حامد محمدی- مذاکرات اتمی وین دو هفتهای است که متوقف شده و معلوم نیست هفتمین دور گفتگوها چه زمانی آغاز خواهد شد.
پیشتر عباس عراقچی معاون وزیر خارجه جمهوری اسلامی گفته بود نوبت غربیهاست که «تصمیمات سخت» بگیرند و غربیها نیز با انداختن توپ در زمین جمهوری اسلامی میگویند این تهران است که باید تصمیم بگیرد! اما آنچه هر دو طرف روی آن تأکید میکنند این است که «اختلافات جدی» همچنان پا برجاست.
بخشی از این اختلافات مربوط به مسائل اتمی و تحریمها میشود و بخش مهم دیگر آن مربوط به تهدیدات موشکی و منطقهای جمهوری اسلامی که به گفتهی علی خامنهای و برخی مقامات رژیم که حرفهای وی را تکرار میکنند جزو «مسائل ناموسی» نظام به شمار میرود. رژیم ایران نه تنها اصرار دارد چیزی به برجام اضافه نشود بلکه مدعی است که میبایست به همان شکل سابق «احیاء» شود آنهم در حالی که این توافق که به گفتهی محمدجواد ظریف در فایل صوتیاش اصلا امضاء نیز نشده، چند سال دیگر به پایان میرسد!
تصمیمگیرنده و مجری
در این میان، مقامات نظات مدام میگویند بر سر تواناییهای دفاعی هرگز مذاکره نمیکنیم! در مقابل غربیها میگویند «یا باید سر همه چیز توافق شود و یا هیچ توافقی صورت نخواهد گرفت!» ناگفته نماند آنچه را که جمهوری اسلامی «توانایی دفاعی» قلمداد میکند، مرتب در حال عملیات ایذائی و حمله و مداخله در کشورهای منطقه است و از همین رو کشورهای غربی بر مهار آن اصرار میورزند.
از سوی دیگر، در تمام دورانی که جمهوری اسلامی با غرب در حال مذاکره بر سر فعالیتهای اتمی بود، هرگاه جریانهایی از درون حکومت به دلایل جناحی و همچنین تنگ شدن عرصهی اقتصادی به تیم مذاکره کننده فشار میآوردند و دلواپسان و ظاهرا مخالفان برجام، نقششان باورشان شده و بیش از اندازه لازم هیاهو میکردند، علی خامنهای برای آرام کردن و رفع زیادهروی آنها خودی نشان میداد و از تیم مذاکره کننده جمهوری اسلامی حمایت میکرد.
با اینکه همه میدانند اختیار تصمیمگیری آنهم در موضوع مهمی مانند توافق اتمی با رهبر جمهوری اسلامی است ولی همواره برای طرفداران سادهلوح نظام «تقصیر» یکسری اقدامات به گردن دولت انداخته میشد و دوگانهی کاذب «موافق برجام» و «مخالف برجام» نیز به درد همین کار میخورد.
اما پس از افشای فایل صوتی محمدجواد ظریف، علی خامنهای مجبور شد واقعیت را به صراحت اعلام کند و بگوید که «وزارت خارجه تصمیمگیر نیست و مجری است!» بهواقع هم قوه مجریه و وزارت خارجهاش مجری تصمیمات ولی فقیه هستند. پس در نهایت همانگونه که هم دولت پیشین آمریکا در دوران دونالد ترامپ و هم دولت کنونی ایالات متحده به ریاست جو بایدن اعلام کردهاند، دولت و وزارت خارجه کارهای نیستند و خامنهای است که تصمیم میگیرد و حالا هم اوست که باید تصمیم بگیرد با غربیها معامله کند و دست به یک «نرمش قهرمانانه»ی دیگر بزند یا نه!
زمان تصمیم گرفتن است!
اکنون مذاکرات وین متوقف شده و دیپلماتهای غربی از جمله رافائل گروسی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی میگویند منتظرند تا دولت جدید جمهوری اسلامی در ایران تشکیل شود اما به نظر میرسد واقعیت فراتر از این است و با این دولت یا آن دولت، مذاکرات به مرحلهای رسیده که خامنهای باید تصمیم بگیرد که بر سر «مسائل ناموسی» کوتاه بیاید یا نه!
اینست که حتا اگر وقتکشی شود و این روند بلاتکلیف چند هفته و چند ماه هم ادامه پیدا کند، اما سرانجام رهبری جمهوری اسلامی است که باید تصمیم نهایی را برای توافق اتمی و موشکی و منطقهای و بگیرد. مگر اینکه رژیم کارتی در آستین پنهان کرده باشد که همه را غافلگیر کند! اگرچه جمهوری اسلامی مایل است به چنین احتمالی دامن بزند اما بعید به نظر میرسد با ضربههای پی در پی انسانی و تأسیساتی که به آن وارد آمده و فشار تحریمها و جیب خالی و همچنین رصد شدن از طرف اسرائیل، جز لاف و گزاف و تهدیدهای زیادی، کارتی در کار باشد!
