جمشید عنبرستانی – در زبان فارسی ضربالمثلی داریم «هرکه بامش بیش برفش بیشتر» و در دنیای سیاست میتوان عنوان کرد «هر که زورش بیش نفعش بیشتر» که این در رابطه با کشورهای استعمارگر و استثمارگر بیشتر صادق است.
اتحاد عملی و نه اتحاد زبانی و حرفی، خاصه در جنبشهای اجتماعی و سیاسی کلید پیروزی و رمز موفقیت به شمار میرود. حکومت شاهنشاهی ایران که متحد با وفا و قدرتمند آمریکا و متحدین اروپایی آمریکا در خاور میانه به شمار میرفت توسط این دولتها که منافعشان را در اثر سیاستهای ملیگرایانه شاه در خطر میدیدند، با تشکیل یک اتحاد عملی و با هدف سرنگونی شاه، به سادگی فروپاشی حکومت شاهنشاهی ایران را سبب شدند و مهرهای خبیث که در شنزار تحجر و عقبماندگی و خرافات مذهبی دفن بود را بیرون کشیده و به قدرت رساندند.
دولتمردان آمریکایی پس از سقوط شاه خیلی زود متوجه شدند که از انگلیس و اروپاییان در جابجایی قدرت در ایران رودست خوردهاند و اشغال سفارت آمریکا در تهران پایان حضور نظامی و سیاسی و نفوذ سیاستمداران آمریکایی در ایران بود که همچنان ادامه دارد.
آمریکا در طی دهههای پس از سقوط شاه موفق نشد مهار و افسار جمهوری اسلامی را به دست گیرد زیرا دیگر قدرتهای استعماری و رقبای آمریکا بر خوان ثروت ایران چنبره زدهاند و جایی برای سورچرانی آمریکا بر این سفره رنگین ثروت باقی نگذاشتهاند.
اختلافات آمریکا با متحدین اروپایی در رابطه با جمهوری اسلامی تا جایی بالا گرفته که اروپاییان بیشتر با چین و روسیه همراهی میکنند و در حمایت از حکومت ملایان برای خواستهها و سیاستهای آمریکا کوچکترین اهمیتی قائل نیستند و راه و سیاستهای خود را پیش میبرند. آمریکا در طول سالها با تهدید و برقرار کردن تحریمهای متنوع و گاهی مذاکرات پشت پرده با نمایندگان رژیم ملایان تلاش نموده تا کانالی برای بهبود روابط و حضور دوباره در ایران پیدا کند. اوج این تلاش را در دوران ریاست جمهوری اوباما که با تعلیق تحریمها و عقد تفاهمنامه اتمی (برجام) و ارسال میلیاردها دلار به خزانه ملایان همراه بود را شاهد بودیم. تلاش بیهودهای که نه تنها اهداف و منافع آمریکا را تامین نکرد بلکه امکانات بیشتری را برای سرکوب مردم ایران و رفتارهای تروریستی رژیم در سطح جهان در اختیار ملایان و سرکردگان و مزدوران حکومت قرار داد.
جمهوری اسلامی یک حکومت مستقل و غیروابسته نیست و بطور کامل تحت کنترل روسیه و چین کمونیست و تا حدودی اروپای مماشاتگر قرار دارد. تخاصم آمریکا با جمهوری اسلامی ظاهر قضیه است و مقابله اصلی با حامیان قدرتمند حکومت ملایان است که از حضور و نفوذ آمریکا در ایران جلوگیری میکنند و برای حفظ منافع خود اجازه بهبود روابط ایران و آمریکا را به ملایان حاکم بر ایران نمیدهند.
سیاستهای تحریمی آمریکا علیه جمهوری اسلامی از طرفی تهدید حامیان حکومت ملایان نیز میباشد که قادر نباشند با دور زدن تحریمها و یا معاملات پنهانی، پول به صندوق ملایان واریز کنند و یا ثروتهای ملی کشور ایران را به راحتی مال خود کنند. هرچند روسیه با تجزیه دریای کاسپین و چینیها با انحصار بازار اقتصادی ایران و تاراج آبزیان خلیج فارس و احتمال بستن قرارداد استعماری ۲۵ ساله با جمهوری اسلامی سیاستهای آمریکا را به تمسخر گرفتهاند.
آیا فعال کردن «مکانیسم ماشه» از سوی آمریکا که یکجانبه و بدون حمایت کشورهای عضو برجام صورت گرفت، فشار اقتصادی و سیاسی مضاعفی را بر حکومت ملایان و حامیانش وارد خواهد آورد؟
در آینده نه چندان دور بازتاب و عکسالعمل جمهوری اسلامی و چین و روسیه و قدرتهای اروپایی را در رابطه با اقدام دولت آمریکا در فعال کردن «مکانیسم ماشه» که اختلافات و پیامدهای غیرقابل پیشبینی را در بر خواهد داشت شاهد خواهیم بود. اما این کشورها تا انتخابات آمریکا و اینکه کدامیک از کاندیداها پیروز انتخابات ریاست جمهوری خواهد شد، محتاطانه با این مسئله برخورد خواهند کرد و در صورت انتخاب دوباره ترامپ این قضیه شکل حاد و خطرناکی به خود خواهد گرفت.
دولت ترامپ به خوبی آگاه است در سایه حمایتهای روسیه و چین از رژیم اسلامی ملایان، تحریمها و فشار و تهدید باعث سازش و تسلیم و یا فروپاشی نظام جمهوری اسلامی نخواهد شد، هرچند ترامپ بارها عنوان کرده خواهان مذاکره و معامله و سازش با رژیم اسلامی ایران است و شاید در این ادعای خود نیز صادق است ولی اکنون با فعال کردن «مکانیسم ماشه» بطور یکجانبه و بدون حمایت اعضای دیگر (برجام) آمریکا وارد مرحلهای شده که در صورت ناکامی و شکست این اقدام، پرستیژ و قدرت رهبری آمریکا در جهان را زیر سوال خواهد برد.
شاید تنها آلترناتیو کارساز و پر هزینه و در عین حال خطرناک برای آمریکا و دولت ترامپ یک حمله غافلگیرکننده نظامی به ایران باشد و پایانی بر چهار دهه حکومت اوباشان مذهبی و بیرون راندن استعمارگران شرقی و غربی از ایران و اثبات توانایی آمریکا برای نیل به اهدافش در جهان حتا بدون کمک متحدان خود و اینکه آمریکا هنوز هم حرف اول را در جهان میزند.
ملت ایران باید خود را برای حوادث غیرمنتظره آماده کند. بازده و نتیجه ترس و بیتفاوتی مردم در برابر فاشیسم مذهبی ملایان که تنها فقر و فلاکت و هزاران نکبت دیگر را در این چهار دهه نصیب مردم کرده است، استیلای استعمارگران شرق و غرب و تاراج ثروت کشور توسط این قلدرهای جهانی را نیز به همراه داشته است.اگر آمریکا با جنگ بساط ملایان را برچیند خودش هم مهرههای خود را به قدرت خواهد رساند که منافع آمریکا را به منافع ملی ایران ترجیح دهند.
اگر ملت ایران خواهان این است که بر سرنوشت خود حاکم باشد و کشور در کنترل بیگانگان قرار نگیرد تا با جنگی ناخواسته و خانمانسوز درگیر نشده، باید با اتحاد و همبستگی ملی و نشان دادن غیرت از خود، طومار حکومت روضهخوانها و لاتها و دزدان را در هم بپیچد و به چهار دهه کابوس و وحشت پایان دهد و کشور را از ویرانی بیشتر و خود را از فقر و تباهی فزونتر رهایی بخشد.