بررسیهای مرکز پژوهشهای مجلس شواری اسلامی نشان میدهد، ۳۰ استان از ۳۱ استان ایران با کمبود آموزگار سال تحصیلی گذشته را به پایان رسانده و این وضعیت بحرانی در سال جدید نیز ادامه خواهد داشت.
مسئله کمبود معلم همواره یکی از اصلیترین مسائل نظام آموزش و پرورش در ایران است. بهویژه اینکه با افزایش جمعیت بازنشستگان در دهه۹۰، این مشکل در سالهای اخیر به وضعیت بحرانی رسیده است.
کاهش جدی شمار آموزگاران در مدارس ایران از دهه ۹۰ خورشیدی با بازنشستگی آموزگاران آغاز شد و اکنون آنگونه که آمار مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی نشان میدهد، ۳۰ استان از ۳۱ استان ایران با کمبود جدی آموزگار روبرو هستند!
یوسف نوری وزیر آموزش و پرورش اردیبهشت امسال دلیل اصلی کمبود نیرو را نبود توازن استخدام آموزگاران با روند سیر جمعیت دانشآموزان و بازنشستگان این وزارتخانه عنوان کرده و گفته بود: «در سال جاری به ازای ۷۱هزار معلمی که بازنشسته شدهاند تنها ۳۴هزار و ۸۱۳معلم جدید از طریق آزمون استخدامی بهکارگیری شدهاند [به کار گرفته شدهاند].»
این روند تا جایی پیش رفت که در سال تحصیلی گذشته، شاخص نسبت تعداد دانشآموز به آموزگار، ۱۹/۲ و در برخی از شهرستانهای استان تهران به ۵۷/۴۳ رسید. در نقشه مدارس، استان تهران بدترین وضعیت را در بحران کمبود آموزگار دارد که ریشه در آمار بالای مهاجرت به شهرستانهای تهران و عدم توزیع مناسب آموزگاران در این استان دارد.
مسئله کمبود آموزگار را آموزش و پرورش تلاش میکند با به کار گرفتن طلاب حوزوی و یا با قراردادهای کوتاهمدت با کمترین حقوق جبران کند آنهم در حالی که دانشجویان دانشگاههای مربوطه را با سختترین آزمونهای استخدامی به چرخه آموزش راه نمیدهد و کیفیت نظام آموزش را با تعریف استانداردهای ایدئولوژیک و غیرعلمی، به قهقرا کشانده است.
این وضعیت در حالیست که با شیوع کرونا در ایران، آموزش و پرورش حداقل ۲ سال به صورت غیرحضوری و آنلاین برگزار میشد و بازگشت دانشآموزان به مدارس طبق روال معمول، کمبودها را بیش از پیش نشان خواهد داد.
آمارهای ارائه شده از سوی مرکز پژوهشهای مجلس اسلامی نشان میدهد که سال گذشته در مقطع ابتدایی ۱۶۱هزار و ۴۸۲ نفر و در مقطع متوسطه اول بیش از ۳۹هزار نفر کمبود معلم وجود داشته است.
صادق ستاریفرد معاون وزیر آموزش و پرورش ولی مدعیست، ۳۴هزار معلم از طریق ماده۲۸ جذب شدهاند که دورههای مهارتآموزی را سپری و فعالیت خود را در آغاز سال تحصیلی آغاز میکنند.
این آمارها حتی از شاخص شورای عالی آموزش و پرورش نیز پایینتر است. بر این مبنا، به ازای هر ۲۰ دانشآموز دوره ابتدایی ۲۰ نفر، در دوره متوسطه اول ۱۸ نفر، برای دوره متوسط دوم ۱۷ نفر، و برای کل دورههای بعدی ۱۸ نفر کادر آموزشی باید فعالیت کنند. حال آنکه، بررسی این شاخص در سال تحصیلی گذشته نشان میدهد که این عدد برای مقطع ابتدایی ۲۶/۸۵، متوسطه اول ۱۹/۳۱، متوسطه دوم ۱۲/۹۲و کل دورهها ۲۰/۷۲ بوده است. تقریبا در همه پایهها بجز متوسطه دوم شاخص بیش از حد استاندارد است و در مقطع ابتدایی هم وضعیت نگرانکنندهتر و اختلاف فاحشی با حد استاندارد وجود دارد.
