درحال حاضر به ویژه در شرایطی که اینترنت و مخابرات در پنجشیر قطع است، خبرها و شایعات زیادی از افغانستان و از درّه پنجشیر به خارج میرسد. شماری از رسانهها درباره «جبهه مقاومت ملی» و «احمد مسعود» گزارشهایی مخابره همیکنند که معلوم نیست تا چه اندازه واقعیت دارد. به دستگاه خبررسانی و تبلیغاتی گروه مذهبی و تروریستی طالبان نیز نیمتوان اعتماد کرد. در همین ارتباط با دکتر عبدل لعلزاد فعال سیاسی و فرهنگی ساکن لندن گفتگو کردهایم.
– دکتر لعلزاد، تا چه حد میتوان به دررستی اخبار رسیده از پنجشیر اطمینان داشت؟ واقعا دولت اشرف غنی چگونه به این سرعت سقوط کرد و در پنجشیر چه میگذرد؟
-در پنجشیر یک تقابل نابهنگام و بیجا رُخ داد. روز ۱۵ اوت ۲۰۲۱ احمد مسعود از کابل به پنجشیر رفت. امرالله صالح معاون اول اشرف غنی هم به آنجا رفت، ولی برای مدت ۳ روز خاموش بود. در آنجا کادرها و ارگانهای دولتی پایگاه صالح بودند، اما او پایگاهی در بین مردم پنجشیر نداشت. روز سوم صالح خود را سرپرست ریاست جمهوری اعلام کرد و گفت که مقاومت خواهد کرد. به احتمال زیاد فساد گسترده، تضادهای پیشین و خیانتهای داخلی باعث سقوط جبهه صالح در پنجشیر شد و او به تاجیکستان فرار کرد. یعنی آنچه در پنجشیر سقوط کرد، جبهه مقاومت نبود، بلکه بقایای دستگاه دولتی سابق زیر رهبری صالح بود که اکنون از معادلات سیاسی بیرون شده است. حتا تصور میشود که حضور صالح در پنجشیر خنجری بر قلب جبهه مقاومت ملی به رهبری احمد مسعود بود.
در این میان، ما با یکسری اخبار کذب و دروغ بمباران شدهایم. پنجشیر درّهای است که بیش از ۱۰۰ کیلومتر طول دارد. در میان آن رود پنجشیر جریان دارد و در دو جناح آن بیش از ۲۰ درّه دیگر وجود دارد که هر یک حدود ۱۰ – ۲۰ کیلومتر طول دارند و تسخیرناپذیرند. مثلاً اعلام شد که کوههای ورودی یا دهانه درّه منفجر شده است. در حالی که اگر این کار صورت میگرفت، طالبان نمیتوانستند وارد درّه شوند. صرف نظر از اینکه از راه شهرستان اندراب نیز وارد پنجشیر شده بودند. اما طالبان فقط در جاده آسفالت وسط درّه در کنار رود پنجشیر رفت و آمد دارند (که مرکز ولایت و تعمیرات سایر شهرستانها نیز در همین مسیر هستند)، در حالی که درّههای کنار رودخانه و کوهپایههای هندوکش در اختیار نیروهای جبهه مقاومت ملی قرار دارند.
