در مورد آنچه در جریان مذاکرات برجام در وین میگذرد اظهار نظرهای هم طرفین و هم رسانهها بسیار ضد و نقیض است. آنچه تا کنون در عمل پیش رفته، ادامه تحریمهاست. شماری از کارشناسان تشدید درگیریها در منطقه را از نشانههای قفل شدن مذاکرات وین میدانند و معتقدند جمهوری اسلامی تلاش میکند با بالا بردن سطح تهدیدات از طریق گروههای نیابتی و شبهنظامیان وابسته به خود به عنوان اهرم فشار علیه غربیها جهت رسیدن به معاملهی مطلوب خود در مذاکرات استفاده کند.
در همین ارتباط، حسن روحانی چهارشنبه ۲۲ اردیبهشت در نشست هیأت دولت معلوم نیست بر اساس کدام شواهد ادعا کرد «وقتی من مذاکرات روزانه وین را میخوانم، مشاهده میکنم که این دیوار بلند تحریم هر روز یک تکهاش پایین میریزد و خراب میشود و اگر همه دست به دست هم بدهیم در یک زمان کوتاهی برچیده میشود!»
او افزود: «ما میخواهیم با بولدوزر این دیوار را جمع کنیم، برخیها میگویند نه با فرغون و بیل این کار را انجام دهید، اشکالی ندارد ما این کار را با فرغون و بیل انجام میدهیم، کمی دیرتر به نتیجه میرسیم. بگذارید تمام شود، بگذارید این تحریم کنار برود.»
اما پایگاه خبری «پولیتیکو» ۱۱ ماه مه (۲۱ اردیبهشت) گزارش داد طرفین حاضر در مذاکرات وین در مورد اینکه کدامیک از تحریمهای آمریکا باید در این مرحله لغو شود، متوقف شدهاند. همچنین در مورد اینکه فعالیتهای اتمی جمهوری اسلامی باید به چه سطحی بازگردد هنوز توافقی به دست نیامده است.
در این گزارش آمده هرچند مذاکرات برای احیای برجام ادامه دارد اما حاصل اندکی داشته و شاید نتیجهگیری به بعد از انتخابات ریاست جمهوری اسلامی در ایران موکول شود.
همچنین شبکه خبری «پرس تیوی» وابسته به جمهوری اسلامی گزارش داد آمریکا با اصرار بر عدم لغو ۵۰۰ تحریم برجامی عامل گره خوردن مذاکرات در وین است. بر اساس آنچه «پرستیوی» گزارش داده است، باقیماندن تحریم این ۵۰۰ نهاد و فرد باعث میشود که ایران نتواند از منافع اقتصادی برجام استفاده کند. این گزارش افزوده است زیادهخواهی آمریکا در این راستا، بر خلاف ماده ۲۹ برجام، مانع عادی شدن روابط تجاری و اقتصادی ایران با جهان خواهد شد.
روزنامه «کیهان تهران» نیز با انتقاد از تیم مذاکره کننده جمهوری اسلامی در وین مینویسد «در شرایطی که آمریکا اعلام کرده که تحریمها را لغو نمیکند و در پی آن است تا با دائمی کردن محدودیتهای برجامی ایران، توافق اتمی را به حوزههای موشکی و منطقهای تعمیم دهد، یک مقام ارشد وزارت خارجه میگوید به مرحله مذاکره در خصوص متن رسیدهایم ولی در خصوص مفاهیم هنوز موضوعات حل نشدهای باقی مانده است.»
در ایران همچنان جریانهای نزدیک به قدرت اصلی و ولی فقیه اصرار دارند برای معامله جدید باید همه تحریمها برداشته و سپس راستیآزمایی شود. این درواقع خواستهی علی خامنهای از تیم مذاکره کننده اعزامی رژیم در وین است اما چنین به نظر میرسد که دستکم تا کنون عملی نشده است. گذشته از اینکه داشتن چنین انتظاری از سوی طرفی که تهدید به شمار میرود و قرار است «مهار» شود بیشتر «خیال» و «توهم» به نظر میرسد!
