هشدار ۵۰ کنشگر فرهنگی به «تغییر هویت» آرامگاه فردوسی که به فروشگاه آثار «شجریان» تبدیل شده!

-ده‌ها تن از کنشگران فرهنگی و میراث فرهنگی در این نامه‌ به وزیر جدید دولت ابراهیم رئيسی «قاضی مرگ» این موضوع را افزون بر «توهین به مقام و جایگاه فردوسی» و «تغییر هویت بنا»، با قوانین میراث جهانی و با عرف و نگهداری و معرفی آثار تاریخی «ناسازگار» توصیف کرده‌اند «چرا که در بناهای تاریخی آثار مربوط به آن بنا باید به فروش برسد.»
-این کنشگران و دوستداران میراث فرهنگی به خاک سپردن پیکر شجریان در محل آرامگاه فردوسی شاعر بلندآوازه‌ی ایرانزمین را موجب «اخلال» در کار ثبت جهانی این آرامگاه خواندند.
-دوستداران و فعالان میراث‌فرهنگی خواستار برخورد جدی با متخلفان و نیز خواستار رفع همه‌ موانع در ثبت جهانی آرامگاه فردوسی شدند «چرا که این مکان نیز مانند همه اماکن تاریخی چون تخت جمشید، پاسارگاد، میدان نقش جهان اصفهان، عالی قاپو، گنبد سلطانیه و هزاران آثار تاریخی دیگر گورستان نیست و نباید به گورستان تبدیل شود».

یکشنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۰ برابر با ۱۷ اکتبر ۲۰۲۱


۵۰ کنشگر فرهنگی در نامه‌ای به عزت‌الله ضرغامی نسبت به تبدیل شدن آرامگاه «فردوسی» به فروشگاه محصولات محمدرضا شجریان هشدار داده‌اند که برخلاف قانون ممنوعیت دفن مُردگان در حریم آثار تاریخی، در این آرامگاه به خاک سپرده شده است.

۵۰ تن از کنشگران فرهنگی و مدنی و دوستدار میراث‌فرهنگی در نامه‌ای سرگشاده به عزت‌الله ضرغامی وزیر میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌ دستی نسبت به تبدیل شدن آرامگاه «فردوسی» به فروشگاه و نمایشگاه محصولات مرتبط با محمدرضا شجریان استاد آواز ایرانی که سال گذشته با مجوز دولت قبلی و با حمایت علی‌اصغر مونسان وزیر سابق میراث‌ فرهنگی در آرامگاه فردوسی دفن شد، هشدار داده‌اند.

مهرماه سال ۱۳۹۹ با درگذشت محمدرضا شجریان خواننده شناخته‌شده‌ با دستور حسن روحانی رئیس دولت دوازدهم و علی‌اصغر مونسان وزیر میراث فرهنگی وقت، باوجود همه‌ی اعتراضات حامیان میراث فرهنگی پیکر این خواننده در «عرصه»ی آرامگاه فردوسی به خاک سپرده شد.

اکنون ده‌ها تن از کنشگران فرهنگی و میراث فرهنگی در این نامه‌ به وزیر جدید دولت ابراهیم رئیسی «قاضی مرگ»، این رخداد را افزون بر «توهین به مقام و جایگاه فردوسی» و «تغییر هویت بنا»، با قوانین میراث جهانی و با عرف و نگهداری و معرفی آثار تاریخی «ناسازگار» توصیف کرده و  نوشته‌اند «در بناهای تاریخی آثار مربوط به آن بنا باید به فروش برسد.»

این کنشگران و دوستداران میراث فرهنگی به خاک سپردن پیکر شجریان را در محل آرامگاه فردوسی شاعر بلندآوازه‌ی ایرانزمین را موجب «اخلال» در کار ثبت جهانی این آرامگاه خواندند.

همچنین کنشگران و فعالان میراث فرهنگی یادآور شدند که دفن پیکر شحریان برخلاف مفاد قانون میراث فرهنگی و ماده ۵۶۴ قانون مجازات اسلامی و همچنین مصوبه‌ی ممنوعیت «دفن اموات در آثار تاریخی» بوده، حال آنکه پیکر این خواننده نه تنها در حریم درجه یک یادگاری‌های ملی دفن نشده، بلکه در «عرصه» آرامگاه دفن شده است.

