هویت ملّی و حقوق بشر

- هویت ملّی مفهومی‌ چند بعدی، پیچیده، و سیّال است، بنابراین در طول زمان با فراز و نشیب‌هایی همراه می‌شود. ولی آنچه مردمان را بر سر تعریفی واحد برای احراز هویت خویش گرد می‌آورد، همانا حافظه (یا آگاهی) جمعی است که از زمان نیاکان‌اش با آداب و ارزش‌ها، ادبیات و هنر، و سیر تکامل تاریخی خود شکل می‌گیرد.
- برای دریافت ویژگی‌های ملّی باید به زبان ملّی مراجعه کرد؛ یعنی زبانی که یک ملت خود را با آن تعریف می‌کند. منظور از زبان بیان ویژگی‌ها و عناصری هویتی ملت است. به این ترتیب زبان بیان هویت ملّی ایرانی همانست که همه اقوام ترک، کرد، بلوچ، و یا عرب بر آن اتفاق نظر دارند. این زبان همه مردم را صرف نظر از تفاوت‌های قومی، زبانی، فرهنگی، و مذهبی به یک ریشه تاریخی پیوند می‌دهد که با آن ایرانی بودن مفهوم پیدا می‌کند.

شنبه ۲۰ فروردین ۱۴۰۱ برابر با ۰۹ آپریل ۲۰۲۲


محمود مسائلی – به افتخار کوروش کبیر اولین فرمانروایی که به جهانیان اصول حکمرانی مطلوب را آموخت و بر اساس شیوه حکمرانی این مرد بزرگ، جامعه سالم می‌بایست بر اساس اصول دمکراتیک، احترام به ارزش‌های اجتماعی، و شناسایی برابری تفاوت‌های هویتی و فرهنگی، و بر اساس اصول انساندوستانه به عنوان کارآمدترین شیوه ممکن برای اجرای عدالت اداره شود.

پاسارگاد؛ آرامگاه کوروش؛ نوروز ۱۳۹۵

پرسش: مدت‌هاست مقامات حکومت اسلامی در ایران در اظهار نظرهای سخیف و بی‌مایه خود ارزش و اهمیت میراث فرهنگی برای شکل بخشیدن به هویت ملّی را زیر سوال قرار داده و سعی کرده‌اند آنچه به باور آنها اعتقادات اسلامی است، جایگزین شالوده‌های اصیل و تاریخی هویت ملّی نمایند. پرسش اصلی این است که آیا میراث فرهنگی می‌تواند بخشی از گفتمان حقوق بشر و به ویژه حقوق بشر بین‌المللی به حساب آید تا بتواند دولت‌ها را به احترام به آنها و وظیفه حقوق بشری حفظ و حراست از میراث فرهنگی وادارد؟ چگونه می‌توان میراث فرهنگی را به عنوان حقوق بشر بین‌المللی توضیح داده و ضرورت حفاظت از آن را در چشم‌اندازی حقوق بشری تحلیل نمود؟

