حامد محمدی- روزنامه «رسالت» وابسته به حزب مؤتلفه اسلامی در سرمقاله روز یکشنبه ۱۹ خرداد با عنوان «صبر استراتژیک در برابر اسرائیل بیمعناست» در توقعی عجیب خواستار حمله جمهوری اسلامی به خاک اسرائیل شده است!
در این نوشتار با اشاره سلسه اقدامات اسرائیل علیه جمهوری اسلامی از جمله ترور فرماندهان و مستشاران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در منطقه، حذف عوامل مؤثر موشکی و نظامی جمهوری اسلامی، اقدامات خرابکارانه در تأسیسات اتمی و نظامی تهران و اصفهان و یزد، پرسیده «مگر رژیم صهیونیستی، چه عرض و طولی دارد و چه حسابی روی خود و حامیانش باز کرده که با وقاحت، مرتباً در داخل خاک ایران بزرگ، خرابکاری کند؟»
نویسنده این مقاله تأکید کرده «درست است که ایران اسلامی و فرزندان معنویاش در منطقه، در همین ایام هم ضرباتی به دشمن زدهاند، اما هیچیک از این ضربات، آن سیلی محکمی که هوش از سر دشمن بپراند و واقعیت صحنه را بهطرف مقابل بفهماند نبوده است.»
او تأکید کرده «باید دست بلند ایران، ضربهای سهمگین، باورنکردنی، چندجانبه و پشیمان کننده به دشمن بزند و مهم است که این ضربههای همزمان، داخل سرزمینهای اشغالی باشد. حتی ضربه زدن به منافع همپیمانان اسرائیل بهویژه آمریکا و انگلیس، پیشنهاد قابل توجه و یکی از گزینههای روی میز است، آنهم از این باب که باید پدر را گوشمالی داد تا فرزند، حساب کار دستش بیاید.»
نویسنده این مقاله فردیست به نام سیدمحمد بحرینیان، جوانی حول و حوش سی ساله، که در این نوشتار ضربات اسرائیل به جمهوری اسلامی را «دردناک» توصیف میکند و از دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی پرسیده چرا «تخریب و حجم آتش دشمن در داخل خاک ایران افزایش چشمگیر داشته است؟» وی به عنوان مدافع سرسخت جمهوری اسلامی خواستار «سیلی در گوش اسرائیل» و «گوشمالی پدر [آمریکا]» شده است.
علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی به عنوان «فرمانده کل قوا» چندین بار در سخنرانیهایش با بزرگنمایی از توان نیروهای مسلّح جمهوری اسلامی خطاب به آمریکا و اسرائیل ادعا کرده «دوران بزن در رو تمام شده و یکی بزنید چند برابر میخورید!» اما واقعیت اینست که هواداران نظام نیز متوجه شدند این مواضع بیشتر بلوف است تا توانایی و یا اراده برای یک اقدام عملی. انتقاد حامیان نظام به بیپاسخ ماندن ضربات پی در پی امنیتی که جمهوری اسلامی در سطوح مختلف دریافت میکند فقط محدود به یادداشت روزنامه «رسالت» نیست.
پس از ترور محسن فخریزاده از عاملان اتمی جمهوری اسلامی در جاده دماوند (آذر ۱۳۹۹) نیز شماری از طلاب و بسیجیها در چند شهر دست به اعتراض زدند و حرفشان این بود که اگر نظام بعد از کشته شدن قاسم سلیمانی «انتقام سخت» گرفته بود ترور فخریزاده اتفاق نمیافتاد. آنها بر روی پلاکارهایی که در دست داشتند از دستگاههای امنیتی نظام پرسیده بودند «آیا هنوز زمان انتقام سخت فرا نرسیده است؟» و یا «مسئولان نظامی پاسخ دهند چرا انتقام سخت نگرفتید؟»
اتفاقا کسی که اولین بار بطور رسمی به هواداران نظام وعده «انتقام سخت» داد، خود علی خامنهای بود که در دیماه ۱۳۹۸ در واکنش به کشته شدن سلیمانی آن را مطرح کرد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای گرفتن همین «انتقام سخت» بود که سحرگاه ۱۸ دیماه ۱۳۹۸ چند موشک به پایگاه آمریکایی عینالاسد در عراق شلیک کرد. سردار پاسدار علی بلالی مشاور عالی فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران ادعا کرد این حمله ۱۴۰ جنازه پشت دست آمریکاییها گذاشت! به مرور اما این آمار کم و کمتر شد و یکی از مقامات اطلاعاتی سپاه باز هم البته به دروغ گفت تعداد کشتهها ۸۰ نفر بود و ۲۰۰ نفر زخمی شدند! چند روز بعد تعداد اینهمه کشته به صفر رسید اما اعلام شد دهها نفر در این حمله موشکی سپاه پاسداران دچار «آسیب مغزی» شدند! در نهایت آمریکا اعلام کرد در این حمله که هم عراق و هم ایالات متحده پیشاپیش از آن توسط خود جمهوری اسلامی مطلع شده بودند، هیچکسی کشته نشد!