درست در میانهی مذاکرات اتمی و هنگامی که فرستادگان جمهوری اسلامی مدعی شدند متن توافق در حال نگارش است و همچنین ادعا شد که «آمریکا بخش عمدهای از آنچه را لازم و ضروری میدانیم پذیرفته است» دستکم دو بار قایقهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به ناوگان آمریکایی در خلیج فارس نزدیک شده و آنها را مجبور به شلیک تیر اخطار کردند. در طول هفتههای اخیر نیز حملات راکتی و پهپادی به مواضع سعودی و پایگاههای آمریکایی در عراق توسط شبهنظامیان مورد حمایت جمهوری اسلامی ادامه پیدا کرد و حملات موشکی اخیر از غزه به اسرائیل نیز با شدتی که در بیست سال گذشته بیسابقه بوده است، روی داد! بر اساس گزارشهای بینالمللی در حملات موشکی دو روز گذشته بیش از هزار راکت و موشک شلیک شد.
در ارتباط با تحرکات ایذایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، جان کربی سخنگوی وزارت دفاع آمریکا در مورد آنچه وی نیز حرکتهای آزاردهنده قایقهای تندرو سپاه پاسداران خوانده میگوید «آنها نوعی تهدید و خطری جانی محسوب میشوند.» وی همچنین هشدار داد «هرگونه خطای محاسباتی میتواند شرایط را از حالت عادی خارج کند که برای امنیت هیچکس منفعتی ندارد.»
رسانههای بینالمللی از جمله «تلگراف» گزارش دادند شش شناور آمریکایی در حال اسکورت یک زیردریایی و ناو یواساس جورجیا در تنگه هرمز بودند که با گروهی متشکل از ۱۳ قایق تندرو سپاه پاسداران مواجه شدند. این قایقها با سرعت زیادی به سوی شناورهای آمریکایی حرکت میکردند و تا فاصله حدود ۱۳۷ متری نزدیک شدند. نیروی دریایی آمریکا برای دور کردن قایقهای سپاه پاسداران ۳۰ تیر اخطار شلیک کرد.
??A US Coast Guard ship fired about 30 warning shots after 13 vessels from Iran’s Islamic Revolutionary Guard Corps Navy came close to it in the Strait of Hormuz on Monday
Read more: https://t.co/qEkD0psmF1 pic.twitter.com/d4LghG4QA8
— The Telegraph (@Telegraph) May 11, 2021
بر اساس همه این شواهد این پرسش قابل طرح است که آیا تنها انگیزهی جمهوری اسلامی از تشدید درگیریهای منطقهای داشتن اهرم فشار در مذاکرات علیه غربیهاست؟!
نشانههای زیادی وجود دارد که در داخل ایران جریانی قدرتمند در پی آن است که پیش از روشن شدن نتیجه انتخابات ریاست جمهوری اسلامی توافقی با غرب صورت نگیرد. به نظر میرسد استدلال این جریان نزدیک به سپاه پاسداران این است که اگر قرار بر توافق با آمریکا باشد، همین جریان معامله را انجام دهد تا از منافع سیاسی و اقتصادی آن بهره ببرد چنانکه نفع برجام به دولت حسن روحانی و گروههای مافیایی حول و حوش آن رسید.