– آیا شما انگشت اتهام را به سوی امرالله صالح میگیرید؟
-صالح از همه بیشتر خود را ضدپاکستانی نشان میداد و پشاور را پایتخت زمستانی افغانها میدانست. این کارش برای آن بود که بتواند خود را پیش غنی و در میان پشتونهای ضدپاکستانی و مورد حمایت هند جا بیندازد. صالح دو روز پیش از سقوط کابل نوشته بود که با غنی و مقامات بالا جلسه داشتند و عهد بستند که تا آخر در برابر طالبان مقاومت کنند. اما اشرف غنی شاید بدون اطلاع امرالله صالح و بدون شلیک یک گلوله به خارج فرار کرد و صالح بدون مقاومت به پنجشیر رفت. یک لایه از مشکلات افغانستان تضاد بین هند و پاکستان و لایههای دیگر جمهوری اسلامی ایران و آمریکا هستند. مثلاً جمهوری اسلامی ابتدا سیاست حمایت از طالبان را در پیش گرفت، زیرا که آنها را ضدآمریکایی میدانست. اما در روزهای اخیر موضع آنها تغییر یافته. سخنگوی وزارت خارجه حمله به پنجشیر را به شدت محکوم کرده و حکومت جدید طالبان را غیرفراگیر دانسته است. این موضع جمهوری اسلامی شاید متاثر از افکار عمومی مردم ایران نیز باشد که شدیداً ضدطالبان و طرفدار احمد مسعوداند. میدانیم که ۲۰ نماینده پارلمان اروپا نیز پیگیر دعوت از احمد مسعود برای شرکت در جلسه پارلمان اروپا هستند. به هر حال پس از ایران، روسیه، ترکیه، قطر و حتا آمریکا هم حکومت جدید طالبان را غیرفراگیر اعلام کرده و ناراضیاند. وزیر امور خارجه قطر هم به همین منظور به کابل رفت، اما تا کنون نتیجهای از آن به دست نیامده است.
همه منتظر یک کابینه فراگیر شامل تمام اقوام و زنان بودند. اما با معرفی کابینه جدید طالبان چنین انتظاری برآورده نشد. بغیر از اینکه همه پشتون و ملا هستند، شماری از آنها در فهرست سیاه و سازمانهای تروریستی قرار دارند. مثلا سراجالدین حقانی که وزیر کشور این کابینه است، جایزه ۵ میلیون دلاری روی سرش به ۱۰ میلیون دلار افزایش یافته است. شماری از اعضای کابینه هم کسانی هستند که قاتل دیپلماتهای جمهوری اسلامی بودند.
– در مورد این طالبان که برخی از جمله در جمهوری اسلامی مدعیاند «تغییر» کرده و «اصلاح» شدهاند لطفاً بیشتر توضیح بدهید.
-طالبان از دو جناح متضاد تشکیل شده؛ جناح غلزیها به رهبری حقانی و جناح درانیها به رهبری هیبتالله (اگر زنده باشد) و یا ملا برادر! درانیها نوادگان احمدشاه درانیاند که پس از کشته شدن نادرشاه افشار بنیاد سلطنت در قندهار را گذاشتند و زبان و فرهنگشان کاملا فارسی بود. هیئتهای طالبان زیر رهبری ملا برادر به چین و روسیه و ایران و سایر کشورها رفتند، رهبری مذاکرات قطر را برعهده داشتند و ظاهراً به گونه نسبی معتدلاند و با آمریکاییها هم مراوده داشتند. آنها گویا میخواستند حکومت فراگیر یا همهشمول بسازند. اما در حکومت جدید طالبان تمام کرسیهای مهم در اختیار گروه حقانی قرار گرفت. ملابرادر در حالی که به عنوان معاون نخست وزیر اعلام شده است، در ملاقات با وزیر خارجه قطر در کابل حضور نداشت و اخباری مبنی بر زخمیشدن و حتا حصر خانگیاش وجود دارد و در هیچ محفلی ظاهر نشده است.
گروه غلزیها یا غلجیها زیر رهبری حقانیها جناح جنگی طالبان را تشکیل میدهند و کسانیاند که کابل را تسخیر کردند (یا به صورت دقیقتر، غنی با فرار خود زمینه ورود بدون جنگ آنها را در ارگ کابل فراهم کرد). گروه غلزیها از بقایای محمود هوتکی یا غلزیاند که سلطنت صفوی در اصفهان را سقوط دادند، مانند محمود هوتکی خونخوارند و بیشتر طرفدار پاکستاناند. آنها گروههای بسیار افراطیاند که از روستاها و کوهها پایین آمده و با مظاهر فرهنگ و تمدن امروزی ناآشنایند. احتمالاً عکسها و ویدیوهایی را دیده باشید که آنها روی پرههای بالگردها نشستهاند و یا تابسواری میکنند. این دو قبیله (درانی و غلزی) در طول تاریخ با هم جنگیدهاند و دشمنی دیرینه دارند.
