کوروش زمانی – از گذشته تا حال، رسیدن به خاک اروپا و آمریکا رویای بسیاری از ایرانیانی بوده که ادامه زندگی در ایران را برای خود و خانوادههایشان نامناسب و یا همراه با رنج میدیدند و همواره به دنبال پیشرفت و ترقی در این مسیر بودهاند.
این فرآیندیست که بعد از انقلاب ۵۷ در ایران با شتاب گسترش یافت و باعث خروج طیف گستردهای از نخبگان، روشنفکران، سیاسیون، روزنامهنگاران، هنرمندان و دانشجویان از کشور شد.
در جریان انقلاب، موجی از تَوهّم و زودباوری و امید، به همراه سطح پایینی از سواد و دانش بین انقلابیون، باعث پیشبرد اهداف سران انقلاب شد تا جایی که این رویداد سبب خروج قشر وسیعی از شهروندان ایران از میهن و زادگاهشان شد.
در ماههای نخست همچنان امیدواری به تغییرات عمده در وضعیت کشور به ویژه به واقعیت پیوستن سلسله وعدههای رهبر انقلاب اسلامی شاید وجود داشت اما به تدریج و با گذر زمان، سطح اعتماد عمومی به نظام بین دانشآموختگان و بخشی از سیاسیون کمرنگتر شد. نظام ولایتفقیه از همان روزهای ابتدایی حیات خود پروژه دشمنسازی را آغاز کرد که ناگزیر به شکلگیری دو جبهه خودی و غیرخودی انجامید و به تبع آن غیرخودیها محکومبه مجازات شدند. این مجازات در سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی شروع به اجرا شد که از جمله میتوان به پاکسازیها و تسویه حسابهای سیاسی که اعدامهای دهه ۶۰ از بارزترین آنهاست اشاره کرد. این رویداد باعث به راه افتادن موج دوم فرار شهروندان شد که خروج اقشار مختلف مردم ایران از کشور تحت عنوان مهاجرت یا پناهندگی را به همراه داشت. در گذشته میزان چشمگیری از مهاجرتها و اعلام پناهندگی ایرانیان به اروپا و آمریکا، مربوط به افرادی بود که نگران دستگیری و یا قرار گرفتن در خطر اجرای احکام سنگین بودند و یا خود را در داخل ایران زیر فشارهای بیسابقهای حس میکردند که امکان هرگونه مخالفت و یا فعالیتهای اعتراضی را از آنان گرفته بود؛ اما در حال حاضر به جرأت میتوان گفت که تنها کمتر از ۵ درصد ایرانیانی که در سراسر جهان اعلام پناهندگی میکنند بطور واقعی درخطر یا پیگرد امنیتی قرار دارند و بقیه پناهجویان، این فرآیند را مسیری ارزان و بیدردسر برای مهاجرت میبینند. این موضوع گویای ضعف و ناتوانی مقامات حکومتی ایران است که در طول چهار دهه گذشته نهتنها موفق به بالا بردن سطح رضایتمندی عمومی نشدهاند بلکه عاملی دفعکننده برای ایرانیانی بودهاند که همواره به دنبال احترام و آرامش هستند.
در یک دهه گذشته افراد بسیاری ازجمله پناهجویان حقیقی و پناهجونماها به طرق مختلف توانستهاند خاک ایران را به مقاصد مختلف دنیا ترک کنند که بیشتر از خاک ترکیه به عنوان مسیر ترانزیت استفاده میکردند و البته تعدادی هم بطور مستقیم با استفاده از روشهای غیرقانونی خود را به اروپا رساندهاند.
اعلام پناهندگی در ترکیه
در گذشته پناهجویان با رساندن خود به خاک ترکیه و ثبت نام در دفاتر مربوط به کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل با تحمل مدتی حدود ۱ تا ۲ سال و نیم زندگی در خاک این کشور، از طریق حضور در مصاحبه کمیساریای پناهندگان سازمان ملل و دریافت قبولی، در آمریکا، کانادا و استرالیا بازاسکان میشدند؛ اما با روی کار آمدن محافظهکاران در سیستم سیاسی کشورهای آمریکا، کانادا و استرالیا و همچنین با ظهور داعش و آغاز جنگهای داخلی در خاورمیانه و به تبع آن هجوم موج عظیمی از آوارگان سوری به سوی ترکیه، ورق علیه پناهجویان ایرانی ساکن این کشور برگشت.
