ایران در «سرزمین موعود» باراک اوباما

- اوباما در کتابش می‌نویسد: ««در یک مناظره در ماه ژوئیه، تصویر فیدل کاسترو و رئیس جمهور ایران محمود احمدی‌نژاد و رهبر کره شمالی کیم جونگ ایل و چند خودکامه دیگر را به من نشان دادند و پرسیدند که آیا من آماده هستم که با هر یک از آنها در نخستین سال ریاست جمهوری‌ام ملاقات کنم. بدون لحظه‌ای تردید گفتم بله، من با هر رهبری اگر این ملاقات بتواند منافع آمریکا را پیش ببرد، ملاقات خواهم کرد.» 
- باراک اوباما پس از اشاره‌ به تاریخ چندین هزار ساله ایران، دوران پهلوی را مثبت ارزیابی می‌کند و می‌نویسد: «در ۲۷ سال اول پس از آن، تصمیم‌گیرندگان سیاسی آمریکا باید دریافته باشند که حرکت آنها در ایران پاسخ مساعد داد؛ شاه متحدی ثابت‌قدم شد و قراردادهای نفتی شرکت‌های آمریکایی را تمدید کرد و از آمریکا سلاح‌‌های گران می‌خرید. وی رابطه‌ای دوستانه با اسرائیل داشت، به زنان حق رای داد و ثروت رو به رشد کشور را صرف نوسازی اقتصاد و نظام آموزشی کرد و به راحتی به مراوده با بازرگانان غربی و خانواده‌های سلطنتی اروپا پرداخت.»
- «دیدگاه خمینی نسبت به جهان مبنی بر درگیری بین نیروهای الله و نیروهای شیطان بزرگ مانند زهر به ذهن جهادگران آینده نفوذ کرد.»
- اوباما درباره عدم حمایت قاطعانه از جنبش ۸۸ می‌نویسد که نخستین واکنش وی حمایت قاطع از تظاهرکنندگان بود اما پس از مشورت با مشاوران امنیت ملی و کارشناسان ایران به او توصیه شد که چنین نکند زیرا هر بیانیه‌ای از سوی او تأثیر خوبی ندارد و رژیم تندرو‌ها در ایران به دنبال آن بودند که تظاهرات را به عوامل خارجی نسبت دهند و اعلام حمایت ممکن بود به ضرر فعالان داخل تمام شود!

جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ برابر با ۲۹ ژانویه ۲۰۲۱


احمد رأفت -کتاب جدید باراک اوباما با عنوان «سرزمین موعود»، که ۱۷ نوامبر ۲۰۲۰ روانه کتابفروشی‌ها شد، نوعی زندگینامه خودنوشته است که به وقایع ۸ سال حضور او در کاخ سفید می‌پردازد. البته این کتاب ۷۵۱ صفحه‌ای بخش اول این خاطرات است و کتاب دومی هم در راه است، اگرچه مشخص نیست چه زمانی منتشر خواهد شد.

این کتاب که با دوران کودکی باراک اوباما آغاز می‌شود و با کشته شدن اسامه بن‌لادن در ماه مه سال ۲۰۱۱ به پایان می‌رسد، تلاش دارد نمایی کامل از آنچه در کاخ سفید می‌گذرد به خواننده منتقل کند.

در این کتاب بخش‌هایی هم به روابط تهران و واشنگتن و تلاش‌ها برای دست یافتن به توافقی در رابطه با برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی اختصاص دارد. گفته می‌شود در کتاب دوم، صفحات بیشتری به این روابط اختصاص داده خواهد شد.

آماده مذاکره با همه برای منافع آمریکا

در «سرزمین موعود» برای اولین بار به ایران در فصل پنجم کتاب و دوران قبل از ورود باراک اوباما به کاخ سفید و در جریان کارزار انتخاباتی اشاره می‌شود. باراک اوباما به مناظره‌ای در جریان کارزار انتخاباتی در سال ۲۰۰۷ اشاره می‌کند و می‌نویسد: «در یک مناظره در ماه ژوئیه، تصویر فیدل کاسترو و رئیس جمهور ایران محمود احمدی‌نژاد و رهبر کره شمالی کیم جونگ ایل و چند خودکامه دیگر را به من نشان دادند و پرسیدند که آیا من آماده هستم که با هر یک از آنها در نخستین سال ریاست جمهوری‌ام ملاقات کنم. بدون لحظه‌ای تردید گفتم بله، من با هر رهبری اگر این ملاقات بتواند منافع آمریکا را پیش ببرد، ملاقات خواهم کرد.»

