وبینار «انجمن سخن» به یاد فروغ فرخزاد

جمعه ۴ مهر ۱۳۹۹ برابر با ۲۵ سپتامبر ۲۰۲۰


در وبینار «به یاد فروغ فرخزاد» نخست نازی اکبری به نمایندگی «انجمن سخن» نمونه‌هایی از فعالیت‌های این سازمان  را به اطلاع شرکت‌کنندگان رساند. سپس گفت «شاعر پیشروی ما فروغ فرخزاد نیازی به معرفی  ندارد اما شاید بد نباشد که به فروغ از منظر کتاب زندگی‌نامه‌اش به قلم  دکتر فرزانه میلانی نگاه کنیم. فرزانه میلانی می‌نویسد: «فروغ فرخزاد یکی از شخصیت‌های کلیدی  قرن بیستم ایران است. در مورد کمتر زن ایرانی تا این اندازه اطلاعات به صورت کتاب، نوشته و فیلم وجود دارد. او توانسته است مفهوم مألوف شاعر خوب را از انحصار مردان میانسال فارسی‌گو درآورد، و زبان و ذهن وجسم و جان زنانه را به ادبیات فارسی پیوند زند و اینسان چهره آن را برای همیشه عوض کند. فرخزاد دریچه‌های نوینی را در ادبیات فارسی گشود و پا از گلیم سنت فراتر گذاشت و برای به دست آوردن فرصتی مبارزه کرد تا بتواند مالک بدن خودش باشد. باورها و احساساتش را انتخاب و بیان کند تا بیان کرامت انسانی و حقوق برابر با مرد باشد. فرخزاد بنیان آثارش را بر بازآفرینی شخصی خویش استوار کرد. شخصی بودن یکی از ویژگی‌های آثار فرخزاد است. به قول سهراب سپهری: او از اهالی امروز بود و با تمام افق‌های باز نسبت داشت.»

فروغ فرخزاد

نازی اکبری سپس اظهار امیدواری کرد که این وبینار با سخنرانی‌ چهره‌هایی مانند فرزانه میلانی، احمد کریمی‌حکاک، ناصر صفاریان و مری اوستی خوب پیش رود «تا ما به شناخت عمیق‌تری از  تاثیرات زندگی فرخزاد بر آثارش برسیم.» نازی اکبری سپس گرداننده‌ی وبینار، مریم زهدی، شاعر و تهیه‌کننده تلویزیونی را معرفی کرد. زهدی در زمینه‌ی تاثیر شعر فروغ بر شعر تاجیکستان کار کرده و نیز در مورد کتاب فرزانه میلانی  نقدی نوشته که مورد استقبال قرار گرفته است. نازی اکبری قبل از سپردن برنامه به دست مریم زهدی از شرکت‌کنندگان دعوت کرد به تماشای کلیپی در مورد شاعر بنشینند. این کلیپ شامل بخش‌هایی از شعرخوانی و گفتار کوتاه فروغ و شعرخوانی‌هایی باصدای برادرش، فریدون فرخزاد، بود. در جایی از  کلیپ فروغ فرخزاد می‌گوید: «شعر کهنه و نو ندارد. آن چیزی که شعر امروز را از شعر دیروز جدا می‌کند و به آن شکل تازه‌ای می‌دهد همان جدایی است که بین فرم‌های مادی و معنوی زندگی امروز و دیروز وجود دارد. من فکر می‌کنم که کار هنر یک نوع بیان کردن و ساختن مجدد زندگی است و زندگی هم یک ماهیت متغیری دارد و جریانی است که مرتب در حال شکل عوض کردن و رشد و توسعه است. در نتیجه، این بیان که همان هنر می‌شود در هر دوره‌ای روحیه‌ی خودش را دارد و اگر غیر از این باشد درست نیست، هنر نیست؛ یک نوع تقلب است. دنیای ما هیچ ارتباطی با دنیای سعدی و حافظ ندارد. دنیای من به دنیای پدرم ارتباطی ندارد. اینقدر فاصله‌ها مطرح هستند.»

دکتر احمد کریمی‌حکاک نیز در این کلیپ می‌گوید که «فروغ سرچشمه بسیاری از شعرای امروز ایران است و این سرچشمه‌ی خیلی سختگیر و نیز مهربان است که شاعران زن امروز در آن باید پرورش یابند.»