کشورهای پناهندهپذیر به سرعت اولویتهای خود در اسکان پناهندگان را تغییر دادند و تمرکز را بر سیل سوریهایی گذاشتند که از آتش جنگ داخلی گریخته و خانه و کاشانه خود را رها کرده و به دنبال سرپناهی جدید و امن بودند.
گزارشها و آمارهای کمیساریای عالی پناهندگی سازمان ملل گویای این واقعیت است که جهان شاهد بزرگترین جمعیت آوارگان، مهاجران و پناهندگان بعد از جنگ جهانی دوم است که درصد بسیار بالایی از این پناهندگان را آوارگانی تشکیل میدهند که از خاک سوریه، لیبی و یمن گریختهاند.
در سال ۲۰۱۵ با اعلام سیاست درهای باز اروپا که پیشگام آن کشور آلمان بود، تعداد قابل ملاحظه از این آوارگان کشورهای عربی به همراه تعداد زیادی از ایرانیان و افغانها خود را به خاک اروپا رساندند اما با بسته شدن مجدد مرزها، همچنان به میزان آوارگان سوری در خاک لبنان و بهویژه ترکیه افزوده میشد و این موضوع توجیه مناسبی بود برای قبول دریافت سهمیه بیشتر سوریها از سوی کشورهای پناهندهپذیر بهویژه آمریکا و خارج شدن تدریجی پناهندگان ایرانی از لیست بازاسکان؛ اما این تمام آن چیزی نبود که پناهندگان و پناهجویان ایرانی باید با آن روبرو میشدند.
با روی کارآمد رئیس جمهورِ جمهوریخواه ایالاتمتحده آمریکا، دونالد ترامپ، زنجیرهی گرفتاریهای پناهندگان ایرانی ترکیه شروع به اتصال به یکدیگر کرد. دونالد ترامپ با صدور یک فرمان، از ورود اتباع چند کشور عمدتاً مسلمان از جمله ایران تحت پوشش هر نوع ویزایی بهویژه ویزای پناهندگی به خاک آمریکا جلوگیری کرد تا با این فرمان آب سردی شود بر سر آندسته از پناهندگانی که با عبور از فیلتر سازمان ملل و دریافت قبولی، در تب ورود به خاک آمریکا میسوختند.
البته در این بین عدهای نیز خوششانس بودند و قبل از صدور این فرمان اجرایی، موفق به خروج از ترکیه و اسکان در خاک ایالات متحده شدند. بعد از اعلام ممنوعیت صدور ویزای ورود به خاک آمریکا برای پناهندگان ایرانی و اعمال بررسیهای امنیتی سختگیرانه و بسیار طولانی، این جامعه سرخورده و بدون پشت و پناه، امید خود را به کشورهای اروپایی بست که شاید در میان سهمیه اندک سالانه این کشورها بتواند خود را به قاره سبز برساند؛ اروپایی که هیچ پناهنده ایرانی تا آن زمان حاضر به قبول پیشنهاد اسکان در آن قاره از سوی کمیساریای پناهندگان سازمان ملل ترکیه نبود.
درواقع تنگتر شدن عرصه بر پناهندگان ایرانی در ترکیه، از سال ۲۰۱۶ آغاز شد و هرچه پیش رفت بر جوّ خفقان و فشارهای گوناگون آن افزوده شد بطوری که دقیقاً در برههای که پناهندگان و پناهجویان ایرانی چشم به کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل داشتند تا با رایزنی و اعمال فشار بر کشورهای متعهد و عضو بتواند راهی برای اسکان آنان در کشوری امن و آرام پیدا کند، این سازمان در اطلاعیهای شوکآور اعلام کرد که از تاریخ ۱۰ سپتامبر ۲۰۱۸ تمامی امور مربوط به پروسه ثبت نام، مصاحبه و بررسی پروندههای پناهندگان و پناهجویان را به اداره مهاجرت ترکیه واگذار خواهد کرد.
از سوی دیگر، کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل ترکیه در حال کار بر روی پروژهای تقریباً محرمانه و حساس با نام «طرح سازگاری اجتماعی» [انتگراسیون] برای پناهجویان ایرانی بود بدون آنکه تا آن لحظه نامی از این طرح به میان آورده باشد.
این سازمان در حال تحقیق در زمینهی اختلالات و نارساییهایی بود که پناهندگان و پناهجویان پارسیزبان ساکن ترکیه در برخورد با جامعه تُرک، ادارات و سازمانهای دولتی بهویژه اداره مهاجرت استانهای این کشور با آنها مواجه بودند و به دنبال راهکارهایی برای رفع این نواقص از طریق آسیبشناسی اجتماعی و بررسیهای میدانی بود.
