کاهش قدرت خرید مردم و گرانی کالا و خدمات سبب هشدار کارشناسان نسبت به گسترش فقر در کشور شده است. جدیدترین آمارها در حوزه فقر در ایران نشان میدهد نسبت جمعیت فقرا نسبت به کل جمعیت در ایران از زمان وقوع انقلاب بهمن ۵۷ تا کنون سه برابر شده است.
بر اساس گزارشی که روزنامه جهان صنعت منتشر کرده است، جمعیت زیر خط فقر در زمان انقلاب شامل ۲۰ درصد از جمعیت کشور برآورد میشد اما این رقم اکنون به ۶۰ درصد رسیده که بسیاری از آنها زیر خط فلاکت قرار دارند.
در این گزارش آمده که در سال ۱۳۵۷ حدود ۲۰ درصد از ایرانیان زیر خط فقر قرار داشتند اما این میزان در سال ۱۳۶۸ و پایان جنگ تحمیلی به حدود ۴۰ درصد رسید و در پایان قرن ۱۳ در سال ۱۴۰۰، میزان جمعیت زیر خط فقر به حدود ۵۲ درصد رسیده است.
در این گزارش که با عنوان «نیم قرن اشتباه» منتشر شده آمده که میزان عددی درآمد سرانه ایرانیان به ریال، طی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی افزایش یافته ولی قدرت خرید ایرانیان به نحو چشمگیری کاهش داشته است چنانکه یک ایرانی در سال ۱۳۵۶ با حداقل حقوق خود میتوانست ۷۴ کیلوگرم گوشت قرمز خریداری کند اما همان ایرانی با حداقل حقوق خود در سال ۱۴۰۱ میتواند تنها حدود ۲۰ کیلوگرم گوشت قرمز تهیه کند که این میزان در سال جاری و با توجه به افزایش قیمت گوشت قرمز، کمتر شده است. این امر به خوبی نشان میدهد که وضعیت اقتصادی شهروندان ایرانی به نحو موثر و ملموسی بدتر شده است.
در بخش دیگری از گزارش با تأکید بر اینکه فقر زندگی ایرانیان را «حقیرتر» کرده آمده که ایرانیان به نسبت سالهای گذشته همواره فقیر و فقیرتر شدهاند و اگر برخی مقامات ارشد و چهرهها اظهار میدارند که ضریب جینی در ایران کاهش و شکاف طبقاتی در کشورمان کمتر شده، این تحول به فقیرتر شدن قشر ثروتمند بازمیگردد نه ثروتمند شدن قشر فقیر.
فرشاد مومنی اقتصاددان و تحلیلگر اقتصادی نیز پاییز گذشته اعلام کرده بود که تعداد افراد زیر خط فقر ایران طی فقط سه سال پیش از آن دو برابر شده است.
به گفته فرشاد مومنی نتایج تحقیقات به ویژه پژوهش پژوهشکده عالی نشان میدهد که در دوره سه ساله ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۹ تعداد افراد زیر خط فقر بیش از دو برابر شده است.
این اقتصاددان تأکید کرده بود که «سیستم نظارتی ما فلج شده و شاید واضحترین چیزها را نبیند.» به گفته این موسسه، خط فقر در سه سال گذشته به ویژه در سال ۲۰۲۰ به شدت افزایش یافته است.
افزایش رکود تورمی در اقتصاد ایران سبب شده هر سال درآمد خانوارهای کارگری و دیگر اقشار حداقلبگیر مانند بازنشستگان تأمین اجتماعی، چند پله از تورم جا بماند و فاصله میان درآمدها و هزینههای آنان عمیقتر شود. از سوی دیگر بخش زیادی از جمعیت حقوقبگیر را کارکنان بخش دولتی تشکیل میدهند که جز درصد بسیار ناچیزی مدیر نجومیبگیر، درآمد بقیه کارکنان دولت به زور میتواند افزایش هزینههای ناشی از گرانی را پوشش دهد.
با وجود کاهش اقلام سبد مصرفی بسیاری از خانوارها اما باز هم درآمد میلیونها خانواده برای اجاره خانه و دسترسی به حداقل غذای ضروری کافی نیست. در روزهای گذشته خبرهایی درباره کاهش مصرف انواع موادغذایی ضروری از جمله گوشت و مرغ و لبنیات منتشر شده است. سطح مصرف مواد غذایی در اکثر خانوارهای ایران در مرز هشدار قرار دارد و سوء تغذیه ناشی از آن سلامت نسلهای بعد را نیز با تهدید روبرو کرده است.
اما اثرات فقر تنها بر بیکاری و کاهش مصرف مواد غذایی و کوچکشدن سفرهها خلاصه نمیشود بلکه خلاء عاطفی، پرخاشگری و انواع خشونت، اعتیاد، ترک تحصیل کودکان و جوانان و بیاعتنایی به پرورش آنان از جمله پیامدهای ویرانگر گرانی است.
