خودمحوری و فرقه‌گرا‌یی، مهم‌ترین عامل پراکندگی و تفرقه

چهارشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۰ برابر با ۱۱ اوت ۲۰۲۱


مسعود نقره‌کار – هرچه از خودمحوری و فرقه‌گرا‌یی در میان ما کوشندگان سیاسی و فرهنگی ایرانی گفته و نالیده شود، باز کم است.

خودمحوری و فرقه‌گرا‌یی به ویژه در میان اپوزیسیون واقعی حکومت اسلامی در داخل و خارج از کشور، از مهم‌ترین عوامل پراکندگی و نفاق و مانعی بزرگ در دستیابی به دیالوگ دموکراتیک، همکاری، همگرا‌یی و ائتلاف سیاسی است.

خودخواهی، احساس تعلق و همبستگی و وابستگی به گروه یا سازمان  تا حدودی امری طبیعی است اما در رابطه با بسیاری از چهره‌ها، شخصیت‌ها، حزب‌ها و سازمان‌های سیاسی و فرهنگی  وطنی از این «تا حدودی» فراتر رفته و به خودمحوری و احساس تعلق بیمارگونه و بدخیم به حزب و سازمان و گروه نزدیک و به فرقه‌گرایی بَدَل شده است. فرقه و شبه‌فرقه بستر حیات، رشد و جزیره ثبات سیاست‌بازان خودمحور، خودشیفته و متوهم است. الگوهای کهن و نادر فرقه‌های مذهبی و جنبش‌های فرقه‌ای که تاثیر اجتماعی داشتند و گاه به نهضت‌های سیاسی و اجتماعی بدل شده‌اند، ملکه‌ی فکر این دست سیاست‌بازان فرقه‌گراست.

مسعود نقره‌کار

گفته شده هنوز شناخت همه‌جانبه از این پدیده دینی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و روانی به دست نیامده  وبابِ ارزیابی‌ و شناسا‌یی‌ تاریخی، تئوریک وروانشناسانه فردی و اجتماعی درباره این پدیده همچنان گشوده است.

فرقه انواع متنوع  و مختلف دارد؛ در این یادداشت گروه، دسته، سازمان و جریانی دانسته‌ شده که گرایش فکری و منش و روشِ غالب بر آن خودمحوری و فرقه‌محوری است. فرقه، گروهی شکل‌گرفته از هم‌فکران و هم‌نظرانی است که گروه خود را برتر از دیگر گروه‌ها می‌پندارند و فقط در شرایطی به دیگران نزدیک می‌شوند که نظر و خواست‌شان از سوی گروه دیگر پذیرفته و به آن تمکین شود؛ گروهی  با تفکری بسته و بیگانه با آزاداندیشی که تعصب و عدم تحمل دیگری تا حد جدا‌یی‌طلبی از گروه‌های اجتماعی و جامعه، و نفی و حذف دیگری، گرایش و روند غالب در آن است. سیستم فکری‌ای که فرد و گروه خود را صاحب حقیقت می‌پندارند و منافع مادی و معنوی خود و فرقه را بر منافع مادی و معنوی و مصالح گروه‌های دیگر در جامعه ترجیح می‌دهند.

فقدان پرسشگری، حضور تعبد و باور به یقین بُن‌مایه‌های فرقه‌گرا‌یی و الگوهای بنیادین شکل‌گیری فرقه‌اند. خودمحور و فرقه‌گرا شخصیتی است با حس شایستگی و منزلتی فراتر از دیگران و به دنبال جای و جایگاهی است تا به حساب آید و امیال وخواست‌های روانی و رفتاری‌اش تأمین و ارضاء شود. شخصیت‌ها‌یی که می‌پندارند به شناخت حقیقت دست یافته‌اند و آن را از آنِ خود کرده‌اند، شخصیت‌هایی با حس برتری و اقتدار نسبت به دیگران تمایل بیشتری به ایجاد فرقه دارند.