– نقش پاکستان در این میان چیست؟
-در جنگ، قدرت نظامی تعیینکننده است. وقتی زور داشته باشی جلو میروی و «فاتح» میشوی! در حال حاضر قدرت اصلی در کابل در دست جناح حقانی است. وزارتهای کلیدی کابینه در دست گروه حقانی قرار دارد. انفجارهای ۲۰ سال گذشته در شهرهای کشور هم توسط آنها صورت گرفته بود. شماری از اعضای کابینه هم کسانیاند که در زندان گوانتانامو بودهاند.
در اول تصور میشد که شاید هر دو جناح طالبان در توافق با پاکستان و آمریکا یک حکومت فراگیر تشکیل بدهند. اما حالا همه چیز روشن شده است. رئیس سرویس امنیتی نظامیان پاکستان سه روز در کابل بود و این کابینه را به شکل موجود اعلام کرد. یعنی در واقع پاکستان همه امور را در دست خود گرفته و تصوراتی وجود دارد که گویا راه را برای چین هموار میکند. ادعاهای زیادی هم وجود دارد که ارتش پاکستان در سرکوب پنجشیر به صورت مستقیم شرکت داشته است. در حال حاضر دستگاه دولتی فلج است زیرا کابینه جدید فاقد توانانی و ادارهی دستگاه دولت است. بیش از پنجاه درصد کارمندان دولتی هم زن بودند که خانهنشین شدهاند و اجازه برگشت به کار را ندارند.
– به نظر شما احمد مسعود تا چه اندازه میتواند در وضعیت پیچیده و نابسامان کنونی نقش داشته مؤثر و مثبت داشته باشد؟
-احمدشاه مسعود، پدر احمد، از طریق مبارزه و شکست، زندگی در کوهپایههای هندوکش و با پشتیبانی مردم جایگاه والایی یافته بود. اما احمد مسعود مانند پدرش آمادگی قبلی نداشت و جبهه مقاومت ملی هنوز در روند شکلگیری است. احمد بهاندازه کافی در میان مردم حضور نداشته و مانند پدرش در میدان مبارزه آبدیده نشده. حتا میتوان گفت تا اندازهای در ناز و نعمت بزرگ شده. در ایران تحصیل نموده، سپس دانشگاه نظامی و پس از آن مطالعات سیاسی و روابط بینالمللی را در لندن به پایان رسانده. عاشق زبان و ادبیات فارسی است و شناخت عمیقی ازحافظ، مولانا، سعدی، فردوسی و گنجینه پربار زبان و ادبیات فارسی دارد. از نظر سخنرانی و ایجاد رابطه با مردم مشکلی ندارد و جوان بسیار بااستعدادی است. خوشبرخورد، معتدل، دانشمند، فرهیخته و مسلط به زبان انگلیسی است. در حالی که پدرش تحصیلات دانشگاهی نداشت و با خودآموزی، در یک دست تفنگ و در دست دیگر کتاب، خود را به جایگاه والایی رساند. پسرش هم آدم باارادهای است که میخواهد راه پدر را ادامه دهد. پیشنهادهای کار و پول از طرف دستگاه دولتی سابق را رد کرده بود زیرا تصمیم گرفته بود مسیر پدر را دنبال کند. احمد اعتبار اولیهاش را در وهله اول از پدرش گرفته. صرف نظر از اینکه فقط آشنایان، دوستان و نزدیکانش از تواناییهای او با خبرند و باید بپذیریم که دلیل محبوبیت زیاد او در میان مردم افغانستان، ایران و تاجیکستان در گام اول، جایگاه پدرش و نیز افراشتن پرچم مقاومت در برابر طالبان است.
-یعنی مردم منتظرند ببینند در عرصه عمل احمد مسعود چه خواهد کرد؟
-احمد مسعود به دلیل تحصیلات عالی و آگاهی سیاسی بالایی که دارد، دوستداشتنی و قابل تقدیر است. چنانچه اگر شما ساعتی با او بنشینید و صحبت کنید، بسیار زود عاشق او خواهید شد. او هم با فرهنگ و ارزشهای شرقی آشناست و هم آشنایی عمیقی از فرهنگ و ارزشهای غربی دارد. اما امیدواریم که در عرصه عمل نیز همچنان بدرخشد و پیروز شود.