همچنین یکی دیگر از آثار تورم، تنزل جایگاه اجتماعی است که در سالهای اخیر با عباراتی چون «محو شدن طبقه متوسط» یا «آب رفتن طبقه متوسط» بیان میشود. افزایش هزینهها و کاهش قدرت خرید خانوار جدا از ایجاد بحران هویت و تعلق اجتماعی به ویژه در میان جونان و نوجوانان، سبب جابجایی ساکنان طبقه متوسط به محلههای تنگدست و رانده شدن بخشی از جمعیت ساکن در محدوده شهری به مناطق حاشیهای میشود. گسترش حاشیهنشینی، بیکاری، افزایش بزهکاری و اعتیاد، افزایش شمار «کودکان کار»، بحران مسکن و همچنین «کودکهمسری» از آثار تنزل جایگاه اجتماعی به شمار میروند.
کورش محمدی رئیس انجمن آسیبشناسی اجتماعی ایران نیز درباره افزایش فقر در جامعه، با بیان اینکه نبود عدالت و توزیع عادلانه ثروت در جامعه از دلایل عمده رشد فقر است، میگوید: در حوزههای اجتماعی، اقتصادی و مباحث مدیریتی کلان کشور، رویکرد مبتنی بر تفکیک و فاصلهاندازی میان طبقات مختلف جامعه است. در کلانشهرهای ایران ظرف مدت کمتر از ۳۰ سال آمار حاشیهنشینی بیش از ۲۰ درصد رشد داشته و این فاجعهای است که در پی نگاههای اقتصادی موجود رخ داده است.
رئیس انجمن آسیبشناسی اجتماعی ایران افزوده که «با اشاره به نگاهها و تفکرات سنتی در حوزه اقتصاد، اضافه میکند: رویکردهای اقتصادی حال حاضر جامعه، رویکردهای خالق ثروت نیست و به جای تولید ثروت، تولید فقیر میکند؛ به عنوان مثال نظام یارانهای موجود به نوعی جامعه را وابسته به مقداری ناچیز از سهم حاملهای انرژی میکند که آن هم به صورت نامنظم و با تعاریف نامشخص توزیع میشود که خود بخش بزرگی از توان تولید و خلق ثروت جامعه را به سمت جامعه مصرفکننده، منحرف میکند.»
حسن موسوی چلک رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران نیز روز گذشته در یادداشتی انتقادی نوشته که هزینه هایی که در زندگی به واسطه تورم و گرانیهایی که چند سالی است داریم تجربه میکنیم و این شرایط از نظر من شرایط نگران کنندهای است. چون به این معنی است که یک جوری پذیرش فقیرتر شدن افراد دارد عادی میشود.
اینهمه در حالیست که آمارهای ارائه شده از تورم نشان میدهد که گسترش فقر در ایران با سرعت زیادی در جریان است و ماهانه خانوارهای بیشتری به زیر خط فقر رانده میشوند. همچنین در هفتههای گذشته گزارشهای زیادی از سقوط چشمگیر مصرف گوشت، لبنیات، میوه، سبزیجات و حتی ماکارونی در کشور منتشر شده بود.
اسدالله کارگر رئیس اتحادیه فروشندگان میوه و سبزی تهران ابتدای این هفته از کاهش ۶۵ درصدی خرید میوه خبر داد و گفته که وضعیت تورم در بخش میوه و ترهبار چقدر بر شرایط بازار و همچنین خوراک مردم تأثیرگذار است.
او همچنین گفته که افزایش قیمت میوه موجب خرید «ضایعات و دورریزِ میوهها» از سوی برخی از خانوارها در ایران شده است.
اسماعیل مرادیان نایب رئیس اتحادیه فروشندگان میوه و سبزی اول تیرماه از کاهش تقاضای میوه خبر داده و گفته بود مصرف میوه به دلیل گرانی انواع محصولات ۲۵ تا ۳۰ درصد کاهش یافته است.
مصطفی دارایینژاد دبیر اتحادیه بارفروشان نیز طی روزهای گذشته از کاهش تقاضای خرید میوه و صیفی خبر داد و گفت که تولید امسال نسبت به سال قبل ۱.۵ برابر بیشتر شده، ولی تقاضای خرید نصف شده است.
فقر در حوزههای دیگر نیز آمارها را تحت تأثیر قرارداده بطوری که بر اساس آمارهایی که وزارت صمت از تقسیمبندی دهکهای بازار اتومبیل کشور منتشر کرده است، حدود ۴۹ درصد از مردم ایران قدرت خرید اتومبیلهای بالاتر از ۲۰۰ میلیون تومان را ندارند. این دهکبندی که بر اساس قدرت خرید ماشین تنظیم شده نشان میدهد قدرت خرید ۸۸ درصد از مردم ایران مربوط به اتومبیلهای با قیمت زیر ۴۰۰ میلیون تومان است.