در بخش هشتم بار دیگر نام ایران به چشم می‌خورد. باراک اوباما که برای دیدار از نظامیان آمریکایی در افغانستان به پایگاه هوایی بگرام رفته و قرار است در ادامه این سفر به بغداد هم برود، در اشاره به نقش نوری المالکی نخست‌وزیر وقت عراق، که در منگنه روابط با جمهوری اسلامی و آمریکا قرار داشت می‌نویسد: «او [نوری المالکی] توانسته فشارهایی را که از جانب خیرخواهان آمریکایی‌اش و از سوی همسایگان ایرانی‌اش وارد می‌شود، مدیریت کند.» اوباما در ادامه می‌نویسد: «ولی پیوندهای المالکی با ایران، کشوری که سال‌های تبعیدش را در آنجا گذرانده، و همچنین ائتلاف نگران‌کننده‌ای که با برخی شبه‌نظامیان شیعه [عراقی] دارد، او را نزد پادشاهی سعودی و دیگر متحدان آمریکا در منطقه خلیج فارس منفور کرده است.»

در فصل‌های ۱۴ و ۱۵ بیشتر به روابط با جمهوری اسلامی اشاره می‌شود. در این دو فصل از جمله به برنامه هسته‌ای ایران و لزوم سیاستی که بتواند اگر آن را متوقف نمی‌کند حداقل تحت کنترل درآورد، اشاره می‌شود. البته در فصل ۱۹ کتاب بیشتر و گسترده‌تر به روابط با جمهوری اسلامی اشاره می‌شود.

پیش و پس از انقلاب اسلامی

باراک اوباما پس از اشاره‌ به تاریخ چندین هزار ساله ایران، دوران پهلوی را مثبت ارزیابی می‌کند. وی پس از اشاره به «عملیات آژاکس» [در ارتباط با رویدادهای ۲۸ امرداد ۱۳۳۲] و نقش آمریکا در آن می‌نویسد «در ۲۷ سال اول پس از آن، تصمیم‌گیرندگان سیاسی آمریکا باید دریافته باشند که حرکت آنها در ایران پاسخ مساعد داد؛ شاه متحدی ثابت‌قدم شد و قراردادهای نفتی شرکت‌های آمریکایی را تمدید کرد و از آمریکا سلاح‌‌های گران می‌خرید. وی رابطه‌ای دوستانه با اسرائیل داشت، به زنان حق رای داد و ثروت رو به رشد کشور را صرف نوسازی اقتصاد و نظام آموزشی کرد و به راحتی به مراوده با بازرگانان غربی و خانواده‌های سلطنتی اروپا پرداخت.»

در همین فصل رئیس‌ جمهور سابق آمریکا به پیامدهای انقلاب اسلامی خمینی در منطقه نیز اشاره کوتاهی دارد: «سی سال بعد، عواقب ناشی از این وقایع [انقلاب خمینی] هنوز هم بر فضای ژئوپلیتیک ریاست جمهوری من  سایه انداخته است. انقلاب ایران الهام‌بخش دیگر جنبش‌های رادیکال اسلامی شد که قصد داشتند این موفقیت را تکرار کنند. درخواست خمینی برای سرنگونی پادشاهی‌های عرب و سنی، خاندان آل سعود را به دشمنان سخت  ایران تبدیل کرد و باعث تشدید درگیری های فرقه‌ای در خاورمیانه شد. تلاش عراق برای حمله در سال ۱۹۸۰ به ایران و جنگ خونین هشت ساله، جنگی که در آن کشورهای خلیج فارس بودجه صدام حسین را تأمین می کردند در حالی که شوروی اسلحه و از جمله سلاح‌های شیمیایی را به ارتش خمینی می‌رساند. این جنگ  حمایت مالی ایران از تروریسم را به عنوان راهی برای جبران مزایای نظامی دشمنانش تسریع کرد.»

در ادامه رئیس جمهور سابق آمریکا می‌نویسد: «بطور گسترده‌تر، دیدگاه خمینی نسبت به جهان مبنی بر درگیری بین نیروهای الله و نیروهای ٬شیطان بزرگ٬ [آمریکا] مانند زهر به ذهن جهادگران آینده نفوذ کرد.»