این کنشگران همچنین نسبت به کاهش شدید عرضه‌ی آثار هنری و صنایع دستی در پیوند با فردوسی بزرگ و شاهنامه در این آرامگاه هشدار دادند که به «کمتر از ۱۰درصد» رسیده و باقی «مربوط به محمدرضا شجریان و با تصاویر ایشان است!»

آنان نوشتند که «نخست آنکه آرامگاه فردوسی باغ و ملک شخصی فردوسی و اکنون نیز متعلق به همه مردم ایران و نسل‌های آینده در سراسر حوزه تمدنی ایران است. چرا که «فردوسی مرد روزگاران است». او کسی است که با سی‌ سال کار مداوم و پژوهش در تاریخ و فرهنگ ایران و برگرداندن آن به شعر، حماسه‌ای آفرید که توانست هویت مردم ایران را زنده نگهدارد.»

https://kayhan.london/1399/07/19/%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af%d8%b1%d8%b6%d8%a7-%d8%b4%d8%ac%d8%b1%db%8c%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b1-%d8%b4%d9%87%d8%b1-%d9%85%d9%85%d9%86%d9%88%d8%b9%db%8c%d8%aa-%d8%a2%d9%88%d8%a7%d9%87%d8%a7%db%8c

نگارندگان همچنین نوشتند که «درک هنر و شخصیت فردوسی و کار بزرگی که او با پژوهش در خدای‌نامه‌گان دوران ساسانیان و متون پهلوی موجود در آن زمان در راستای ثبت و نگهداری تاریخ شفاهی ایران انجام داده به‌گونه‌ای است که هنوز هم پس از هزار سال، خویش‌کاری دوستداران فرهنگ ایران است که در شناساندن شخصیت تاریخ ساز حکیم فرزانه توس تلاش کنند تا برخی با برابرسازی‌های نامتعارف و افراطی و نادرست به جایگاه بی‌مانند این اسطوره راستین ایران زمین بی‌حرمتی نکنند.»

دوستداران و فعالان میراث‌فرهنگی خواستار برخورد جدی با متخلفان و نیز خواستار رفع همه‌ موانع در ثبت جهانی آرامگاه فردوسی شدند «چرا که این مکان نیز مانند همه اماکن تاریخی چون تخت جمشید، پاسارگاد، میدان نقش جهان اصفهان، عالی قاپو، گنبد سلطانیه و هزاران آثار تاریخی دیگر گورستان نیست و نباید به گورستان تبدیل شود».

اسامی نویسندگان این هشدار و نامه اعتراضی به قرار زیر است:

