تأملات بِهِنگام؛ اصلاح‌طلبیِ حکومتی، یک بیماری با چند نام

پنج شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۶ برابر با ۱۸ ژانویه ۲۰۱۸


یوسف مصدقی – در انتهای قرن نوزدهم میلادی وقتی که دانشِ پزشکی نوین وارد ایران شد، اَطِبّای فرنگ‌رفته‌ نه تنها دوا و درمان جدید را به ایران وارد کردند بلکه حتی اسامی بیماری‌ها و امراضی را که قرن‌ها برای عوام و خواص جا افتاده بود به مدد ترجمه، تفسیر و وام‌ گرفتن از واژگانِ خارجی، تغییر دادند. این‌طور بود که «سرسام» شد «مننژیت»، «خُنّاق» شد «دیفتری»، «مِشمِشه» شد «آنفولانزا» و «کوفت» شد «سفلیس». طبیعتا این تغییر نام‌ها هیچ تغییری در سرشت این بیماری‌ها نمی‌داد ولی برای عوام‌الناس، این اسامی جدید تا مدت‌ها امراضِ قدیمی را، ناشناخته و نو نشان می‌داد.

در عالم سیاست هم هرچندگاه، رندانِ سیاسی‌کار، از همین الگو سود جسته و نامِ راه و روشی منسوخ یا دار و دسته‌ای منفور را عوض می‌کنند و خلق از همه جا بی‌خبر را باز برای مدتی سرِ کار می‌گذارند.

از خرداد ماه ۱۳۷۶ خورشیدی تا دی ماه ۱۳۹۶، جماعتی از سیاسیونِ فاسدِ صدرِ انقلاب که از بازی قدرت بیرون رانده شده بودند، برای بازگشت به بازی، اسمی تازه بر رسمی کهن در سیاست ایران نهادند که تا مدت‌ها اذهان عوام و حتی خواصِ جامعه را از واقعیتِ واپسگرا و پوچِ این راه و رسمِ قدیمی منحرف کرد. این اسم تازه چیزی جز واژه‌ی «اصلاح‌طلبی» نبود. این عبارت، برخلافِ سابقه‌ی تاریخی، انقلابی و اصیلِ آن در اروپای مسیحی، در ایرانِ تحت سلطه‌ی شیعه‌گری، بر مرامی پوسیده و منحط اطلاق شد. مرامی که خصوصیت بارز آن، «عافیت‌طلبیِ» رهبران آن و «ماله‌کشیِ» آنها بر فجایعِ جاری در مملکت، برای پاسداری از وضع موجود و حفظ نظامِ حاکم است.

آنچه در شاکله‌ی «شرکت سهامی جمهوری اسلامی» اصلاح‌طلبی خوانده می‌شود، بیماری مزمنی است که از دوم خرداد ۱۳۷۶ طبقه‌ی متوسطِ برآمده از اقتصادِ نفتی را آلوده کرده است. از آن دوران تا به امروز، طبقه‌ی متوسطِ دلال‌مآب با حمایت از شعارهای پوچِ اصحابِ دوم خرداد درباره «جامعه مدنی» و «مردم‌سالاری دینی»، عملا به تحکیم پایه‌های نظام جمهوری اسلامی کمک کرده است. نتیجه‌ی این تحکیم، گسترش قدرت سپاه پاسداران و دیگر نهادهای اطلاعاتی و امنیتی از یک سو و از دیگر سو، مشروعیتِ ظاهری بخشیدن به ادعای وجود آزادی در جامعه ایران بوده است. باید بر این نکته تأکید کرد که در طی این بیست سال اخیر، وعده‌های اصلاح‌طلبانه تنها ناظر بر زیاده‌خواهی طبقه‌ی متوسط بوده و نیازهای فرودستان جامعه هیچ انعکاسی در این وعده‌ها نداشته است.