طرح موضوع

دکتر محمود مسائلی

احساس هویت ملّی برای همه مردمان با حیات اجتماعی و سیاسی آنان پیوند دارد. از طریق احساس تعلق داشتن به تاریخ پیشین، حتی اگر مانند کانادا خیلی کوتاه باشد، و تعلق به فرهنگ به مشترکات هنجاری فرهنگی و اجتماعی، و نیز به آداب و رسومی‌ که طی سالیان سال دنبال شده‌اند، مردم هویت خویش را به عنوان اعضای جامعه توسعه می‌بخشند. حال اگر هویت ملّی به معنی جایگاهی باشد که در آن توسعه هویت فردی در یک پهنه تاریخی امکان‌پذیر می‌گردد، این احساس نمی‌تواند از نیاکان و حافظه تاریخی برآمده از آن جدا باشد. بنابراین هویت ملّی نه تنها بستر شکل‌گیری هویت فردی و نیز اجتماعی و سیاسی، بلکه حافظ آن در دنیای پیچیده امروز است که مردم را از همه سو در معرض امواج فرهنگی قرار داده است. از همین روی احساس هویت داشتن در پهنه روابط اجتماعی و تفاهم با دیگران، خواه دیگرانی که با گروه ملّی اشتراک دارند، و یا دیگرانی که فراتر از مرزها به عنوان عضو خانواده بشری به حساب می‌آیند، به حفظ و حراست از میراث تاریخی و فرهنگی وابسته می‌باشد.  وابستگی هویتی به تاریخ شکل‌گیری گروه ریشه‌های عمیق و اجتناب‌ناپذیری در حافظه جمعی آن تاریخ دوانده و در نتیجه احساس هویت را در هر دو بُعد فردی و ملّی آن با روایت‌ها، سمبل‌ها، و نشانه‌ها، همراه و وابسته می‌سازد. این پویایی هویت تاریخی در بافت اجتماعی و سیاسی نفوذ شایانی داشته و مسیر آینده را به سوی استمرار حیات تکاملّی ملت‌ها(ی تاریخی) رهنمون می‌سازد. اهمیت این امر تا بدانجاست که کوتاهی در حفاظت از ریشه‌های تاریخی هویت ملّی می‌تواند خسارات جبران‌ناپذیری با خود به همراه آورد. به همین دلیل، جوامعی که بر اساس اصول دمکراتیک اداره می‌شوند، سعی و اهتمام خاصی به حفظ دستاوردهای تاریخی و فرهنگی خویش مبذول می‌دارند. در این ارتباط، یک چنین پویایی، در شرایط پیچیده امواج فرهنگ‌های رو به گسترش جهانی، ملت‌ها را نیز در ارتباطی ریشه‌دار و عمیق و انسجام و همبستگی گسست‌ناپذیر قرار می‌دهد.

در عین حال، تفاهم و همخوانی با میراث تاریخی پیشین، تعارضات بالقوه هویت‌های قومی، مذهبی، زبانی، و فرهنگی را به  پایین‌ترین شکل ممکن کاهش داده و در مقابل آنها را به گونه‌ای پایدار حول محور حافظه تاریخی مشترک گرد می‌آورد. آنگونه که از شرح وقایع بابِل می‌بینیم، کوروش کبیر به مردمان آن سرزمین و دیگر جوامع آموخت که با وجود همه تفاوت‌های هویتی، می‌توان با به رسمیت شناختن تفاوت‌های یکدیگر در پیشبرد همکاری و همگرایی در یک نظام دمکراتیک با یکدیگر همزیستی مسالمت‌آمیز داشت. حکمرانی مطلوب کوروش کبیر به عنوان سرمشقی برای ایران امروز، به مردمان این سرزمین می‌آموزد که آنان می‌توانند، و می‌بایستی همواره تلاش کنند، تا با حفظ ارزش‌های اصیل برآمده از میراث فرهنگی، پیام‌های عمیق و انسان‌سازی را که از اماکن تاریخی دریافت می‌شود، و نیز معانی سرشار دوستی و مهروزی آداب و سنن باستانی خود را، نه تنها به عنوان نفس جمعی فردی و گروهی خود، بلکه تصویر درخشان خویش  در برهه‌های حساس و بحرانی حفظ کرده و تقویت نمایند. در عین حال، ایرانیان پاک‌سرشت از نیاکان خود می‌آموزند که می‌توانند در مقابل هر نوع باورهای شیطانی که قصد نابودی این ثمره باشکوه انسانی و هویت اصیل تاریخی را دارند، مقاومت کرده و راه را بر اجرای نیات شوم آنان مسدود سازند. در اینصورت است که می‌توان ساختار قدرت و عوامل بر‌انگیزنده‌ی آنرا به حاشیه رانده و اقدامی‌ جمعی برای حفاظت از آثار نیاکان خود از طریق بسیج عمومی آگاهانه و توانمندسازی مردم تأمین نمایند.

در پرتو این پیام‌ها، پرسش‌هایی ضرورت تحقیق را بر می‌انگیزد. هویت ملّی چیست؟ آیا هویت ملّی همان هویت سیاسی است که بر اساس ملّیت تعریف می‌شود؟ ملت کیست و در کدامین ظرف زمانی مفهوم می‌یابد؟ چه کسی نگهبان هویت ملّی است؟