https://kayhan.london/1399/12/22/%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%81-%DA%A9%DB%8C%D9%88%D9%85%D8%B1%D8%AB-%D8%AD%DB%8C%D8%AF%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%B4%D8%A7%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%D9%86%DB%8C%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D8%B2%D9%85
سیاست مزمن دوقطبیهای کاذب
حزباللهیها و انقلابیها دولت حسن روحانی و تیم محمدجواد ظریف را متهم میکنند با انگیزههای انتخاباتی به دنبال «برجام پلاس» هستند اما دولت این ادعا را رد میکند. از آنجا که شکاف درون رژیم عمیقتر شده، جریان نزدیک به خامنهای انگیزههای زیادی دارد تا روند مذاکرات را به هر شکلی که میتواند به تأخیر بیاندازد. اما اینکه آیا این جریان خودمختار عمل میکند و یا از خامنهای چراغ سبز دریافت کرده، میبایست شواهد موجود را کنار هم قرار داد. علی خامنهای سابقهای طولانی در این سیاست دارد که از یکسو میخواهد موفقیتها به اسم او ثبت شود ولی شکست و ناکامی به گردن هر کسی غیر از او بیفتد. از همین رو «دو بال نظام» در این زمینه نیز به کمک وی آمدهاند. یک نمونه بارز از این سیاست را در روی کار آوردن احمدینژاد و سپس مغضوب شدن وی و شکستن همه کاسه و کوزهها بر دولت او میتوان دید. ولی آیا قایقهای سپاه پاسداران سر خود به کشتیهای آمریکایی نزدیک شده و عملیات ایذائی انجام میدهند یا از مقامات «بالادستی» فرمان میگیرند؟! در همین ارتباط جان کربی سخنگوی پنتاگون در یک نشست خبری که سوم ماه مه برگزار شد گفته بود «نگرانی پنتاگون از فعالیتهای تهدیدآمیز نیروی دریایی سپاه پاسداران به تهران منتقل شده است!» آیا وزارت دفاع آمریکا فکر میکند «تهران» از «فعالیتهای تهدیدآمیز نیروی دریایی سپاه پاسداران» بیخبر است؟! یا اینکه انتقال خبر به تهران تنها به عنوان یک اقدام رسمی و فرمالیته برای ثبت روند تهدیدها صورت گرفته است؟
جان کربی همچنین در مورد اقدامات تحریکآمیز سپاه پاسداران گفت «خطر واقعی در چنین مواردی، خطای محاسباتی است… نیروی دریایی سپاه نیروی دریایی ایران [ارتش] نیست و ساختار گزارش دادن را مانند نیروی دریایی ایران انجام نمیدهد… ارتباط ما با نیروی دریایی ارتش حرفهای باقی میماند!» آیا این ارزیابی خود یک خطای محاسباتی نیست؟!
این واقعیت که در جمهوری اسلامی همه از یک نفر، ولی فقیه و شخص علی خامنهای تبعیت میکنند آشکارتر از آن است که نیاز به توضیح و تفهیم داشته باشد. بعد از حملات موشکی اخیر از غزه به سوی شهرهای اسرائیل نیز مانند همه موارد مشابه پیشین تمام سران کشوری و لشکری نظام موضع مشترک دارند. از جمله دریابان علی شمخانی در توییتی نوشت «تارهای عنکبوتی که صهیونیستها مدعی آهنین بودن آن بودند با موشکهای مقاومت فلسطین فرو پاشید!» این سخنان تکرار مواضع علی خامنهای و فرماندهان سپاه پاسداران است. شمخانی بر اساس سابقهاش فصل مشترک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی به شمار میرود. او در هر دو سازمان خدمت کرده و منصوب علی خامنهای در ریاست شورای عالی امنیت ملی رژیم ایران است.
تارهای عنکبوتی که صهیونیستها مدعی آهنین بودن آن بودند با موشکهای مقاومت #فلسطین فرو پاشید.
جوانان انقلابی فلسطین با تغییر معادلات امنیتی، #میدان را به قلب سرزمینهای اشغالی توسعه دادهاند.
إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ(قرآن کریم)#تنبیه_اشرار— علی شمخانی (@alishamkhani_ir) May 12, 2021
اما از سخنان جان کربی چنین به نظر میرسد که پنتاگون و دولت آمریکا باور ندارند که سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی در ایران از یک نفر دستور میگیرند و آن شخص علی خامنهای است. اگر ممکن است در بدنهی این دو نهاد نظامی، یکی متعارف و دیگری نامتعارف، تفاوتهایی وجود داشته باشد، اما فرماندهان سپاه و ارتش از یک آبشخور فکری و سیاسی تغذیه میشوند و به راحتی نیز میتوان مثل شمخانی آنها را در هر کدام از این دو نهاد جابجا کرد!
