احزاب کرد ایرانی و ضرورت تغییر روش مبارزه  مسلحانه به مبارزه سیاسی در امروز و آینده ایران

یکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۹ برابر با ۱۴ فوریه ۲۰۲۱


فرشید بلدی – بیش از چهار دهه از قدرت گرفتن رژیم جمهوری اسلامی در ایران می‌گذرد و به جرات می‌توان گفت که هیچ ایرانی را نمی‌توان یافت که از گزند ملایان حاکم بر ایران در امان بوده باشد و از این رو با قاطعیت می‌توان کارنامه چهل و دو سال سلطه آنها را مردود دانست و البته امروز بیش از هر زمانی رژیم ملایان چه از حیث سیاسی و مادی چه از حیث مقبولیت و وجاهت در میان مردم ایران  رو به زوال و نابودی گام بر می‌دارد.

اما به نظر نگارنده  اپوزیسیون رژیم نیز در روش و منش و کنش خود در قبال رژیم اسلامی در درازای چهل و دو سال گذشته نیاز به  بازبینی دارد چرا که جامعه ایران در چهار دهه گذشته و به ویژه در دو دهه اخیر و وجود اینترنت دچار دگرگونی گشته است.

اپوزیسیون متشکل رژیم اسلامی که عمدتا در خارج از ایران حضور دارد از فردای ۲۲بهمن هسته اولیه‌اش شکل گرفت با این تفاوت که ابتدا  و تا میانه دهه ۶۰ فقط اپوزیسیون یک خانواده سیاسی داشت آنهم هواداران نظام پادشاهی بود که از همان ساعات نخستین پیروزی خمینی و یارانش سرکوب شده و قتل عام آنها آغاز گردید.

اما دیری نپایید که خانواده‌ها و اندیشه‌های سیاسی دیگر که از سرای خونین خمینی رانده شدند به صف مخالفان وی و حکومتش پیوستند و این روند تا امروز ادامه دارد تا جایی که بعضا فرزندان ملایان حاکم نیز به صف مخالفان می‌پیوندند.

با این مقدمه می‌خواهم به موضوع اصلی بپردازم و آنهم احزاب و گروه‌های کرد ایرانی هستند که در درازای چهل و  دو سال سلطه ملایان به عنوان مخالفین رژیم در خارج از ایران حضور داشته و دارند گرچه روزگاری به عنوان مخالفین نظام پادشاهی همراه انقلاب ۵۷ بودند و خیلی زود از دایره همراهان انقلاب ۵۷ خط خوردند.

با نگاهی گذرا به تاریخچه احزاب کرد به این مهم پی خواهیم برد که این احزاب زاده دوران هژمونی و چیرگی تفکر چپ در جهان و ایران هستند.

دورانی که در جنگ جهانی دوم اتحاد جماهیر شوروی خود یک قطب قدرتمند سیاسی بود و به وسیله تفکر کمونیستی توانسته بود نفوذ بسیاری در جوامع مختلف از جمله جامعه ایران داشته باشد. دورانی که مبارزه مسلحانه و جنگ‌های چریکی نه تنها یک متد مبارزه بود بلکه به نوعی مقدس بود و چریک‌ها مورد احترام نیز بودند.

احزاب کرد ایرانی در چنین فضای سیاسی و اجتماعی به وجود آمدند و البته بطور مشخص حزب دموکرات کردستان ایران بر پایه تفکر ملی‌گرایانه و ناسیونالیستی کرد بنا نهاده شد و با وجود اعتقاد به مبارزه مسلحانه و داشتن نیروهای چریک (پیشمرگه) پیش از انقلاب ۵۷ هیچگونه عملیات نظامی ‌و درگیری با حکومت پادشاهی را از جانب این گروه را شاهد نیستیم.

اما حزب دیگر یعنی حزب کومله پایه و اساس خود را از روز نخست (اوایل دهه چهل خورشیدی) بر اندیشه چپ و کمونیسم نهاد و البته بعدها تفکرات ناسیونالیستی نیز با این اندیشه درهم آمیخت.

اما با وجود اختلافات فکری و عقیدتی میان این دو حزب اصلی در آن سال‌ها و بعد از انقلاب ۵۷ تا امروز یک مسئله مشترک میان این دو حزب و دیگر حزب‌هایی که در سالیان اخیر به میدان آمده‌اند وجود دارد و آن هم  مبارزه مسلحانه است که گویی طی یک قانون نانوشته زایش هر حزب و گروه سیاسی مخالف رژیم که کرد باشد  باید با گروهی مسلح ولو اندک همراه باشد.