از فرازهای امیدوارکننده‌ی جنبشِ اخیر مردم ایران، گذرِ معترضین از هرچه شعار و مطالبه‌ی به‌اصطلاح اصلاح‌طلبانه بود. در هیچ یک از تظاهرات و اعتراضاتی که تصاویر آنها در فضای مجازی به فراوانی در دسترس عموم قرار گرفت، نه نامی از محصورینِ جنبش سبز شنیده شد و نه ذکری از محمد خاتمی رفت. مردمِ جان به لب رسیده از فقر و فساد حاکم بر جامعه، بالاخره تمام نظام جمهوری اسلامی را یکپارچه علیه خود دیدند و از همه‌ی جناح‌های فاسد آن برائت جستند. از همین رو بود که زُعَمای جریان اصلاح‌طلبی نه تنها هیچ دفاعی از معترضین نکردند بلکه با هتاکی و اتهام‌زنی به معترضان، حساب خودشان را از مردم جدا کردند و سرِ تعظیم مقابل رهبرِ سرکوبگرشان فرود آوردند.

حالا که دو هفته‌ای از آن موضع‌گیری‌ها گذشته و ظاهرا قدری از تب و تاب جنبشِ اخیر کاسته شده تا دوباره با شدتی دیگر از سر گرفته شود، اهلِ عافیت، احساس امنیت می‌کنند. بنابراین، از صدر تا ذیل حضرات اصلاحات‌چی به تکاپو افتاده‌اند تا دوباره با لفاظی و نقشِ مار بر دیوار کشیدن، دل معترضان را به دست آورده و باز مسیر نارضایتی مردم را به سوی آنچه مطلوب این جریان است، منحرف کنند.

محمد خاتمی

گل‌درشت‌ترینِ این تلاش‌ها، بیانیه‌ی اخیرِ محمد خاتمی درباره‌ی فاجعه‌ی انهدام نفتکشِ سانچی بود که برخلاف عنوانش، نود درصد آن به طرز مضحکی به ماجرای اعتراضات سراسری اخیر اختصاص داشت. بی‌شرمی و وقاحتِ پنهان در این بیانیه را می‌توان در بهانه قرار دادنِ مرگ سی و دو انسان بی‌گناه، برای گفتنِ یک مشت حرفِ بی‌خاصیت یافت که «رهبرِ اصلاحات» برای تلطیف و ماله‌کشی بر مواضع چند روز قبلِ «مجمع روحانیون مبارز»- که ریاستش با اوست- ابراز کرده است. محتوای این بیانیه، بیش از هر چیز نشانگر این واقعیت است که سرشتِ جَبون و سازشکارِ منتفعانِ ریاکار و حافظان وضع موجود را با تغییر نام آنها به «اصلاح‌طلب»، نمی‌توان تغییر داد.

سخن کوتاه: با تغییر نامِ مرض، بیماری درمان نمی‌شود. چه «سفلیس» و چه «کوفت»؛ جامعه‌ی آلوده به این نوع «اصلاح‌طلبی»، نیازِ فوری به پنی‌سیلین دارد.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=102755

14 دیدگاه‌

  1. Noname

    هنگامی که عطاالله مهاجرانی خیلِ عظیمِ تظاهرکنندگان در سرتاسرِ ایران را «موجِ بی‌ریشه» می‌نامد! عباس عبدی آنها را «اغتشاشگر» نامیده! و خواهانِ برخوردِ شدیدِ حکومت با آنها می‌شود؛ و محمدرضا خاتمی هم از نیروهای امنیتیِ رژیم می‌خواهدکه «دست‌های خارج‌نشین و ضدانقلاب» که این تظاهرات‌ها را برنامه‌ریزی و هدایت کرده‌اند را شناسایی کنند! اینجا کاملا مشخص می‌شود که جنسِ اصلاح‌طلبیِ رژیمِ ولایتِ فقیه از همان جنسِ اصلاح‌طلبیِ رژیمِ تزاری است؛ و اینکه این «اصلاح‌طلبیِ» قلابی برای رژیمِ در بحران افتاده افاقه نخواهد کرد.

  2. رضا

    درود بر شما اقای مصدقی. افسوس که اجازه نشر این مقاله را در رسانه‌های مسلط فارسی‌زبان در غرب نخواهند داد. جامعه ایران تشنه اینگونه تحلیل‌ها هستند که متاسفانه سیاست ریاکارانه غرب مخالف اینگونه مقالات است. تنها استثنا در رسانه‌های خبرگزاری‌های مسلط اقای مجید محمدی می‌باشد.