در «سرزمین موعود» اشاره کوتاهی نیز به دوران ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد می‌شود. باراک اوباما می‌نویسد: «با آغاز کار من، تندروهای محافظه‌کار کاملاً بر رژیم تهران مسلط شده بودند. رئیس جمهور جدید ایران، محمود احمدی نژاد، غرب‌ستیزی را اشاعه داد، هولوکاست را انکار کرد، و آزار و اذیت همجنسگرایان و دیگران را در سرلوحه کار خود قرار داد. در این دوران همچنین سلاح‌های ایرانی برای شبه‌نظامیانی که قصد کشتن سربازان آمریکایی در عراق و افغانستان را داشتند ارسال می‌شد.» وی در ادامه می‌نویسد: «حمله آمریکا به عراق که صدام حسین دشمن قسم‌خورده‌ی ایران را با یک دولت تحت رهبری شیعیان جایگزین کرد به شدت موقعیت استراتژیک ایران را در منطقه تقویت نمود. حزب‌الله به عنوان بازوی ایران با راکت‌های صادرشده از ایران که می‌توانستند تل‌آویو را هدف قرار دهند به قوی‌ترین گروه لبنان تبدیل شد. سعودی‌ها و اسرائیلی‌ها نسبت به شکل گرفتن یک «هلال شیعی» تحت نفوذ ایران به شدت و بطور فزاینده هشدار می‌دادند و تمایل خود را برای بررسی امکان تغییر رژیم به ابتکار آمریکا پنهان نمی‌کردند.»

باراک اوباما سپس آن دوران را اینگونه خلاصه می‌کند: «ایران بیش از هر چیز برای دولت من یک دردسر درجه یک بود. اما برنامه هسته‌ای این کشور به این خطر دامن می‌زد که یک وضعیت بد را به یک بحران فزاینده و تمام‌عیار تبدیل کند.»

نه با مردم!

باراک اوباما عدم پشتیبانی از معترضان در هفته‌های پس از انتخابات جنجال برانگیز سال ۸۸ را چنین توضیح می‌دهد: «سرکوب راهپیمایی‌های مسالمت‌آمیز بی‌رحمانه بود. معترضان مورد ضرب و جرح قرار گرفتند و شماری کشته شدند. ویدئوی زن جوانی [ندا آقاسلطان] را که در خیابان به وی شلیک شده و در حالی که از صورتش خون جاری بود و نگاهش به بالا خیره ماند و جان باخت دیدم. اما این یادآوری هراسناکی از بهایی‌ست که مردم سراسر جهان می‌پردازند تا بتوانند در سرنوشت و حکومت خود سهم داشته باشند.»

اوباما سپس می‌نویسد که نخستین واکنش وی حمایت قاطع از تظاهرکنندگان بوده است اما پس از مشورت با مشاوران امنیت ملی و کارشناسان ایران به او توصیه شد که چنین نکند. آنها، به گفته‌ی نویسنده، معتقد بودند هر بیانیه‌ای از سوی او تأثیر خوبی ندارد زیرا رژیم تندرو‌ها در ایران به دنبال آن بودند که تظاهرات را به عوامل خارجی نسبت دهند و اعلام حمایت ممکن بود به ضرر فعالان داخل تمام شود!

باراک اوباما می‌نویسد در نتیجه تصمیم گرفته شد او بیانیه بی‌رنگ‌ و بویی با این مضمون منتشر کند: «اوضاع را از نزدیک دنبال می‌کنم و بر حق جهانی برگزاری تجمعات و محترم شمردن آزادی بیان و درخواست برای یک راه حل صلح‌آمیز که منعکس کننده خواست مردم ایران باشد تاکید دارم».

اوباما می‌گوید «جنبش سبز» برای او یک درس بود: «من یک درس دشوار دیگر درباره نقش رئیس جمهور آموختم و دریافتم که قلب من به ملاحظات استراتژیک و تجزیه و تحلیل‌های تاکتیکی زنجیر شده است. من در قدرتمندترین دفتر روی زمین آزادی کمتری در بیان نظرات و عمل به آنچه احساس می‌کردم و همچنین کمتر از یک شهروند عادی آزادی عمل داشتم!»

اگرچه برجام موضوعی است که در کتاب آینده باراک اوباما مطرح خواهد شد ولی در «سرزمین موعود» نیز به لزوم دستیابی به چنین توافقی اشاره کوتاهی شده است: «ما در تلاش برای گفتگو با ایران به استراتژی منع گسترش سلاح های هسته‌ای خود روی آوردیم و تصمیم گرفتیم جامعه جهانی را برای اعمال تحریم‌های سخت و چندجانبه اقتصادی با هدف وادار ساختن ایران به نشستن بر سر میز مذاکره بسیج کنیم.»

