نادر کاکاوند – چه تلخ روزگاری است که امثال #نوید_افکاری را به دو بار اعدام و دو برادرش وحید و حبیب را هرکدام به ۵۵ و ۲۷ سال زندان محکوم میکنند و آنگاه مواجببگیران و انگلزادههای جمهوری اسلامی، آزادانه در تورنتو، لندن، نیویورک و دیگر شهرهای غربی، دستههای نمایش عزاداری برای حسین راه میاندازند و افرادی مانند حمیدرضا افکاری در تورنتو آشکارا در برابر دوربین، مخالفین را به برخورد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تهدید و از آقایشان (علی خامنهای) حمایت میکنند!
بر کسی پوشیده نیست خامنهای و سپاه تحت امرش همانها هستند که این سه برادر را در دو سال گذشته زیر شکنجه وادار به اعتراف علیه خود کردهاند و عرصه را چنان بر آنها سخت کردهاند که یکی از آنها در دو سال گذشته چند بار دست به خودکشی زده است. افزون بر آنها، پدر و داماد آنها نیز در همین رابطه بازداشت شده بودند!
اتهامهای آنها «تشکیل گروه»، «قتل یک مامور امنیتی»، «پاره کردن عکس خامنهای» و «تنه زدن به یک آخوند!» است.
دقت بفرمایید ما را به چه روزی کشاندهاند که برای پاره کردن عکس خامنهای و تنه زدن به یک آخوند هم باید محاکمه شویم!
به قول اخوان ثالث:
گویند که امید و چه نومید، ندانند
من مرثیهگوی وطن مردهی خویشم
جالب اینکه در این دنیای آزاد رسانهها و فضای مجازی، برای دومین بار در دو ماه گذشته پژواک فریاد ایرانیان با هشتگ #SaveNavidAfkari به گوش دونالد ترامپ هم رسید و درست مانند دفعه پیش به پشتیبانی از جنبش ایرانیان آزادیخواه پیوست. آنهم درست در همان زمانی که چین و روسیه در حال دوشیدن ایران و کشورهای اروپایی هم مانند ۴۰ سال گذشته در حال مماشات و بده و بستان با جمهوری اسلامی هستند.
به عنوان نمونه در تازهترین خبری که از پروندهی نازنین زاغری به بیرون درز کرده، وکلای او از کارکرد دولت بوریس جانسون شاکی هستند!
فکر میکنید چه موضوعی موجب ناراحتی آنهاست؟
میگویند چرا دولت بوریس جانسون پول نقدِ درخواستی جمهوری اسلامی را که چیزی بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیون پوند است هرچه زودتر نمیپردازد تا موکّل آنها آزاد شود!
حال فکر میکنید دلیل این پا و آن پا کردنِ بوریس جانسون چیست؟
هیچ! میخواهد بپردازد، ولی نمیخواهد موجب دلخوری و کدورت دونالد ترامپ شود.
گویا نشست بعدی دادگاه عالی برای روشن شدن تکلیف بدهی دولت انگلستان را هم به ۴ نوامبر انداختهاند که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برگزار شده و در صورت رای نیاوردن ترامپ، خیالشان راحت باشد که بیدردسر پول هنگفت را به تروریستهای جمهوری اسلامی برای آزادی یک گروگان بپردازند و آن را تشویق به ادامهی گروگانگیری کنند!
لازم به یادآوری است که این پول را دولت شاهنشاهی ایران برای خرید تانک چیفتن به انگلستان پرداخت کرده بود. پس از انقلاب اسلامی ۵۷، دولت انگلستان نه تانکها و نه پولها را به جمهوری اسلامی داد! و شگفت آنکه وزیر دفاع بریتانیا سرانجام در این روزگار حساس پذیرفته که کشورش از دولت شاهنشاهی ایران پول را دریافت کرده و نه تانک تحویل داده و نه پولی پس دادهاند!
اکنون در این دوران که همگان بر پایهی تجربهی ۴۰ ساله میدانند حتی یک پِنی از این پول به درد و مشکلات مردم نخواهد رسید و خرج نوچههای جمهوری اسلامی در لبنان، عراق، یمن، سوریه، فلسطین و همچنین انگلزادههای ریز و درشت آنها میشود، باید نشست و دید که آیا دولت بریتانیا حاضر به فربه ساختن تروریستها و گروگانگیران جمهوری اسلامی میشود یا نه.
همان تروریستهایی که در تازهترین گزارش نیویورک تایمز بر نقش مستقیم و مادّی جمهوری اسلامی در حمله به کنسولگری آمریکا به سال ۲۰۱۲ تاکید شده است؛ در همان دورانی که هیلاری کلینتون وزیر خارجه باراک اوباما بود و این حمله منجر به مرگ ۴ آمریکایی هم شد. البته نیک میدانیم که این ترور و کشتارهای جمهوری اسلامی ادامهی عملیاتهای خرابکارانهی آنها از فردای انقلاب اسلامی مانند انفجار مقر تفنگداران آمریکایی در بیروت، انفجار مرکز یهودیان بوئنوس آیرس در آرژانتین (آمیا)، انفجار ظهران عربستان و… است.