امتیاز دیگر احمد مسعود این است که به فاصلهاندکی پس از تصرف قدرت توسط طالبان، به پنجشیر رفت و پرچم مقاومت را برافراشت و اکنون به پارلمان اروپا هم دعوت شده است. احمدشاه مسعود چنین امتیازهایی را نداشت و بیشتر پس از شهادتش معروف شد. البته احمد توان و امکان تبدیل شدن به یک چهره جهانی را دارد. دیگر آنکه در زمان پدرش اقوام دیگر هم رهبران و فرماندهان مشهوری داشتند، ولی احمد مسعود در شرایط کنونی یگانه رهبر مقاومت در میان تاجیکها، پشتونها، هزارهها، ازبکها و همه افغانستانیهاست.
یگانه نگرانی ما این است که او از تهدیدات اولیه، توطئهها و شرایط دشوار مبارزه موفق و پیروز به در نیاید زیرا احمد تجربه جنگی ندارد و تازه از زندگی شهری به زندگی کوهستانی و مبارزات چریکی رفته است. طالبان وحشی و درّنده هم میدانند که اگر جلوی این فرزند پلنگ را نگیرند، در آینده نزدیک برای آنها دردسر بزرگی خواهد شد و حمایت دنیا را به دست خواهد آورد. در حالی که در گذشته عمدتاً هندیها به احمدشاه مسعود کمک میکردند.
– آیا تظاهراتی که توسط افغانستانیها در شهرهای مختلف افغانستان و سایر کشورهای اروپایی و آمریکایی انجام میشود، خودانگیخته و با الهام از جبهه مقاومت ملی است یا اینکه ارتباط سازمانی با جبهه دارد؟
-خیل عظیم افغانستانیها که به واسطه کارهای سیاسی و فرهنگی در بیست سال اخیر به وجود آمدهاند، نیروی تظاهرات خودانگیخته خارج از کشور را تشکیل میدهند. اکنون چراغی را احمد در هندوکش برافروخته و پیامش آن است که همه مقاومت کنند. برای اولین بار است که زنان کشور بیدار شده و به این پیام جواب مثبت دادهاند. میدانید که در مقابل تفنگ طالب برگزاری تظاهرات چقدر خطر دارد ولی آنها با شجاعت مقاومت را ادامه میدهند. گام دیگر ایجاد رابطه میان جبهه مقاومت و کسانی است که در خارج از کشورخود را وقف کارهای سیاسی، فرهنگی و لابیگری به نفع جبهه مقاومت کردهاند.
– به نظر شما آیا آمریکا در رویدادهای افغانستان اشتباهی مرتکب شده؟
-بله! اشتباه بزرگ آمریکاییها آن بود که برای ما ارتش ساختند و کماندو و پلیس تربیت کردند، ولی فاسدترین عناصر افغانستان مانند کرزی و غنی را در رهبری کشور گماشتند و از آنها (بدون محاسبه و پاسخگویی) حمایت کردند. این موضوع همان داستان امپراتوری چین باستان را به یاد میآورد که برای جلوگیری از هجوم اقوام وحشی دیوار بزرگی ساختند، اما در طول یکصد سال سه بار هجوم صورت گرفت و دشمنان بدون اینکه از دیوار بالا شوند به نگهبانان پول و رشوه دادند و از راه دروازه داخل شدند! تصور اینکه آمریکاییها ناظر کارکردهای کرزی و غنی نبودند و یا از فساد آنان آگاهی نداشتند، بسیار دور از امکان است. مقامات آمریکایی میگویند که ارتش و کماندوهای تربیت یافته در میدان عمل نجنگیدند، در حالی که اینطور نیست. در دهها ویدیو و فیلم دیده میشود که فرمانده به سربازانش فرمان میدهد که اسلحه خود را پایین بگذارند و تسلیم شوند. غنی در سالهای اخیر تمام والیهای ولایات و فرماندهان شهرستانها و نیروهای دفاعی و امنیتی را عوض کرد. فرماندهان مجرب را با توجیه جوانسازی کنار گذاشت و عناصر مزدور و تسلیمطلب خود را منصوب کرد و همین افراد بودند که بر اساس دستور غنی مانع جنگیدن نیروهای دفاعی و امنیتی و سرانجام تسلیم آنها شدند.