این سازمان با ارسال اکیپهایی متشکل از چند کارمند تعلیمدیده و یک ناظر کیفیت به استانهای مختلف ترکیه، قصد داشت با انجام جلسات رو در رو با پناهندگان و پناهجویان، از مشکلات عمومی و متداول پناهندگان و پناهجویان مطلع شود و با جمعبندی نتایج، برای رفع این اختلالات با انجام جلسات فشرده با نهادهای دولتی جهت برطرف کردن نارساییهای احتمالی، شرایط را برای زندگی آرامتر پناهندگان ایرانی فراهم کند تا این امکان را داشته باشند که با سهولت بیشتری در فضای اجتماعی ترکیه ادغام شوند. این در حالیست که ترکیه به عنوان یکی از کشورهای اصلی امضاکنندهی کنوانسیون ۱۹۵۱ ژنو، مسئولیت کامل پناهندگی متقاضیان کشورهای عضو شورای اروپا را پذیرفته اما برای پناهندگان غیراروپایی اجازه اقامت موقت از طریق پناهندگی مشروط را در نظر گرفته است به این ترتیب که افراد برای اعلام پناهجویی میتوانند کشور ترکیه را انتخاب کند ولی در صورت دریافت قبولی حق اقامت دائم نخواهند داشت.
البته لازم به یادآوری است که «طرح سازگاری اجتماعی» قبلاً در ترکیه برای پناهجویان سوری با موفقیت اجرا شده بود. اصولاً از این طرح زمانی استفاده میشود که پناهندگان، پناهجویان و یا مهاجران ساکن در یک کشور، با تعلیق و یا اقامت طولانی یا دائمی مواجه شده باشند. درواقع سازگاری اجتماعی به معنی آشنایی با زبان، فرهنگ و قوانین کشوری است که یک شخص قرار است به مدت طولانی در آن زندگی کند. در حقیقت دولت ترکیه از سالها قبل در حال اعمال فشار به کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل آنکارا بود تا تمامی قدرت و امور مربوط به پناهجویان و پناهندگان را در دست بگیرد و در مقابل کمیساریای پناهندگان با علم بر اینکه به دلیل کمبود بودجه و فشارهای روزافزون ترکیه، توانایی ادامه این مسیر را طبق روال سابق نخواهد داشت، در حال آمادهسازی زمینه و شرایطی بود که در آن بتواند انباشت پناهندگان و پناهجویان ایرانی ساکن ترکیه را مدیریت کرده و به دولت ترکیه بسپارد؛ توطئه و خیانتی که هرگز پناهندگان و پناهجویان ایرانی از آن مطلع نبودند.
کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل با این اقدام که یقیناً نقض فاحش حقوق پناهندگان است، با واگذاری امور مربوط به پناهندگان و پناهجویان به یک سازمان دولتی و با نظارت و نفوذ کامل دولت که به هیچ عنوان صلاحیت و دانش مورد نیاز در خصوص پذیرش، بررسی و تصمیمگیری نهایی در پروندههای درخواست حمایت بینالمللی را نداشت، خود را به نهادی منفور در بین پناهندگان و پناهجویان ایرانی ترکیه تبدیل کرد.
در حقیقت دولت ترکیه صلاحیت به دستگیری این روند را نداشت زیرا خود یکی از ناقضان بزرگ حقوق پناهندگی به شمار میرود. دولت ترکیه در سالهای گذشته بهروشنی نشان داده است که اکیداً به قوانین بینالمللی و حقوق بشری پایبند نیست و تنها به آنچه تحت عنوان منافع ملی و حکومتی از آن یاد میشود عمل میکند.
ترکیه بارها بدون در نظر گرفتن تعهدات و قوانین بینالمللی، پناهندگان سیاسی و عقیدتی که در ایران تحت پیگرد مراجع امنیتی قرار داشتهاند را دستگیر کرده و به مقامات امنیتی جمهوری اسلامی هدیه داده است. از طرفی خاک ترکیه به جولانگاهی برای دستگاه اطلاعاتی رژیم ایران تبدیلشده تا به راحتی اهداف خود را دنبال کنند که این موضوع آرامش را از پناهندگان و پناهجویان تحت تعقیب در ایران سلب و استرس، نگرانی و ناامنی را غذای شب و روزشان کرده است.