۱-اشکان زارعی دانشجوی دکترای تاریخ هموند هیئت مدیرت انجمن دوستداران میراث فرهنگی تاریانا خوزستان
۲-آزاده احسانی دکترای فرهنگ و زبانهای باستانی
۳-ریحانه جمالی استاد دانشگاه و کارشناس میراث فرهنگی و گردشگری
۴-عفت امانی شاهنامه پژوه نویسنده و پژوهشگر زبان ها و گویش های ایرانی
۵-سیاوش آریا کنشگر و پژوهشگر میراث فرهنگی و روزنامه‌نگار
۶-حسین توکلی مقدم دکترای تاریخ تمدن ملل اسلامی استاد دانشگاه آزاد زابل
۷-داریوش افروز اردبیلی دانش آموخته دکترای حرفه‌ای دامپزشکی پژوهشگر تاریخ معاصر و نویسنده بیش از هشتاد کتاب و مقاله
۸-روزبه پارساپور مهندس مکانیک و رییس مرکز مطالعات خلیج‌فارس
۹-سعیده پراش کارشناسی ارشد مردم شناسی استاد دانشگاه
۱۰-مرجان صادقی نائینی کارشناس ارشد کارگردانی نقال بازیگر کارگردان
۱۱-سعید محمدپور کارشناس حسابداری و هموند هئیت مدیره انجمن دوستداران میراث فرهنگی تاریانا خوزستان
۱۲-سیاوش تهرانی مهندس معمار شاعر کنشگر فرهنگی
۱۳-فاطمه یوسفی کارشناس ارشد تاریخ ایران باستان کنشگر فرهنگی
۱۴-احمد کرمانشاهی دوستدار میراث فرهنگی
۱۵-آزاده چهاربر کارشناس فلسفه کارشناس ارشد تربیت بدنی دوستدار میراث‌فرهنگی
۱۶-عاطفه جنابی کارشناسی مدیریت بازرگانی هموند بنیاد ایرانشناسی نیشابور
۱۷-کسرا ریاحی وفا کاردانی مدیریت جهانگردی و کاردانی بازیگری دوستدار میراث فرهنگی
۱۸-ابوالفضل عابدینی خبرنگار کنشگر فرهنگی
۱۹-داود فتحعلی بیگی نویسنده و کارگردان و پژوهشگر نمایش‌های آیینی و سنتی
۲۰-غلامرضا خلعتبری دکترای فلسفه هنر استاد دانشگاه هنر و معماری رشته کارگردانی نمایش
۲۱-علی مرادی کارشناس ارشد پژوهش هنر
۲۲-مریم کاشف نیا دکترای تاریخ
۲۳-حوریه مشهدی باقر موخر مهندس معمار
۲۴-شهاب عطایی کارشناسی ارشد علوم سیاسی
۲۵- میثم کریمی مهندس ساختمان پژوهشگر تاریخ معاصر و فرقه‌ها،کنشگر فرهنگی و سیاسی
۲۶-مریم جم خبرنگار خبرگزاری ایلنا خوزستان
۲۷–سامان فرجی کارشناسی ارشد مطالعات فرهنگی و کنشگر فرهنگی
۲۸-پدرام طاهری روزنامه نگار سردبیر پایگاه خبری تارنمای جنوب
۲۹-علی درویشی کارشناس ارشد تاریخ ایران باستان کنشگر فرهنگی
۳۰-نسیم سردشتی دانش آموخته رشته موسیقی از دانشگاه تهران
۳۱- آناهیتا احسانی کارشناسی حقوق دوستدار میراث فرهنگی
۳۲-مهرداد میرسنجری استادیار دانشگاه نویسنده و پژوهشگر فرهنگی و ژئو پلیتیک
۳۳-علی عسگری کنشگر فرهنگی رسانه‌ای
۳۴-مژگان ریوند کارشناسی شیمی هموند بنیاد ایران شناسی نیشابور
۳۵-فریبا علی اکبر نقاش دوستدار میراث فرهنگی
۳۶-تیرداد کیانی کارشناس علوم سیاسی و کنشگر فرهنگی
۳۷-زینب لامعی رامندی کارشناسی زبان و ادبیات انگلیسی دوستدار میراث فرهنگی
۳۸-احمد کرمانشاهی دوستدار میراث فرهنگی
۳۹-ثریا محمدی کارشناس ارشد مرمت آثار تاریخی
۴۰-علیرضا جواهری کارشناس موسیقی نوازنده سنتور دوستدار میراث فرهنگی
۴۱-محدثه یزدی پور دوستدار میراث فرهنگی
۴۲-مجتبی گهستونی روزنامه نگار فعال میراث فرهنگی اهواز
۴۳-منیژه داوری کارشناسی حقوق نقال و بازیگر تاتر
۴۴-آرزو احسانی مهندس معمار دوستدار میراث فرهنگی‌‌
۴۵-نرگس گله‌دار کارشناس حسابداری و هموند هیئت مدیره انجمن دوستداران میراث فرهنگی تاریانا خوزستان
۴۶-شهرام اباذری کارشناسی تاریخ
۴۷-گیتی خسروی وانق سفلی کارشناسی ارشد برنامه ریزی آموزشی
۴۸-منیژه واحد کارشناس مدیریت بازیگر تئاتر نقال و پژوهشگر آیین های نمایشی
۴۹-رضا رسولی کارشناسی ارشد آموزش زبان فارسی «آزفا»
۵۰- یسنا خوشفکر کارشناس و پژوهشگر موسیقی و کنشگر فرهنگی هموند بنیاد ایران شناسی نیشابور


♦← انتشار مطالب دریافتی در «دیدگاه» و «تریبون آزاد» به معنی همکاری با کیهان لندن نیست.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=260252