یکی از پیامدهای این آتشافروزیها و ناامن کردن منطقه در سالهای پس از انقلاب، نزدیک شدن دشمنان مشترک جمهوری اسلامی به یکدیگر و بستن پیمانهای مختلف دوستی میان آنهاست. در تازهترین نمونه از این دست دوستیها، دو کشور امارات متحده عربی و اسراییل به عادی ساختن روابط خود پرداخته و در نخستین مرحله از این دوستی، شرکت هواپیمایی «العال» اسراییل با پرواز به امارات و نوشتن واژه صلح به سه زبان عبری- عربی-انگلیسی گام بلندی در این راه برداشت. در مرحله بعدی، دو کشور عربستان و بحرین هم پروانهی عبور هواپیماهای اسراییلی از حریم هوایی خود را داده و گامی دیگر به عادی ساختن روابط با اسراییل نزدیک شدهاند. در همین راستا، گویا پادشاه تازه عمان، سلطان هیثم هم سیاستهای نزدیکتری به عربستان سعودی داشته و تلاش دارد تا او نیز با اسراییل روابط عادی در پیش بگیرد.
در این میان محمود عباس (ابومازن)، رهبر تشکیلات خودگردان فلسطینی در یک نشست مشترک و کمسابقه در روز پنجشنبه سوم سپتامبر با سران حماس، جهاد اسلامی و دبیران کل هشت گروه فلسطینی دیگر، از سران کشورهای عرب و امیرنشینهای خلیج فارس خواست از پیوستن به روند عادی ساختن رابطه با اسرائیل خودداری کنند! ابومازن در آن نشست گفت: پیمان امارات و اسرائیل، «تازهترین خنجر زهرآلود» است که به فلسطینیان و پیکر «امت عربی و اسلامی» زده شد! حال آنکه او باید بجای گله کردن از امت عربی و اسلامی، تکلیف خود را با جمهوری اسلامی مشخص کند.
آری، این است پیامد سیاستهای رژیمی که هم مردم خودش را به اسارت گرفته و موج نارضایتی و تمایل به براندازی را صدچندان کرده و هم در سیاست خارجی، ضررهای جبرانناپذیر به کشور ما زده است. رژیمی که دادستان یکی از استانهایش (گیلان) در گفتگو با خبرگزاری قوه قضاییه (میزان) با توجه به حساسیت ویژهای که مردم بر روی پروندهی قتل دخترک تالشی (رومینا اشرفی) با داس به دست پدرش داشتند، گفت: «دادگاه با توجه به ظرفیت قانونى موجود، اقدام به صدور راى در مورد قتل رومینا اشرفی کرده است. وظیفه دستگاه قضایى، اجراى قانون است و ابزار قاضى براى برقرارى عدالت، اجراى قانون است. قانون در حال حاضر در خصوص قتل فرزند، حداکثر مجازات را، حبس و دیه قرار داده.»
سر دخترش را با داس برید و در عرض چند ماه، تنها یک حکم ۹ سالهی زندان و پرداخت دیه گرفت! همانگونه که میبینید، دادستان که باید داد مردم را از ظالم و خلافکار بستاند، از خود سلب مسئولیت کرده و گناه را به گردن سیستم قضایی و قوانین شرعی حاکم بر جامعه دانسته است. جمهوری اسلامی با اجرای قوانین شریعت که هیچ همخوانی با روزگار ایرانیان و همچنین دنیای امروزین ندارد، دهان کجیِ بزرگ به وجدان و شعور جامعه میکند.
نه تنها در داخل امّالقرای اسلامی ایران هیچ آرامش و امنیتی نداریم بلکه در خارج از ایران هم امثال حمیدرضا افکاری نمک بر زخم ایرانیان زخمخورده از رژیم میپاشند! سگها را گشادهاند و سنگها را بسته!
به یاد داشته باشیم این تلاشی که برای رسوا کردن و یا اخراج او از کانادا در میان برخی ایرانی- کاناداییها در حال پیگیری است، قابل تقدیر و شایسته سپاسگزاری است؛ ولی آنها یک نکته را هم باید به خاطر بسپارند.
محسن دهنوی را اداره مهاجرت آمریکا راه نداد و اخراج کرد، امثال بهمن کلباسی (خبرنگار بیبیسی فارسی) برای او سینه هم میزدند، ولی به محض ورود به جمهوری اسلامی، کاندیدای نمایندگی مجلس شورای اسلامی شد و اکنون نمایندهی اصولاگرای همان مجلس اسلامی است و قانون برای ایرانیان وضع میکند!
این مواجببگیران جمهوری اسلامی و انگلزادههای ریز و درشتی که میبینیم، دستانشان پُرتر از این حرفهاست که با یک اخراج از کانادا، آمریکا و دیگر کشورهای غربی، زندگیشان مانند شهروندان عادی مختل شود. پول بادآوردهی نفت و هزار مورد دیگر در زیر دستان آنهاست و تا هنگامی که مانند هشتپا به دور ایران چسبیدهاند، ککشان هم نمیگزد که از کشورهای غربی اخراج شوند.
روشن است که سکوت تک تک ما به هر دلیلی که باشد، آژیدهاک زمانه را وحشی و خونخوارتر و ما را ورشکستهتر و افسردهتر میکند. به گفتهی نوید افکاری در فایل صوتی وی، آنها برای طنابهای دارشان به دنبال گردن میگردند.
بایستی به فکر پایان دادن به این ننگ باشیم.