در حقیقت ترکیه در سالهای گذشته به تکرار با تحویل دادن پناهندگان و پناهجویای ایرانی به مقامات امنیتی رژیم ایران در مرزهای خود، از آنها برای مبادلات پایاپای اطلاعاتی و امنیتی خود با جمهوری اسلامی استفاده کرده است.
فرود فولادوند، سعید کریمیان، آرش شعاع شرق، مسعود مولوی، عادل بهرامی، محمد رجبی، سعید تمجیدی و بسیاری دیگر، از جمله ترورها، ربایشها و استردادهای سالهای گذشته در خاک ترکیه هستند.
پیشتر نیز تحقیقات گستردهای توسط سازمان عفو بینالملل در ۶ شهر ترکیه که مهمترین آن «استان وان» در شرق این کشور و در همسایگی ایران است انجامشده که نشان میدهد دولت ترکیه در برخی موارد پناهندگان و پناهجویان را به بازداشتگاههای مخفی انتقال میدهد و زمینه را برای دیپورت یا تحویل آنها فراهم میکند. در این گزارش از سیستم اطلاعاتی ترکیه و همچنین جولان مأموران اطلاعاتی و امنیتی ایران در خاک این کشور، به عنوان تهدیدی بالقوه برای پناهندگان سیاسی به ویژه روزنامهنگاران و فعالان رسانه نام برده شده است.
با شرایط پیشآمده حالا دیگر جامعه پناهجویان ایرانی ترکیه بدون هدف و سرخوردهتر از قبل به دنبال راهی برای خروج از شرایط پیش آمده بودند و در عمل عطای بازاسکان را به لقایش بخشیدهاند و تصمیم به ادامه زندگی در ترکیه گرفتهاند تا ببینند گذر زمان چه دری به رویشان باز خواهد کرد؛ اما باز هم خبری شوکهکننده در راه بود.
در ماه فوریه سال ۲۰۲۰ بطور ناگهانی بیمه خدمات درمانی تمامی پناهندگان و پناهجویان ایرانی بهاستثنای کودکان که بیش از یک سال در این کشور سکونت داشتند غیرفعال شد. این طرح با هدف صرفهجویی در هزینهها، از سوی دولت به مجلس این کشور ارائهشد و با اکثریت آرا به تصویب رسید و با تبدیلشدن این طرح به قانون، در نهایت تیر خلاص به قلب پناهندگان ایرانی شلیک شد. با اعلام این خبر، عدّه زیادی از پناهجونماهایی که تصمیم به استفاده از جریان پناهندگی به عنوان مسیری برای مهاجرت ارزان و رسیدن به آمریکا و اروپا را داشتند، دیگر شرایط برای باقی ماندن را مناسب ندیدند و با انصراف از درخواست پناهندگی خود به ایران بازگشتند و تمامی امیدی که برای رسیدن به رؤیاهای آمریکایی داشتند به چیزی تبدیل نشد جز یک سراب؛ ولی همچنان موجهای گسترده از مهاجران اقتصادی، بدون اطلاع از شرایط حاکم بر ترکیه، منطقه و جهان، با رؤیاهایی در سر، پای در مسیری میگذارند که در امتداد آن تحقیر، سوء استفاده، تجاوز، شکست، تباهی و گاهی مرگ در کمین نشسته است.
با وجود همه اینها کم نیستند پناهندگان و پناهجویانی که واقعا با مشکلات جدیِ امنیتی، عقیدتی و اجتماعی در کشور مواجهاند و با شرایط پیشآمده در ترکیه نه راه پس دارند و نه راه پیش. این پناهجویان چارهای ندارند جز اینکه ترکیب تلخ ناامنی و تعلیق را بپذیرند و ادامه دهند و تلاش کنند تا با چنگ زدن به هر راهی، شکم خود و خانوادههایشان را سیر کرده و دوام بیاورند آنهم در کشوری که با شدیدترین بحران اقتصادی و سیاسی تاریخ خود روبروست و هرگونه حق و حمایتی را از این جامعه رنجکشیده و غرق در فقر و فلاکت دریغ کرده است.
