(+فایل صوتی) اداره کل زندانهای تهران علت مرگ شاهین ناصری شاهد شکنجه نوید افکاری را در حالی توسط پزشکی قانونی در دست بررسی اعلام میکند که فرهاد سلمانپور ظهیر زندانی همبند او میگوید: پیکر بیجان ناصری را روی ویلچر از سلول انفرادی متعلق به وزارت اطلاعات به بهداری زندان منتقل کردند!
در پی انتشار خبر کشته شدن و «مرگ مشکوک» شاهین ناصری زندانی شاهد شکنجهی نوید افکاری در زندان، اداره کل زندانهای استان تهران با صدور اطلاعیهای مبهم و غیرشفاف، جان باختن او را مورد تأیید قرار داده ولی علت مرگ را در دست بررسی توسط پزشکی قانونی اعلام کرده است!
در این اطلاعیه شرایط جسمانی شاهین ناصری هنگام انتقال به بهداری زندان «اورژانسی» توصیف شده و آمده که در محل بهداری «عملیات احیاء (ماساژ قلبی، تنفس مصنوعی و تزریق اپی نرفین و فیکس IV Line) به مدت ۴۵ دقیقه انجام میگیرد.»
اداره کل زندانهای تهران مدعی است که باوجود تلاشهای فراوان کادر درمان، «ناصری فوت کرده است.»
این اطلاعیه در حالی صادر شده که شاهین ناصری پیش از مرگ، سه بار با وکیل خود بابک پیرنیا تماس گرفته و هشدار داده بود که جاناش در خطر است.
شاهین ناصری زندانی محبوس در زندان تهران بزرگ و شاهد شکنجه نوید افکاری، در سالروز اعدام نوید که ایرانیان در داخل و خارج کشور یاد وی را به اشکال مختلف گرامی میداشتند، به سلول انفرادی موسوم به «سوئیت» منتقل شده و در آنجا جان خود را از دست داد.
حجتالاسلام محمدجعفر منتظری دادستان کل کشور نیز در ارتباط با «مرگ مشکوک» شاهین ناصری در زندان تهران بزرگ (فشافویه) خبرنگاران را به مسئولان امر ارجاع داده و گفته که «از مسئولان مربوطه سوال کنید تا اطلاعات را در اختیار شما قرار دهند!»
مقامات قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی در حالی برای پاک کردن و محو همه شواهد موجود از حقیقت پروندهسازی برای اعدام نوید افکاری کشتیگیر معترض تلاش میکنند که حالا شاهد شکنجههای وحشیانهی این جوان ۲۷ ساله که برخلاف اعتراضات و خواستهای داخلی و خارجی سحرگاه ۲۲ شهریور ۱۳۹۹ اعدام شد، او را نیز به کام مرگ فرستادند. اما صداهای عدالتخواه در ایران کم نیستند و ساکت نمیمانند. اینبار فرهاد سلمانپور ظهیر زندانی سیاسی در زندان بزرگ تهران درباره واقعیت مرگ شاهین ناصری افشاگری کرده است.
فرهاد سلمانپور ظهیر از همبندهای شاهین ناصری با ارسال یک فایل صوتی به بیرون زندان «تهران بزرگ» دربارهی «مرگ مشکوک» او تأکید کرده که شاهین ناصری پس از انتقال به سلول انفرادی وزارت اطلاعات در زندان به «قتل» رسیده است.
به گفتهی این زندانی سیاسی، در سالروز اعدام نوید افکاری، شاهین ناصری متنی را به یاد او تهیه کرده بود که به بیرون زندان ارسال کند ولی از آنجا که تلفن زندانیان سیاسی توسط نهادهای امنیتی شنود میشود، مأموران حفاظت اطلاعات در داخل زندان، او را به سلول انفرادی منتقل کردند.
سلمانپور ظهیر همچنین اعلام کرد که شاهین ناصری حدود ساعت شش و نیم روز ۲۲ شهریورماه پس از ارسال یک فایل صوتی در سالروز اعدام نوید افکاری به بیرون زندان به افسر نگهبانی فراخوانده شده و توسط نیروهای امنیتی به مکان نامعلومی منتقل میشود.
این زندانی سیاسی در زندان «بزرگ تهران» گفته که زندانیان ابتدا فکر میکردند ناصری را به بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات بردند ولی بعد متوجه شدند که او را به یک سلول انفرادی موسوم به «سوئیت» در داخل زندان تهران بزرگ منتقل میکنند تا امکان تماس با بیرون را نداشته باشد.
به گفتهی سلمانپور ظهیر، پس از ۸ روز یعنی در تاریخ ۳۰ شهریورماه، ساعت ده و نیم صبح جسم بیجان شاهین ناصری را روی ویلچر به بهداری واحد ۵ زندان میبرند و چون آنجا بهداری نمیتواند علت مرگ را تشخیص دهد، پیکر او به پزشکی قانونی منتقل میشود.