پیدا‌یی و تداوم حیات فرقه بدون «مغزشو‌یی» یا شستشوی فکری افراد فرقه امکانپذیر نیست. فرقه‌ را زا‌ییده ادیان و مذاهب می‌دانند و دلیل‌تراشی کرده‌اند که چون دین و مذهب تعبیر و تفسیر پذیرند و قرائت‌های مختلف از آنها می‌توان داشت، کشتزارهای مناسبی برای فرقه‌زا‌یی شده‌اند. حکومت اسلامی فرقه‌ها‌یی را که با قرائت‌ها و رفتارشان اندیشگی و قداستِ تشیع سیاسی را زیر سؤال می‌برند، و یا به حریم متولیان و دست اندرکاران این مذهب دست درازی می‌کنند و امام‌وار بساط معجزه و شفا پهن می‌کنند، ابزار جنگ نرم دشمن می‌داند. حکومت اسلامی فرقه‌های غیرخودی را تهدید و خطری برای امنیت اجتماعی و امنیت ملی می‌داند. از نگاه حکومت اسلامی فرقه‌سازی کار امپریالیسم جهانی برای سیطره فرهنگی، سیاسی و امنیتی پنداشته می‌شود.

فرقه‌گرایی اما در بین احزاب و سازمان‌های سیاسی، و درون احزاب و سازمان‌های سیاسی در داخل و خارج از کشور به شکل دسته‌بندی‌های فرقه‌ای نیز وجود داشته و دارد. فرقه‌گرا‌یی در جریان‌های سیاسی آلوده به فرهنگ و نگاه مذهبی و ایدئولوژی‌های مذهب‌گونه، شایع‌تر است. این دست جمع‌های با تفکر بسته، دگم، منجمد را انشعاب‌های مسالمت‌آمیز و غیرمسالمت‌آمیزِ فرقه‌ای هم درمان نکرده و نمی‌کند. فرقه‌گرایی و دسته‌بندی در احزاب و سازمان‌های سیاسی همیشه از اختلاف نظر و سیاست، و تمکین نکردن به خط‌مشی و برنامه و اساسنامه رسمی‌ حزب یا سازمان سیاسی سرچشمه نمی‌گیرد. رقابت‌های ناسالم، دشمنی‌های شخصی و جاه‌طلبی‌های سیاسی،  خودمحوری‌های بیمارگونه، حفظ روابط و ضوابط سنتی و غیردموکراتیک عوامل بروز جدا‌یی و ایجاد فرقه هستند. برای تفکر و اندیشگی بسته‌ی فرقه‌گرا، کیش شخصیت و قربانی کردن همه آمال‌ها و آرمان‌های انسانی در راه حفظ جایگاه فرقه‌ای خود و فرقه اصل است. فقر فرهنگ و شعور دموکراتیک در کنارسستیِ دانش سیاسی و سوء استفاده از موقعیت سازمانی و تقدیس مناسبات سانترالیست و قبیله‌ای، فکر و اندیشه فرقه ساختن را تقویت می‌کند. فرقه و فرقه‌‌گرایی که به گفتمان قدرت گره خورده یکی از مشکلات مهم جنبش سیاسی در میهن ماست.

با طرح‌ و برنامه غیرواقعی، انتزاعی و هیجانی نمی‌توان این ناهنجاری و مسئله مهمِ سیاسی و اجتماعی را حل کرد و مانع از آسیب‌های اجتماعی، سیاسی آن شد. این پدیده با پویا‌یی، تغییر و زایندگی بیگانه‌، و ریشه‌دار، چندلایه و قدرتمند است.

پذیرش و قبولِ حضور جان‌سخت خودمحوری و فرقه‌گرا‌یی  نخستین گام  برای شناخت بیشتر و دقیق‌تر پدیده فرقه‌گرا‌یی است. شناخت بیشتر و دقیق‌تر، راه حل مسئله و درمان اختلال را هموارتر خواهد کرد و رهیافت‌های روانشناسانه و جامعه‌شناسانه در رابطه با شخصیت، باور، نگرش و انگیزه‌های گرایش به فرقه‌گرا‌یی را نشان خواهد داد. آسیب‌شناسی خودمحوری و فرقه‌گرا‌یی و نقش آن بر جنبش سیاسی  نشان از نقش مخرب فرقه‌گرا‌یی به عنوان مانعی اساسی در راهیابی و برون‌رفت از پراکندگی اپوزیسیون حکومت اسلامی  و دستیابی به همگرا‌یی و همبستگی دارد. بدون حل معضل فرقه‌گرایی یا کاهش آن در میان جریان‌های سیاسی و فرهنگی اپوزیسیون و بدون عبور از این فکر و اندیشه مخرب و بازدارنده نمی‌توان به نزدیکی، همبستگی و همگرایی‌ فراگیر دست یافت. در این میانه وظیفه رهبران مادام‌العمر است که دست از منابر فرقه‌ایِ خودساخته بشویند و راه را برای نسلی تازه‌نفس و جوان هموار سازند.