بدترین کسانی که دیدم تو این وضع دست به تولید مثل میزنند و زوره کشان از حق بچه هاشون حرف میزنند در صورتی که حق بچه ها رو تو خوردی نه سازمان ملل یا کشور ها
هیچ کسی از بچه همسایه مواظبت نمیکنه پس توقع نداشته باشید شمایی که حکومت اخوندی ایران زاییدی بیایند بچه شما را بهش حقی بدن
انسان از روز نخست تولد هیچ حقی نداره حتی حق انتخاب اسم زبان کشور چهره . حقوق بشر کشکی بیش نیست و بزرگترین جنایت رو کسانی روا میدارن که بچه میارن تو این دنیا سراسر مافیایی
تولید مثل جنایت علیه بشریت
در حقیقت مشکل اصلی را خود UN بوجود آورده است، چون اکثریت قبولی هایی رو که داده غیر واقعی والکی بوده است. من پناهنده های زیادی را می شناسم که قبولی UN را دارند و هیچ مشکلی در ایران ندارند و درصورت بازگشت مشکلی برایشون پیش نمی آید. در کل بغیر از همان پنج درصد بقیه ایرانی ها مهاجران اقتصادی هستندو یا به عشق اروپا و امریکا به ترکیه آمده اند و از نام و حق و حقوق پناهنده های واقعی سو استفاده میکنند و حق پناهنده های اصلی را پایمال می کنند که متاسفانهUN تشخیص درست نمیداد و به این اکثریت این افراد دروغگو و قلابی و سودجو به راحتی باور میکرد و قبولی میداد که منجر به بحران و افزایش مهاجران اقتصادی و بیکاران و بدهکاران و مال خوران در ترکیه میشد ولی درنهایت ترکیه حقیقت را بلاخره فهمید و قدرت را از UN ناتوان پس گرفت تا بتواند حق را به حقدار بدهد و پناهنده های واقعی را از پناهنده های قلابی تشخیص بدهد که در این مدت شاهد ردی کذب پرونده های قبولی UN هستیم چراکه آنچه که از حساب پاک است از مصاحبه چه باک است. کسی که پرونده اش و مسایلش واقعی است و قبولیUN رو دارد از مصاحبه اداره مهاجرت نمیترسد و از آنهم قبولی میگیرد . اداره مهاجرت ترکیه میتواند بادقت و حساسیت فراوان پرونده ها را بررسی نموده و حقیقت را کشف نماید و پرونده های پناهنده های واقعی را از پرونده پناهنده های قلابی که به سادگی قبولی UN گرفته بودند، جدا نماید و به این کذابان ردی و ترک خاک بدهد.
باید اداره مهاجرت بیشتر کار کندو از سو استفاده های افراد دروغگو جلوگیری نماید و نگذارد این افراد مفت خور حق و حقوق پناهنده های اصلی و اثبات شده را بخورند، باید کمک های مادی را که به ناحق خورده اند پس بدهند و جریمه بشوند و ردی بخورند و اخراج گردند تا کرامت و احترام به پروسه پناهتدگی در ترکیه برگردد و UNو اداره مهاجرت در بررسی پروسه پناهندگان واقعی به اهتمام به ورزند و در مورد پرونده هایشان اقدامات شایسته انجام بدهند.
در آخر امیدوارم وکلا و مامورین اداره مهاجرت ترکیه و UN باهم مجددا پرونده ها را با حساسیت ویژه بررسی نمایند و همکاری نمایند و ناپاکی ها و دروغ ها و ناخالصی ها را از پروسه پناهندگی جدا نمایند و جامعه پناهندگی ترکیه را سالم و درست نمایند ودست افراد پناهجو نماها و پناهنده های دروغین قبولی الکی UN را رو کنند و نگذارند بیشترازاین از قوانین سو استفاده کنند و دردل به ریش UN و قدرتش بخندند.
سختی هایی که بر پناهجو و پناهنده از طرف کشور ترکیه وارد می شود آن هم در این شرایط سخت و همچنین ساکن بودن روال اداری در کمیسیاریای عالی پناهندگان ترکیه از چندین سال پیش تا بحال و از طرفی کشورهایی که سیاست اسکان ایرانیان واجد شرایط را در آن کشور دچار تغییر و تحول کردند را فقط می توان به هولوکاست قرن ۲۱ تشبیه کرد. با امید به تغییر سیاست های خارجی آن دسته از کشورها که بتواند برای پیشبرد راهی به سوی حقوق بشر در سراسر دنیا و دموکراسی به معنای واقعی جامعه عمل بپوشاند.
به نام انسانیت و انسان دوستی خارج از نژاد پرستی و دو دستگی.
شاد باشید.