هویت ملّی

هویت ملّی مفهومی‌ چند بعدی، پیچیده و سیال است، بنابراین در طول زمان با فراز و نشیب‌هایی همراه می‌شود. ولی آنچه مردمان را بر سر تعریفی واحد برای احراز هویت خویش گرد می‌آورد، همانا حافظه (یا آگاهی) جمعی است که از زمان نیاکان‌اش با آداب و ارزش‌ها، ادبیات و هنر، و سیر تکامل تاریخی خود شکل می‌گیرد. در اصل، مردمان یک سرزمین که با خود احساس هویت ملّی به به عنوان شاخصه جمعی خود حمل می‌کنند، بنا بر همان حافظه جمعی خود را از دیگران متفاوت می‌دانند. البته فرض بر این است که این احساس متفاوت بودن موجبات احساس خودبرتربینی نسبت به دیگران به وجود نیاورد. حال هرگاه این احساس متفاوت بودن با عقاید آیینی (ایدئولوژیک) و یا ملّی‌گرایی افراطی آمیخته شود، ماهیتی خودبرتربین، و حتی تهاجمی به خود گرفته و راه را برای شناسایی برابری هویت‌های ملّی و فرهنگی مسدود می‌سازد. علاوه بر این، در جوامعی که بافت اجتماعی و سیاسی آنان با گوناگونی قومی، فرهنگی، زبانی، و مذهبی همراه است، احساس هویت ملّی ممکن است به دلیل روایت‌های مختلف، و چه بسا متعارض، نتواند آن همبستگی ریشه‌دار را بر اساس حافظه جمعی شکل بخشد. در حقیقت، در جوامع چند‍‍ف‍رهنگی، ماهیتی تصوری (ذهنی) حافظه تاریخی می‌تواند زمینه‌های انسجام ریشه‌دار را به سستی و در نهایت به تعارضات پیچیده‌ای تبدیل سازد. اما تجربه تاریخی نشان می‌دهد که متغیر چند بعدی بودن فرهنگی را می‌توان به عنوان ابزاری قوی در مسیر شکل‌گیری انسجام هویتی ملّی به کار گرفت.[۱] به زبان روشن‌تر، ویژگی چندفرهنگی و چنداجتماعی هویت‌ها که با حیات تاریخی گروه‌های متفاوت همراه بوده است، می‌تواند از طریق سیاست‌گذاری‌های به رسمیت شناختن برابری تفاوت‌ها، چالش‌های بالقوه موجود را به فضایی برای درک و تفاهم متقابل جهت شکل بخشیدن به یک احساس و یا ذهنیت تاریخی نوینی تبدیل ساخته و هویت ملّی را بر اساس پیوندهای تعلق خاطر به یک تاریخ مشترک بازسازی نماید. به دلیل همین ویژگی قابل تغییر تکاملی، هویت ملّی توانایی بالایی در ایجاد همبستگی ملّی داشته و می‌تواند اعضای متنوع و مختلف جامعه ملّی کشور را متحد سازد. در حقیقت، در دنیایی که یقین و ثبات به سختی می‌تواند در آن تضمین شود، هویت ملّی به دلیل احساس تعلق خاطر و دلبستگی که در افراد نسبت به میهن و نیاکان ایجاد می‌کند آنها را در برابر امواج فرهنگ‌های سلطه‌جو مصون نگه می‌دارد. گویی اینکه احساس هویت ملّی مانند راهنمای عملی است که مردم را بر می‌انگیزد تا در پناه ارزش‌هایی که در طول تاریخ برای آنها بجای مانده، فلسفه حیات خویش را با همه معیارهای انسانی و اخلاقی برآمده از همان ارزش‌های ملّی تعریف نمایند.

هویت ملّی و احساس تعلق داشتن در عین حال مردم را بر می‌انگیزد تا بر اساس ادراک صحیح از جهان پیرامون بازبینی‌های لازم را در هویت خویش به عمل آورند تا بتوانند در مواجهه با مشکلات و رخدادهای ناخوانده، عصاره‌های اصلی هویتی خود را محفوظ نگهدارند. در این راستا، هویت ملّی به منزله نیروی ناپیدای قدرتمندی است که از اختلافات و تضادها کاسته و مردم را در جهت همبستگی بیشتر تقویت می‌نماید. همین ویژگی هویت ملّی است که مردم را بر می‌انگیزد تا به دستگیری از فروافتادگان بشتابند، منافع و خیر همگانی را بر منافع شخصی خود ترجیح داده، و تقاضای سیاست‌گذاری‌هایی را داشته باشند که پیوندهای همبستگی و فداکاری را در آنان توانمند سازد. به همین دلیل می‌توان این فرضیه را ارائه کرد که هویت‌های ملّی ساخته می‌شوند، در مسیر تاریخ بازسازی شده، و باز در پیوند با تفاهم اجتماعی و سیاسی هویت‌های تازه‌تری را به وجود می‌آورند به گونه‌ای که تداوم فرآیند تکامل تاریخی مردمان یک واحد سیاسی بزرگ به نام ملت را بر پایه همان حافظه تاریخی با یکدیگر در پیوند هویتی ملّی قرار می‌دهد. ایران امروز ما روشن‌ترین و گویاترین نمونه این پیوند تاریخی است. امروزه صرف نظر از اینکه مردم به کدامین گروه قومی، زبانی، فرهنگی، و یا مذهبی هستند، همه بر این آگاهی تاریخی و تصورات برآمده از آن اتفاق نظر دارند که یک ایران در همه تاریخ سرزمین مادری و گهواره فرهنگی آنان بوده است. تحولات تاریخی نیز نتوانسته این احساس ایرانی بودن را که افتخارات آن شامل قهرمانان، سمبل‌ها و اسطوره‌هاست به تحلیل بکشاند.