پس از نمایش کلیپ مریم زهدی ابتدا گفت وجه مشترک شرکت‌کنندگان در این وبینار آن است که می‌خواهند  در مورد فروغ بیشتر بدانند. در مورد کتاب فرزانه میلانی زهدی گفت که این کتاب واکنش‌های زیادی برانگیخته است. برخی گفته‌اند که با وجود آشنایی با فروغ این کتاب تصویرشان را از شاعر کامل کرده. برخی نیز گفته‌اند ارتباطی بین اشعار فروغ و زندگی او در کتاب یافته‌اند. سپس زهدی از دکتر فرزانه میلانی پرسید که زندگی فروغ چه تاثیری بر آثار خود وی گذاشته است؟

میلانی در پاسخ گفت که نخست آنکه فروغ تنها ۳۲ سال زندگی کرد و بخش اعظم  اشعارش را پیش از ۲۳ سالگی سرود. با وجود این، او یکی ازشخصیت‌های کلیدی تاریخ ایران و ادبیات فارسی است و به گمان او چهره‌ی ادبیات فارسی را تغییر داده است.

دوم آنکه فروغ از پیشگامان انقلاب سومی‌ است که در ایران هنوز جریان دارد. انقلاب زنان. انقلابی که در کنار انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی، بدون خونریزی و خشونت ارکان اجتماعی ما را از بیخ و بن عوض کرده است.

سوم آنکه رابطه‌ی بین آثار و زندگی اوست که برخلاف اغلب شعرا و نویسندگان، فروغ زندگی شخصی خود را مایه و ملات اشعار و حتی فیلم «خانه سیاه است» قرار داده است.

میلانی ادامه داد که فرخزاد در مقام اندیشمند درونگرا و عریانگو همراه با برخی از مهم‌ترین چهره‌های تجدد در جهان به اهمیت و اصالت زندگی فرد تاکید دارد و آن را مرکز آثارخود قرار می‌دهد. او با صراحت و جسارت علیه فرهنگ تقیه و آبرو و فرهنگ گهگاه تزویر و ریا و تعارف و غیرمستقیم گفتن (به دیوار گفتن تا دیوار بشنود) عصیان می‌کند.

سخنران سپس گفت که این حرکت به دنبال انقلاب زنان با کمک مردان که به پیش از انقلاب مشروطیت می‌رسد، از حیطه حقوق شهروندی به داخل خانه کشانده شد و آن را از حیطه سیاسی و سیاستمداران رها نمود. این انقلاب همچنان در ایران ادامه دارد و با چهره‌هایی مانند نسرین ستوده گره خورده است. این یک انقلاب به مفهوم کلاسیک آن نیست ولی اگر انقلاب به معنای جابجایی ارزش‌های اجتماعی باشد حضور زنان در عرصه اجتماعی در ١۵۰ و ١۶٠ سال اخیر یک انقلاب است. فروغ این عصیان را در برابر ارزش‌های حاکم مردسالارانه نیز دارد و اندوه یک زن را در شعر او می‌بینیم که اینهم زندگی شخصی اوست که در مورد زنان دیگر ایران صادق است.

بزرگترین نبرد فروغ فرخزاد با جامعه، همانا شکاف عظیمی ‌است که بین ظاهر و باطن و اندرون و بیرون در ایران وجود دارد. میلانی گفت که اگر به ساختار اشعار او نگاه کنیم، آستانه، یعنی محل تلاقی اندرون و بیرون در آن جایگاه مهمی‌دارد. مثلاً در شعر «به آفتاب سلامی ‌دوباره خواهم کرد»:

می‌آیم، می‌آیم، می‌آیم
و آستانه پر از عشق می‌شود
و من در آستانه به آنها که دوست می‌دارند
و دختری که هنوز آنجا،
در آستانه‌ی پر عشق ایستاده، سلامی ‌دوباره خواهم داد

سخنران بعدی دکتر احمد کریمی‌حکاک بود که بیش از۳٠ سال است در آمریکا در رشته ادبیات تطبیقی تدریس می‌کند. وی موسس مرکز ایرانشناسی در دانشگاه مریلند است و صدها کار آکادمیک منتشر ساخته و مطالعات زیادی نیز روی فروغ فرخزاد انجام داده است.

مریم زهدی از دکتر کریمی‌حکاک پرسید که تصویرسازی در شعر فروع چگونه است؟ دکتر حکاک گفت مقوله‌ی شعر در نزد فروغ پیچیده‌تر ساختن تصویرسازی است و در عین حال تجریدی کردن تصاویر است. به عنوان نمونه وقتی می‌گوید «داس‌های واژگون شده‌ی بیکار» این مکث و تأملی از جانب خواننده می‌طلبد تا به ژرفای شعر  برسد. یعنی لازم است که ما این عناصر را از هم تفکیک کنیم تا به ژرفای معانی شعر او پی ببریم. فروغ چالشی دربرابر ما می‌گذارد که هم زیباست و هم پیچیده.

سخنران آنگاه به نگاه فروغ به عشق پرداخت. به نظر وی در فروغ عشق یعنی توان‌دهندگی و توان ایثار:

عشق چو در سینه‌ام بیدار شد
از طرب پا تا سینه‌ام ایثار شد

اینها یعنی پدیده‌های نویی هستند که در نامه‌هایش به گلستان نیزاین نگرش‌ها را می‌بینیم و البته در برخی جاها عتاب را نیز.