آنچه از شواهد بر میآید در جمهوری اسلامی امید به معاملهای که به سود رژیم ایران باشد کاهش پیدا کرده و این یعنی خواستههای غربیها در برابر امتیازاتی که حاضرند در قبال آن به جمهوری اسلامی بدهند مطلوب خامنهای نیست.
در ایران بسیاری از مقامات حکومتی معتقدند غربیها هدفشان ضربه به «اصل نظام» است و فقط آن را با تاکتیکهای زیرکانه پیش میبرند.
محمود احمدیبیغش عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی در همین ارتباط معتقد است «بطور کلی مذاکرات به نتیجه نمیرسد.»
او به ایلنا گفته «ما نه تنها با کشورهای اروپایی که پادو هستند بلکه با آمریکا که در رأس مذاکرات قرار دارد، مشکل داریم و این چیزی نیست که با آمدن دولتها تغییر کند چه آقای ترامپ و چه آقای بایدن بیاید، آقای روحانی و یا رئیسی، این سیاستها فرقی نمیکند.»
بیغش میافزاید «مبنای آنها این است که اصلاً جمهوری اسلامی وجود نداشته باشد» و سفسطهگرانه نظام اسلامی را مترادف ایران قرار داده و مدعی میشود «چه بسا اینکه اعتقاد دارند ایرانی وجود نداشته باشد و ما را به رسمیت نمیشناسند؛ بنابراین نمیتوانیم کنار هم زندگی کنیم، پس رفت و آمد دولتها چیزی را تغییر نمیدهد.»
شبیه آنچه بیغش در مورد مبنای اعتقادی غربیها برای عدم پذیرش نظام جمهوری اسلامی میگوید در اواخر آبانماه ۱۳۹۹ حسین دهقان مشاور نظامی علی خامنهای به آسوشیتدپرس گفت. سردار دهقان تأکید کرد آمریکا و اسرائیل به دنبال دو چیزند: براندازی یا تسلیم نظام. او خواسته بود آنها با «نظام کار کنند» و «به دنبال حذف موجودیت آن» نباشند و درواقع به رژیم ایران «تضمین امنیتی» بدهند!
https://kayhan.london/1399/09/01/%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%B0%D8%A7%DA%A9%D8%B1%D9%87%E2%80%8C-%D8%A7%D8%AD%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%84%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%D8%A8%D8%B1
ابوالفضل عموئی عضو دیگر کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی نیز گفته دولت بایدن حاضر به کنار گذاشتن اجزای سیاست فشار حداکثری نیست.
نقطه جوش نارضایتیها
در طول مذاکرات برجام طرفین اصلی مدام در حال استفاده از کارتها و اهرمهای فشار علیه یکدیگر بوده و هستند. آنچه حکومت ایران در دست دارد محدود به تهدید و تنشآفرینی با استفاده از اقدامات ایذایی و راکتپرانی توسط گروههای نیابتی است اما مسئله اساسیتر برای جمهوری اسلامی بحران اقتصادی و تشدید نارضایتی عمومی در داخل کشور است. روندی که با سیاستهای دولت پیشین آمریکا تشدید شد و دولت بایدن نیز دستکم تا امروز همان رویه را ادامه داده و در هفتههای گذشته با پاسخ نظامی به حملات موشکی شبهنظامیان به جمهوری اسلامی نشان داد که سکوت و تحمل به معنای عدم توانایی در تلافی نیست!
پشتیبانی کارگران و کارکنان واحدهای پتروشیمی از کمپین #اعتصاب۱۴۰۰ pic.twitter.com/oCfCNpTs3a
— KayhanLondon کیهان لندن (@KayhanLondon) June 28, 2021
در کشورهای خاورمیانه بین شرایط اقلیمی و تشدید نارضایتیها ارتباط مستقیم اما نامحسوس برقرار است. منطقهای که بخش عمده آن با خشکسالی و کمآبی دست و پنجه نرم میکند هر مشکل و بحرانی در زمینهی آب و برق و درجه حرارت هوا یک تهدید امنیتی به شمار میرود. چنانکه بستر نارضایتی در عراق و لبنان نیز با فرا رسیدن فصل گرما و ناتوانی زیرساختهای آنها در تأمین آب و برق بر اعتراضات اجتماعی تأثیر میگذارد و هر بار پدیدهی «تابستان داغ» تکرار میشود بدون آنکه نظامهای حاکم بتوانند مشکلات زیرساختی در این زمینه را کاهش دهند و یا رفع کنند!
