شبح «اجماع» خطرناک علیه ملت بزرگ ایران

شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۰ برابر با ۱۷ آپریل ۲۰۲۱


بهروز فتحعلی – کنسنسوس Consensus یا تفاهم و توافق عام و آئین وفاق دستجمعی یا به اصطلاح مذهبی جمهوری اسلامی «اجماع»، بنا بر تعریف علمی یکی از قدیمی‌ترین رفتارهای انسانی است که اقشار و گروه‌های مختلف یک جامعه نسبت به مسائل درگیر با آن همواره در پیش گرفته‌اند. این تفاهم یا آئین وفاق جمعی می‌تواند توسط گروه‌های گوناگون عقیدتی، مالی، اجتماعی یا سیاسی به دست آید.

وفاق و تفاهم جمعی در یک امر به خودی خود درست یا  غلط، مثبت یا منفی، نیست. گاهی برای اهداف مثبت است و به نتایج خوب می‌رسد و گاه نیز نتایج فاجعه‌بار به دنبال دارد به ویژه اگر برای اهداف خرابکارانه و منفی باشد.

انسان‌ها در بسیاری مواقع و در موارد بسیار می‌توانند به سوی جاذبه کاذب یک تفاهم مسلط اما غلط یا زیان‌آور در جامعه کشیده شوند و به فضای جاری در آن گردن نهند. در مقابل نیز هستند کسانی که نادرستی یک توافق عام یا «اجماع» را می‌بینند اما جرأت مقاومت در برابر آن را ندارند. این تعداد که معمولا زیاد هم نیستند توان پرداخت هزینه‌ای که رفتار ناشی از تصمیم فردی آنها برایشان به بار خواهد آورد را در خود نمی‌بینند.

نگاه ما در اینجا به توافق عام و وفاق از نوع سیاسی آن متمرکز است و ابتدا تمرکز خود را بر آن «کنسنسوس» ویرانگری خواهیم گذاشت که در سال‌های نزدیک به انقلاب ۵۷ در فضای سیاسی ایران شکل گرفت و از آن به خطر توافق دیگری خواهیم رسید که در فضای اپوزیسیون امروز ایران در حال شکل گرفتن است. توافق خطرناکی که باید تا دیر نشده به مقابله جدی با آن پرداخت و اثرات مخرب آن را خنثی ساخت.

چنانکه بر همگان روشن است توافق عام و حاکم بر اپوزیسیون ایران در سال‌های نزدیک به انقلاب را در رئوس کلی  مخالفت آشتی‌ناپذیر با حکومت شاه و هواداری از امر انقلاب به عنوان یک ضرورت مطلق در ایجاد تغییرات بنیادین تشکیل می‌داد. در چنین فضایی معدود کسانی را می‌شد یافت که قدرت پی گرفتن سیاستی عقلانی و یا حتی دفاع از چنین سیاستی را داشتند. اصولا هرگونه رفتار و حرکت عقلانی در برابر آن توافق فراگیر رنگ می‌باخت. مقابله با بختیار در چهارچوب همین توافق عام یا «اجماع» سیاسی قرار داشت. سال‌ها تبلیغات نیروهای اپوزیسیون به ویژه «چپ» با افکار و ایده‌های وارداتی چنان فضای روشنفکری جامعه را مسموم کرده بود که عملا هر حرف عاقلانه‌ای که در چهارچوب قبول حکومت پهلوی به زبان کسی می‌آمد به شدت محکوم می‌گردید. بطوری که تقریبا کسی در میان اپوزیسیون نبود که اندیشه مستقل خود را به کار گیرد و اگر هم می‌گرفت شهامت حرکت برخلاف موج خانمان‌برانداز آن «اجماع» را نداشت و سرانجام شد آنچه که نباید می‌شد.

