند  که این یک بازی دو سر بُرد است زیرا آنکه در ایران است از اینکه حرف‌ها و موسیقی‌اش شنیده می‌شود راضیست و شبکه‌های اینطرف هم می‌توانند ادعا کنند که کارشان را انجام داده‌اند. در حالی که فکر می‌کنم فضا و فرصت برای ارائه‌ی فعالیت‌های رسانه‌ای با کیفیت بهتر وجود دارد. این در شرایطی است که امکانات مالی این شبکه‌ها اجازه می‌دهد که کارهای برتر و با کارشناسی بهتر انجام دهند. برای نمونه، حسن زهاوی که موزیسین و هنرمند دف‌نواز چیره‌دستی است به استخدام یک تلویزیون کردی در کردستان عراق درآمده. او وقتی با کارشناسی مصاحبه می‌کند و یا کنسرتی می‌دهد وجهه و جایگاه او تثبیت شده و نیازی به اثبات خود ندارد. در عین حال، مصاحبه‌هایی که انجام داده و مستندهایی که درباره موسیقی ساخته به راستی درجه یک هستند. او آنقدر شهرت دارد که می‌تواند به راحتی نوازندگان بین‌المللی  و نیز نوازندگان چیره‌دست ایرانی را برای اجرا و مصاحبه  به کردستان عراق ببرد.

اگر این شبکه‌ها در لندن ادعا دارند که ارتقاء اجتماعی و هنری و فرهنگی از دغدغه‌های آنهاست چرا شایسته‌سالاری معیار واقعی آنها در رشته‌های مختلف نیست؟ واقعیت آنست که برنامه‌های اینها در انحصار یکعده آدم‌های خاص است که بیشتر قبیله‌ای است تا حرفه‌ای!

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=208705