در ایران نیز شرایط نه تنها جز این نیست بلکه ناتوانی و ناکارآمدی در مهار ویروس کرونا نیز وضعیت را نابسامانتر و نقطه جوش جامعه را تسریع کرده است. علی خامنهای و نزدیکان او متوجه نارضایتیهای عمومی به ویژه پس از تحریم انتخابات نمایشی ۱۴۰۰ هستند و حتا اگر در حرف بخواهند واقعیت را واژگونه جلوه دهند اما در عمل نتوانستهاند دستکم آرای باطله را در مقام دوم پس از رئیس دولت سیزدهم نادیده بگیرند!
غربیها نیز میدانند که این وضعیت میتواند یک اهرم فشار مؤثر علیه رژیم ایران برای نوشاندن جام زهر و عملیات «نرمش قهرمانانه» باشد. مسئولان و چهرههای شناخته شده نظام به صراحت بیان میکنند که دشمنان نظام و «دستهای آشوب» به دنبال تکرار وقایع لبنان و عراق در ایراناند. این در حالیست که استفاده از «اهرم فشار» همواره در اختیار آنهایی که گمان میکنند میتوانند از آن به سود خود استفاده کنند نیست!
مقامات ارشد نظام از جمله حسن روحانی اشاره میکنند که دلیل خروج آمریکا از برجام و آغاز کارزار فشار حداکثری در دولت ترامپ اعتراضات سراسری دی ماه ۱۳۹۶ بود. او در صحن علنی مجلس شورای اسلامی هشدار داد «هدف اصلی غربیها به زانو درآوردن نظام جمهوری اسلامی ایران است.» این در حالیست که از سوی دیگر، اگر جمهوری اسلامی دانایی و توانایی و کارآمدی برای حل مشکلات ملت و مملکت میداشت، دلیلی برای اعتراض مردم وجود نمیداشت! علل مشکلات مردم ایران همانگونه که در اسفند ۹۶ کشاورزان اصفهان با پشت کردن به تریبون نماز جمعه اعلام کردند در ایران و در نظام جمهوری اسلامیست: دشمن ما همینجاست، بیخود میگن آمریکاست!
از همین روست که حسامالدین آشنا مشاور امنیتی رسانهای دولت میگفت «روحانی پس از اعتراضات دی ماه ۱۳۹۶ که دلیل آن اعتراض به وضعیت معیشتی بود دیگر آدم قبل از دیماه ۹۶ نبود و نگران کلیت نظام شد.»
مرگ بر دیکتاتور در پایتخت!
برق بار یگر در شرق تهران قطع شده و مردم از پشت پنجرهها شعار میدهند: #مرگ_بر_دیکتاتور! مرگ بر خامنهای!
یکشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۰ pic.twitter.com/os1or30qPz— KayhanLondon کیهان لندن (@KayhanLondon) July 4, 2021
مدتهاست که در ایران روزی نیست که اعتراضات صنفی و کارگری و کارمندی روی ندهد! اکنون اعتصاباتی که یک روز پس از برگزاری انتخابات نمایشی ۲۸ خرداد شکل گرفتند رو به گسترشاند. تحریم صندوقهای دروغ انتخابات ضربه سختی به نمایش مشروعیت نظام زده است. کشورهای منطقه و همچنین غربیها به خوبی میدانند وضعیت حاکمان در تهران به شدت بحرانی است و همین یکی از ابزارهای آنها برای فشار به جمهوری اسلامی است.
از سوی دیگر، در ایران نیز زمامداران رژیم میدانند مذاکره از موضع ضعف چه پیامدهایی برای جمهوری اسلامی در پی دارد اما همزمان آگاهند تن ندادن به مذاکره و خواستهای طرفین غربی چه پیامدهایی برای رژیم خواهد داشت.
در این میان نمایشی که سیدابراهیم رئیسی به عنوان رئیس یک دولت فقط مجریِ تصمیمات ولی فقیه به راه انداخته تا پیشنهادات روزنامهنگاران و برخی چهرههای وابسته و منتقد رژیم را جمعآوری کند، آنهم در شرایطی که کمتر کسی هم از مشکلات و هم از راهکارها بیاطلاع است، این پرسش را به وجود میآورد که: در شرایط بحرانی کنونی که جیب حکومت خالیست، رئیسی با کدام منابع و بودجه و با کدام سیاست منطقهای و خارجی در ارتباط با سیستم تجاری و مالی جهانی و جذب سرمایهگذاری میخواهد راهکارهای احتمالی را اجرا و مشکلات را حل کند؟!