وحشت‌آفرینی عریان، رمز پیروزی طالبان در افغانستان

- طالبان بر پایه تجربه تلخ و وحشتناکی که مردم از آنها در مدت پنج سالی که در آخرین سال‌های قرن بیستم در قدرت بودند، هنوز در خاطر دارند، به وحشت‌آفرینی نسبت به خود نیاز داشته و به آن دامن می‌زنند زیرا قبل از آنکه طالبان به شهری برسند، وحشت از آنها باعث تخلیه شهر شده یا نیروهای نظامی‌ از مقابله با آنها خودداری می‌کنند. چنین است که افغانستان سقوط نکرد، اما به سادگی تسلیم طالبان شد.
- تجربه افغانستان به ما می‌آموزد با وجود کمک‌های بین‌المللی، کلید نجات میهن در اساس در دست مردم هر کشور است.

دوشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۰ برابر با ۱۶ اوت ۲۰۲۱


حنیف حیدرنژاد – افغانستان دوباره به دامان طالبان افتاد. کابل محاصره و مانند شهرهای دیگر بدون مقاومت تسلیم شد. ساعاتی پیش از این، برخی ارزیابی‌ها از این سخن می‌گفتند که در چند ساعت یا چند روز آینده ممکن است قدرت بطور مسالمت‌آمیز به طالبان منتقل شود و اگر چنین اقدامی‌انجام نگیرد، بیم آن می‌رود که با خروج نیروهای نظامی‌ ایالات متحده آمریکا که برای تخلیه سفارتشان به کابل اعزام شده‌اند، طالبان با اقدام نظامی‌ در کابل قدرت را به دست بگیرند.

نیروهای طالبان در نخستین روزهای پیشروی در افغانستان

عوامل داخلی شکست در مقابل طالبان

با وجود کمک‌های عظیم بین‌المللی به افغانستان در ۲۰ سال گذشته، فساد و رانت‌بازی و تفرقه و قدرت‌طلبی در سیاست، مردم در افغانستان از سیاست و سیاستمداران گریزان شدند. در انتخابات ۱۳۹۸/ ۲۰۱۹ تنها بین ۲۰ تا ۲۵ درصد مردم در انتخبات ریاست جمهوری این کشور شرکت کردند.

به دلیل اختلافات بین رهبران سیاسی و مناقشه در مورد سلامت انتخابات و شمارش آرا، تشکیل دولت با تاخیر همراه و نهایتا پس از پنج ماه، قدرت سیاسی در یک شکل‌بندی جدید، بین اشرف غنی به عنوان رئیس جمهور و عبدالله عبدالله به عنوان «ریاست شورای عالی مصالحه ملی» تقسیم شد.

در دو دهه گذشته با وجود پرداخت ده‌ها میلیارد دلار به حکومت افغانستان و نهادهای مختلف وابسته به حکومت، نه بنا و بازسازی زیرساخت‌ها بلکه فساد مالی بر تمامی‌ ارگان‌های حکومتی سایه افکنده است.

کمک‌های مالی خارجی تقریباً ۷۵ درصد از کل هزینه‌های افغانستان را پرداخت می‌کنند، در حالی که درآمد دولت به سختی یک چهارم هزینه‌های عمومی‌ افغانستان را پوشش می‌دهد… سازمان شفافیت بین‌المللی ۳ بهمن / ۲۳ ژانویه با انتشار گزارش سالانه‌ خود اعلام کرد «افغانستان در سال ۲۰۱۷ از ۱۰۰ امتیاز، ۱۵ امتیاز کسب کرده بود، در سال ۲۰۱۸ این رقم به ۱۶ امتیاز افزایش یافت اما در سال ۲۰۱۹ پیشرفتی صورت نگرفته و افغانستان یک بار دیگر ۱۶ امتیاز به‌دست آورده است.»

در مورد میزان کمک‌های مالی ایالات متحده به دولت افغانستان نیز باید تاکید کرد: «با وجود میلیاردها دلار کمک خارجی به افغانستان، نرخ فقر در این کشور رو به افزایش است. در سال ۲۰۱۲، ۳۷ درصد از مردم افغانستان زیر خط فقر قرار داشتند و کمتر از یک دلار در روز درآمد داشتند. امروز این رقم به ۵۵ درصد افغان‌ها رسیده است. بر اساس گزارش داره بازرس ویژه آمریکا برای نظارت بر بازسازی افغانستان «سیگار»، کمک‌کنندگان بین‌المللی به رهبری واشنگتن، سالانه ۸.۵ میلیارد دلار در اختیار دولت افغانستان قرار می‌دهند تا همه موارد را از امنیت گرفته تا آموزش و مراقبت‌های بهداشتی و همچنین بازسازی اقتصادی پوشش دهند. آمریکا سالانه ۴.۲ میلیارد دلار فقط به نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان کمک می‌کند.»

وجود فساد مالی گسترده، بی‌لیاقتی و جنگ قدرت در لایه‌های مختلف رهبری در افغانستان و نبود چشم‌انداز روشنی برای پایان این وضعیت، از جمله دلایل داخلی هستند که مردم را از سیاست گریزان و دولت و حکومت را به تدریج از پشتوانه مردمی‌ محروم کرد. در چنین وضعی نیروهای نظامی‌ نیز انگیزه‌ای برای مقاومت ندارند.