سلمانپور گفت: «من عمدا از واژه قتل استفاده میکنم به خاطر اینکه آقای شاهین ناصری همانطور که مستحضر هستید کسی بود که بارها در مورد شکنجه شدن نوید افکاری شهادت داده و خبررسانی کرده بود و بارها توسط نیروهای امنیتی به بازداشتگاه امنیتی منتقل شده و تهدید شده بود که درباره این موضوع صحبت نکند».
فرهاد سلمانپور درباره شاهین ناصری و احتمال پخش خبر تحت عنوان «خودکشی» گفت: «آقای شاهین ناصری نه فرد افسرده ای بود، نه فردی بود که مشکل روحی داشته باشه که بخواهد خودکشی کند. زن و بچهدار بود. به آیندهاش امیدوار بود. بسیار هم فرد مصممی بود در رابطه با اینکه با رژیم مبارزه کند و به هیچ وجه روحیهای نداشت که آدم ضعیفی باشه و بخواهد دست به خودکشی بزند. ضمن اینکه ایشون بیماری خاص و زمینهای دیگری هم نداشت و بسیار تن و بدن سالم و سلامتی داشت و نمیتواند اتفاق خاصی برایش افتاده باشد».
وی افزود: «در هر صورت یک زندانی که توسط رژیم به سلول انفرادی منتقل میشود و در آنجا به یکباره خبر مرگ ناگهانیاش مخابره میشود، مسلما مسئول مرگش خود رژیم و ارگانهای امنیتی هست که دستور این کار را داده بودند و ضمن اینکه در داخل سلول انفرادی هیچ شخصی نمیتواند داروی اضافه یا وسیلهای برای خودکشی در اختیار داشته باشد که بتواند اینکار را انجام بدهد».
در شهریورماه سال ۱۳۹۹ که نوید افکاری در زندان عادل آباد شیراز اعدام و گزارشهای مختلفی از شکنجهی وی برای اخذ اعتراف اجباری منتشر شد، قوه قضاییه رژیم ایران تاکید داشت وی شکنجه نشده و در شرایط عادی اعتراف کرده است.
در همان زمان صدای شاهین ناصری که در حال گذراندن دوره محکومیت خود به علت جرائم غیرسیاسی در شیراز بود پخش شد که به عنوان شاهد شکنجه نوید افکاری، این ادعا را تکذیب کرد.
شاهین ناصری که کارشناس بازرگانی بود، در برگه «تحقیق از شاهد» جزئیات روزی را توصیف کرده که نوید افکاری را در شیراز «هنگام شکنجه» دیده است.
۱/ در یک فایل صوتی از صحبتهای شاهین ناصری که به صورت اختصاصی در اختیار رادیو فردا قرار گرفته، او خواستار باطل شدن تابعیت ایرانی خود شده است. #شاهین_ناصری pic.twitter.com/tTDC25bLqA
— RadioFarda|رادیو فردا (@RadioFarda_) September 22, 2021
«رادیو فردا» ۲۲ سپتامبر یک فایل صوتی «اختصاصی» از شاهین ناصری منتشر کرده و نوشته است که وی خواستار باطل شدن «تابعیت ایرانی خود» شده. شاهین ناصری در این پیام خواستار ابطال تابعیتاش «از این رژیم دجال» و اسناد سجلیاش از جمله کلمه «سید» در نام خود «تحت حکومت حاکمیت آخوندی» شده است. وی ضمن اعلام همبستگی با حبیب و وحید افکاری و گرامی داشتن یاد نوید افکاری، مردم را فرا میخواند تا «بنیان حکومت رژیم مرتجع و دیکتاتوری» را از جا برکنند و همدیگر را از جمله در خوزستان و کردستان و سیستان و بلوچستان تنها نگذارند و به یاری آنها برخیزند و «رژیم فاشیست آخوندی» و «به دزدیهای کلان و ثروتهای وطن توسط اوباش مذهبینما» پایان دهند.
درود یاران جان:
اگر بنا داشتید که بررسی کنید از آسمان هفتم به زمین خوردن وبه چاه فاضلاب
غلطیدن چگونه است بهترین حالت را در حکیمان ما (همان پزشگان) وچکونگی از
عرش به زیر فرش رفتن عده ای آز آنان که ((پزشگ قانونی)) مینامندشان را ببینید.
از پزشگانی که درکوره های آدم سوزی هیتلربر روی انسان های در بندآزمایشاتی
انجام میدادند در گذرید چرا که بهر روی چند روز بعد موضوعات آزمایش
سوخته میشدند واز درد ورنج دیدن این گونه موجودات وزندگی در اسارت
رهایی می یافتند .
چه گوارا پزشگی بودکه از شلیک تیر خلاص به اسرا نه تنها بدش نمی آمد بلکه
بصورت حرفه ای واز زاویه درست ودقیق این عمل را انجام میداد ومیدانست
کدام بخش های مغز از متلاشی شدن بقیه آن برای ثانیه هایی آگاه میشوند.