چنین به نظر میرسد گویا غربیها یا باور دارند که زمامداران جمهوری اسلامی، برخلاف اعلام و اعتراف خود این زمامداران، «سرنشینان یک کشتی» نیستند یا اینکه به سود غرب است که حکومت را دارای منافع مشترک و «سرنشین یک کشتی» نبیند! چه باور باشد و چه سود، همین موضوع آنها را به خطای محاسباتی در دوقطبیهای کاذب کشانده است از جمله دوگانهی «میانهرو- تندرو» که محمدجواد ظریف در فایل صوتی خود از آن به عنوان «دیپلماسی» و «میدان» نام برد و در نهایت خودش نیز با عذرخواهی از «میدان» و اعلام سرسپردگی به علی خامنهای، یعنی رهبر هم «تندروها» و هم «میانهروها» ثابت کرد که هیچ «میانهرو»ی در کار نیست! با اینهمه غربیها تلاش میکنند همچنان با «میانهرو»ها در ارتباط باشند و بر اساس همین توهم نیز بین فرماندهی ارتش و سپاه تفاوت قائل میشوند آنهم در حالی که علی خامنهای، تندرو اعظم، فرمانده کل قواست!
درواقع باید گفت در حالی که عبدالرحیم موسوی فرمانده ارتش جمهوری اسلامی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش را «ید واحده» میداند اما وزارت دفاع آمریکا بین آنها تفاوت قائل است!
این نگاه همواره در سیاست خارجی کشورهای غربی نسبت به جمهوری اسلامی وجود داشته و با جابجایی دولت، شدت و ضعف پیدا میکرده است. به نظر میرسد اکنون این دیدگاه در سیاست خارجی آمریکا دست بالا را دارد. چنانکه وندی شرمن معاون وزیر خارجه آمریکا درباره مذاکرات با تناقضی که احتمالا برای خودش نیز قابل توضیح نیست میگوید «امیدوارم تا زمان آغاز انتخابات در ایران در ماه ژوئن به اندازه کافی پیشرفت کنیم ولی نمیدانم تا انتخابات میتوانیم به توافقی بر سر پایبندی طرفین و یک توافق برای ادامه مذاکرات گذشته برسیم!»
اختلاف بر سر فهرست طولانی تحریمها
در میان این تناقضات است که یک جریان در سطح بینالمللی برای توافق سریع با جمهوری اسلامی تلاش میکند اما به نظر میرسد سپاه پاسداران ترجیح میدهد تا تعیین تکلیف دولت بعدیِ جمهوری اسلامی موضوع ادامه پیدا کند.
در عین حال، یکی از نکات مورد اختلاف در مذاکرات وین فهرست بلندبالای تحریم نهادهای حکومتی و مقامات نظام است که اغلب آنها یا وابسته به سپاه پاسداران هستند و یا مقامات ارشد آن! تحریم اشخاص و شرکتها و بنگاههای وابسته به سپاه پاسداران فعالیت این نهاد را در حوزههای مختلف سیاسی و اقتصادی محدود میکند و این اگرچه به سود کل نظام نیست ولی برای جریان رقیب یک فرصت به شمار میرود تا سپاه مجبور باشد از طریق همین رقبا اقدام کند و دست به دامان آنها شود.
واقعیت این است که اختلافات درون حکومت بر سر مذاکرات اتمی با غرب و مناسبات با آمریکا بسیار فراتر از «انتخابات» و بر سر مسائل استراتژیک و بنیادین است. رهبر ۸۲ ساله جمهوری اسلامی پایش لب گور است و احتمال بهم خوردن مناسبات قدرت در ایران وجود دارد. بنابراین جناح و دستهبندیهای مافیایی که «دولت بیتفنگ» را در دست داشته باشد، امکانات و سهم بیشتری در قدرت خواهد داشت و این را هم وابستگان جمهوری اسلامی میدانند و هم طرفهای بینالمللی مذاکره با رژیم ایران. تنها یک عامل میتواند این معادلات را بهم بزند و آن مردم و کارزارهای آنها برای حاکمیت و حقوق خود است. در این صورت هم سرنوشت جناحین و وابستگان نظام و هم سرنوشت هر مذاکره و معاملهای مبهم و نامعلوم خواهد بود.