اما با وجود اعتقاد حزب کومله در پیش از انقلاب به مبارزه مسلحانه نیز شاهد هیچ اقدام نظامی ‌و دست بردن به اسلحه در برابر حکومت پادشاهی نیستیم بر عکس گروه‌های اسلامی مانند «فداییان اسلام» و همچنین دیگر گروه‌های کمونیستی مانند چریکهای فدایی خلق در آن زمان بودند که نه تنها اعتقاد به مبارزه مسلحانه داشتند بلکه دست به اسلحه هم می‌بردند و ترور افراد و همچنین مقام‌های حکومتی در آن زمان را شاهد بودیم.

بنا بر تجربه بیش از یک دهه نگارنده به عنوان یکی از اعضای پیشین حزب کومله می‌توانم بیشتر به این مسئله بپردازم اما از آنجا که در سالگرد انقلاب ۵۷ هستیم و همانطور که در مقدمه هم آوردم به نظر می‌رسد وقت آن رسیده که اپوزیسیون ایرانی برای بهتر پیش بردن مبارزه علیه رژیم ملایان  عملکرد خود در چهار دهه گذشته را مورد ارزیابی قرار دهد.

همانطور که نوشتم مبارزه مسلحانه در دهه‌های بیست و سی خورشیدی تا پیش از انقلاب ۵۷ نه تنها امری پذیرفته بود بلکه «مقدس» نیز شمرده می‌شد. احزاب کرد که تا پیش از انقلاب با وجود مشی مسلحانه عملیات نظامی‌ علیه حکومت پادشاهی انجام نمی‌دادند، با پیروزی انقلاب ۵۷ این گروه‌ها هر یک به نسبت توان خود تلاش می‌کنند با رژیم اسلامی به رهبری خمینی به توافقاتی دست یابند و تبعا از قدرت سهمی ‌را نصیب خویش سازند غافل از اینکه خمینی برخلاف وعده‌هایی که به همگان داد نه تنها حاضر به تقسیم قدرت نیست بلکه در راه در دست گرفتن همه ابزار قدرت گام برمی‌دارد و در این راه همه موانع را به هر روش ممکن  از میان بر می‌دارد.

تنها چند ماه پس از انقلاب حکومت نوپا با نیروهای مسلح در کردستان وارد جنگ شده و نیروهای احزاب کرد با وجود مقاومت حداکثری ناچار برای حفظ جان مردم و پایان درگیری‌ها از شهر‌های  کردستان خارج می‌شوند و به کردستان عراق وارد شده و از آنجا مبارزه علیه رژیم را ادامه می‌دهند.

تبعا این مبارزه هم سیاسی و هم نظامی ‌بود و تا اوایل دهه هفتاد خورشیدی مبارزه مسلحانه از سوی احزاب به شکلی فعال پیگیری می‌شد.

از اوایل دهه هفتاد خورشیدی و تغییر تحولات در ایران و منطقه بود که رفته رفته این احزاب نیز شعارهای سیاسی خود و همچنین تا حدی روش مبارزه مسلحانه را تغییر دادند و دیگر از عملیات‌ نظامی ‌که موجب خسارت‌های جانی از هر دو طرف می‌شد دوری کردند تا امروز که نیروهای مسلح احزاب کرد سیاست تهاجمی ‌نسبت به رژیم ندارند مگر اینکه رژیم بخواهد همانطور که شاهد بودیم به وسیله موشک‌پرانی پایگاه‌ها و اردوگاه‌های آنها را مورد حمله قرار دهد.

پرداختن به عملکرد احزاب کرد در چهار دهه گذشته و بطور کل اپوزیسیون رژیم امری مهم است که طبیعتا در قالب مقاله‌ای کوتاه نمی‌گنجد اما نگارنده بیش از اینکه بخواهم به گذشته این احزاب بپردازم مایلم درباره آینده و چگونگی یافتن راه و روشی بهتر برای همگرایی و نزدیکی احزاب اپوزیسیون ایرانی راهی بیابیم و از این روست که تلاش کردم نگاهی گذرا و البته همراه با بیان نکات مهم عملکرد چهار دهه احزاب کرد داشته باشم.

حالا مایلم به شرایط کنونی و موانع و مشکلات در راه رسیدن به یک همگرایی و دست‌کم ائتلاف در میان احزاب کرد و دیگر گروه‌های اپوزیسیون بپردازم.