فرهنگ و اخلاقِ حزبی و سازمانی موجود، در اکثرحزب‌ها و سازمان‌ها، فرقه‌ای و ناکارآمد و نارساست؛ در نگاهی رفتارشناسانه، رفتار غیردموکراتیک و سانترالیست و غلبه روابط و مناسبات مراد و مریدی درون جریان‌های سیاسی فرقه‌گرا، و با دیگرجریان‌های سیاسی چشمگیر است.

وسوسه فرقه‌سازی‌های موازی، یاری‌رسانِ زایش ناهنجاری‌های بیشتر خواهد شد. موازی‌سازی‌های فرقه‌گرایانه که بیگانه با پلورالیسم سیاسی‌اند، تعادل سیاسی در میان احزاب و سازمان سیاسی را بهم خواهند ریخت و بر روند همگرا‌یی و همبستگی خدشه وارد خواهند کرد.

 

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=251980

3 دیدگاه‌

  1. اشنا

    با درود ،درمورد جمله اول وسرلوحه کمنتار “ما سیاسى نیستیم “میخواستم بگویم خدمت نویسنده که،فراموش فرمودید کمکهاى بى دریغ ،قذافیهاى ان موقع را توسط ابراهیم یزدى وقطب زاده وغیره را .فراموش نفرمودید که ،دانشجویان کنفدراسیون که شما میفرمایید با جیب خالى وامکانات دانشجویى ،باید عرض کنم که،امثال اقاى ظریف وبسیارى دیگر از بچه بازارى هاى خمس وذکات بده با دلار هاى ۶٩ ریالى وبورسیه هایى که میگرفتند بودند که نمک را با نمکدان قورت دادند .همه کنفدراسیونى ها بورسیه هاى وزارت علوم بودند .همه چپها وکمونیستها چه در داخل وچه در کشورهاى اروپایى کمک هاى مالى از دولتهاى پشت سر میگرفتند .مثل حالا نبود که در امریکا زندگى بکنند ونسخه شوراى کارگرى کمونیستى بنویسند .وقتى پس از چهل وسه سال ظلمت وتاریکى ،اسناد سرسپردگى هاى تابناک انها بیرون زده وهمه حتى نامه نگارى ها وتعهد هاى خمینى را هم دیده اند واگاه شده اند ،دوست گرامى نفرمایید که کنفدراسیون چه وچه کرد .یک عناد وستیز ودشمنى با پهلوى هاى میهن پرست میهن دوست وجود داشت که اگر انها میگفتند روز است در روز روشن ،کمونیستهاى بى وطن میگفتند شب است ،بیاد بیاورید مسایل ان موقع را .ارتجاع سیاه هم با همه موارد طبق معمول مخالفت میکرد .کمى از حافظه تاریخى خود کمک بگیریم ،بتازگى زنان در عربستان حق رانندگى دارند ،که در پنجاه سال قبل زنان در ایران داراى حق راى وحق حظانت بچه وحق طلاق بودند .ارتجاع سرخ وسیاه در نبود اگاهى لازم براى مردم ،اراده نابودى ایران را براى استفاده خرس سفید واژدهاى زرد داشتند که متاسفانه دودستى تقدیمشان کردند .حالا من بگویم من نبودم ،ان دیگرى هم بودنش را حاشا کند ،چه فرقى براى جوان امروز ایران دارد ؟بپاخیزیم ،بپاخیزیم ،از هشتک وکمپین وبیانیه ومقاله ،مردم عبور کرده اند .مردم زندگى میخواهند .تا شقایق هست زندگى باید کرد .جاوید مردم ایران ،پاینده ایران جاویدان .

  2. «ما سیاسی نیستیم»: قصه‌ی پر غصه‌ی ایرانیان خارج از کشور

    جبهه خارج از کشور در انقلاب ۵۷ را دانشجویان کنفدراسیون با جیب خالی‌ و حداقل امکانات دانشجویی جنگیدند، و چه جانانه جنگیدند، و دنیا را بر علیه شاه و رژیمش بسیج کردند.

    امروزه، ایرانیان مهاجر و تبعیدی در خارج از کشور هم پول، هم آشنا، هم مهارت، و هم امکانات دارند، ولی‌… افسوس!