در کنار اینها نمی‌توان ریشه‌های مشترک مذهبی بسیاری از مردم افغانستان را با طالبان نادیده گرفت چرا که آنانکه در صف طالبان می‌جنگند، از افغانستان می‌آیند و نیروی خارجی نیستند.

در کنار این عوامل داخلی، باید به سیاست جدید طالبان در ارتباطالت بین‌المللی نیز اشاره کرد. طالبان تلاش کردند تا با مذاکره با ایالات متحده و حتا عقد قرارداد با آنها، ارتباط همزمان با روسیه، چین، ترکیه، و رژیم ایران و استفاده از زبان دیپلماتیک متفاوت‌تر در اطلاعیه‌های مطبوعاتی یا مصاحبه‌ها، چهره «نرم‌تری» از خود را به دنیا نشان داده و همزمان با تحکیم ارتباطات دیپلماتیک به بده بستان‌های پشت پرده با این قدرت‌ها مشغول شده تا راه به قدرت رسیدن خود را هموارتر کنند. در همین راستا رژیم اسلامی در ایران با پذیرایی از هئیت‌های بلندپایه طالبان در تهران، روابط دوستانه‌تری با طالبان پی‌ریزی کرده و به تطهیر چهره آنان پرداخت. همزمان گزارش‌های بسیاری از کمک‌های تسلیحاتی رژیم ایران به طالبان سخن می‌گویند.

در کنار نمایش «چهره نرم دیپلماتیک» برای خنثی کردن ضدیت قدرت‌های جهانی، در داخل افغانستان اما طالبان سعی کردند با وحشت پراکنی عریان به ترس مردم از خود دامن بزنند. آنها فیلم شلاق زدن زنان، اعدام مخالفان و حتا نظامیان اسیر شده را در اینترنت پخش می‌کردند تا با ایجاد وحشت نسبت به خود، به مردم این پیام را برسانند که اگر در مقابل آنها مقاومت شود سرنوشت تلخ و دردناکی در انتظارشان خواهد بود.

طالبان بر پایه تجربه تلخ و وحشتناکی که مردم از آنها در مدت پنج سالی که در آخرین سال‌های قرن بیستم در قدرت بودند، هنوز در خاطر دارند، به وحشت‌آفرینی نسبت به خود نیاز داشته و به آن دامن می‌زنند زیرا قبل از آنکه طالبان به شهری برسند، وحشت از آنها باعث تخلیه شهر شده یا نیروهای نظامی‌ از مقابله با آنها خودداری می‌کنند. چنین است که افغانستان سقوط نکرد، اما به سادگی تسلیم طالبان شد.

نیروهای اسلامی، یا به قول خودشان «جهادی‌ها»، از صدر اسلام تجربه کرده‌اند که با وحشیگری، کشتار، تخریب و ایجاد وحشت در دل مردم، راحت‌تر می‌توانند به پیروزی نظامی‌ برسند. داعش نیز قبل از تصرف شهرهای کوچک در سوریه و عراق، از همین روش استفاده کرد. فیلم‌های متعدد داعش در مورد قتل و کشتارهای وحشیانه نظامیان و غیرنظامیان و انتشار وسیع آنها در اینترنت، چنان ترسی در دل مردم و نیروهای نظامی‌ ایجاد کرده بود که وقتی آنها در سال ۲۰۱۴ با حدود ۱۵۰۰ نفر به دروازه‌های موصل رسیدند، ۲۵ هزار نیروی ارتش عراق در مقابل آنها مقاومتی نکرده و هزاران نفر از آنها با برجای گذاشتن تجهیزات، فرار کرده و داعش توانست موصل را به راحتی تصرف کند.

سیاست «النصر بالرُعب» یا پیروزی از طریق ایجاد وحشت، سیاستی است که همه اسلامیست‌ها به آن متوسل می‌شوند. هم آنها که در حاکمیت نیستند و می‌خواهند با استفاده از آن به قدرت برسند و هم  آنها که به قدرت رسیده اند، مثل حکومت اسلامی در ایران که در ۴۳ سال گذشته با انواع روش‌های خشونت عریان به کشتار و سرکوب مردم پرداخته تا با ایجاد ترس و وحشت هرنوع مقاومتی را در نطفه خفه کند.

برای درهم شکستن اسلامیست‌های جنایتکار و وحشی راهی جز مقاومت و چنگ در چنگ شدن با آنها وجود ندارد. تجربه افغانستان به ما می‌آموزد با وجود کمک‌های بین‌المللی، کلید نجات میهن در اساس در دست مردم هر کشور است. دوری گرفتن از سیاست و عدم دخالت فعال در تغییر وضعیت کشور، بطور خود به خودی به تغییر وضعیت کشور راه نخواهد برد، بلکه دست قدرت‌طلبان سرکوبگر را برای تصاحب یا حفظ قدرت بازتر خواهد کرد.

مقاومت مردم ایران در برابر اسلامیست‌ها در چهار دهه گذشته پایه‌های رژیم حاکم بر ایران را هر روز و هر سال ضعیف و ضعیف‌تر کرده و اینک باید منتظر زمان مناسب بود تا این انبار باروت منفجر شده و حاکمیت ضدمردمی‌ و ضدایرانیِ این نظام را بر باد دهد. شاید مردم افغانستان بتوانند با درس گرفتن از تجربه پر درد و خونِ مردم ایران، زمان مقاومت خود در برابر طالبان را کوتاه‌تر کرده و با کنار گذاشتن مذهب از حکومت، زودتر نجات و آزادی خود را تحقق بخشند.

 

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=252531