احزاب مخالف رژیم اسلامی همواره این گله و شکایت را مطرح می‌کنند که مانع اصلی در برابر توافق و نشست با احزاب کرد دو موضوع است: نخست قبول تمامیت ارضی ایران و دوم کنار گذاردن مشی مسلحانه.

برخی از آنها نکته دیگری به این نکات می‌افزایند که اساسا نامیدن این گروه‌ها با عنوان حزب سیاسی اشتباه است چرا که حزب سیاسی  کنش‌های سیاسی را دنبال می‌کند و نیروی مسلح ندارد و عملیات نظامی انجام نمی‌دهد.

از آنجا که موضوع من در اینجا مبارزه مسلحانه احزاب کرد است تلاش می‌کنم خیلی کوتاه به چرایی اشتباه بودن روش مبارزه نظامی و مسلحانه حداقل در امروز ایران و جهان بپردازم تا شاید در آینده نزدیک افراد بیشتری به آن بپردازند و بتوان راهکاری یافت که گره‌ای از مشکلات روابط میان خانواده‌های مختلف سیاسی باز کند.

امروز با پیشرفت تکنولوژی و به تبع آن ابزار و ادوات جنگی برای همگان روشن است که نیروهای مسلح حتی در چارچوب یک ارتش منظم که پشتوانه دولتی و مالی گسترده‌تری در اختیار دارند به سختی بتوانند در برابر یکدیگر ایستادگی کنند چه رسد به چند صد نیروی مسلح در اردوگاه‌ها که ابزار قدیمی ‌و محدودی در اختیار دارند. پس چرا این احزاب فکری و چاره دیگری به غیر از مشی مسلحانه در پیش نمی‌گیرند آنهم در زمانی که همه مخالفان رژیم اسلامی در ایران یک دشمن و یک مانع مشترک  در برابر خود می‌بینند و آنهم رژیم ملایان حاکم بر ایران است.

فکر نمی‌کنم دیگر بر کسی پوشیده باشد که اگر مبارزه مسلحانه جوابگو و راه حل درست و کارساز برای سرنگونی رژیم تا دندان مسلح ملایان می‌بود تا کنون باید این روش جواب می‌داد.

با قاطعیت باید گفت که نه امروز و نه فردای پس از سقوط رژیم نیازی به مبارزه از نوع مسلحانه نیست. مبارزه ما هم امروز و هم فردای پس از سقوط رژیم مبارزه‌ای سیاسی و دموکراتیک باید باشد و اگر غیر از این باشد یعنی درسی از چهل و دو سال سرکوب و خفقان و جنایت رژیم ملایان نگرفته‌ایم. من بر این باورم هرگز در آینده رژیمی‌ سرکوبگرتر و مستبدتر از رژیم اسلامی به قدرت نخواهد رسید و هر اندازه که این رژیم با کشتار و سرکوب توانست بماند، آن حکومت هم موفق خواهد شد ماندگاری خود را تثبیت کند!

اما رژیم جمهوری اسلامی اگرچه سرکوب کرده ولی نه تنها موفق به تضمین بقای خود نشده بلکه امروز جمعیت بزرگتری از ملت ایران آماده مبارزه و نابودی این رژیم است. بنابراین ما راهی جز مسالمت و همزیستی و مصالحه بین مردم چه امروز و چه در فردای آزادی نداریم.

مبارزه ما هم امروز و هم در آینده پس از سقوط این رژیم یک مبارزه سیاسی و دموکراتیک است پس می‌بایست از امروز اختلاف را کنار بگذاریم و با حسن نیت در کنار یکدیگر برای رسیدن به یک ایران آزاد بکوشیم. احزاب کرد در این میان می‌توانند و باید با تغییر روش مبارزه خود بیشتر از گذشته به مبارزه سیاسی بپردازند و انرژی و توان نیروهای خود را در زمینه سیاسی متمرکز کنند چرا که جامعه امروز کردستان هم خواهان آزادی و آرامش و امنیت در فردای پس از سقوط رژیم  و همچنین مشارکت در روند سیاسی ایران آزاد آینده است.

سخن آخر اینکه همانطور که جامعه ایران دچار تحول گردیده احزاب و اپوزیسیون نیز باید این تغییرات را در خود ایجاد کنند و گروه‌های سیاسی مخالف رژیم نیز با آغوشی باز دیگر گروه‌های سیاسی را بپذیرند چرا که هدف اصلی امروز چیزی نیست جز نابودی رژیم اسلامی که دشمن مشترک همه ایرانیان است.

