شهروندان اسراییل روزهای آشفتهای دارند. تقریبا همه جا، همه پرسشهای نگرانکنندهای میشنوند: آیا جنگ میشود؟ دامنهاش چقدر خواهد بود؟ آیا باید پناهگاههای خانگی را آماده کنیم؟ به بچهها چه بگوییم؟
با وجود تنشهای اخیر در مرز سوریه، زندگی روزانه اما ادامه دارد. در اغلب موارد، ناراحتی مردم به مشکلاتی مانند لغو مسافرتهای خانوادگی که برای تعطیلات در بلندیهای جولان برنامهریزی کرده بودند بر میگردد. منطقهای که اخیرا زیر آتش موشک از خاک سوریه قرار گرفته است اگرچه هیچکدام از موشکها به هدف اصابت نکرد. دیدگاه رایج که درباره برقراری امنیت توسط کارشناسان در رسانهها مطرح میشود چنین است: ما هنوز در آستانه جنگ همهجانبه نیستیم، بلکه تنها شاهد یک دوره از خصومت بین ایران و اسراییل هستیم. به نظر آنها حتی شلیک مداوم موشک و سپس پاسخگویی اسراییل نیز ممکن است این خصومت را تشدید کند، ولی آن را گسترش نمیدهد.
این وضعیت شبیه به مسابقهای بین بوکسورهای سنگینوزن است که در آن هیچ یک از آنها نمیتواند به دیگری ضربهی کاری بزند و همانگونه که مسابقه ادامه مییابد، هیچکس نمیتواند پیشبینی کند که مسابقه چگونه به پایان خواهد رسید. داور روسی ممکن است این مسابقه را متوقف کند، یا شاید یکی از طرفین متوجه شود که خسارتهای وارده بسیار سنگین است. اما فعلا مسابقه ادامه دارد. هر یک از این سنگینوزنها جایگاه خود را دارد: ایران همچنان مصمم است که سوریه را در نفوذ خود داشته و این حوزه را از تهران تا مدیترانه گسترش دهد. در همین حال، اسراییل به روشنی این مسئله را تصریح کرده که حضور نظامی ایران در سوریه را به هیچ قیمتی تحمل نمیکند.
با توجه به بسیاری از حوادث اخیر مانند حملهی اسراییل به حدود ۵۰ پایگاه وابسته به ایران در خاک سوریه که به عنوان گستردهترین حمله اسراییل به این کشور از سال ۱۹۷۴ توصیف شده چگونه باید موضوع را تفسیر کرد؟ نیروهای شیعه تحت نظارت سپاه قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که توسط قاسم سلیمانی رهبری میشود، مدتی است که در فکر «تسویهحساب» با اسراییل پس از حمله ماه گذشته این کشور به یک پایگاه ایرانی در سوریه به نام T4 هستند. در طی این حمله حداقل هفتتن از اعضای این سپاه کشته شدند.
یک تلاش ایران برای پرتاب موشک به سمت اسراییل ظاهرا در همان زمان هنگامی که هواپیماهای اسراییلی به جنوب دمشق حمله کردند، خنثی شد. طبق گفته سخنگوی نیروی دفاع اسراییل، درست بعد از نیمهشب پنجشنبه (۱۰ ماه مه) ۲۰ موشک از سوریه در بلندیهای جولان شلیک شد: ۱۶ راکت در سوریه سقوط کرد و چهار موشک توسط سیستم دفاعی موشکی گنبد آهنین متوقف شد.
اقدامات تلافیجویانه اسراییل بیشتر داراییهای ایران در خاک سوریه از جمله فرودگاهها، انبارهای سلاح، پایگاههای اطلاعاتی و پستهای بازرسی را هدف قرار داد. توپخانههای ضدهوایی سوریه که هواپیماهای اسراییلی را هدف قرار دادند نیز تخریب شدند. به گفته منابع نیروی دفاع اسراییل، برای ایرانیان مدتی طول خواهد کشید تا این زیرساختها را بازسازی کنند. ارتش سوریه گفته است که سه سرباز در این حملات کشته شدهاند. سازمان نظارت بر حقوق بشر در بریتانیا جان باختن حداقل ۲۳ نفر از جمله ایرانیها را گزارش کردهاست (اسراییل هیچ گونه تلفاتی از طرف خود گزارش نکرده است).
با این حال، بعید است که هر یک از این مسائل رژیم ایران را از هدف خود مبنی بر حضور نظامی در سوریه و سراسر منطقه منحرف کند. ایران با حضور نظامی در حال حاضر در لبنان (از طریق حزبالله)، در عراق (از طریق شبهنظامیان شیعه) و البته سوریه (جایی که سپاه پاسداران اکنون به خوبی تقویت و سنگربندی شده) نفوذ کردهاست. ایرانیان به خوبی متوجه می شوند که فضای پس از جنگ داخلی سوریه از نظر بسیاری یک فضای باز و قابل بهرهبرداری است. آنها تمایل دارند منابع اقتصادی و انسانی قابل توجهی را برای رسیدن به اهداف خود سرمایهگذاری کنند. به گفته مقامات اسراییلی، در حال حاضر بیش از ۲۰۰۰ مشاور سپاه پاسداران در سوریه وجود دارند که در حدود ۱۰۰۰۰ تن از شبهنظامیان شیعه از پاکستان و افغانستان و برخی از ۸۰۰۰ رزمندهی حزبالله با وعده کسب شهروندی و یک قطعه زمین در ایران جذب میشوند. کل این دم و دستگاه برای این طراحی شده که نیروهای وابسته به حکومت ایران بتوانند با دست باز در سوریه تحرک داشته باشند.