عالی بود به امید روز آزادی ایران که پناهنده ای وجود نداشته باشه
دعا میکنم کسانی که قراره پرونده ها رو بررسی کنن محبت خدا شامل حالشون بشه که با دید خدا به پرونده ها نگاه کنن و هر چه زودتر جواب بی پناهان داده بشه
درود بر دوست عزیزم جناب آقای کورش زمانی بسیار زیبا و روان با آگاهی کامل به جریانات اتفاق افتاده در مسیر پناهندگی در ترکیه سخن به میان آوردید. امیدوارم هنوز هم باشند گوشهای شنوایی که بشنوندوقلبهایی که به درد بیایند ودستهایی که برای نجات پناهندگان ایرانی مشغول به کار شوند.سپاس از شمابابت این نگارش شیوا و روان
آقا کوروش لطفا ادامه بدید بسیار عالی بود، به امید نابودی جمهوری اسلامی
امیدوارم در آینده ی نزدیک سرزمین مادری ایران جایگاهی امن برای تمام فرزندان وطن باشه و هیچ ایرانی پناهنده ای وجود نداشته باشه
باران هستم هفت سال هست با خانواده دارم بارنج و عذاب زن کی میکنم به جز سختی و عذاب هیچ چیزی در این کشور ندارم امیدوارم هرچه زودتر از این کشور همه ای پناهجویان و پناهندگان خلاص پیدا کنیم به امید آزادی
بزرگترین خیانت را کمیساریای پناهندگان سازمان ملل در حق پناهندگان واقعی کرده ( لعنت به کمیساریا )
لعنت به آن نود و پنج درصد پناهنده ی اقتصادی دروغین
تکلیف پناهندگان واقعی که قبولی دارند چی میشه ؟؟ نه بیمه أی ، نه حمایتی ، نه امنیتی ، نه شغلی
ملت ترکیه ملتی فاشیست و دولت ترکیه دولتی ناسیونالیسم
لعنت به این ترکیه
من معتقدم که چیزی به اسم حقوق بشر وجود ندارد
هیچ قانونی حقوقی وًانسانی و اخلاقی نیست
قوانین فقط و فقط برای منافع دولت هاست
با آرزوی تحقق حقوق بشر در سراسر جهان
۲۲/۰۹/۲۰۲۰
درود برشما نعیم هستم یک بهایی بی پناه در ترکیه همراه خوانواده نه در وطن جای داریم نه در کشور امنی دیگر این بلاتکلیفی پناهندگی را سخت وسختر کرده لطفا به داد پناهندگان برسید
تمام مطالب جنابعالی درست فقط راه نجات چیست…؟ راه بجایی نداریم
لازم میدوم حق مطلب رو بگم. من حدود ۴ سال هست ترکیه هستم. ولی متن بالا کمی به نظرم اغراق امیز استت. مخصوصا در مورد قطع بیمه خدماتی.الحق والنصاف من بخاطر ببماری قلبیم دولت ترکیه من رو کاملا تحت پوشش قرار داد وحتی عمل قلب و باطری رو برای من بطور رایگان گذاشت. و هنوزم تحت پوشش بیمه هستن . و کسایی که بیماری خاص دارند بیمشون باز هست. و تحت پوشش هستند. در رابطه با باقی مطالب هم کاملا اینطور که نوشته شده نیست. با امدن ترامپ کلا ورق به ضرر همه پناهجویان و پناهندگان برگشت.نه فقط ایرانیها.ان هم شرایط به این دلیل براشون سخت شد که مشکل کار در شرایط اقتصادی بد ترکیه و کم شدن ارزش پول ایران بوده . چون الباقی پناهجویان اعم از سوری دارای حمایت مالی از ترکیه واروپا هستند و عراقی ها هم به ازای هر نفر ۴۰۰ دلار یارانه از کشور خود میگیرند و با تبدیل اون دارند به راحتی در ترکیه زندگی میکنند . افغان ها هم اینجا شرایط به مراتب بهتری دارند ان هم به دلیل نوع زندگی که تعدد افراد شاغل در یه مکان. مثل اسکان سه خانوار در یک منزل. بطور کل با این شرایط از کشور ترکیه نمیتوان توقع داشت. ان هم با این هجم از پناهجویان و عدم پذیرش کشورهای پناهنده پذیر. با تشکر
بسیار عالی بود به امید شنیده شدن صدای پناهجو و پناهندگان
بسیار عالی جناب زمانی ، اما ای کاش گوش شنوایی هم پیدا شود