این تصویر از هویت ملّی با بیان آرزوها و آرمان‌ها، ترانه و آواها، خاطرات قهرمانی‌ها و انساندوستی‌ها، بزرگداشت آیین‌ها و ارزشها، و نیز دستاوردهای انسانی آمیخته و مردمانی را از مردمان دیگر متفاوت می‌سازد. به همین دلیل برای دستیابی به نوعی توافق بر سر مفهوم ملّی می‌بایست دریافت که چگونه مردمانی بطور جمعی و در تصور و حافظه تاریخی، هویت خود را به عنوان یک ملت با همان ویژگی‌های ارزشی و اسطوره‌ها و قهرمانی‌های خویش تعریف کرده‌اند. باید پرسید که چگونه آن ملت توانسته هویت خود را به شکلی خاص که از هویت دیگران متفاوت است، تعریف کند. این تعریف کردن خویش به عنوان یک ملت در زبان و بیان و حکایات تاریخی جستجو می‌شود. یعنی آنچه در زبان مشترک مردم برای تعریف خود مفهوم یافته و زبان مشترکی برای بیان حافظه تاریخی و فرهنگی به وجود می‌آورد. این زبان  هم در آثار محسوس مانند میراث فرهنگی و بناهای تاریخی، و هم غیرمحسوس مانند شعر و موسیقی و ادبیات و ارزش‌های ملّی تبلور یافته‌اند. به همین ترتیب آثار باستانی مانند مقبره کوروش کبیر، تخت جمشید، تخت سلیمان، طاق بستان، آتشکده زرتشت، و امثالهم همه آثار محسوسی هستند که همراه با آثار نامحسوس مانند آداب و رسوم و اعتقادات اجتماعی اجزای تشکیل دهنده هویت ملّی را تشکیل می‌دهند.

بنابراین برای دریافت ویژگی‌های ملّی باید به زبان ملّی مراجعه کرد؛ یعنی زبانی که یک ملت خود را با آن تعریف می‌کند. منظور از زبان بیان ویژگی‌ها و عناصری هویتی ملت است. به این ترتیب زبان بیان هویت ملّی ایرانی همانست که همه اقوام ترک، کرد، بلوچ، و یا عرب بر آن اتفاق نظر دارند. این زبان همه مردم را صرف نظر از تفاوت‌های قومی، زبانی، فرهنگی، و مذهبی به یک ریشه تاریخی پیوند می‌دهد که با آن ایرانی بودن مفهوم پیدا می‌کند. به همین دلیل زبان، به نقل از‌ هومبولت، روح ملّی است. یعنی نه تنها ابزار ارتباط برقرار کردن، بلکه به عنوان شناخت مردم از خود و جهان خویش و بیان آن در موقعیت تاریخی و ذهنی آنان بوده و پیوسته بر اعتقادات آنان و حقایق زندگی تاثیر می‌گذارد.[۲] به عبارت بهتر، و در متن تاریخ هویتی ایرانی، زبان همانند بازدمی‌ است که دم تاریخی آن تا فرمانروایی مطلوب کوروش کبیر ادامه می‌یابد. این زبانی است که حافظه تاریخی را در صحنه حیات اجتماعی و سیاسی پابرجا نگه می‌دارد. اوراقی که این زبان ملّی بر روی آن نوشته می‌شود، همان میراث فرهنگی و تاریخی محسوس، مانند آرامگاه کوروش کبیر، و یا نا محسوس، نظیر آداب مروّت و مهرورزی هستند. به این دلیل، زبان، یعنی چگونگی بیان ویژگی‌های هویتی، بازتاب دهنده فرآیندی است که از آغاز شکل‌گیری خود یک ملت و یا گروه را به یکدیگر پیوند می‌دهد.