بارها گفته شد، درد و بلای ج.ا تنها با نابودی ج.ا قابل علاج است، اما ۴۲ سال مماشات و اقدامات بیفایده، تحریمهادهها ساله و چند نسلی بدترین روش ممکن برای ماقبله اهریمن ج.ا است، این تحریمهای احمقانه و بسیاری اش طالمانه علیه مردم عادی ایران، تنها موجب تعمیق فساد سیستمی حکومتی در ج.ا ایران و ایجاد و تبدیل ایران به کارخانه زامبی ساز یو تروریست پروری از فقرا و فرودستان می شود، اسلام انقلاب ولایی نیازمندان توده های عقب مانده و ضعیف است و تحریمهای فله ای نعمت است بری ج.ا./ تحریمها بایست کوتاه مدت و هوشمند علیه اهداف سیاسی و نظامی و نه اقتصادی احتیاجات ضروری مردم عادی مثل غذا و دارو (سران جانی ج.ا دائما تبلیغ میکنند بخاطر تحریم بانکی و عدم کارایی اینتکس این ادعا میکنند!) برای آماده شدن برای حمله نظامی باشد
گفته اند پیشنهاد دو گانه
۱- ایجاد و برقررای نبدلات کانال بشردوستانه و ۲- حمله نظامی تمام کننده به سرمنشاء شرارتها یعنی ج.ا در ایران
اما مماشات همین میشود که دیدیم در غزه، اسارائیل و متحدانش غزه تبدیل به یک زندان بزرگ دو میلیونی از مردم کرد با محاصره و تحریم، اما نتواست جلوی تجهیز تروریستهای شرور و ضد صلح نیابتی و مزدور ج.ا بگیرد از دستیابی به راکتها و پهپادها! حالا چگونه تحریمها و برجام لعنتی میتواند جلوی دست یبای ج.ا ایران به به بمب اتمی و نقض حققو بشر و شرارات منطقه اش بگیرد؟!
تنها راه همان دو پیشنهاد است.
اسرائیل هم چاره ندارد که غزه اشغال کند و حتیامریکا کمک کند و به حکومت تروریستهای نیباتی ج.ا در غزه پایان و کنترل این منطقه به دولت عباس و یا نیوری صلح طلب بدهد . غزه بمبارن کور کرد هیچ فایده ای ندارد و تنها موجب تحریک و به نفع پروپاگاندای تروریستهای ج.ا میشود. غزه باید به صور ت زمین پاکسازی از لوث وجود جرثومه های تروریست نیابتی ج.ا شود.
اما همانطور که امریکا و متحدانش با بزدلی و ماکیاولیسم تحریمی جرئت حمله به ج.ا نکردند و موجب حیات منحوس ۴۲ ساله اش شده اند، غزه را هم به انبار مهمات تروریسم حماس کرده اند بخطر بزدلی شان!
https://kayhan.london/fa/?p=240997
https://kayhan.london/fa/?p=240526
https://kayhan.london/fa/?p=237967
یعنی شما هنوز متوجه نشده اید که این «توماس جفرسون ایرانی» کیست؟! [از شما تعجب میکنم].
چه خوب که با وجود فیلترینگ همگی این حضرات در توئیتر اکانت رسمی دارند!!
آقای پرسشگر،
سرنگونی یک نظام پادشاهی ۲۵۰۰ نیازمند مقدمات و طرح و برنامه دقیق در طول سالیان متمادی بود و در عرض یک روز در ۲۲ بهمن اتفاق نیفتاد.
بحث زیاد است و شواهد و قرائن در مورد توطئه اسلامگرایان با کمک نیروهای بیگانه بسیار. الیته با کسی که برای وقایع آشکار و اظهر من الشمس مدرک و سند با مهر رسمی سازمان سیا و دفتر نشر آثار خمینی را مطالبه می کند، بحث و جدل منطقی نیست.
به هر روی، هر وقت فرصت نمودید مصاحبه زیر را کاملا مطالعه فرمایید، نکات جالبی دارد:
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/11/19/1321695/%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D9%85%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%88%D8%AA-%D8%A7%D8%B2-%D9%86%D9%81%D9%88%D8%B0-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%DB%8C%D9%86-%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%A7%D9%84%DB%8C-%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%B4-%D9%BE%D9%87%D9%84%D9%88%DB%8C
دوستان عزیز در کیهان لندن :
باز هم به قلب موضوع پرداختید و میخ کوب کردید!