دکتر حکاک ادامه داد که فروغ زبانی دارد که نوادگان او امروز کوشش می‌کنند به آن دست یابند ولی مادر دستور جدید در شعر فارسی هنوز فرزندی نزاده است.

گرداننده‌ی وبینار در اینجا گفت وقتی از تصویرسازی در شعر فروغ صحبت می‌شود به یاد فیلم «خانه سیاه است» می‌افتیم. او سپس ناصر صفاریان سخنران بعدی را معرفی کرد که پژوهشگر، فیلمساز و منتقد است و کتابی نیز در مورد فروغ نوشته است. او سه‌گانه‌ای مستند در مورد فروغ ساخته که عبارتند از «جام جهان»، «سر به سبز» و «اوج موج». صفاریان برای ساخت این فیلم‌ها تحقیق گسترده‌ای در زندگی فروغ کرده است. در مستند «اُوج موج» صفاریان نگاهی دارد به فعالیت سینمایی و تئاتری فروغ.

صفاریان قبل از پرداختن به این موضوع گفت که شاید هیچ هنرمندی در تاریخ ما به‌اندازه فروغ چهره‌اش آمیخته به رمز و راز و اسطوره نیست. محبوبیت بیکران فروع باعث شده که اطلاعات غلط زیادی درباره او در گردش باشد. حتی مخالفان او نیر از مصاف و نقد رو در روی آثار او پرهیز می‌کنند و در مورد آثار او نقدهای کمی ‌می‌بینیم.

ناصر صفاریان در ادامه، حُسن کتاب فرزانه میلانی را در برخورد به فروغ به عنوان یک انسان دانست. فروع مظهر یکی بودن زندگی و شعر شاعر حتی در جاهایی است که مثلاً از محرومیت از سرپرستی فرزندش گلایه می‌کند.

در ورود به مبحث فعالیت‌های سینمایی فروغ، صفاریان نقطه آغاز آن را استودیو گلستان دانست که در آنجا فروغ از حضور یک انسان توانا در زمینه‌ی سینما بهره‌مند شد هرچند که این مضراتی نیز داشت. مثلا در زمان ساخت «خانه سیاه است» بخشی ار مخالفت‌ها با ابراهیم گلستان بود تا با خود فروغ فرخزاد.

ولی درواقع فروغ نه در ١۳۳٧ در کنار گلستان بلکه در سفرش به ایتالیا در ١۳۳۵ با سینما آشنا می‌شود. او حتی به عنوان سیاهی لشکر برای امرار معاش در فیلم‌هایی ظاهر می‌شود. دیگر آنکه در دوبله فیلم‌ها به فارسی کار می‌کند که روال عادی شماری از ایرانیان هنرمند مانند سهراب سپهری و بهمن محصص بود که شهره به فعالیت سینمایی نبودند. فروغ در زمینه تماشای فیلم نیز تبدیل به یک تماشاگر حرفه‌ای می‌شود البته بعضی وقت‌ها مشکلات مالی او را از دیدن فیلم‌ها باز می‌دارد.

پس از بازگشت به ایران به عنوان منشی به استخدام استودیو گلستان در می‌آید. گلستان در او استعداد را می‌بیند و برای گذراندن دوره‌ی تدوین به انگلستان می‌فرستد. فروغ دو دوره‌ی تدوین را زودتر ازمعمول به پایان می‌رساند و به ایران بازمی‌گردد و در کنار گلستان  بر کار تدوین متمرکز می‌شود و از جمله مستند «یک آتش» را تدوین می‌کند. آگهی‌های تبلیغاتی برای کیهان و روغن نباتی قو می‌سازد. یک فیلم به نام «خواستگاری» دارد که نسخه کامل آن در کاناداست و یک فیلم نیمه‌تمام با عنوان «دریا».

فروغ قبلاً تجربیاتی در زمینه نقاشی داشته و به سراغ تئاتر نیز رفته بود که چندان او را جذب نکرد زیرا فروغ به دنبال پویایی و حرکت بود که آن را در تئاتر نمی‌یافت. آنچه از بازی فرخزاد در زمینه تئاتر به یاد مانده بازی او در نمایش «سه شخصیت در جستجوی نویسنده» است. همین عدم علاقه باعث فاصله گرفتن او از تئاتر و رفتن به سوی سینما می‌شود.

«خانه سیاه است» (١۳۴١) نخستین مستند ایرانی است که در سینما- سینما سعدی- در ١۳۴۲ اکران می‌شود. مستند «خانه خدا» جلال مقدم بعد از آن در سینماها نمایش داده می‌شود. «خانه سیاه است» نمونه بارز از فیلم‌هایی است که بر روی میز تدوین ساخته می‌شوند. به عبارت دیگر بر مبنای برنامه و ماتریال فیلمبرداری شده نیست.