5 دیدگاه‌

  1. بهین 2

    درود یاران جان !!!
    این امت (گله) ۵۰نفره امضا کنندگان اشتباهی بزرگ کرده اند .حافظ فرموده است
    {{صاحب دیوان ما گویی نمی داند حساب
    کندر این طغرا نشان حسبت لله نیست}}
    حسابدار خزانه شاه مث اینکه اصلن حساب کتاب حالیش نیس.
    چرا که در دفاتر حسابداری سرفصل حساب در راه خدا موجود نیس.
    منظور حقیر سراپا تقصیرم اینه که ماها هم اندکی تا قسمتی سرمون توحسابه
    بنا براین با اطمینان عرض مینماییم که .
    ا= کلیه داکتارها همه یعنی سد در سدشان وبدون استثنا مورد گزینش وزارتخانه
    (نمیشه اسمشو گفت )قرار گرفته وتوانسته اند اطمینان کارشناسان خبره آن وزارت
    خانه را درمورد فعالیت های پس از اخذ پی اچ دی را جلب نمایندتامردن !!!.
    ۲= عده ای از کارشناسان ارشدممکن است حضوری گزینش نشده باشند .اما ولی
    لاکن مطمین باشند سوابق قبلی اینان به ویژه آنانی که تدریس میکنند از صافی ای
    که بسیاری نتوانسته اند رد شوند رد شده اند .نام وزارتی که صافی دارد رانمیشه برد.
    ۳=قبول دارم چن نفری که بی عنوان تحصیلی شغلی هستند .ممکن است برای بدست
    نیامدن فرمول وترکیب اسامی اضافه شده اند .حد اکثر ۷ نفراحتمالن کلاه سرشان رفته.
    ۴= بدلیل نخ نماشدن لازم است که بروند واین دام برمرغان دگر نهند .که عن….
    هرکی قبول نداره دسشو بالا بگیره.!!!

  2. بهین

    درود یاران جان
    اگر بعنوان تفریح وبخاطر درد بی دردی هم که شده یک بار وفقط همین یک
    دفعه قرار بگذاریم تا محکی به شخص شخیصمان بزنیم شاید بدنباشد.
    میدانیم بسیاری از شاعران و دانشمندان این مرز بوم بصورتی اهانت آمیز از
    دفن در قبرستان های معمول را محروم کرده اند .امروزه هم شاهدیم که سنگ
    قبر میشکنند وبی حرمتی ها می کنند این جماعت پیشانی پینه بسته که تقلید
    باعث شده مغزشان تارعنکنبوت ببندد را دیگر همه اظهر من الشمس میشناسند.
    جماعت محترم ونکته سنجی که آرمیدن در پای فردوسی را برنمی تابید وشاید
    ترستان از آن است که منبعد کسانی که کمتر اهل شعر بوده اند این بار بخاطر
    فردوسی بزرگ وایضن شجریان کو با صدایی خوش اشعار بزرگان را مردمی تر از
    هر آنچه قبلن بود کردند بیشتر شوند .آیا اطمینان دارید که شما هم با هر آنچه که
    پارسی (مجوس ) است همیشه وتا ابد دشمن نیستید ودر خوار کردن مجوسان
    کوشش هانمی کنید و…؟(جمله حسین پسر علی)؟.
    راستی چرا هیچ کدامتان زمانی که دانشگاه ها یا میدان های ورزشی ووو را که هیچ
    نسبتی با گورستان نداشتند قبرستان کردند(*) هیچ اعتراضی نکردید؟ اینجا که هویتش
    بقول شما تغییر کرده واز فردا همه با نام فروشگاه (لابد محصولات مطربی) خواهند
    شناخت نه آرامگاه فردوسی زنده کننده زبان فارسی جیغ بنفش صادر میکنید.چرا؟
    چگونه این همه مطمین هستید و هیچ غرض ومرضی ندارید؟
    (*) استاد دانشگاه تهران درزمان دفنی در انجا آنرا اشاره وتلویحی از دفن دانش علم
    وآموزش به نفع تقلید دانستند .انششششاالللله کوششتان مقبول واعلی مقام بگردید.