نتیجه اعمال دموکراتها در مورد برجام جنگ و ویرانی ببار بیشتری ببار خواهد اورد! نا ارامی ها در اسراییل فقط وفقط نتیجه این بازی احمقانه دار و دسته بایدن با جمهوری اسلامی است. ولی جمهوری اسلامی به این “پبروزی پر توهم” خود علیه اسراییل اکتفا نخواهد کرد! ولی خودداری اسراییل از گسترش دامنه این درگیریها هم حدی دارد!
نظر بنده با جناب رضا شاه روحت شاد بیشتر هماهنگی داره و باید اضافه کنم
علیرغم تیتر مقاله نه اشتباه محاسباتی هست و نه خیالات حکومت عسلامی
برعکس محاسبات غربیها بر اساس چپاول و غارت ملت ایران و منطقه بسیار دقیق و منظم پیش میرود و خیالات حکومت عسلامی هم بر طبق محاسبات غرب بر ضد منافع ایران و ایرانی و تخریب کشورهای منطقه همچنان پیشتاز خواهد بود تا بوقتش تکلیف این ارازل و قمه کشان با گروه بعدی مشخص شود و تا ما مردم جلو اینها را نگیریم
هیچ آبی از حقوق بشر غرب و بقیه معرکه های پر آب و برقی که دارند برنخواهد آمد
باید با هم دست بدست دهیم و عزت و شرف و آزادی از دست داده مان را پس بگیریم
عزت زیاد
در دادگاه بین المللی جنایات جنگی باید جواب گوی تمام این کشتارها باشند. کشتار مردم عادی فلسطین و مردم اسرائیل را نیز باید رژیم حکومت اسلامی پاسخ گو باشد. علت:
-موشک های ارسالی به غزه و یمن و لبنان.
-کمک های مالی به گروه های متعدد افراطی مذهبی در خاورمیانه و سایر نقاط جهان.
-اعزام نیروهای سپاه قدس و نیز ایجاد گروه های مشابه پاکستانی، افغانی، عراقی، لبنانی و یمنی و … به کشورهای هلال شیعی.
سنگ محک .
به همه علاقه مندان به ایران و کامنتگذاران .
اصولا جهان سرمایه داری و یا لیبرایسم ، برپایه سرمایه و سود حاصله از
سرمایه در رقابت بازار بنا شده .
اما از اولین سال دهه ۱۹۸۰ میلادی با دسیسه انگلیس و امریکا در برکناری حکومت ملی شاهنشاهی ایران حافظ منافع ملی ایرانیان ،
صاحب منابع بزرگ گاز و نفت جهان ، و صاحب نقطه استراتژیک جهان ،
یعنی تنگه هرمز خلیج همیشگی فارس ، کشور ایران با جنگی ناخواسته و بدونه لشگر کشی ،
با دسیسه و ایجاد شورش داخلی در ایران ، با حمایت کارتلهای
نفتی ۷ خواهران به رهبری سیاسی امریکا و انگلیس ،
در برپایی ، اولین جمهوری شورشی اشغالگران ، با هیاهوی رسانه های خود مانند , بی بی سی مفور , بنام مسخره , انقلاب غارتگران اسلامی را برپا بکنند ،
تا اینکه بتوانند اقتصاد گلوبالیزم ( تاچر ، ریگان ) را با کنترل و غارت مشترک و تسلط برخلیج فارس متولد بکنند .
ساده انگاری میباشد اگر بخواهیم سیاستگذاران و کارشناسان پنتاگون امریکا و ۵ + ۱ را در تفسیر ها ، به نشناختن ماهیت رژیم شیعه بدانیم ,
انهم ، نشناختن دست نشانده خودشان رژیم جنگ افروز و حامی تروریسم دولتی در جهان ، در منطقه ثروتمند جهان , خلیج فارس .
انها یعنی امریکا , و غربیانی که کنترل , چین و روسیه را دردست دارند , و سفینه های فضا پیمایشان هر شش ماه بر سطح مریخ مینشیند .
نمیتوان , با گفتن لغت , ساده بودن غسل بدهیم , و بیگناه بدانیم .