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱ / معدل امتیاز: ۵

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=228654

3 دیدگاه‌

  1. #دختر_آبى BlueGirl#

    شعار جنبش سبز: اوباما، اوباما، یا با اونا، یا با ما!

    جناب اوباما، مرسی‌ از همه پولهایی که برای رژیم آخوندها فرستادی!

    امیدوارم دولت فعلی‌ آمریکا، و هم‌حزبی جناب اوباما، دوباره همین اشتباه را در سازش و مدارا با رژیم آخوندها تکرار نکند.

  2. توماس جفرسون

    جنبش سبز با شعار اوباما یا با اونا یا با ما گره خورده است تا جاییکه ماهیت واقعی آن جنبش تحت الشعاع آن شعار قرار گرفته است.

    تحلیلگران، چه استمرار طلب و چه انحلال طلب، همواره بجای تحلیل جنبش سبز، به سمت بحث انحرافی عدم حمایت آمریکا منحرف می شوند.

    لشکریان این جنبش، طبقه الیت و متوسط شیعه اثنی عشری رانت خوار ساکن مناطق شیعه-محور و بویژه شهر مذهبی طهران بودند.
    هدف این جنبش بازگشت به دوران طلایی امام و اجرای بی تنازل قانون اساسی خلافت شیعه بود،
    رهبران این جنبش، دو تن از مرتجع ترین و سر سپرده ترین پایوران خط امام بودند .

    البته، پیوند های خارجی جنبش سبز با گلوبالیستهای چپگرا و اسلاموفیل نیز قابل تامل است.

    اوباما را طراح بهار عربی برای برقراری حکومتهای اسلامی در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا می دانند. البته با هشیاری اعراب و پرداخت بهای سنگین آن طرح شکستی مفتضحانه خورد.

    جنبش سبز پیشقراول بهار عربی بود، چرا نباید تصور کنیم که شخص حسین اوباما طراح و پشتیبان جنبش سبز هم بود و عدم حمایت علنی او صرفا ترفندی تاکتیکی بود.
    بنظرم ، تحلیلگران، بدور از عوامگرایی، باید از سطح به عمق مسائل استراتژیک برسند.

  3. از جمله حسین باراک اوباما .

    استفاده باراک حسین اوباما از .. تکنیک خدعه خمینی ملعون .. و تکنیک چاخان کردن جواد ظریف منفور .. جهت ماله کشی خیانت – در مسولیت :

    جناب حسین اوباما عاشق اخوان المسلمین و محمد مورسی قاهره ای از مصر .. درباره عدم حمایت قاطعانه از جنبش تقلب در انتخابات ۸۸ در ایران .. و به گفته هیلاری کیلینگتون .. کودتای سپاه پاسداران در انتخاب مجدد محمود احمدی نژاد ..
    می‌نویسد که نخستین واکنش وی حمایت قاطع از تظاهرکنندگان بود ..

    اما پس از مشورت با مشاوران امنیت ملی و کارشناسان ایران .. یعنی مجموعه لابیگران نایاک .. به او توصیه شد که چنین نکند .. زیرا هر بیانیه‌ای از سوی او تأثیر خوبی ندارد و رژیم تندرو‌ها در ایران به دنبال آن بودند که تظاهرات را به عوامل خارجی نسبت دهند ,,
    تا ارسال رشوه های میلیارد دلاری پشت پرده پالرمویی به حزب دموکرات قطع شود ..
    یعنی اگر در طهران بسیجی های دهن گشاد نوکر انگلیس ملعون پدر خوانده رژیم جمهوری غارتگران اخوندیسم میگویند .. کاخ سفید .. حسینیه میباشد ..
    بی خود نمیگویند .. و ریس جمهور امریکا هم نوعی دیگر مثل ولی فقیه .. نوکر انگلیس مزور فاحشه بابیلیون و صاحب اختیار شیطانی سیاره زمین میباشد ..
    وگرنه – از جیمی کارتر .. تا – جو احمدی بایدن نژاد – بجز دونالد ترامپ .. بقیه ریس جمهورهای امریکا .. مثل ریس جمهورهای اخوندی ..
    همگی نوکران کاخ باکینگهام میباشند ..
    همه ریس جمهورهای امریکا موظف هستند پس از انتخاب به دست بوس فاحشه بابلیون عجوزه لندن بروند و بنام ضیافت شام .. سوگند وفاداری در جهت حفظ منافع شیطان الرجیم انگلیس ملعون یاد بکنند . از جمله حسین باراک اوباما .

Comments are closed.