– پس طالبان با قدرت اسلحه و جنگ افغانستان را تصرف نکردند؟
-طالبان در هیچ شهرستان و ولایتی نجنگیدهاند! دولت غنی در گام نخست زیر نام «عقبنشینی تاکتیکی» تمام شهرستانها و مراکز نظامیرا تخلیه کردند و سلاح و مهماتش را در دسترس طالبان گذاشتند. پس از آن ولایات نیز به سرنوشت مشابهی گرفتار شدند.
– چرا اینهمه تجهیزات آمریکاییها در افغانستان ماند؟
-ما حدود ۵ پادگان (یا قُول اردو) با آخرین تجهیزات و سربازان تربیتشده داشتیم. هیچیک از پادگانها نجنگیدند! اگر دقیقتر بگوییم: غنی به عنوان فرمانده کل قوا نمیخواست که طالبان را سرکوب کند و مانع جنگیدن آنها شد (روند تقویت طالبان و عدم سرکوب آنها در جریان ۲۰ سال گذشته یعنی از زمان کرزی ادامه داشت). مثلاً اسماعیل خان در هرات فرماندهی مقاومت را به عهده گرفت و هر روز به غنی زنگ میزد که برای نیروهایش اسلحه و مهمات بفرستد. غنی در ظاهر قبول میکرد، ولی در عمل اجرا نمیکرد، تا اینکه او مجبور به تسلیم به طالبان شد. در مزارشریف هم همین اتفاق افتاد (دوستم و عطا نیز منتظر کمک تسلیحاتی و مهماتی غنی ماندند تا اینکه به سرنوشت اسماعیل خان دچار شدند، اما فرار کردند). آمریکاییها دیگر در افغانستان پادگان نداشتند و تمام تسلیحات و مهمات را برای ارتش افغانستان گذاشته بودند. فقط در کابل چند صد نفر باقی مانده بودند. ولی هنگام خروج شهروندان آمریکایی و بخشی از افغانستانیها چند هزار سرباز فرستادند که ۱۳ نفرشان هم در یک حمله انتحاری کشته شدند.
– عبدالله عبدالله در حال حاضرکجاست و چه میکند؟
-عبدالله در کابل است و یکجا با کرزی ارگ کابل را تسلیم طالبان کرد. حالا شدیداً تلاش دارد تا برخی فرماندهان پنجشیر را به کابل بیاورد و به آنها پول و امتیاز بدهد تا سلاحشان را بر زمین بگذارند و با طالبان صلح کنند! بر اساس آخرین اطلاعات، چندین نفر از فرماندهان قبلی و روحانیون پیش او آمدهاند و در خانه او مذاکراتی داشتهاند. سوگمندانه، دلار و کرسی آدمها را فاسد میکند.
– وضعیت کنونی را چگونه توضیح میدهید؟
-دهها هزار از تحصیلکردگان که در ارتباط کاری با نیروهای خارجی بودند، بهخصوص مترجمها، خبرنگاران و حدود ۲۰۰ نفر از استادان دانشگاهها توسط نیروهای آمریکایی، بریتانیایی و سایرین خارج شدهاند. از نظر شخصی آنها از مرگ رستهاند ولی از نگاه کلان فرار مغزها برای آینده هیچ کشوری مفید نیست.
اضافه کنم که اکثریت کماندوها و نیروهای زبده نظامی را آمریکاییها و انگلیسها بیرون آوردهاند. بیش از یک هزار کماندو را بریتانیاییها و چند هزار کماندو را آمریکاییها بردهاند! شما میدانید که کماندوها یک نیروی متخصص و نتیجهی سالها تربیت و مهارتاند و همیشه آماده جنگاند. در ضمن گفته میشود که بریتانیا شاید برای آنها پادگان ویژه ایجاد کند.
-جمهوری خلق چین در این میان چه موضعی دارد؟
-چین سیاست بسیار پوشیدهای دارد. آنها بیشتر نگاه اقتصادی دارند تا سیاسی. آنها میخواهند که از ثروتهای طبیعی کشور ما استفاده کنند. ولی پاکستانیها بیشتر نگاه سیاسی دارند. چین هم اگرببیند طالبان آیندهای ندارند، دست از حمایت آنها خواهد شست.