اما وضعیت فلاکت بار سیاسی و اجتماعی امروزه ایران ،
با یقین کامل و فاکتورهای بیشمار میتوان گفت ، این وضعیت کنونی ایران و ایرانی ،
حاصل دست پخت اشپزخانه مشترک انگلیس و امریکا برای مفت بری و غارت ایران با اشغال ایران بدونه لشگر کشی ،
فقط با یک شورش , و برپا کردن ارتش مخفی امریکا در ایران ٬
یعنی ایجاد سپاه پاسداران CIA ، توسط مامور این سازمان ، محسن سازگارا ، برای اخته کردن ارتش ملی ایران و سرکوب مبارزان و ازادی خواهان ایران و حفاظت از رژیم جمهوری اخوندی خمینیسم جیمی کارتری برای غارت بی وقفه و تسلط برخلیج فارس ،
جهت تسلط اقتصادی و بازار تولید و عرضه و تقاضا بنا شده ،
که برای برنامه های ۵۰ ساله طراحی و بسته بندی شده به سیاست جهانی تحمیل میشود .
ایران شاهنشاهی ، بنا به تقسیمات جغرافیای و نقشه نوین جهان توسط انگلیس و شرکای استعمارگر پس از ۱۹۱۴ جنگ اول جهانی ،
قبل از کشف نفت و گاز ایران و منطقه خلیج فارس در روی نقشه جهان در منطقه استراتژیک قرار گرفته و به مرور زمان در عصر نوین ، که نفت طلای سیاه نامیده شد .
ایران توانست در دهه ۱۹۷۰ با سیاست و هدایت میهن پرستانه محمدرضا شاه پهلوی ایرانساز ،
با ایجاد کمپانی نفتی اوپیک و در اختیار گرفتن قیمت گذاری بر روی تولیدات نفتی و رشد اقتصادی و مدرن سازی و صنعتی ساختن کشور ، انهم صاحب منابع عظیم گاز و نفت و در اختیار داشتن خلیج فارس ،
تولید کننده خون قلب تپنده تولیدات کالاهای اقتصادی در جهان رقیبی خطرناک برای بازار رقابتی باشد .
از این روی با اشغال ایران توسط مزدوران ارتجاع سرخ و سیاه با برپایی اولین جمهوری غارتگران در سرزمین کورش کبیر .
همچنان با حفظ رژیم جمهوری و , جلوگیری ازادی خواهان با مشت اهنین در بازگرداندن حکومت ملی مشروطه نوین شاهنشاهی .
امریکا و انگلیس ، همجنان میخواهند با ادامه نمایش در روی صحنه ، اینکه جمهوری اسلامی خطر منطقه و عامل بی ثباتی میباشد ،
و در پشت صحنه با حمایت و مماشات از رژیم دست نشانده خودشان , همچنین به مفت بری و غارت و اشغالگری خود در ایران ادامه بدهند .
رضا شاه روحت شاد .
جناب جفرسون، ممکن است منبع ادعاهای بیشماری را که در کامنتتان ذکرکردهاید را بنویسد.
واقعا فابل شک است که کامنت شما شما واقعیت تاریخی است یا حاصل یک فانتزی خلاق؟
> تنها یک عامل میتواند این معادلات را بهم بزند
عامل دوم میتواند یک جنگ تصادفی باشد. ماجراجوییهای قایقهای سپاه میتواند یک جنگ تصادفی را کلید بزند.
ضمناً، تنها چیزی که میتواند رژیم را نجات بدهد، یک جنگ کوتاه است.
مقاله تحلیلی خوبی است.
و اما در مورد دوگانه ارتش و سپاه:
از اواخر دهه چهل شمسی، با نفوذ اسلامگرایان در نهادهای امنیتی-اطلاعاتی کشوری و لشکری،بتدریج راه ورود سربازان خمینی به ارتش باز و هموار شد.
بسیاری از افسران یا عضو سازمان موتلفه اسلامی و یا عضو انجمن حجتیه بودند و بعنوان رابط خمینسیتها با بدنه ارتش برای عضوگیری فعالیت می کردند و از سال ۵۶ نیز بتدریج بیعت غیر حضوری پرسنل ارتش با خمینی گسترش یافت.