تهران قصد عقبنشینی از سوریه را ندارد ولی در عین حال نمیخواهد که دست و پای خود را جمع کند. از سوی دیگر اسراییل روشن ساخته است که با استقرار نیروهای ایران در سوریه به هر قیمتی مخالفت خواهد کرد. این امر منجر به بیشتر شدن برخوردها میشود.
با این حال، به دو دلیل، چنین درگیریهایی بعید به نظر میرسد که به جنگ تمامعیار تبدیل شوند. اول اینکه از آنجا که ایران و اسراییل مرز مشترک ندارند، درک این مسئله دشوار است که چگونه دشمنی کنونی میتواند به یک رویارویی گسترده و بزرگ منجر شود که شامل عملیات زمینی هم بشود. ولی اگر ایران در یک جنگ نیابتی به حمایت از حزبالله لبنان بپردازد از آنجا که حزبالله مرز مشترک با اسراییل دارد و به ویژه با توجه به زرادخانه موشکی حزبالله، مسئله کاملا متفاوت خواهد بود.
این موضوع ما را به دومین دلیل رهنمون میشود که چرا یک جنگ تمامعیار بین ایران و اسراییل غیرمتحمل است: هیچ حزبی در اسراییل به یک درگیری تمامعیار بین این دو کشور به عنوان منافع استراتژیک خود نگاه نمیکند. نه اسراییل و نه خود ایران، نه ایالات متحده و نه روسیه یا حتی حزبالله و سوریه به چنین تقابلی تمایل ندارند. حزبالله ممکن است مایل به ارسال مشاوران و سربازان برای مبارزه در سوریه در کنار شبهنظامیان شیعه و سپاه پاسداران باشد، اما علاقهای ندارد که لبنان را در این درگیریها دخالت دهد. در انتخابات پارلمانی اخیر لبنان، حزبالله در مورد مسائل داخلی موفق بود. جای تردید هست که حزبالله علاقهای به ایفای نقش به عنوان نمایندهی حکومت ایران داشته باشد. این نکتهای است که مردم لبنان نیز در طی سالهای جنگ داخلی در سوریه به آن پی بردهاند.
سوریه چطور؟ پس از هفت سال جنگ داخلی، از آنجا که بشار اسد رییس جمهور این کشور در حال حاضر کنترل بخشهای وسیعی از کشور را به دست گرفته است، سوریه نیز هیچ علاقهای ندارد که این بار به میدان نبرد ایران و اسراییل تبدیل شود. با این حال، هنوز اسد به حضور نیروهای نظامی ایران جهت تضمین بقای خود نیاز دارد.
گذشته از اینها، ایران با مشکلات متعدد در اقتصاد داخلی و نیز خروج ایالات متحده از قرارداد هستهای روبروست (به نظر هیچ ارتباطی بین عقبنشینی ایالات متحده از توافق هستهای و تشدید جنگ بین ایران و اسراییل وجود ندارد. رویدادهای چند روز گذشته، با توجه یا بدون توجه به توافق هستهای، سالهاست که با توجه به اختلاف دوجانبه ایران و اسراییل در منطقه در جریان است). سوریه برای روسیه نیز در آستانهی تبدیل به مکانی است که قرار است سودهای اقتصادی برای مسکو از طریق سرمایهگذاری در بازسازی این کشور داشته باشد.
پس برای ایران و سپاه پاسداران چه باقی میماند؟ ایران ممکن است با «مدل یمن» و حمایت از شورشیان حوثی که هر چند روز یک بار به دشمن بزرگ منطقهای رژیم ایران، یعنی عربستان سعودی– موشک پرتاب میکنند در صحنهی بازی سوریه بماند و برای به چالش کشیدن اسراییل از خاک سوریه به وسیله کمک به شبهنظامیان شیعه و یاری حزبالله سلولهایی را تأسیس کند که میتوانند بدون گذاشتن رد پایی از ایران، به اسراییل موشکپرانی کنند. با این روش، تهران میتواند از یک جنگ تمامعیار اجتناب کند. اما اسراییل که تلاش میکند مانع فشارهای کوتاه و دردناکی شود که به اقتصاد کشور آسیب میرساند، با تکیه بر تواناییهای اطلاعاتی استثنایی که دارد تا کنون توانسته چندین بار تلاشهای حکومت ایران برای ضربه زدن به خود را ناکام کند.
بنابراین ممکن است مدل یمن برای عملیات ایذایی علیه اسرائیل توسط حکومت ایران در پیش گرفته شود. این مدلی است که اسراییلیها اولین بار در سال ۱۹۹۲ با آن مواجه شدند، زمانی که یک حمله ویرانگر علیه سفارت اسراییل در بوئنوس آیرس انجام شد. به عبارت دیگر، به جای پرتاب موشک، ممکن است رژیم ایران تلاش کند از تکنیکهای قدیمی برای عملیاتهای تخریبی بینالمللی استفاده کند.
ولی نه مدل یمن و نه مدل آرژانتین با تعاریف جنگ کلاسیک همخوانی ندارند. به هر حال، ما تنها در مراحل اولیه یک مسابقهی طولانی و طاقتفرسا قرار داریم.
*منبع: آتلانتیک
*نویسنده: آوی ایساچاروف
*مترجم: بنیامین صدیقی