  3. نمیدونم

    سگ زرد برادر شغال

  4. Tik

    کاش در متن اینقدر از واژگان عربی استفاده نمی‌شد.

  5. navid

    واشنگتن تایمز نوشت:‌ …دستگاه امنیتی، بیش از ۸هزار تظاهرکننده را دستگیر کرده و دست‌کم ۵۰نفر را کشته است هم‌چنین ۵مرگ بر اثر شکنجه ثابت شده.
    نفرت از رژیم فاسد در ایران بسیار عمیق است. حملات علیه نیروهای انتظامی، ساختمان‌های حکومتی، سپاه پاسداران، نیروهای بسیج صورت می‌گیرد.

  6. Neda

    با انتشار خبر درگذشت سینا قنبری جوانی که در زندان اوین در زیر فشارهای روحی و روانی و جسمی کشته شد، بار دیگر صحنه‌های وحشتناک کهریزک را تداعی نمود بار دیگر وحشیگری سعید مرتضوی در کشتن زهرا کاظمی را زنده کرد بار دیگر قتل ستار بهشتی را جلوی چشم جهانیان قرار داد بار دیگر مرگ زنده‌یاد اکبر محمدی- کرمی خیرابادی و ولی‌الله فیض مهدوی و امیرحشمت ساران در زندان رجائی شهر را یادآوری نمود و یادآوری نمود که نظام ولایت برای باقی ماندن در قدرت و دست‌درازی به اموال مردم و آتش‌افروزی در منطقه هیچ مرزی در کشتن جوانان نمی‌شناسد!

  7. Farid

    ۲ مُحمد خاتمی: “آقای روحانی را مُوفق می دانیم و این موج تخریبی به وجود آمده را هدفمند و دسیسه ای برنامه ریزی شده برای مایوس کردن مردُم می دانیم.”
    اشاره مُشترک آقایان علم الهدی و خاتمی به “تخریب” روحانی، مُتوجه “موج” سرخوردگی بدنه اجتماعی “تدبیر و اُمید” و قُدرت گرفتن صدای اعتراضهایی است که از همه سطحها و لایه های جامعه به گوش می رسد.

  8. Farid

    ۱ هراس از سُقوط روحانی، علم الهدی و خاتمی را مُتحد کرد!
    – علم الهدی در نماز جُمعه گفت: “در این کشور کسی حق تخریب مسوولی که به وسیله حُجت امام زمان نصب شده را به هیچ عُنوان ندارد. [رهبر] گفت که شُما را به عُنوان رییس جمهور جمهوری اسلامی منصوب می کنم و وقتی ولی امر مُسلین و حُجت امام زمان این جُمله را گفت، کسی حق تخریب یا توهین ندارد.!”

  9. خودم

    جالب است که مردم همیشه در صحنه باز فریب سخنان سیدخندان را خواهند خورد و برای نظم بخشیدن به اصلاحات ذکرشده در همین متن، آستین‌هایشان را بالا خواهند زد. راستش را بخواهید در کوتاه‌ترین جمله خاتمی را این‌گونه می‌توان نوشت که «وجودش توهین به هویت تمامی بشریت است.»

  10. Payman Jahanbin

    Bi nazir,,Haman keh hastand.Farzand zeshte Khomeini,Hameh az yek chashmeh ab mi khourand,dar yek tavileh taalim dideh and.Hameh biganeh,hameh mouzdoor,Ay baradar,rasty va rastegari

  11. سام

    متن بسیار با محتوا و کیفیت مناسبى است.
    خاتمى در روزهاى اخیر با واکنش‌هایی که از خود نشان داد، موقعیت و جایگاه خویش را به مدد رسانه‌هاىی که وى را ممنوع‌التصویر کرده بودند باز پس گرفت. خاتمى هنوز بر این مورد که نوع رنگ‌ها و ماسک‌هایی که برچهره خود می‌زند، تاریخ انقضاءشان گذشته است پافشارى می‌کند و اصل موضوع که تاریخ گذشته است را به باد فراموشى سپرده است.

  12. نادر

    عالی نوشتی. تمام حرفم دلم را گفتی. دست مریزاد.

Comments are closed.