اکثریت ارتشیان اولین گروه از بدنه دستگاه نظام پادشاهی بودند که به انقلابیون پیوستند و ماهها قبل از ۲۲ بهمن ۵۷، ارتش وحدت و یکپارچگی فرماندهی ( که اصل اولیه هر ارتش مقتدری است) را از دست داده بود.
باری ، اشاره سخنگوی پنتاگون به دو گانه ارتش-سپاه، هم ناشی از جهالت و سطحی نگری ذاتی مقامات آمریکایی است و هم تاثیر دیپلماسی عمومی Public Diplomacy خلافت شیعه در آن کشور است که عمدتا توسط آمریکاییان شیعه اثنی عشری اعمال می شود و انواع و اقسام دو گانه ها را در رسانه ها و افکار عمومی آمریکایی می پراکنند.
همچنین برخی بنگاههای توهم فروشی لندنی و لس آنجلسی نظیر ایران فردا، کانال یک و پارس تی وی نیز در اثر زیاده روی در مصرف مواد توهم زا ، ارتش جمهوری اسلامی را تافته ای جدا بافته معرفی می کنند که گویی قرار است در بزنگاه تاریخی بساط خلافت شیعه را در ایران برچیند و امپراتوری هخامنشی را بازگرداند.
در هر تیمسار ارتش جیم الف یک سپهبد نادر جهانبانی، یک ارگبد رستم فرخزاد ( هر چند او هم تو زرد بود) ، یک ارتشتار سورنا، یک اسپوارگان سالار شهربراز و یک تیربد آریو برزن می بینند.
واقعیت آن است که رده های بالای ارتش جیم الف نسبت به سرداران سپاهی از نظر وابستگی عاطفی-عقیدتی-سازمانی به تشیع اثنی عشری السابقون تر هستند، ضمن اینکه دستشان به خون آلوده است و مرتکب جنایت بر علیه بشریت شده اند.
پ.ن. یکی از لمپنهای رسانه ایی به نام شهرام همایون اخیر تحلیل فرموده که اعتراف سرتیپ کیومرث حیدری به نقش نیروی زمینی در کشتار مردم، نقشه جیم الف است برای بدنام کردن ارتش!!!
به قول آلبرت آینشتین: فرق نبوغ و حماقت در آن است که اولی نامحدود نیست!!!!
ناگزیری تصمیم دیکتاتوری (در چهارچوب فکری اش) به جنایات علنی بویژه طی ۱۲ سال گذشته اعم از قتل معترضین و یا حذف فیزیکی مهره های سیاسی یک نتیجه گیری قطعی بدست می دهد «تا اینجا بالا نیامدیم که قدرت را در درون کشور به ۴ تا به اصطلاح “اصلاح طلب” پیزوری واگذار کنیم.» برای این دیکتاتورها، اساسِ قدرت چانه زنی در تعاملات بین المللی قبضۀ قدرت در داخل است. بنابراین اولویت رژیم، پیروزی سپاه در انتخابات است. به نتیجه رسیدن مذاکرات با دست پرِ یک رییس جمهور سپاهی محتمل تر است و حتی اگر به نتیجه نرسد دیکتاتوری بدون معارض داخلی راهش را ادامه خواهد داد. بعلاوه در ۸ سال آینده که رییس جمهور نظامی (پاسدار) خواهد بود هر اتفاقی برای رهبر رژیم بیفتد توانایی مدیریت بحران را خواهد داشت لذا هیچ راهی و هیچ شبهه ای برای جمهوری اسلامی باقی نمانده الا اینکه باید فقط و فقط فرد مورد نظر رهبر رییس جمهور شود. انتخابات حتی در کشورهای دموکراتیک نیز دچار آفت های متعددی شده است اینان که دیگر حسابشان با “آری یا نه” در ۴۲ سال پیش مشخص شد و انتخابات در جمهوری اسلامی، یک نمایش دلقکی از سوی چند فاسدِ جنایتکار بیش نیست.
ایالات متحده هم نه خام است و نه خواب بلکه تمام تلاش و فشار خود را بر آن می گذارد که از یک رییس جمهور پاسدار یک اصلاح طلب بسازد. زمزمه های تمدید مهلت آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز بگوش رسیده است.