به نظر یوهان هِردِر، ملت بجز زبان نیاکان خود چیز دیگری نمی‌تواند برای شکل‌گیری هویت خود داشته باشد. منظور اینکه ملت با بیان ارزشهای تاریخی خویش مفهوم پیدا می‌کند و این ارزشها در زبانی بیان می‌شود که ملت خود را با آن معرفی می‌نماید. زبان حقایق تاریخ را  در زمینه الگوهای اجتماعی نمایان ساخته و با آن نگرش‌ها و تمایلات سیاسی- اجتماعی مردم را با سازمان اجتماعی آنها و شرایطی که در آن زندگی می‌کنند، به گونه‌ای سازگار پیوند می‌بخشد.[۳] تکیه بر زبان، یا بیان ویژگی‌های هویتی، اهمیت نقش اندیشه را برجسته می‌سازد. منظور اینکه از دیدگاه هردر، ریشه‌های هویت جمع نه در الوهیت (نظریه‌های الهی شکل‌گیری جوامع و دولت)، و نه در ساختاری از پیش تعیین شده (نظریه‌های قرارداد اجتماعی)، بلکه در آگاهی و احساس انسان قرار دارد. دقیقا همین احساساتی که توسط ملتی با زبان خاص خود عرضه می‌شود، یک جامعه سیاسی را از جامعه دیگر متمایز می‌سازد. زبان جوامع را از یکدیگر متمایز می‌سازد، اما در عین حال جوامع را از طریق ارتباطات با هم در پیوند نگه می‌دارد. این ابزار ارتباطی تمایزات ملت‌ها را از آنها سلب نمی‌کند، بلکه زمینه‌ای را فراهم می‌آورد تا آنان ویژگی‌های خاص هویتی خود را حفظ کرده و از در تفاهم با دیگران درآیند. به همین دلیل هردر اعتقاد دارد که انسان در مرکز مفهوم هستی اجتماعی و سیاسی قرار دارد: «اگر قرار است فلسفه برای انسان مفید باشد ، پس بگذارید انسان را مرکز خود قرار دهد.»[۴]

تکیه بر نقش محوری زبان برای توضیح هویت تاریخی به این دلیل است که می‌تواند همان حافظه و یا تصور تاریخی جمعی را در متن شرایط معاصر بیان نماید. هر دو این دو متغیرها یعنی حافظه و زبان بیان آن نیز با محوریت انسان ملازمه پیدا می‌کنند. منظور اینکه همه انسان‌ها از همان پیش زمینه‌های تاریخی که با زبان ملت آنها بیان شود، احساس هویت فردی و ملّی خود را به دست آورده و به نمایش می‌گذارند. بدون این بیان هیچ مفهومی‌ از هویت ملّی، حافظه جمعی، و زبان محسوس و نامحسوس امکان‌پذیر نیست. البته همانگونه که در پیش توضیح داده شد، از آنجا که هر ملتی تصورات و حافظه تاریخی خود را در بافت اجتماعی و سیاسی که در آن هویت ملّی شکل گرفته به گونه‌ای متفاوت با دیگران به نمایش می‌گذارد، تفاوت‌های هویتی ملّی امری بدیهی و اجتناب‌ناپذیر خواهد بود. اما این تفاوت‌ها هرگز:

• به معنی برتری ملتی بر ملت دیگر
• تحقیر و کوچک شمردن دیگران برای پوشش دادن وسوسه‌ها و طرح‌های تجاوز‌گرانه
• و نه حتی به معنی ابزاری برای پیشبرد منافع ملّی است.