اکنون نیز سال‌هاست که نیروهایی ضدملی به تبلیغ انواع و اقسام تئوری‌های «استقلال‌طلبانه» در رابطه با اقوام کشورمان مشغولند. تبلیغاتی که اگر هشیار نباشیم راه را تنها و تنها برای تجزیه ایران آینده هموار خواهد ساخت. تبلیغاتی که در تمام این سال‌ها با ظاهر دفاع از اقوام کرد یا آذری یا بلوچ یا عرب و زبان‌های محلی متعلق به هر یک هدف تجزیه و جداسازی بخش‌هایی از کشور را در خود پنهان داشته‌اند و ما شوربختانه و در کمال تأسف شاهد آن بوده‌ایم که حتی در سخنان اخیر شاهزاده رضا پهلوی نیز نفوذ و نمود پیدا کرده است. آنجا که ایشان در سخنان اخیر خود در نوار صوتی منتشر شده از او بدون توجه به عواقب آن به «افرادمسلح قومی که حافظ مرزهای کشور هستند» اشاره‌ای مثبت و گذرا می‌کنند.

https://kayhan.london/1399/07/07/%d9%be%db%8c%d9%85%d8%a7%d9%86-%d9%86%d9%88%db%8c%d9%86-%d8%b4%d8%a7%d9%87%d8%b2%d8%a7%d8%af%d9%87-%d8%b1%d8%b6%d8%a7-%d9%be%d9%87%d9%84%d9%88%db%8c%d8%9b-%d8%a7%d9%85%d8%b1%d9%88%d8%b2%d8%8c-%d8%b1

در چنین روزهایی است که دوستداران میهن باید با درس‌آموزی از «اجماع بی‌خردانه» سال‌های انقلاب «خردمندی و هشیاری تام و تمام» خود را در قبال این توافق ویرانگری که در بخش‌هایی از اپوزیسیون نیز ممکن است در جریان باشد و نابودی تمامیت ارضی ایران را هدف قرار داده است به کار گیریم.

اقوام ایرانی بنا به استناد تاریخ در طول هزاران سال با هم و در کنار هم اعضای پیکر «ملت بزرگ ایران» را تشکیل داده اند. اعضایی که بقای هر یک بسته به بقای دیگریست و پیکری که بقای آن  با بقای تمامیت ارضی کشور در هم تنیده است. بنابر همین اصل ساده نباید گذاشت که این «اجماع» ویرانگر تمامیت ارضی کشور را به بازی بگیرد و جان «ملت بزرگ ایران» را به خطر اندازد. ایران ما پیگیری قاطعانه ما را در انجام وظیفه ملی می‌طلبد. وظیفه ملی ما حکم می‌کند که بیدار باشیم و هشیار و فریب هیاهوی برخی سیاست‌پیشگان و کاسبان جا خوش کرده در اپوزیسیون را نخوریم. ضرورت حفظ یکپارچگی ایران ایجاب می‌کند که ما راه را بر نفوذ هر دست و قلمی که با ظاهر دفاع از حقوق اقوام در کار نابودی این یکپارچگی است سد نماییم. قدم اول در قبال این توافق خطرناک و برای نجات ایران فردا می‌تواند دست یازیدن به یک «وفاق جمعی برای ایرانی یکپارچه» باشد. یک همگرایی ملی زیر چتر یک جبهه ملی- میهنی متشکل از تمامی وطن‌پرستان ایرانی اعم از هواداران پادشاهی مشروطه و جمهوریخواهان!

پاسداری از ایران واحد و تمامیت ارضی کشور و پیمان بر آن دست جهموریخواهان تقلبی را که در فکر نابودی یکپارچگی کشورند برملا خواهد ساخت و میزان حساسیت و وفاداری چهره‌های مطرح در اپوزیسیون را به امر «ایرانی یکپارچه» روشن خواهد نمود.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۷ / معدل امتیاز: ۲٫۴

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=238060

یک دیدگاه

  1. آرش

    دقیقا درسته

Comments are closed.