واکنش کارگران به درخواست نوبخت: ۴۰ سال است که طلبکاریم؛ دیگر نه اصلاح‌طلبش برای ما فرقی می‌کند نه اصولگرایش!

- کارگر هپکو اراک: کارگرها چیزی ندارند که به دولت بدهند. آیا جمعِ تمام پس‌اندازهای تمام کارگران ایران به اندازه‌ی یک ملکِ برخی دولتمردان و نمایندگان مجلس می‌شود؟!
- کارگر بازنشسته ساکن ملایر: ۴۰سال است که طلبکاریم حالا چه چیز را باید به چه کسانی بدهیم؟! چیزی مانده که بدهیم؟!
- آموزگار بازنشسته ساکن اصفهان: آنها که سال‌ها سر سفره انقلاب بوده‌اند، پا پیش بگذارند و اندوخته‌هایشان را به میدان بیاورند.
- فعال محیط زیست ساکن اهواز: اینجا یک روز خودسوزی از روی استیصال داریم، یک روز هجوم گرد و غبار، یک روز انفجار پالایشگاه، یک روز شوری آب، یک روز تلخی سرنوشت!

جمعه ۱۵ تیر ۱۳۹۷ برابر با ۰۶ ژوئیه ۲۰۱۸


یک کارگر شاغل در کارخانه هپکو اراک در واکنش به درخواست سخنگوی دولت درباره حمایت مردم از دولت گفته است گارگران دیگر حداقل حقوق را نیز دریافت نمی‌کنند و خانواده‌های زیادی از هم پاشیده است و دیگر نه اصلاح‌طلبش برای ما فرقی می‌کند و نه اصولگرایش. کارگر دیگری نیز گفته «۴۰سال است که طلبکاریم حالا چه چیز را باید به چه کسانی بدهیم؟!»

چندی پیش محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت روحانی در پی اعتراضات بازاریان و شدت یافتن بحران‌های اقتصادی ایران از مردم خواست کنار دولت باشند، از دولت حمایت کنند و ارز و طلای خود را به بازار بیاورند. اکنون خبرگزاری ایلنا به سراغ تعدادی از کارگران ایران رفته و نظر آنها را درباره وضعیت معیشتی کارگران و سخنان نوبخت جویا شده است.

فرهاد بهادری کارگر ۵۰ ساله‌ی اهل اراک که در شرکت هپکو مشغول به کار است به خبرگزاری ایلنا گفته است: «تا قبل از خصوصی‌سازی سه برابر حقوقمان دریافتی داشتیم به همراهِ مزایا و اضافه‌کاری اما حالا همان حداقل حقوق را هم با تاخیر به ما می‌دهند. خیلی از خانواده‌ها در این مدت از هم پاشیده‌ شد. امروز دیگر چیزی برایمان نمانده. کارگران اگر طلا و سرمایه‌ی اندکی هم داشتند که ماحصلِ ذره ذره پس‌انداز حقوق‌ها بوده، پای وام‌هایی رفت که در این سال‌ها از بانک‌ها گرفته‌اند. آیا می‌دانی وقتی جلوی چشم‌ات‌ پرایدی که همکارت برای مسافرکشی خریده را ببرند، یعنی چه؟!»

فرهاد بهاری در ادامه گفته است: «دیگر نه اصلاح‌طلبش برای ما فرقی می‌کند نه اصولگرایش. کارگرها هم چیزی ندارند که به دولت بدهند. مردم ما از دیرباز یاد گرفته‌اند که پس‌انداز کنند اما چقدر و کجا؟ آیا جمعِ تمام پس‌اندازهای تمام کارگران ایران به اندازه‌ی یک ملکِ برخی دولتمردان و نمایندگان مجلس می‌شود؟! برای ما زندگی یعنی همین مرغی که امروز گران شده، نانی که گران شده، پنیری که گران شده.»

توکل محمدی، کارگر ۵۶ ساله و بازنشسته ساکن ملایر نیز در واکنش به سخنان نوبخت گفته است: «۴۰ سال است که طلبکاریم حالا چه چیز را باید به چه کسانی بدهیم؟! چیزی مانده که بدهیم؟!»

توکل محمدی که پدر دو دانشجو است در توضیح شرایط فعلی‌اش گفته است: «۲۵ سال در کارخانه کارگری کردم و شب‌ها هم در خانه تا صبح ترجمه کردم تا خرج خانواده‌ام تامین شود. پاداش پایان خدمتم هر چه که بود در بانک گذاشتم. دست آخر موسسه مالی آرمان ورشکست شد و هر چه داشتم سوخت شد. حالا من مانده‌ام با دو دانشجو در شهرستان و حقوقی که بیمه پرداخت می‌کند.»

اما این تنها کارگران نیستند که چیزی برای بخشیدن به دولت و حمایت از نظام جمهوری اسلامی ندارند. جمیله مشکینی آموزگار بازنشسته ساکن اصفهان نیز در واکنش به خواسته محمدباقر نوبخت از مردم به خبرگزاری ایلنا گفته است: «مرحوم مصدق سال ۳۱ اوراق قرضه ملی را راه انداخت. اولین و بیشترین کسی که اوراق قرضه را خرید؛ خود مصدق و پسرش بود. اما حالا آقازاده‌ها و خانم‌زاده‌ها در خارج از کشورند. آن‌وقت این‌ها از مردم طلا و ارز می‌خواهند. واقعا نمی‌دانند یا خود را به ندانستن زده‌اند؟ به دولت از جانبِ منِ معلمِ بازنشسته بگویید مردم فقط همین‌قدر دارند که روزشان را شب کنند، چیزی دیگر برای فرداها نمانده است. آنها که سال‌ها سر سفره انقلاب بوده‌اند، پا پیش بگذارند و اندوخته‌هایشان را به میدان بیاورند.»

ابورحمان رهنما، فعال محیط‌ زیست ساکن اهواز نیز در این‌باره گفته است: «اینجا یک روز خودسوزی از روی استیصال داریم، یک روز هجوم گرد و غبار، یک روز انفجار پالایشگاه، یک روز شوری آب، یک روز تلخی سرنوشت، یک عمر غفلت و کم‌کاری و بی‌توجهی مسئولان و دیگرانی که بدهکارمان هستند و با لحن طلبکار پاسخ‌مان را می‌دهند. ما چه‌کار می‌توانیم بکنیم؟!»

او با بیان بی‌توجهی دولت به استان خوزستان گفته «ما شدیم کارگرانی که زیر چرخ‌دنده جان می‌کنند تا آقازداه به خارج از ویرانی که پدرش ساخته‌ است، برود» و افزوده است: « بعد از جنگ هم تنها لقلقه‌ی زبانشان شدیم که از این محفل تا آن محفل با نام و یاد شهدای ما سخن برانند اما فقط نام شهدای ما را بردند. این دولت و آن دولت هم ندارد. آداب سیاست‌شان این است. اگر دو جناح در ایران حاکم باشد، در ظاهر در تقابل باهم‌اند اما در باطن به هم نان قرض می‌دهند. من اگر پولی و طلایی هم داشته باشم، با آن بطری آب‌ِ معدنی می‌خرم که ۳۰۰۰ تومان شده. زنده ماندن الان دغدغه‌ی من است.»

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=122016