بلکه تفاوت میان ملت‌ها به دلیل استمرار روح ملّی آنان در جایگاه تاریخی خود معنی پیدا می‌کند. حال پرسشی که مطرح می‌شود این است که چرا زبان برای بیان و توضیح هویت ملّی تا این اندازه اهمیت دارد؟ پاسخ را می‌توان به کوتاهی و مقدماتی اینگونه بیان داشت:

• زبان ابزاریست که یک ملت را با گذشته خود پیوند داده و اشکال ریشه‌های تاریخی ملّی آنان را به مرکز توجهات فرا می‌خواند. به این طریق زبان، ملت را از چگونگی شکل‌گیری هویت خود آگاه می‌سازد.
• به همین دلیل، افتخارات، ارزش‌ها، تاریخ، و باورهای انسانی را که از گذشته به همان زبان محسوس (بناهای تاریخی و زمینه‌های مادی تمدنی) و یا نامحسوس ( ادبیات، منش اخلاقی…) تبلور یافته‌اند، با شرایط و نیازهای امروزی پیوند می‌دهد.
• آوازها، ترانه‌ها، اشعار، خاطره قهرمانی‌ها، اسطوره‌ها، و همه تعلقات جمعی خاطرات مشترک که مایه‌های اصلی احساس همبستگی ملّی را فراهم می‌آورد نیز از آن سرچشمه می‌گیرد.

در اینجا می‌توان به نوعی جمع‌بندی رسید:

• زبان محسوس و نامحسوس درباره تاریخ پیشین و افتخارات آن، به مردم کمک می‌کند تا جایگاه حقیقی خود را در جهان امروز و در شرایط پیچیده آن بازیافته و برای استمرار حیات جمعی خویش تلاش کنند.
• زبان ملّی برای بیان هویت جمعی و تاریخی، تنها تبلور فردیت ویژه یک ملت و در حقیقت روح ملت است.
• با پرورش این زبان محسوس (بناهای تاریخی و میراث فرهنگی) و نامحسوس (ادبیات، ارزش‌ها ملّی…)، هویت ملّی بر بنای همان حافظه تاریخی پرورش یافته و در مسیر شکوفایی و تکامل انسانی خود، از رفتارهای غیرخردمندانه و انسداد و خشکی فکر و آیین فاصله می‌گیرد.
• بیان هویت ملّی و افتخارات برخاسته از آن، مردم را از فرو افتادن به عادت‌های رفتاری سطحی، که به اشتباه گاهی به آن فرهنگ می‌گویند، بازداشته و آنها را به اعماق ارزش‌های فرهنگی، یعنی ستایش اصل انسانیت برمی‌انگیزد. در نتیجه اصل انسانیت را، آنگونه که در فرمانروایی کوروش بزرگ مشاهده می‌کنیم، به عنوان شالوده شکل‌گیری هویت ملّی بر می‌گزیند.
• با این زبان مردم یک ملت می‌شوند؛ ملتی با هویت و نه رو به اضمحلال. زبان ملّی حافظه تاریخی ارزش بنیادین ملّی و روح ملّی است.

حقوق میراث فرهنگی

گفتمان حقوق بشر و تبلور نهادین و حقوقی آن، احترام به میراث فرهنگی را در مجموعه حقوق بشر بین‌المللی قرار داده است. اعلامیه جهانی حقوق بشر در ماده ٢٧ بیان می‌دارد که «هر کس حق دارد آزادانه در زندگی فرهنگی جامعه شرکت کند، از هنرها لذت ببرد و در پیشرفت علمی‌و مزایای آن سهیم باشد.» با این به رسمیت شناختن، حقوق فرهنگی نمی‌تواند از مجموعه نهادینه شده حقوق بشر جدا باشد. اعلامیه تنوع فرهنگی ٢٠٠١ یونسکو در ماده پنج بیان می‌دارد: «حق افراد و جوامع برای دانستن، درک کردن، بازدید و استفاده، نگهداری، و نیز تبادل و توسعه میراث فرهنگی، و همچنین موضوعات فرهنگی و بهره‌مندی از میراث فرهنگی غیرقابل تردید می‌باشد.» طبیعی است که برای تحقق این حق بشری، سایر مقوله‌های حقوق بشر، مانند حق آزادی بیان، حق گردش اطلاعات و حق تحصیل، برای احقاق حقوق فرهنگی کلیدی و ضروری هستند.

سازمان ملل متحد تعریف جامع و روشنی از میراث فرهنگی ارائه کرده است: «مفهوم میراث منعکس کننده ویژگی پویای آن چیزی است که در تاریخ توسعه یافته، ساخته شده، مورد تفسیر قرار گرفته، و از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است. میراث فرهنگی گذشته، حال و آینده را به هم پیوند می‌دهد، زیرا شامل مواردی است که از گذشته به ارث رسیده است و امروزه دارای چنان ارزش و اهمیتی است که افراد و جوامع می‌کوشند آنها را به نسل‌های آینده منتقل کنند.»