  3. در پاسخ به ناشناس

    من اهل مشهد و همشهری شجریان و به نوعی فردوسی ام و باید بگویم که فردوسی و شجریان هر دو از یک جنس هستند و این حرفها اصلا وارد نیست.این نامه فعالان میراث فرهنگی و این حرفها و انتقادات که فردوسی تحت الشعاع شجریان قرار گرفته، حرف چرندی ست و هیچ منطقی ندارد.اگر فردوسی بعد از یورش اعراب وحشی به این سرزمین، زبان فارسی را زنده کرد، شجریان هم در خفقان بعد از انقلاب ارتجاعی ۵۷، موسیقی این سرزمین را زنده کرد. این به آن در، لذا او هم به نوعی همزاد فردوسی و ادامه دهنده راه اوست.زبان فارسی از فرهنگ و موسیقی ایران زمین جدا نیست.ضمنا این یک مسابقه تک نفره نبود جناب ناشناس، بلکه هنر می خواست که در آن فضای خفه بعد از انقلاب بتوانی کار موسیقی کنی و فعالیتت را تداوم بخشی و کسی نتواند جلودارت شود.این هنری مختص خسرو آواز ایران بود و کس دیگری نداشت .لذا این حرفها هیچکدام وارد نیست، فردوسی استاد مسلم توس و شجریان هم استاد مسلم موسیقی و آواز است و این دو باهم منافاتی ندارند.هنر هر جا که رود قدر بیند و بر صدر نشیند.

  4. فیروزه خطیبی -

    متاسفانه فردپرستی، دادن امتیازات بیش از حد به یک خواننده هرچند ماهر، عدم حضور زنان خواننده و حتی خوانندگان دیگری که نتوانستند از پرچین تغییر رژیم به این سوی محبوبیت و نورچشمی بودن بپرند باعث شد تا یک ربنا خوان حرفه ای در کنار آرامگاه فردوسی بزرگ بخاک سپرده شود و طیف های مختلف از موسیقیدان و روشنفکر تا شنونده معمولی آقای شجریان را که از همه امتیازات و مواهب خوانندگی در یک رژیم اسلامی تا بی نهایت بهره برده است را با القاب دهان پرکن به مقام خدایی برسانند. این هم یکی از مشکلات فرهنگی عدیده و بی پایان ما ایرانیان!

  5. ناشناس !

    پارسال همین موقع ها بود که رسانه های نوشتاری و دیداری و شنیداری دولتی و خصوصی فارسی زبان برون مرزی به همراه اتباع آمریکایی و اروپایی شیعه اثنی عشری از ولایت معاش گرفته تا قمپوزیسیون ، دچار هیستری داغ ناشی از شجریانزدگی حاد و مزمن گشته و، در فقدان آن فقید سعید و آن خسرو آواز و آن برنده یکه تاز مسابقه تکنفره عرصه هنر و فرهنگ شیعی- عرفانی-قجری-افیونی به ناله و فغان و شیون و گریه و زاری و ماتم و مرثیه گویی‌و نوحه سرایی و مویه و ضجه و زنجموره و سوگواری پرداختند و غم و اندوه جانکاه خود را به رخ مردم فلاکت زده و شیعه زده درون مرز کشاندند و تعزیه کربلایی گونه راه انداختند و سینه دراندند و آن پرواز ملکوتی به دیار عدم را تلویحا و گاهی تصریحا آخرالزمانی اسطوره ایی برای شیفتگان خاندان عصمت و‌ طهارت ولایت نامیدند.

    هرگاه کامنتگزاری شیعه زده و نکبت زده از درون مرز جسارت میکرد و در کامنتی می گفت بابا آنجوری ها هم که شماها می گویید نیست و مردم درون مرز اصلا عین خیالشان نیست که یکی از پایوران تشیع اثنی عشری به دیار عدم پرواز ملکوتی کرده که بانگ گوشخراش ربنا یش هر درون مرزی را به یاد رنج گرسنگی و تشنگی و درد شلاق ناشی از کشیدن سیگار در مستراح عمومی پارک شهر در ضیافت الله می اندازد .
    کمی تلاش کنید جذب فرهنگ کشورهای خود شوید و گاهی به موسیقی باخ و بتهوون و موتزارت گوش کنید تا از این غم جانکاهتان کمی کاسته شود، با هجوم یکپارچه همچون نبرد العلمین و نبرد اوسترلیخت و نبرد گتیزبورگ و نبرد واترلو و نبرد سالامیس و نبرد نورماندی و نبرد لنینگراد برونمرزیهای خوش نشین مواجه می شد.

    بیایید این هم نتیجه اش فقط بعد از یکسال. آرامگاه فردوسی بزرگ شده است دارالتجاره خاندان عصمت و طهارت آن خسرو آواز ایران و برنده یکه تاز مسابقه تکنفره در عرصه موسیقی خلیفه گری شیعه !!!

Comments are closed.