این امر همچنین نشان میدهد که بطور تقریبی هر ۲۷ دانشآموز به یک کارمند آموزشی دسترسی داشتهاند. این در حالیست که بهگفته مسئولان آموزش و پرورش میزان کمبود نیروی انسانی در ۱۴۰۰، به ۲۰۰هزار نفر رسیده و آن را با توجه به افزایش جمعیت بازنشستگان به بحرانی بزرگ در آموزش و پرورش تبدیل کرده است.
در مقطع ابتدایی استاندارد نسبت دانشآموز به آموزگاران ۱۹ اعلام شده و تمام استانهای بجز ایلام در سال تحصیلی گذشته با کمبود معلم مواجه بودهاند. بیشترین نسبت دانشآموز به معلم در شهرستانهای تهران با شاخص ۵۲/۹۳ است که ۳۳/۷۳ واحد بیشتر از استاندارد است.
این شاخص در مناطق شهری به ۵۷/۴۳ هم رسیده است. با توجه به اینکه جمعیت دانشآموزان دولتی مقطع ابتدایی بیش از ۷ میلیون نفر و جمعیت آموزگاران ۲۲۲ هزار و ۳۱۷ نفر بوده، کمبود آموزگار به شکلی کلی (نه بهصورت نقطهای) معادل ۱۶۱ هزار و ۴۸۲ نفر تخمین زده میشود.
در مقطع متوسطه اول، استاندارد نسبت دانشآموز به گروه معلمان ۱۹/۱ است و همه استانها به جز اردبیل، ایلام، خراسانشمالی و کهگیلویه و بویراحمد دارای کمبود معلم هستند.
شاخص کل ایران ۲۵/۰۲ است و با استاندارهای داخلی و بینالمللی فاصله دارد. با توجه به جمعیت دانشآموزان دولتی مقطع متوسطه اول که بیش از ۳ میلیون نفر و جمعیت معلمان که ۱۲۷ هزار و ۵۹۵ نفر بوده، کمبود معلم به شکلی کلی (نه بهصورت نقطهای) معادل ۳۹ هزار و ۵۲۰ نفر تخمین زده میشود.
در سالنامه آماری وزارتخانه آموزش و پرورش در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹، آمار آموزگاران متوسطه به تفکیک دوره نظری و فنی و حرفهای ارائه نشده و نمیتوان مانند مقطع ابتدایی و متوسطه اول اعلام کرد دقیقا چه میزان کمبود آموزگار در متوسطه دوم وجود دارد.
در راهکارهایی که مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی برای تأمین نیروی انسانی مدارس ارائه داده به مواردی مانند «افزایش سقف موظفی نیروهای تماموقت به ۳۰ساعت مشروط به جبران خدمات»، «لغو تقلیل ساعت کاری نیروهای ۲۰سال به بالا به ۲۰ساعت»، «تدریس موظف معاونان و عوامل اجرایی»، «حذف یا ادغام واحدهای اداری و سازمانهای موازی و کاهش نسبت نیروهای پشتیبان به معلم»، «ساماندهی نقلوانتقالات به جهت رفع همزمانی کمبود و مازاد نیرو»، «دو شیفته شدن مدارس»، «اصلاح ۲فوریتی قانون منع بهکارگیری بازنشستگان»، «لغو معلمان مأمور به دستگاههای دیگر و مدارس غیردولتی»، «الزام به تدریس استخدامیهای جدید و ممنوعیت بهکارگیری ایشان در سمتهای اداری»، «استفاده از ظرفیت تدریس دانشجو معلمان سال چهارم» و «تعریف دورههای کاردانی تربیت معلم» اشاره شده است.