 

شرایط اقتصادی سیاسی و منطقه‌ای در ایران و به ویژه در خاورمیانه تغییرات بسزاییی  کرده بطوری که در ۱۰ سال گذشته شاهد جنبش‌های مردمی‌ در کشورهای عربی یا «بهار عربی» بودیم. ساقط شدن دیکتاتورهای منطقه یکی پس از دیگری و فقط با همت مردمی ‌بدون جنگ مسلحانه که این خود پیامی‌ست واضح برای احزاب کرد که به شکل مهمان در شمال عراق در حال فعالیت‌های محدود خود هستد. تغییرات در ایران و منطقه ثابت کرد که جنگ‌های مسلحانه دیگر در میان اقشار مختلف جامعه جایی ندارد. جنگ‌های پارتیزانی جای خود را به اعتراضات مردمی ‌در سراسر دنیا داده است.

از میدان تحریر مصر گرفته تا حتا جلیقه زردهای فرانسه هرکدام با خواستی متفاوت اما شکلی متحد یک هدف را دنبال می‌کنند و آنهم تغییرات اساسی بدون جنگ‌ و خونریزی است. احزاب کردستان از این اصل مستثنا نیستند و اگر می‌خواهند جایی در آینده سیاسی ایران داشته باشند باید روش‌های خود را تغییر داده و به سبک نوین سیاست منطقه‌ای بپیوندند.

ایران بعد از این شیاطین جنایتکار دیگر هیچ شباهتی به روزگار تلخ سال‌های آغازین ده شصت خورشیدی نخواهد داشت و نیازی ندارد و قرار نیست درگیری‌های داخلی اتفاق بیفتد. قرار نیست قومی ‌بر قومی دیگر ‌حکومت کند؛ دیگر هیچ زبانی برتری بر دیگر زبان‌ها ندارد؛ کشور ایران پر است از تنوع قوم و مذهب و عقیده و زبان و گویش‌های مخلتف که فقط با اتحاد و یکپارچگی در آن می‌توان حقوق انسانی همگان را تحقق بخشید. کردستان دیگر نیازی به جنگ و خونریزی ندارد و می‌بایست مانند همه جای ایران برای آبادی و نوسازی خود بکوشد.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱ / معدل امتیاز: ۱

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=230710

2 دیدگاه‌

  1. توماس جفرسون

    لابد از نظر نویسنده گویی در ایران یک حکومت حقوق بشری و دموکرات و سکولار و لیبرال و‌ کلا خیلی خوب مانند حکومت سوئد برقرار است و عده ایی تروریست در کردستان با اسلحه خشونت ورزی می کنند!!!!

    در تاریخ معاصر ، حکومتی وحشی تر، جنایتکار و تبهکار تر از خلافت شیعه اثنی عشری سرغ دارید؟

    دفاع از خود و تلاش برای بقا یک غریزه ذاتی در هر موجود زنده و از جمله انسان است.

    حق انسانی، جهانشمول، خدشه ناپذیر، نامشروط، حقوق بشری، منطقی، اخلاقی و عادلانه هر ایرانی چه کرد و چه غیر کرد است که در مقابل اسلحه قاتلان جمهوری اسلامی با اسلحه از خود دفاع کند.‌

    سمپاتها و سایبریهای رژیم اخیرا بیش از گذشته فعال شده و با یکی به نعل زدن و صد تا به میخ زدن با ظواهر گوناگون مانند اپوزیسون نما، منتقد نرم و لطیف، تحول خواه و غیره سیگنال انحرافی می دهند.

    این همه تریبون دولتی درون و برون مرزی برای ترویج افکار ولایت معاشانه خود دارند، از کیهان لندن هم نمی گذرند!!!!!

  2. ایرانی

    گل گفتی دمت گرم!!!
    ایکاش تعداد بیشتری مثل شما، اقای فرشید بلدی، از احزاب و گروه های مختلف جلو میامدند و قدمی مثل شما بر میداشتند. من از شجاعت و اگاهی شما به عنوان یک ایرانی مغرورم، از شجاعت نظری شما و اگاهی از موضوعات مهم در بین مخالفین حکومت دیکتاتوری جمهوری اسلامی .
    جمهوری اسلامی دیگر سر پا نخواهد بود بجز با پراکندگی مخالفانش. و هر حزب یا گروه که قدمی بسوی ائتلاف مخالفان بر ندارد به ج. ا. کمک میکند، خواسته یا ناخواسته.

Comments are closed.