    «ما سیاسی نیستیم»: قصه‌ی پر غصه‌ی ایرانیان خارج از کشور:

    در خارج از کشور،
    – دانشگاه‌ها پر است از آقازادها و گرگ زاده‌ها و دانشجوهای جاسوس سهمیه سپاه و بسیج
    – یه تعداد پیر مرد‌های ایرونی‌ هنوز تو ایران ملک و دارائئ دارن، میرن و میان
    – یه تعداد مرد‌های ایرونی‌ زن و بچه رو میذارن خارج و میرن سفر ایران، چون چندتا، چندتا، دوست دختر دارن
    – یه تعداد مرد‌های ایرونی‌ با دلار میرن ایران برای سکس ارزون
    – یه تعداد کاسبند و کاسبکار و «نون رو به نرخ روز میخورن»
    – تعداد زیادی بهائی داریم که همه رو خفه میکنند: «این حرف رو نزن، سیاسی یه، اون کار رو نکن، سیاسی یه» نمیزارن به خاطر شکنجه، اعدام، سنگسار… از جمهوری اسلامی انتقاد کرد، چون «ما سیاسی نیستیم»، ولی‌ حمایت از یک بهائی مورد تظلم به نظرشون کار «سیاسی» نیست، «حقوق بشری» یه. از ترس حزب الهی‌های بهائی، هر تشکل ایرونی‌ اول کار باید قسم بخوره که تشکل ما «فرهنگی‌ یه» و ما «سیاسی» نیستیم
    – تعداد زیادی مذهب زده هستند، حجاب شون سفت و سخت سر جاشه، و میخوان دربست برن بهشت
    – یه تعداد با توسل به «تئوری توطئه» از خودشون سلب مسئولیت میکنند که «کار، کار انگلیساست»؛ خودشون آخوندها رو آورده‌ا‌ند، خودشون هم میبرند
    – تعداد زیادی هم شعور سیاسی ندارن و به «بیشعوری سیاسی» شون افتخار هم میکنند که «ما سیاسی نیستیم»

    چهل سال دوام جمهوری اسلامی، مدیون این شعار است:
    «ما سیاسی نیستیم».
    «این کار رو نکن سیاسی‌یه»،
    «این حرف رو نزن سیاسی‌یه!»،
    «این کار / این حرف سیاسی‌یه، این جا جاش نیست!»

  3. اشنا

    با درود به همه گرامیان ،وجناب نقره کار وسپاس از این مقاله جالب وتحلیل درست ایشان .با انکه هیچوقت تمایل به نقل مصداق ومورد را ندارم ،اما مایلم ضمن ارادت به جناب اقاى شهرام همایون ،ارجاع دهم به برنامه پانل تلویزیون کانال یک .کاملا”درست میفرمایند جناب نقره کار،ببینید چه سر سختى میکنند اقایان ،درمورد مثلا”شوراى کمونیستى کارگرى ،همه دنیا فروپاشى شوروى وکوبا وچین کمونیست را دیده اند ،مجسمه هاى لنین ومارکس را سرنگون کرده اند ،بعضى ها نسخه هاى کمونیستى وشوراى کارگرى کمونیستى میپیچند ،تا حدى که مثلا”همفکرانشان هم تحمل نظرات انها را ندارند وبیرونشان میکنند .تا کى خود محورى ومنم منم بزبزها ،تا کى ؟.ان دیگرى به نوعى دیگر .مجددا”از جناب همایون پوزش میخواهم ،البته اگر نفرمایند ،برنامه من است وهرکه را بخواهم میاورم وغیره .ان یکى که انقدر غرق در خود محورى وخود بزرگ بینى خودش است که از کیسه خلیفه میبخشد ،میخواهند ایشان مذاکره کنند براى برکنارى وتضمین هم میدهند که امنیت ان طرف مذاکره را تامین میکنند .ببینید ،یعنى یک نفر چقدر باید خود شیفته باشد که به نامه نوزده سال پیشش که نوشته وتا الان هیچ جوابى نگرفته ویارو هیچ نگفته که عمو خرت به چند من ،تضمین امنیت هم میدهد .بابا ،بزرگواران، مردم میگویند نه میبخشیم نه فراموش میکنیم ،بعد شما میخواهى تضمین امنیت بدهى ؟وان یکى وان دیگرى .مشت نمونه خروار است .بله جناب مسعود نقره کار ،کاملا”صحیح میفرمایند که ،خود محورى ،خود بزرگ بینى ،وایجاد فرقه ودارودسته حتى در حد یکى دونفر ،ما را گرفتار ادم هایى کرده که با پوزش ،باید کنارشان زد چونکه عرض خود میبرد وزحمت ما میدارد .جاوید ایران پاینده ملت ایران .

Comments are closed.