ساعاتی پس از این موشکپرانی نمایشی بود که محمدجواد ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی افشا کرد این حمله با اطلاع دولت و نیروهای مسلح عراق صورت گرفت. این نوع «انتقام سخت» با واکنشهای زیادی از سوی حامیان رژیم مواجه شد اما امیرعلی حاجیزاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران برای بستن دهان آنان روز ۱۹ دیماه ۱۳۹۸ گفت «ما دنبال کشتن نبودیم» اما «اگر آمریکا پاسخ میداد ۵ هزار کشته میداد!»
مشخص شد سرهنگ آنتوانت چیس فرمانده پایگاه عینالاسد حدود دو ساعت و نیم قبل از اصابت موشکهای سپاه پاسداران به نیروهای تحت امرش در پایگاه عینالاسد دستور داد که به پناهگاهها بروند.
کندن «شرّ اسرائیل»: سردارانی که قربانی رویای پرهزینه «فرمانده کل قوا» میشوند!
باید یادآوری کرد که علی خامنهای فرمانده کل قواست و در نهایت اوست که تعیین میکند و اجازه میدهد که حمله با چه ترتیباتی انجام شود. در مورد موشکپرانی به عینالاسد نیز چیزی جز این نبوده و اینکه قبل از حمله غیرمستقیم به گوش آمریکاییها رسانده شد که قرار است «انتقام سخت» بگیرند، نمیتواند بدون اجازه او بوده باشد. نتیجه فجیع «انتقام سخت» جمهوری اسلامی اما اصابت موشکهای سپاه پاسداران به هواپیمای مسافری «اوکراین اینترنشنال» بود که ۱۷۶ سرنشین آن قربانی شدند.
در موارد دیگر نیز جمهوری اسلامی یا منفعل بوده و فقط بلوف زده و یا از روی ضعف عمل کرده است. اسرائیل بارها در سالهای اخیر علیه تأسیسات اتمی و نظامی و زیرساختهای استراتژیک جمهوری اسلامی عملیات ضربتی انجام داده اما واکنشهای جمهوری اسلامی به تلافی آنها اقداماتی بود که نتوانسته توقع هواداران رژیم را که گوششان از وعدهها و لاف و گزافهای نظام پر شده راضی کند. بسیاری از حامیان خامنهای در مقالات و مصاحبههای خود گفتهاند «اگر نزنیم میخوریم» اما خامنهای مصلحت نظام را در سرشاخ نشدن با اسرائیل و همچنین آمریکا میداند. ذوبشدگان ولایت میبینند که ادعای خامنهای مبنی بر اینکه «دوران بزن در رو تمام شده» با انفعال حکومت در برابر حملات پیدر پی اسرائیل به مواضع سپاه پاسداران و نیابتیها در سوریه و حمله به تأسیسات استراتژیک نظام و ترور فرماندهان و نظامیان در گوشه و کنار ایران و منطقه کاملا در تضاد است.
هرچند مقامات ارشد نظام برای لاپوشانی ضعف خود، از عبارت «تاکتیک صبر استراتژیک» استفاده میکنند اما این حرفها دیگر حامیان نظام به ویژه جوانان حزباللهی را راضی نمیکند. آنها میگویند اگر «سیلی نزنیم دوباره چَک میخوریم» اما چه میشود کرد که نظام از همه نظر ناکارآمدتر و ضعیفتر از آن است که بتواند به وعدههای توخالی خود عمل کند. این واقعیتی است که اسرائیل سالهاست از آن آگاه است.