این دکتر چه گوارا را مادرش چه گوارا وپاک شیری به وی خورانده تا بدین شبه
انسان تبدیل شود هم زیاد مهم نیست چرا که از بخت بدش عمر زیاد ی نکرد تا
تجربه های عملی بیشتری کسب کند وجنایات بیشتر.
دکتر رامین پور اندر جانی که به هیچ وحه زیر بار ماستمالی قتل های انجام شده
بدستور مقامات نرفت و شاید اگر می رفت اکنون معاون وزیر بودند و در هر گوشه دنیا
ملکی ویلایی داشتند اما ولی جان آنهم در جوانی را دادند تا بادرستی وپاکی وبمیرند
و به همان مقامات یاد آور شوند هنوز هم هستند کسانی که قابل خرید نیستند تا لرزه
براندام آغا بیفتد روانش شاد ویادش گرامی به همراه تمام کادر پزشگی که برای زندگی
دیگران در این بیماری چینی ووهانی از زندگی خود وافراد خانوداه در گذشتند تا
دیگران نمیرند وچه سخت است دربخش کرونا بودن چند روزه ودیدن زن وفرزندان
از پشت شیشه یا در صفحه گوشی تلفن با آرزوی بوسیدن ودر آغوش کشیدن فرزند
وهمسر برای لحظه ای روانشان شاد وسهمشان از زندگی هایی که نجات داده اند
محفوظ باد آنان در وجود بیماران نجات یافته زنده اند .
اما اصل سخن با پزشگان قانونی وهمان هایی ایست که جسد شلاق کشته جوانی را
سکته وایست قلبی ووگواهی می کنند که اگر این شبه انسان ها نبودند شکنجه گری
هم نداشتیم وحد اکثر این بیماران دگر آزار دهنه ای ولگام دار می بودند وشجاع ترینشان
نمی توانست از یکی دو سیلی فراتر رود .پس شما ننگ های بشریت به ویژه پزشگان بر
خود ببالید که عمله هایتان چنین می کشند وهیچ ابایی ندارند .اگر فقط شماهایی که
بسیار بسیار کم تعدادید وبعکس دیگر شکنجه گران واعدام کنندگان همه شما را می
شناسند ودر فرداها به محاکمه می کشند ویک بار دیگر سوگند بقراطی را که خورده اید
بیادتان می آورند وپاسخگویتان خوهند کرد.شمایی که با گواهی کردن دیوانه بودن
مرتضوی ودیگر قاضیان وزندان بانان می توانستید بالاتر از قاضی هم باشید به وضع
کنونی خودتان ورفتار هم درس های قبلی که شرافتمندانه ودرجهت تیمار این مردم
ظلم زده کوشش می کنند (در صورتی که بدانند چه میکنید) بنگرید وببینید
شما را نهتنها انسان بلکه بسیار کم ارزش تر از درندگانی که ناچار به دریدنند میبینند
دوباره فکر کنیدبه این شغل نا شریفتان و سوگند بقراطی که شمارا به کوشش وجدیت
کامل جهت سلامت دشمن بی رحمتان هم موظف میکند البته با فرض آدم وپزشگ بودن.
این شعری است از ابو سعید . توصیفی است از حاکمیت قاتلان
در سر زمین ما :
ای چرخ بسی لیل و نهار آوردی
گه فصل خزان و گه بهار آوردی
مردان جهان را همه بردی به زمین
نامردان را به کار آوردی !
به یاد همه آنها که با نام نیک از بین ما رفتند .
شجاعت هم مسری است!
ملت ایران بیدار شده است و ترس چند صد ساله از ملاها کنار رفته است. این شیردلان می دانند که افشاگری چه عواقبی دارد و با چه داستان های عوام فریبانه ای عوامل حکومت آخوندی نابودشان خواهند کرد ولی نمی ترسند و جلو می آیند و افشاگری می کنند. فرد آگاه ولی غیر خودی را در اصفهان دهه های پیش کشتند و جنازه را با مواد مخدر و ویسکی کنار خیابان رها کردند. سعیدی سیرجانی را با شیاف پتاسیم کشتند و سپس اعتراف های اجباری گرفته شده زیر شکنجهٔ او را پخش کردند.
فرهاد سلمانپور ظهیر از همبندهای شاهین ناصری با ارسال یک فایل صوتی به بیرون زندان «تهران بزرگ» دربارهی «مرگ مشکوک» او تأکید کرده که شاهین ناصری پس از انتقال به سلول انفرادی وزارت اطلاعات در زندان به «قتل» رسیده است.
شاهین ناصری پیش از مرگ، سه بار با وکیل خود «بابک پیرنیا» تماس گرفته و هشدار داده بود که جاناش در خطر است.