در تعریفی گویاتر، برنامه عمران ملل متحد میراث فرهنگی را ضرورت حفاظت از هویت ملّی پیوند می‌دهد:  «میراث فرهنگی برای هویت و حافظه فردی و جمعی اهمیتی مرکزی دارد و تداوم بین گذشته، حال و آینده را فراهم می‌آورد. میراث فرهنگی ارزش‌ها، باورها، دانش، سنت‌ها، و عملکردهای مداوم در حال تغییر و تحول مردم را منعکس نموده و بیان می‌کند. میراث فرهنگی همچنین از طریق افزایش انسجام اجتماعی، تنوع، رفاه و کیفیت زندگی، نقش مهمی‌ در روند توسعه پایدار ایفا می‌کند. حمایت از حقوق فرهنگی با حفاظت از میراث اقلیت‌ها و گروه‌های بومی، ترویج بازسازی اقتصادی- اجتماعی، افزایش جذابیت و خلاقیت شهرها و مناطق، افزایش مزایای گردشگری بلندمدت، شیوه‌های توسعه پایدار را فراهم می‌سازد. منابع میراث فرهنگی اغلب منحصر به فرد بوده و غیرقابل جایگزین هستند. با توجه به نمادین بودن آنها، این منابع ممکن است به دلیل غفلت، استثمار، یا حتی تخریب بسیار شکننده باشند.»[۵]

در ششم اکتبر سال ٢٠١۶ شورای حقوق بشر طی قطعنامه‌ای از همه دولت‌ها خواست به حق همه افراد برای مشارکت در زندگی فرهنگی، از جمله توانایی دسترسی و برخورداری از میراث فرهنگی، و انجام اقدامات مربوطه احترام بگذارند و از آن حمایت کنند.[۶] در ٢٢ ماه مارس ٢٠١۸ گزارش کارگروه شورای حقوق بشر با اکید بر مشارکت دولت‌ها در احترام، حمایت، و احقاق حقوق فرهنگی در زمینه میراث فرهنگی بار دیگر تاکید کرد.

بنابراین، هر نوع تعلل در حفاظت از میراث فرهنگی و یا نابود کردن آگاهانه آن، نقض حقوق بشر بوده و با تفاسیری مصداق جنایت علیه بشریت طبق بند دوم از ماده هشت از اساسنامه رم به شمار می‌رود. دادستان دادگاه کیفری بین‌المللی طی بیانیه رسمی در چهارم ماه ژوئن سال ۲۰۲۲ اعلا نمود که «میراث فرهنگی مخزن تجربیات بشری در طی اعصار مختلف است. حفاظت از آن، ادای احترام به بافت اصلی تمدن و شیوه تمدنی است.»[۷]

*دکتر محمود مسائلی بنیانگذار و دبیرکل افتخاری اندیشکده بین‌المللی نظریه‌های بدیل؛ با مقام مشورتی نزد سازمان ملل متحد؛ بنیانگذار و مدیر مرکز مطالعات عالی حقوق بشر و توسعه دمکراتیک؛ اتاوا؛ کانادا


♦← انتشار مطالب دریافتی در «دیدگاه» و «تریبون آزاد» به معنی همکاری با کیهان لندن نیست.

[۱] نمونه تاریخی برجسته این مدعا در همان مدل حکومت مطلوب کوروش کبیر و یا نشانه‌های روشن‌تر آن را در جوامعی که با سیاست‌های چندفرهنگی اداره می‌شوند، مانند کانادا، یافت.

[۲] Marko Pajevic. (2016). Thinking Language: Wilhelm von Humboldt Now, Forum for Modern Language Studies, 53 (1).
[۳] Johann Gottfried Herder, Outlines of a Philosophy of the History of Man, T. Churchill trans. (London: Luke Hanford, 1803), p. 374.
[۴] Johann Gottfried Herder, “How Philosophy Can Become More Universal and Useful for the Benefit of the People,” p. 12.
[۵] https://info.undp.org/sites/bpps/SES_Toolkit/SitePages/Standard%204.aspx
[۶] resolution A/HRC/RES/33/20)
[۷] https://www.icc-cpi.int/Pages/item.aspx?name=pr1595

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=279923