فروغ در این فیلم زبان و نگاهی مدرن دارد مثلاً  فیلم آغاز و پایانی ندارد. امروزه ما چیزی مانند شکست زمان و پایان باز را داریم ولی فروغ ۶۰ سال پیش این کار را انجام داد.

صفاریان ادامه داد که فرخزاد سکون را دوست نداشت و طرفدار پویایی بود. پس از رسیدن به اروپا نیز ابتدا نگاهی غیردوستانه به محیط داشت ولی به مرور ذهن خود را نسبت به فرهنگ ایتالیا باز کرد  و شروع به یادگیری سریع زبان ایتالیایی و مقایسه روحیات ایرانی‌ها با ایتالیایی‌ها کرد.

مریم زهدی گرداننده وبینار در اینجا سخنران دیگر  مری اوستی را معرفی کرد تا اطلاعاتی در مورد سفرهای فروغ و تاثیری که بر او گذاشته‌اند بدهد. مری اوستی استاد دپارتمان ادبیات انگلیسی دانشگاه ویرجینیاست و مسلط بر زبان فارسی است. او پژوهشگر ادبیات فارسی است و در مورد «سفرنامه ایتالیا»ی فروغ ( ١٩۵۶) تحقیق کرده است.

مری اوستی گفت که دوگانه‌ی آزادی حرکت و اسارت در شعر فروغ  موضوعی محوری است. او با اشاره به پرواز پرندگان و در قفس و باز بودن آنها حالات روحی  و انگیزه‌های خود را به تصویر می‌کشد. او به خوبی حالات روحی خود را در حین پرواز و دور شدن از سرزمین مادری خود تصویر می‌کند.

به دنبال این قسمت کلیپی نمایش داده شد که در آن مادر فروغ نقل می‌کند که فروغ به او گفته بود: «ای کاش من نه خوشگل بودم و نه هنرمند. ای کاش مامان جان خوشبخت بودم.» او در ضمن مرگ زودرس خود را پیش‌بینی کرده بود.

بعد از کلیپ، فرزانه میلانی رشته کلام را به دست گرفت و از گاهی تهی شدن از شور زندگی و تشدید تضادها در فروغ  گفت: «تضادی که در یکسوی آن او مانند مرغی در قوس است و گاهی عقابی در اوج آسمان‌ها. به عبارت دیگر، در شعر فروغ دو نهایت دلباختگی و دلزدگی، آرامش و اضطراب و التهاب و اشتیاق را می‌بینیم. شعر فروغ در پس این ظاهر نامتجانس ما را به جهانی هدایت می‌کند که توازن دارد. من کلمه‌ی آستانه را برای این وضعیت به کار گرفته‌ام. اگر بررسی شعر فروغ را به یک دوره و شکل محدود نکنیم می‌بینیم که یکی از ویژگی‌های زیبای او تقلیل ندادن جهان به دو قطب متخاصم است. جهان فکری و احساسی فرخزاد تعبیر و تفسیر سیاه و سفید، بی‌گناه و گناهکار، سالم و بیمار را نمی‌پذیرد. بلکه تاریکی و روشنای، خیر و شرّ، سلامت و بیماری را در کنار هم می‌گذارد. فروغ از خوانندگانش توقع  دارد که از مطلق‌نگری و از قاضی‌القضات بودن و قضاوت‌های بی‌رحمانه دوری کنند. در نظر من اشعار و فیلم او یادآور گرگ و میش است. مانند رنگین‌کمان است که نور خورشید و بارش باران را در کنار هم و در تضاد با هم داریم.»

مریم زهدی در اینجا افزود که شعر فروغ مسئولیت‌پذیر است و انسان را به دور از تقدس‌گرایی مسئول می‌داند.

کریمی ‌حکاک در پاسخ به زهدی به استمرار شعر فروغ در نسل امروز اشاره کرد. شعر او همان زندگی است. شاید ما شاعری نداشته باشیم که اینقدر به هستی موجود خودش توّجه کن و با صلابت و روانی منتقل کند. من بعنوان مرد بسیار زنانگی از فرخزاد آموخته‌ام.

حکاک ادامه داد: «من فکر می‌کنم که شاعران جوانی که جذب فرخزاد می‌شوند در ذهن آنها آرمانی شکل می‌گیرد که شاید بتوانند به‌اندازه او به گذشته و حال خود برخورد کنند و هستی موجود خود را صمیمانه بیان کنند.»


♦← انتشار مطالب دریافتی در «دیدگاه» و «تریبون آزاد» به معنی همکاری با کیهان لندن نیست.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=213105