– در این شرایط جبهه مقاومت ملی چه چیزی باید از خود نشان دهد تا دنیا به کمک آن بیاید؟
-استدلال جبهه مقاومت این است که اگر دنیا کمک نکند، افغانستان مانند سابق به مرکز تروریسم بینالمللی تبدیل گردیده و حادثه ۱۱ سپتامبر تکرار خواهد شد و این شوخی نیست زیرا احمدشاه مسعود نیز این هشدار را داده بود، اما جهان آن را نادیده گرفت و آن فاجعه اتفاق افتاد!
به باور من در گام اول جبهه مقاومت باید روی پای خود استاده شود و پایگاههای خود در کوههای هندوکش را مستحکم و قوی سازد؛ در گام دوم آنها را گسترش دهند و شهرستانهای مجاور پنجشیر (یعنی تخار و بدخشان) را آزاد کنند تا به تاجیکستان یا دنیای خارج وصل شوند. افراد زیادی در خارج هستند که میخواهند به جبهه بپیوندند، اما اکنون راهی وجود ندارد. یعنی باید یک پشت جبهه قوی و راه تامین مهمات و لجستیک ایجاد شود زیرا یک منطقه محاصره و فاقد پشت جبهه نمیتواند برای مدتهای طولانی به مقاومت ادامه دهد.
گام سوم، تامین ارتباطات با دنیای خارج و جلب کمکهای همهجانبه آنها با لابیگری قوی است. سخنگوی جبهه در آمریکا جوانی است به اسم نظری که تحصیلکرده بریتانیا است و شناخت عمیقی از سیاست، روابط بینالمللی و قدرت لابیگری در دنیای امروزی دارد. جبهه باید بتواند در حین زمانی که رهبری مقاومت را در دست خود دارد، کمکهای خارجی نیز دریافت کند.
– آینده را چگونه میبینید؟
-همه منتظرند که آیا طالبان در معامله با پاکستان همینگونه متحجر و نا کارآمد خواهند ماند و یا عوض خواهند شد (به احتمال زیاد همینگونه باقی خواهند ماند). دیگر آنکه نیروهای کماندویی زبده باقیمانده در کشور به جبهه مقاومت پیوسته و یا در حال پیوستناند. زنان و دانشجویان و اقشار تحصیل کرده در شهرها به مقاومت مدنی ادامه میدهند. در حال حاضر فرمانده قوای مسلح جبهه، شخصی به نام ریگستانی است که از فرماندهان نامدار، مجرب و نزدیک به احمدشاه مسعود بوده است.
خلاصه اینکه نیروهای پیشرو منتظرند جبهه مقاومت ملی به رهبری احمد مسعود به یک پایگاه مستحکم و بدیل قوی تبدیل شود و مورد حمایت گسترده داخلی و خارجی قرار گیرد. همه زمینهها هم برای این پشتیبانی مهیاست. رئیس جمهور تاجیکستان هم به صورت علنی اعلام حمایت کرده است. ما حالا یک رهبر شناخته شده و مشروع داریم، فقط ساز و کارهای لازم باید فراهم گردد. از اینکه تمام اینها چقدر طول خواهد کشید، در حال حاضر نمیدانیم و باید در میدان عمل ببینیم. ولی باید امیدوار بود که مشعل مسعود فروزانتر گردد و همه جا را روشنایی بخشد!
ضمن امید به پیروزی مردم افغان بر خمینی سال ۲۰۲۱ افغانستان باید درودی هم به ایرانیان عزیز ضد حکومت پلید و کثیف جمهوری دزدان اسلامی فرستاد که در تمام این مدت یکپارچه بر علیه جانیان طالبان نوشتند و گفتند و از مردم دلیر افغانستان و به پا خاستگان بر علیه جانیان طالبان خونریز خمینی صفت دفاع کردند و میکنند , چرا که تجربه این طالبان سال ۵۷ را پشت سر دارند و جانیان را در هر لباسی میشناسند.